علیرضا #قربانی، خوانندهی ایرانی آهنگ «بیقرار» از آلبوم «حریق خزان» را با شعری از هوشنگ #ابتهاج در سال ۲۰۱۳ در وین اجرا کرده است. آهنگساز این #آهنگ زیبا مهدیار #علیزاده است.
این آواز زیبا تقدیم میشود به همهی همراهان همیشگی توانا
ساقی به دست باش که این مست میپرست
چون خُم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
بیچاره دل که غارت عشقـش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
این آواز زیبا تقدیم میشود به همهی همراهان همیشگی توانا
ساقی به دست باش که این مست میپرست
چون خُم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
بیچاره دل که غارت عشقـش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
ه. الف. سایه هشتادوهفت ساله شد
هوشنگ ابتهاج متخلص به ه. الف. سایه در اسفند سال ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمده است. ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا...) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسائل سیاسی سرود.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نام گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و مینویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقیدانان ایرانی نظیر شجریان، ناظری و حسین قوامی اجرا شدهاست. تصنیف خاطرهانگیز توای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است. سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفاء داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمتهاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کردهاست.
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود دربارهٔ بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تأیید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سید علی خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفتهاست. ابتهاج یک سال بعد از #زندان آزاد میشود.
#ابتهاج در گفتگویی که در مجله مهرنامه در مهر ۱۳۹۲ منتشر شد گفته بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهرهمند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»
وی در این گفتگو دربارهٔ احمد شاملو گفت: «وقتی شاملو مُرد من در مراسمش گریه کردم. یکی از دوستان به من گفت سایه گریه میکنی؟ فکر میکرد من نباید برای شاملو گریه کنم! گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساختهام؟ اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن اینها چنان برای من عظیم است که اصلاً کلمه پیدا نمیکنم.»
ابتهاج در بارهٔ روابطش با حزب توده گفته است: «عضو حزب توده نبودم، اما همیشه #سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی #کانون_نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
منبع:bit.ly/1QHI2PO
ویدیو: bit.ly/1LfIhPH
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
هوشنگ ابتهاج متخلص به ه. الف. سایه در اسفند سال ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمده است. ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام [گالیا] شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام کاروان (دیرست گالیا...) با اشاره به همان روابط عاشقانهاش در گیرودار مسائل سیاسی سرود.
منزل شخصی سایه که از منازل سازمانی شرکت سیمان است در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیدهاست. دلیل این نام گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفتهاست.
سایه در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز میپردازد که دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکت کنندگان و هیجان آنها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح میدهد و مینویسد که تا قبل از آن هرگز باور نمیکردهاست که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این حد هیجان زده شوند.
ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلها، تصنیفها و اشعار نیمایی او توسط موسیقیدانان ایرانی نظیر شجریان، ناظری و حسین قوامی اجرا شدهاست. تصنیف خاطرهانگیز توای پری کجایی و تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید) از اشعار سایه است. سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به نشانه اعتراض از رادیو استعفاء داد.
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزلهای حافظ است که با عنوان حافظ به سعی سایه نخستین بار در ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده که این کتاب حاصل تمام آن زحمتهاست که سایه در مقدمه آن را به همسرش پیشکش کردهاست.
هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو با میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عنوان کرد. در این کتاب هوشنگ ابتهاج به بیان عقاید و نظرات خود دربارهٔ بسیاری از چهرههای به نام موسیقی، شعر و سیاست در زمان خود میپردازد. او در این کتاب تأیید میکند که آزادیاش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سید علی خامنهای و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشتهها بر عرش الهی گریه میکنند» صورت گرفتهاست. ابتهاج یک سال بعد از #زندان آزاد میشود.
#ابتهاج در گفتگویی که در مجله مهرنامه در مهر ۱۳۹۲ منتشر شد گفته بود: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهرهمند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»
وی در این گفتگو دربارهٔ احمد شاملو گفت: «وقتی شاملو مُرد من در مراسمش گریه کردم. یکی از دوستان به من گفت سایه گریه میکنی؟ فکر میکرد من نباید برای شاملو گریه کنم! گفتم این چه حرفی است؟ من برای کدام یک از رفقایم مرثیه ساختهام؟ اخوان، شاملو، کسرایی، شهریار؟ درد نبودن اینها چنان برای من عظیم است که اصلاً کلمه پیدا نمیکنم.»
ابتهاج در بارهٔ روابطش با حزب توده گفته است: «عضو حزب توده نبودم، اما همیشه #سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»
اخراج از کانون نویسندگان ایران
در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج هوشنگ ابتهاج، بهآذین، سیاوش کسرائی، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتاً به تأیید مجمع عمومی #کانون_نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد.
منبع:bit.ly/1QHI2PO
ویدیو: bit.ly/1LfIhPH
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
Wikipedia
هوشنگ ابتهاج
شاعر ایرانی
زادروز پرویز مشکاتیان، یگانهای در #موسیقی
پرویز مشکاتیان، #آهنگساز، #موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به همراه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و همچنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به همکاری با رادیو پرداخت که پس از واقعهی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسهی #چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه همکاری نزدیک داشت که محصول این همکاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزشمند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.
پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به همکاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجهی این همکاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظهی مردم ایران ثبت شده است. در همهی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگساز بود و هم نوازندهی #سنتور و علاوه بر اینها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازندهی #سهتار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگساز همکاری کرد.(منبع همشهریآنلاین) پرویز #مشکاتیان در همکاری با نوازندگانی چون حسین علیزاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و همچنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.
همکاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری همچون ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به همکاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار میشد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشانکشیدنها برای موسیقی شروع شد و دستهدسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آنهایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیشتر از سبکهای دیگر موسیقی از گزند گزمههای موسیقیستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیتهای فراوانی روبهرو شد.
پرویز مشکاتیان که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمیدانیم. اما شلاقزن ِ حرفهای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما میگوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه میدارم. انسان، انسان را نمیزند. من نمیخواهم قصاص کنم.» از آخرین کارهای مشکاتیان میتوان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سالها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.
پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطهی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. همچنین مراسم نکوداشتی نیز در دانشگاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما همدانشگاهی بودیم و بین موسیقیدانها و مجسمهسازها ارتباطهایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر میشد و ما میفهمیدیم بین حجمهایی که ما میسازیم با ملودیهایی که بچههای موسیقی خلق میکنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian
@Tavaana_TavaanaTech
پرویز مشکاتیان، #آهنگساز، #موسیقیدان و نوازندهی چیرهدست ایرانی در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ در شهر نیشابور به دنیا آمد.
مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ گروه عارف را تشکیل داد. او در همین سال در آزمون باربد که به ابتکار نورعلی برومند، برگزار شد شرکت کرد و توانست به همراه پشنگ کامکار مقام اول را کسب کند و همچنین با داریوش طلایی مقام ممتاز را کسب کردند. مشکاتیان در سال ۱۳۵۶ و زیر نظر هوشنگ #ابتهاج به همکاری با رادیو پرداخت که پس از واقعهی ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ استعفا داد. پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۵۷ و پس از استعفا از رادیو موسسهی #چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۶۲ با این موسسه همکاری نزدیک داشت که محصول این همکاری ضبط و اجرای آثار متعدد موسیقی بود. یکی از این کارهای هنری ارزشمند ساخت تصنیف «مرا عاشق» با شعر مولانا و آواز شهرام #ناظری بود.
پرویز مشکاتیان از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ به همکاری با محمدرضا #شجریان پرداخت که نتیجهی این همکاری آثار ماندگاری از جمله «بیداد»، «آستان جانان»، «شر عشق»، «نوا»، «دستان»، «گنبد مینا» و «جان عشاق» بود که در حافظهی مردم ایران ثبت شده است. در همهی این آثار پرویز مشکاتیان هم آهنگساز بود و هم نوازندهی #سنتور و علاوه بر اینها در آلبوم «سر عشق» به عنوان نوازندهی #سهتار نیز بود و در جان عشاق تنها به عنوان آهنگساز همکاری کرد.(منبع همشهریآنلاین) پرویز #مشکاتیان در همکاری با نوازندگانی چون حسین علیزاده به عنوان سرپرست گروه عارف و شیدا و همچنین محمدرضا لطفی به عنوان سرپرست گروه شیدا توانست آثار ماندگاری خلق کند.
همکاری مشکاتیان و شجریان قطع شد و پس از این بود که مشکاتیان با هنرمندان دیگری همچون ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان، علی جهاندار و … به همکاری پرداخت. پرویز مشکاتیان در فستیوال جهانی موسیقی زمین که در کشور انگلستان برگزار میشد شرکت کرد و توانست مقام نخست این فستیوال را از آن خود کند. (همشهری آنلاین) پس از انقلاب اسلامی که خط و نشانکشیدنها برای موسیقی شروع شد و دستهدسته هنرمندان از کشور کوچ کردند و آنهایی که ماندند نیز یا مجبور شدند ساز سکوت بنوازند و یا به شغل دیگری رو بیاورند. موسیقی سنتی هر چند بیشتر از سبکهای دیگر موسیقی از گزند گزمههای موسیقیستیز در امان ماند اما این نوع موسیقی نیز با محدودیتهای فراوانی روبهرو شد.
پرویز مشکاتیان که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی ِ انقلاب اسلامی ساخته بود نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته بودند. محکوم به چند ضربه شلاق شده بود نمیدانیم. اما شلاقزن ِ حرفهای، از دستش در رفته بود و یک ضربه اضافی هم مشکاتیان را مهمان کرده بود. تازه صحبت از قصاص و این مسائل پیش آمده بود. حاکم شرع، فرصتی به مشکاتیان داد تا آن یک ضربه را بر پشت گزمه جبران کند. مشکاتیان اما میگوید: من انسان هستم، و حرمت انسانیت را نگاه میدارم. انسان، انسان را نمیزند. من نمیخواهم قصاص کنم.» از آخرین کارهای مشکاتیان میتوان به آلبوم «تمنا» اشاره کرد که در سال ۱۳۸۴ منتشر شد. مشکاتیان در روزهای ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که خوانندگی آن را حمیدرضا نوربخش به عهده داشت. در سال ۱۳۸۶ پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان شرکت کرد و موجب شد روابط این دو استاد موسیقی که سالها تیره و تار بود به آشتی بگراید. زمانی مشکایتان نسبت نسبی با محمدرضا شجریان داشت و داماد او بود.
پرویز مشکاتیان در ۲۹ شهریورماه ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.
پیکر مشکاتیان در زادگاهش نیشابور و در جوار آرامگاه عطار نیشابوری به خاک سپرده شد. استقبال مردمی از مراسم مشکاتیان در تهران به حدی بود که تمامی طول و عرض خیابان شهریار و نیز محوطهی تالار وحدت پر از جمعیت شده بود. همچنین مراسم نکوداشتی نیز در دانشگاه تهران به مناسبت درگذشت پرویز مشکاتیان برگزار شد. زهرا رهنورد در بخش پایانی این مراسم در نکوداشت یاد مشکاتیان چنین گفت: «صحبت در مورد پرویز مشکاتیان بسیار سخت است. ما همدانشگاهی بودیم و بین موسیقیدانها و مجسمهسازها ارتباطهایی وجود داشت که باعث درک بهتر هنر میشد و ما میفهمیدیم بین حجمهایی که ما میسازیم با ملودیهایی که بچههای موسیقی خلق میکنند ارتباطی نزدیک وجود دارد.»
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Parviz_Meshkatian
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
پرویز مشکاتیان؛ یگانهای در موسیقی
او که خود آهنگهایی در همراهی با موج مردمی انقلاب اسلامی ساخته بود، نیز پس از مدتی توسط همین انقلابیان آزار دید. «یکی از یاران نزدیک او، برایمان از شبی تعریف کرد که مشکاتیان را هم مثل بقیه گرفته