آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
- آتش به اختیارها
goo.gl/EZXweV

بخشی از هواداران آیت الله خامنه ای از ریاست قوه قضاییه درخواست کرده اند مانع از ورود زنان به استادیوم ها شوند وگرنه به امر آتش به اختیاری آیت الله خامنه ای خود شخصا عمل خواهند کرد.

مبارزه مدنی یک زن برای ورود زنان ایرانی به استادیوم ها
http://bit.ly/1LegStt

@Tavaana_TavaanaTech
«آتش به اختیار...؟
اختیار را
برای خود برداشته‌اید
آتشش را
به جان ما انداخته‌اید ‌...
ما
قربانی جمله‌های بدون فعلیم ...

مسعود_احمدی_شامکانی

تصور کن که بهت خبر دهند پدر پاکبانت در حال ماموریت نظافت و پاکسازی پوسترهای مراسم ۲۲ بهمن از روی پل هوایی عابر پیاده، توسط مردی که فکر میکرده او دارد به پوسترهای ۲۲ بهمن اهانت می‌کند ، از ارتفاع ۷ متری پل عابر به کف خیابان پرت شده و در جا کشته شده... چند اتومبیل در حال حرکت هم در همان لحظه از روی او رد شدند تا اگر اندک امیدی برای زنده ماندن هم مانده بود، آنرا نیز نابود کنند ...
قاتل میگوید فکر کردم او ضد انقلاب است و دارد پوسترها را تخریب می‌کند ... لباسش را ندیدی؟ ... جارو و دستمال و ابزار کارش را ندیدی ؟ التماسهایش را نشنیدی؟ ... نمیدانستی آیا که الان ۶ روز از ۲۲ بهمن گذشته و باید تمام شهر پاکسازی شود تا فضای دیوارها و پلها آماده شود برای تبلیغات بعدی؟ ... برای نصب پلاکاردهای دعوت مردم به حضور باشکوه مردم در پای صندوقهای رای ؟

حالا چه کسی باید جواب گریه‌ی بازماندگانش را بدهد ؟
چه کسی باید جمله‌ی بدون فعل " آتش به اختیار " را برای عزیزانش توضیح دهد ؟
چه کسی ، به چه کسی اختیار داده که آتش به جان هموطنانش بیندازد ؟

چگونه برایت بگریم ای مرد بی‌پناه، که بغض‌هایم نترکند؟ که پسرانم با نگرانی از من نپرسند : چی شده مگه بابا ؟ ... و من بگویم هیچ... و در این نیمه‌شب از خانه بزنم بیرون تا اشکهایم را کسی نبیند ... هوا بارانی‌ست امشب و بهانه خوبی برای گریستن...😔😔😔»

از صفحه مسعود احمدی شامکانی


#پاکبان #پاکبان_پل_نیایش #آتش_به_اختبار #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«نیزه‌ای مجوزدار بر پاکی دیگر
✍️رضا احمدی روانپزشک

فردی حدس زده فردی دیگر در حال اهانت به پرچم‌های بیست و دو بهمن است، غیرتش بالا آمد، با آن دیگری که پاکبانی بوده در حال انجام وظایفش یعنی زدودن شهر از تبلیغات قبلی برای آماده کردن شهر برای تبلیغات انتخاباتی، درگیر شد و گویا توضیحات #پاکبان قانع کننده نبوده و تصمیم گرفت او را مجازات کرده و به پایین پل نیایش تهران پرت کند.
این سناریوی تلخ و غیرقابل باور در فیلم اتفاق نیفتاد، بلکه واقعی است و هر بار در لباس و تشریفاتی بازتکرار می‌شود، و اینبار جان عزیز پاکبانی قربانی زبانه کشیدن آتش باور تجویز شده‌ای شد که گویا می‌دانست، مجوز مالکیت بر جان و اموال مردمان و امنیت پس از آن به او بخشیده شده، و بدین سان بدون درنگ، تفکر و محاسبه‌ای، اجازه و جسارت اقدام براساس میلش را مجاز شمرد. از همان دست باور و مجوزی که در موضوع حجاب و برخورد با مردم داده شده و باعث رخداد زنجیره‌ای از فجایع گردیده، که احتمالا معلول باوریست مبتنی بر اینکه، نه تنها هدف، وسیله را توجیه می‌کند، حتی ممکن است پاداشی نیز در پی داشته باشد.
مدتی از قربانی‌شدن این پاکبان می‌گذرد، اما جزئیات آن هنوز رسانه ای نشده و شاید باید منتظر سناریوهایی از جنس توجیه، تغییر، تحریف و قلب واقعیت، تغییر تمرکز موضوع و به موازات آن گذر زمان برای اینکه رخداد بعدی، فاجعه قبلی را در اذهان بشوید، باشیم. شاید به این گمان که، مرتکبان بعدی در این سلسله رخدادهای قابل انتظار، نگران عواقب ناخوشایند نشوند.
می توان لیست بلند بالایی از این تاکتیک تکراری در بی سرانجام کردن فاجعه را برشمرد؛ از بی سرانجامی پرونده اسیدپاشی های زنجیره ای تا پرونده های عوارض مقابله با #حجاب_اختیاری و کشته شدن معترضین و در این مسیر قابل تکرار و پیش بینی، هربار صدای پای فروپاشی و خردشدن اخلاق و قانون بلند و بلندتر گوش را می‌آزارد.»

طرح از محمد یاوری
متن از کانال تلگرام دکتر رضا احمدی

#پاکبان_پل_نیایش #آتش_به_اختبار #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«هیچکس نام این پاکبان را نمی‌داند. چرا؟
اگر نامش را بدانیم، امکان از یاد بردنش کمتر می‌شود.
او‌ کیست؟ در توییتر او را پاکبان پل نیایش می‌خوانند.
قاتل او را از بالای پل نیایش به پایین پرتاب کرده.
قاتل به خبرگزاری میزان گفته است: پاکبان را پرتاب کردم چون خیال کردم دارد به پرچم‌های ۲۲ بهمن اهانت می‌کند!!!
قاتل که از اعترافش مشخص است فردی متعصب است اکنون در امنیت کامل به سر می‌برد. نشان به آن نشان که نامی از او نیست.
قتل‌های کرمان در سال ۱۳۸۱ را به خاطر بیاورید.
چند آتشبه تنبان به اسفناک‌ترین شکل ممکن، چندین پسر و دختر کرمانی را کشتند، چون خیال کرده بودند، این دختران و پسران با گپ‌زدن، مرتکب خلاف شرع شدند. جرمشان اثبات شد ولی همه آزاد شدند، از دم…
اسیدپاشی‌های دختران اصفهان را که یادتان ….

آه که اینجا حراجِ انسان است. مغول چنین چوب حراج به جان ایرانی نزد که این خداباوران به نام خدا.
امیدوارم دست‌کم خدا تا دیر نشده بتواند خودش را از دست اینها نجات دهد.

هر کسی هرطور می‌تواند، نام این پاکبان را پیدا کند. این کمترین وظیفه‌ی ماست.
امروز نجات حافظه، بزرگترین نبرد ماست.»

از صفحه زهرا عبدی

#پاکبان_پل_نیایش #آتش_به_اختبار #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نام پاکبانِ کشته شده؛ الیاس است. ۱۹ سال داشته. این نوجوان روزها در میوه‌‌فروشی و شب‌ها هم در شهرداری کارگری می‌کرده است. چرا در سرزمین ما، «جان» چنین بی‌بها شده؟ آن هم جان ارزشمند جوان؟ و چرا اینه‌همه تبعیض؟ اگر نام این جوان الیاس نبود و روح‌الله عجمی بود، الان سر چندین جوان را پای چوبه دار، نشان کرده بودند.
تقابل میانِ مرگ وزندگی از مهم‌ترین تقابل‌ها در ذهن بشر است. ارتشِ مردگان همیشه از هولناک‌ترین کابوس‌های زندگان بوده‌است. مرگ‌اندیشان همواره نیاز دارند تا از زندگیِ زندگان بخورند. برای همین حاکمان پیر مرگ‌اندیش، برای نگهداری قلمرو خود همیشه نیاز به مرگ و وحشت حاصل از آن را دارند. و چوب حراج به جان می‌زنند، مخصوصا جان جوان.
خوردن از تنِ زنده‌ی جوان توسطِ حاکمان پیر مرگ‌اندیش، اتفاقی نیست. این مرگ سال‌هاست برنامه‌ریزی شده است. از اعدام‌های فله‌ای بگیر تا شلیک هم به سر و هم به پا!
تعصب حاصل از دین از بهترین نمونه‌های به وجود آوردن ارتش مردگان است. آنها این زامبی‌های متعصب مرگ‌پرست را پروردند وبه جانِ ما انداختند تا تنِ لاشه‌‌ی پیر و کپک‌شان را گوشتی بدهند.
بله، لاشه از لاشه باید بپرورد.

نگاه کنید چگونه تنِ زیبا و فریبای «زندگی» به تدبیرِ حاکمان مرگ‌اندیش، غذای مرگ شده است. زندگی که در فرهنگ ایران‌زمین، والاترین موهبت است. قاتل که فرد متعصبی است گفته خیال کرده به پرچم‌های ۲۲ بهمن اهانت کرده!! تعصب؛ بهترین راهکار برای بازتولید و اشاعه‌ی مرگ از طریقِ ایدئولوژیِ کور است. یک روز آرمیتا گرواند و یک روز الیاس محمدی، یک روز ستار بهشتی و یک روز محمد حسینی… اگر فقط به قتل‌های همین چند سال اخیر نگاه کنید، می‌بینید وقتی از برنامه‌ریزی مرگ در این سرزمین حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم.

متن از «زهرا عبدی»

بخشی از گزارش منوتو درباره این پاکبان جوان:
«همکار مقتول که شاهد جنایت بوده، گفته عامل قتل بر پرشیایی مشکی سوار بوده، مقابل کارگران شهرداری توقف می‌کند، ناگهان از خودرو پیاده شده و بدون مقدمه، با مقتول گلاویز می‌شود و او را از پل به پایین پرتاب می‌کند. زمانی‌ که کارگران دیگر تلاش می‌کنند مانع فرار عامل قتل شوند، تهدید می‌شوند که آن‌ها هم از پل پرت خواهند شد. عامل قتل، سپس سوار خودرو شده و با همراهانش می‌گریزد. این شاهد افزوده، چند خودرو هم هنگام عبور از پل، از روی پیکر کارگر حدودا ۲۰ ساله عبور کرده‌اند.»

از اینستاگرام زهرا عبدی
zahra__abdi__

#الیاس_محمدی #پاکبان_پل_نیایش #آتش_به_اختبار #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech