آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
بی‌گناه، عدالت را چشم انتظارم!
نامه ضیا نبوی به آملی‌لاریجانی

سیدضیا نبوی، فعال دانشجویی که بیش از هفت سال زندانی‌است ، در نامه‌ای به آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه از تلخی اتهام خود گفته و امیدی که هنوز به برقراری عدالت در دستگاه قضا دارد. او نوشته است که هرچند می‌توانسته با نوشتن عفونامه خیلی پیش‌ترها آزاد شود اما ترجیح می‌دهد با اعاده حیثت سنگینی و غیرواقعی بودن اتهام خود را اثبات کند.

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی با بیان اینکه پس از این همه سال زندان دیگر خشمگین و عصبانی نیست، نوشت: اینکه شهروندان از تحمل بی‌عدالتی احساس خشم و عصبانیت نکنند به گمانم دردنشانی است که از کمرنگ شدن اعتماد و اتکایشان به دستگاه قضا خبر می‌دهد.

ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار و عضو شورای دفاع از حق تحصیل بعد از حوادث ۸۸ بازداشت و به بند ۲۰۹ منتقل شد. او شب ۲۵ خرداد ۸۸ به همراه تنی چند از دوستانش بازداشت و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به قضاوت قاضی پیرعباسی، به ۱۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ده سال حبس در تبعید تبدیل شد.

وی در مهر ماه ۸۹ به زندان کارون تبعید و چندی پیش به زندان سمنان منتقل شد.
goo.gl/vYyAEr
متن کامل نامه این فعال دانشجویی زندانی را در کلمه بخوانید:http://bit.ly/2ddJfOy

درباره ضیا نبوی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1pac6zx

شرح شکنجه های ضیا نبوی، دانشجوی تبعیدی:
http://bit.ly/1jWFYUd

برخی مشاهدات در مورد وضعیت حاضر زندان‌های ایران
http://bit.ly/2cVZ4Ih

حقوق زندانی
http://bit.ly/1XC6UrO

ویدیو: ضيا نبوی ترانه‌ای از داریوش می‌خواند:
http://bit.ly/2cEhG3q

@Tavaana_TavaanaTech
اعتراض دو فعال ستارهدار دانشجویی به انکار وزیر علوم:

ما از حق تحصیل محروم هستیم
goo.gl/tCRzGv

مهدیه گلرو و مجید دری از جمله دانشجویان ستاره‌داری هستند که به رغم اعلام مسئولان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از حق تحصیل محروم مانده و روز گذشته در اعتراض به این وضعیت، جلوی وزارت علوم تحصن کردند.

واکنش این دو فعال دانشجویی، با همراهی بسیاری از دانشجویان و کاربران در فضای مجازی و همچنین دانشگاه‌ها همراه بوده است. این اعتراض در واکنش به انکار وجود دانشجوی ستارهدار از سوی مسئولان صورت گرفته است. منصور غلامی، وزیر جدید علوم، چندی پیش گفت: «عنوان ستارهدار به آن معنا که به افکار عمومی القا شده در میان دانشجویان و متقاضیان مقاطع بالای دانشگاهی وجود ندارد، چرا که مشکل اکثر این دانشجویان نقص پرونده است و مسئله تعداد بسیاری از این دانشجویان با تلاش سازمان سنجش و دیگر مسئولان حل‌وفصل شده است. در میان دانشجویان ستارهدار، اشخاصی با مشکل سیاسی یا گرایش و اقدامات سیاسی وجود ندارد، چرا که مسائل سیاسی در گزینش دانشجو مطرح نمی‌شود.»

حال دو روز است که دو دانشجوی ستارهدار جلوی وزارت علوم رفته‌اند تا بتوانند وزیر علوم را ببینند و توضیحات و اسناد خود پیرامون ستارهدار بودن را تحویل دهند.
به گفته این دو فعال دانشجویی، ممنوعیت از حق تحصیل، حالا نسبت به سال ۹۲ کاهش چشمگیری پیدا کرده است، ولی حتی اگر یک نفر هم از این حق محروم مانده و حقوقش نادیده گرفته شود از انصاف و اخلاق و دین خارج است و واقعا منصفانه و عادلانه نیست. همانطور که کشتن یک انسان، کشتن یک ملت است، محرومیت از حق تحصیل یک نفر نیز محرومیت کل جامعه است.

مجید دری که از سال ۸۶ و بعد از انتخابات انجمن اسلامی دانشگاه علامه، تعلیق شد، بعد از سال ۸۸ بازداشت شد و در طول بازداشت نیز از دانشگاه اخراج شد. او می‌گوید: دلایل اخراج ما بر اساس قانون نبوده و ما به دلیل زندانی بودن، هیچ دفاعی از خود نکرده‌ایم. مسئولان وقت دانشگاه دلیل اخراج ما را عدم حضور و غیبت غیرموجه نوشته‌اند، در حالی که سال ۸۸ ما به هر دلیلی زندان بودیم و این غیبت غیرموجه تلقی نمی‌شود. مهدیه گلرو در ادامه توضیح داد: زمانی که آقای شریعتی رئیس دانشگاه علامه بود و بسیاری از مسئولان مورد حمایت دولت احمدی‌نژاد، در دانشگاه مسئولیت داشتند، در حالی که چند واحد بیشتر از دوره لیسانس من باقی نمانده بود، چند ترم مداوما از تحصیل محروم شدم.
.
گلرو اضافه کرد: محرومیت من و آقای دری، به بهانه برهم زدن نظم دانشگاه و مسائلی از این دست اتفاق افتاد. تا اینکه سال ۸۸ رسید و هر دو بازداشت شدیم. بعد از طی شدن دوران زندان و سپس آزادی، دیدیم که ما را از دانشگاه به بهانه غیبت غیرموجه، اخراج کرده‌اند. برای اینکه جلوی این اتفاق را بگیریم، پرینت و گواهی از زندان آوردیم و به دانشگاه دادیم که متأسفانه آن هم مقبول نشد.
این فعال دانشجویی تأکید کرد: من ترم هشتم دوره لیسانسم، به دانشگاه ممنوع‌الورود شدم، در حالی که تنها ۸ واحد از درس‌هایم باقی مانده بود. دستم به جایی بند نبود و تنها جایی که می‌توانستم ثبت‌نام کنم و لیسانسم را با ۸ واحد تمام کنم، دانشگاه پیام نور بود که بدون حاشیه و سر و صدا مدرک لیسانسم را گرفتم و در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کردم.

مهدیه گلرو اضافه کرد: بعد از قبولی ارشد، با عنوان «نقص پرونده» نتوانستم به دانشگاه بروم. برای پیگیری این وضعیت به مدیران وزارت علوم مراجعه کردم. آقای ضیا هاشمی و دیگر همکاران آنها را ملاقات کردم. آنها در پاسخ به دلیل این محدودیت، گفتند؛ اطلاعات سپاه نامه داده است. با این حال در طول چند ماه گذشته، به اطلاعات سپاه احضار شدم و آنها مهرماه به من گفتند که نامه‌ای برای ممنوعیت ورود من به دانشگاه، به وزارت علوم نداده‌اند و احتمالا نهادهای دیگر این کار را کرده‌اند. اطلاعات سپاه به صراحت گفت که «اساسا ما به این مسائل ورود نمی‌کنیم.»

این دانشجوی ستارهدار اضافه کرد: بعد از آن، اواخر شهریور به دفتر مدیرکل گزینش سازمان سنجش که حوزه مرتبط با مشکل بود، مراجعه کردم. آقای نوربخش گفت که نامه‌ای از سوی یکی از نهادها آمده و بر اساس آن اعلام شده که شما (مهدیه گلرو) را «مردود علمی» اعلام کنیم! آقای نوربخش به من گفت، با توجه به نمره‌ای که در کارنامه کنکور آورده بودی، دلم نیامد برای شما «مردود» بزنم و برای شما «نقص پرونده» اعلام کردیم تا اگر مقدور شد، مشکل شما با آن نهاد حل شود.

گلرو در توضیح این شرایط تأکید کرد: نامه را آن لحظه دیدم و آن را مطالعه کردم. نامه تاریخ تیرماه ۹۶ را داشت و سربرگ آن نام «وزارت اطلاعات» بود...

گزارش روزنامه جامعه فردا:
goo.gl/9yibx8
مرتبط:
ضیاء نبوی، طراوت فکر کنشگرانه:
bit.ly/2gZ88gO
مهدیه گلرو، ستاره‌ای در میان دانشجویان ستارهدار
bit.ly/1pyG1qc
نامه مجید دری از زندان
goo.gl/4YMYrW

@Tavaana_TavaanaTech
به خانواده سها مرتضایی فشار آورده‌اند که دخترشان به جای زندان در بیمارستان روانی بستری بشود. اگر خانواده چنین نکنند سها را زندانی خواهند کرد.

لنین جوان وقتی داستان کوتاه «اتاق شماره شش»، نوشته‌ی آنتوان چخوف را خواند از آن لذت برد اما خاطرش مکدر و منزجر نیز شد.

لنین در مورد این کتاب چنین می‌گوید:
«دی‌شب که خواندن این داستان کوتاه را تمام کردم، حقیقتا احساس می‌کردم مریض شده‌ام. نتوانستم در اتاقم بمانم، بلند شدم و از خانه بیرون رفتم. احساس می‌کردم در اتاق شماره شش زندانی شده‌ام.» (لنین، نوشته رابرت سرویس، ترجمه بیژن اشتری، نشر ثالث، ص۱۱۷)

این داستان خواندنی، داستان اتاقی است در یک بیمارستان روانی در مسکو که در این اتاق جوان اهل اندیشه‌ای نیز بستری است. این جوان به دستور «اوخرانا»، پلیس مخفی تزار، دستگیر شده است.
پزشک معالج این جوان که «آندره افیمیچ» نام دارد، پس از ملاقات با این بیمار پی می‌برد که او تنها عاقلی است که در شهر می‌شناسد.

دیدارهای مکرر پزشک معالج و این جوان و بحث‌های فلسفی و اجتماعی‌شان سبب می‌شود که این طبیب را نیز دیوانه بپندارند و به زور او را در همان اتاق شماره‌ی شش بستری کنند. یک روز و در یکی از هواخوری‌ها، این پزشک که قصد خروج از ساختمان بیمارستان را داشت توسط نگهبان مضروب می‌شود و در نهایت می‌میرد.

پس از انقلاب اکتبر و به قدرت رسیدن لنین و پس از آن استالین، یکی از شیوه‌های حذف مخالفان سیاسی و منتقدان، انتقال آن‌ها به بیمارستان روانی بود. درست کاری که این روزها جمهوری‌اسلامی قصد دارد با #سها_مرتضایی کند.

گذر تاریخ نشان داده است که دیوانگان واقعی دیکتاتورهایی هستند که سرنوشت ملتی را به تباهی می‌کشند و نه آن‌هایی که دلیرانه مقابل این دیوانگان ایستادگی می‌کنند.
.
برگرفته از فیسبوک آقای بهزاد مهرانی

#سها_مرتضایی #دانشجو #حق_تحصیل #دانشجوی_ستاره_دار

مرتبط:
کتاب "اهریمن در تاریخ"
http://bit.ly/2FlFg1p

@Tavaana_TavaanaTech