آموزشکده توانا
59.4K subscribers
29K photos
35.6K videos
2.54K files
18.3K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته زادروز جاویدنام عادل کیان‌پور بود. خانواده و بستگانش با حضور مادر سعید زینالی - جوانی که از تیر ماه ۱۳۷۸ توسط حکومت ناپدیدسازی قهری شده - زادروزش را جشن گرفتند و یادش را گرامی داشتند.

عادل کیانپور  زندانی سیاسی‌ای بود که از چهارم دی‌ماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.

این زندانی سیاسی پیش‌تر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهام‌های «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروه‌های مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.

مادر آقای کیانپور پس از زندانی‌شدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی به‌سر نمی‌برد.

عادل که مدتی به یک گروه در کردستان عراق پیوسته بود، وقتی فکر کرد فریب خورده، به ایران بازگشته بود و خود را تسلیم کرده و تبرئه شده بود، اما مجددا بازداشت شد و در ممنوعیت ملاقات ماه‌ها تخت شکنجه قرار گرفته بود. او به سه سال حبس محکوم شد. همسرش از او در این مدت جدا شد

چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه‌ به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژه‌ای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک می‌کنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم.»

بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.

#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #سعید_زینالی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من یوسف قنبرزادگان هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱. بیست و چهار سالم بود، متولد۱۶ آذر ۱۳۷۷، فرزند یونس و اهل شهرستان داراب در استان فارس و ساکن شیراز بودم.

پدر و مادرم تو پزشکی قانونی جنازه منو ندیدن چون میخواستن آخرین تصویرشون از من خاطرات شیرین و چهره خندون تو دوران حیاتم باشه…


پیکر بیجون من در زادگاهم داراب تو بهشت مجتبی مظلومانه به خاک سپرده شد…خونه ابدی من طبقه دوم مزار پدربزرگ پدریم «یوسف فرزند فتحعلی» بود.

مراسم چهلم در تاریخ ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد و مراسم اولین سالگرد کشته شدنم در تاریخ ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۲ تو بهشت مجتبی بر سر مزارم بر پا‌‌شد.


هموطن من برای آزادی هممون جنگیدم و هزینه سنگینی که به بهای از دست دادن جونم تموم شد پرداخت کردم. اگه سکوت کنی روی خون من و جانباخته های راه آزادی پا گذاشتی، راهمو ادامه بده و اسمم رو بخاطر بسپار تا روز پیروزی وطن، تو جشن آزادی به جای منم شادی کن…💔

متن کامل روایت را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3pfvnhjk

#علیه_فراموشی #یوسف_قنبرزادگان #یاری_مدنی_توانا


این روایت به کوشش خانم لعبت، از هموطنان فعال در شبکه‌های اجتماعی نوشته شده است

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام امیرحسین مصدق شریف‌پور، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«امیرحسینم، مامان خیلی دلم گرفته خیلی داغونم خیلی خسته‌ام، از وقتی که رفتی مامان من آرامش ندارم، تو به خدا نزدیکی بهش بگو صدامو بشنوه..من این دنیا رو بدون تو نمی‌خوام دیگه هیچ امیدی به این زندگی ندارم ..همه امیدم تو بودی که رفتی ..خیلی زود بود برای رفتنت خیلی آرزو داشتی دورت بگردم.برات آرزوها داشتم😭😭😭..مادرت بمیره امیرحسینم...خدایا داغی رو دلم گذاشتی که هیچ جوره سرد نمیشه قلبم داره میسوزه 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭خدایا جدایی بسه دیگه توروخدا ..دارم عذاب میکشم 😭😭😭😭😭😭😭»

- امیرحسین مصدق، ۲۰ ساله، تک‌پسر خانواده، اهل مشهد و دانشجوی مهندسی برق دانشگاه بجنورد بود. امیرحسین، در آذرماه ۱۴۰۱، در اعتراضات بجنورد با ضربه‌ی نیروهای جمهوری‌اسلامی به سرش، مجروح شد. او به خانواده‌اش چیزی نگفت تا آن‌ها نگران نشوند. امیرحسین ۴ روز بعد، در اثر ضربه مغزی جان باخت.

امیرحسین از جاویدنام‌هایی است که کمتر درباره‌اش سخن گفته شده است.

چه بسیارند جوانان قهرمانی که همچون امیرحسین گمنام مانده‌اند.

#امیرحسین_مصدق_شریف_پور #امیرحسین_مصدق #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سحر بهشتی، خواهر جاویدنام ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویسی که زیر شکنجه کشته شد، در آستانه زادروز برادرش متنی به شرح زیر نوشت:


«بمناسبت سالروز تولد برادر جاویدم ستار بهشتی

فردا یکم شهریور، سالروز تولد برادر مبارزم، ستار بهشتی است. برای خودم یادآوری می‌کنم که او تنها یک وبلاگ‌نویس یا فعال سیاسی نبود؛ او نماد ایستادگی در برابر ظلم و فساد بود. ستار با شجاعت و عزم راسخ خود در برابر دیکتاتوری و فساد ایستاد و با جانش از حقیقت و عدالت دفاع کرد. آنچه بر سر برادر جاویدم آوردند، نشان از بی‌رحمی و فساد سیستمی بود که نمی‌توانست صدای حق را تحمل کند. شکنجه‌ها و فشارهایی که بر او وارد کردند، به وضوح عزم او را در دفاع از اصول انسانی نشان می‌دهد. قتل او به دست همان سیستم، گواهی بر ناتوانی آنان در مواجهه با صدای حق و عدالت بود. یاد ستار بهشتی برای من یادآور اهمیت دفاع از آزادی و حقوق بشر است. فلسفه زندگی او به معنای پیگیری حقیقت و آمادگی برای جانفشانی در راه آن است. سالروز تولد او فرصتی برای من است جهت تأمل در این اصول و یادآوری این‌که هر فردی که به عدالت و حقیقت پایبند است، باید با شجاعت و صداقت در برابر ظلم بایستد. ستار بهشتی برای من تنها یک فرد نیست، بلکه نماد تعهد به حقوق انسانی و حقیقت است.

"سحربهشتی"»

مرتبط:
ستار بهشتی: «تهدید می‌کنند اطلاع‌رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می‌بندیم»

https://tavaana.org/satar-beheshti-letter/


#ستار_بهشتی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام ستایش شریفی‌نیا، ۱۹ ساله شد

«من ⁧ #ستایش_شریفی_نیا ⁩ هستم. من کشته شدم، در تاریخ بیست و سه دی ماه هزار و چهار صد و یک. فقط شونزده سالم بود، متولد سی و یک مرداد ماه هشتاد و پنج. اهل روستای بالاجاده کردکوی و ساکن کردکوی از توابع گرگان در غرب استان گلستان بودم. دانش آموز بودم و عاشق زندگی. من یه بلاگر کوچک روی اینستاگرام بودم. پدر و مادرم وقتی من فقط هفت سالم بود از هم جدا شده بودن و مادرم منو به تنهایی بزرگ کرده بود، من تک فرزند بودم.

‏با شروع اعتراضات سراسری بعد از کشته‌شدن مهسا امینی، منم به خیابون میرفتم تا در کنار هموطنام اعتراض خودمو فریاد بزنم. من دو بار بازداشت شدم، دفعه اول چند روزی زندان بودم،  دادستان کردکوی جرم منو لیدری یه گروه معترض اعلام کرد! مادرم سند خونه مادر بزرگمو برام وثیقه گذاشت که بعد از گذشت چهار ماه هنوزم اونو به خانوادم پس ندادن. دفعه دوم سه ماه تو زندان بودم و خیلی شکنجه شدم، آنقدر حالم بد بود که مامورای امنیتی منو در تاریخ ۶ دیماه ۱۴۰۱ منتقل کردن به بیمارستان امیرالمومنین کردکوی ولی قبلش داروهایی رو به من خوروندن. توی بیمارستان پزشکا متوجه شکستگی انگشت شست، همینطور ضربه به مغز و آسیب شدید به ریه‌هام شدن. پزشک تو بیمارستان تایید کرد که ریه‌های من بر اثر شکنجه شدیدا آسیب دیده. من در اثر این جراحات به کما رفتم. بعد از چند روز از کما دراومدم ولی وضعیتم بد بود، خیلی ضعیف شده بودم و سطح هوشیاریم پایین بود و تحمل فشار بیشتری رو نداشتم. توی همون حال بازجو و شکنجه‌گری که توی زندان عذابم داده بود اومد به دیدنم! اون گفت اگه از اینجا بیرون بیای پنج سال حبس داری و برمیگردی پیش خودمون! من که تحمل این شوک رو نداشتم قلبم از حرکت ایستاد…

‏بعد از کشته شدنم مامورای امنیتی مادرمو شدیدا تحت فشار گذاشتن که باید اعتراف اجباری بکنه و بگه که فوت من هیچ ربطی به اعتراضات نداشته و من بیماری زمینه‌ای داشتم وگرنه جنازمو بهش تحویل نمیدن، سه روز مادرم تو فشار بود که بگه اونا منو نکشتن! و وقتی ناچارا اعتراف کرد جنازمو تحویل گرفت.

‏پیکر بیجون من مظلومانه در زادگاهم به خاک سپرده شد.

‏چندی قبل از کشته شدنم این بیت شعر رو خوندم:
‏«ز هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خیزد
‏که سنگین می‌رود مرده ز بس که آرزو دارد»

‏بله هموطن من پر از شور و شوق زندگی بودم با هزاران آرزو در سر ولی مزدورای جنایتکار نذاشتن تو وطن خودم زندگی کنم، من سهم خودمو با فدا کردن جانم پرداختم، تو هم برای به دست آوردن آزادی مبارزه کن و خسته نشو، اسممو به یادت بسپار تا روز آزادی….💔»


متن از خانم لعبت

‏⁧ #علیه_فراموشی#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام مسلم هوشنگی، زادروزش را بر سر مزارش جشن گرفتند.

مسلم متولد ۱۳۶۷ و اهل سمیرم بود در ۱۵ سالگی ناچار به ترک تحصیل شده و به کارگری پرداخت در جریان خیزش انقلابی، در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در اعتراضات مردمی سمیرم شرکت کرد و با شلیک نیروهای سرکوب کشته شد.

#مسلم_هوشنگی #سمیرم #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که شیوا قائمی، خواهر جاویدنام سجاد قائمی منتشر کرد.

سجاد قائمی بهمن‌بیگلو، جوان ۳۱ ساله، شامگاه چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱، در جریان خیزش مردمی در شیراز، با شلیک تیر مستقیم از سوی مأموران امنیتی جان باخت. در مراسم تشییع پیکر او نیروهای حکومتی روی مردم آتش گشودند و دست‌کم دو‌نفر در آن روز کشته شدند.


سجاد، دهم آبان ۱۳۷۰ در سالگرد درگذشت برادر بزرگ‌ترش مهران به دنیا آمد.
تولد سجاد، که خانواده‌اش هنوز داغدار از دست‌دادن فرزندشان بودند، دلگرم‌کننده و امیدآفرین بود.
سجاد در معالی‌آباد شیراز بزرگ شد. او جوانی با شهامت و دلیر بود.
روز ۲۵ آبان با دوستش به اعتراضات در منطقه معالی‌آباد شیراز پیوست. وقتی نیروهای سرکوبگر به مردم هجوم آوردند، او همراه دوستش به کوچه‌ای که ماشینش را پارک کرده بود، رفت. دو مامور حکومتی با موتور آن‌ها را تعقیب کرده و به سوی آن‌ها شلیک کردند. حدود هشتاد گلوله ساچمه‌ای به سجاد اصابت کرد و او غرق در خون شد. مردم پیکر خونینش را به بیمارستان رساندند ولی او جانش را از دست داده‌ بود.
تشییع پیکر سجاد، در دارالرحمه شهرک کشن معالی‌آباد به یک قیام تبدیل شد. جوانان خشمگین علیه حکومت شعار دادند و مزدوران حکومتی مردم را به گلوله بستند.

یادش گرامی باد، نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم.

#سجاد_قائمی #شیراز #مهسا_امينى #انقلاب_۱۴۰۱ #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امجد امینی، پدر جاویدنام مهسا امینی، این ویدیو از دخترش را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد. تصاویری از کودکی، نوجوانی و جوانی و مرگ جان‌سوز...


- خانواده مهسا امینی نقش مهمی در رسواسازی حکومت فریبکار داشتند. خانواده گرانقدری که مقاومت آن‌ها و نپذیرفتن روایت حکومت از «مرگ» دخترشان در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ تاثیرگذار بود. آن‌ها فشار زیادی را متحمل شدند تا بگویند که فرزندشان بیماری زمینه‌ای داشته و خودش فوت کرد، در حالی که ضرب و شتم توسط ماموران گشت ارشاد باعث قتل او شده بود.
مهسا (ژینا) امینی دیگر بازنمی‌گردد، ولی مرگ مظلومانه او تأثیری عمیق بر جامعه ایران گذاشت. جامعه‌ای که در پی چهل سال ظلم و ستم حاکمان خشمی انباشته داشت...
گشت ارشاد تا مدتی از خیابان‌ها جمع شد و حکومت از ترس مردم عقب‌نشینی کرد، اما حالا دوباره به دستور خامنه‌ای برگشته و باز دختران ایران را خشونت‌بار بازداشت می‌کند.
این وضعیت اما پایدار نخواهد بود و تاثیرش تنها افزایش خشم مردم و سخت‌تر شدن عاقبت ستمکاران است.

#مهسا_امینی #ژینا_امینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

‏«۱۳ مرداد ۶۷
من ملیحه اقوامی ساعت ۳ بعدازظهر دادگاه رفتم و حکم اعدام به من ابلاغ شد. الان ساعت ۷ بعدازظهر است که برای اعدام می‌روم.
حدیث مرد مومن با تو گویم
که چون مرگش رسد خندان بمیرد»

- از توییتر بهاره منشی


کشتار تابستان ۶۷ را می‌توان مخوف‌ترین کشتار سیاسی – حکومتی تاریخ معاصر ایران دانست. تفتیش عقاید از زندانیان سیاسی مجاهد خلق و چپگرا و اعدام چندهزارتن از آنان در عرض تقریبا ۲ ماه و به صورت مخفیانه و دور از خبررسانی رسانه‌ای، به جرات در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشته است. این اعدام‌ها با دستور مستقیم آیت الله خمینی و در مرداد و شهریور ۶۷ انجام گرفت. خمینی هیئت‌هایی را مسئول محاکمه مجدد زندانیان سیاسی کرد که «حسینعلی نیری»، «مرتضی اشراقی»، و «مصطفی پورمحمدی» - در مقام نماینده وزارت اطلاعات - از اعضای اصلی هیئت تهران بودند. در بخشی از حکم اصلی خمینی آمده است: «از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست… کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند».

البته همانطور که در حکم اصلی خمینی آمده است، در استان‌ها و باقی نقاط کشور نیز هیئت‌های دیگری برای محاکمه زندانیان فعال شده بودند. اما این هیئت اصلی منصوب خمینی در تهران بود که مسئولیت تفتیش عقاید زندانیان و صدور حکم اعدام برای آنان در زندان‌های اوین و گوهردشت برعهده داشت که محل اصلی تجمیع زندانیان سیاسی منسوب به سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپگرا نیز محسوب می‌شد.

این حکم چنان سنگین بود که حتی بعضی از نزدیکان و منصوبان آیت الله خمینی نیز به پرسش و تردید می‌افتند. از جمله بحث درباره محکومانی درگرفت که دوره محکومیت خود را طی می‌کردند و حتی بعضی از آنان، در آستانه اتمام دوره حبس خود بودند. نقل است که مسئولان مربوطه از آیت الله خمینی می‌پرسند که: «آیا این حکم مربوط به مربوط به کسانی است که محکوم به اعدام هستند یا زندانیانی که محکوم به حبس شده‌اند ولی بر سر موضع هستند؟» که آیت الله خمینی در پاسخ دستور «نابودی دشمنان اسلام» را می‌دهد و می‌گوید: «در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید. در مورد رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است».

درباره این جنایت بیش‌تر بخوانید:

https://tavaana.org/fa/Koshtar_67


#خاوران #علیه_فراموشی #نه_به_اعدام #دهه_شصت #تابستان۶۷#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا، من همونی هستم که در این دو سال و نیم گذشته، هر جایی که میرم، عکس و یاد برادرم محمد حسینی هم با من هست. سر سفرهدهفت‌سین، تو طبیعت، تو مهمونی‌ها، تو مسافرت‌ها ..
و حالا رفتم ماسوله و باز یاد برادرم با من بود و زنده نگه می‌دارم یادش رو تا پیروزی و بعد از پیروزی.
کیان (محمد حسینی) به من شهامت و انگیزه میده، برای ایستادگی، برای مقاومت و برای آزادی»

- ویدیو و متن ارسالی مخاطبان توانا

#محمد_حسینی #کیان_حسینی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM