آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram

قتل خاشقجی را محکوم کردیم و در سبعی‌گری سعودی‌ها قصیده‌ها سرودیم.
اما
از قتل پوینده، مختاری، سعیدی سیرجانی، میرعلایی، محمدتقی زهتابی، کشیش دیباج و کشیش میکائیلیان، دکتر احمد صیاد از متفکران اهل سنت، دکتر عبدالعزیز مجد استاد دانشگاه زاهدان از پیروان مذهب تسنن و هزاران دیگر چه می‌دانیم؟ و چه می‌دانند جهانیان؟

روایت دردناک قتل میرعلایی را مرور کنیم:

«هشت صبح روز دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴مترجم و نویسنده‌‌ پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتاب‌فروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آن‌جا نرسید.

خانواده‌اش نگران شدند اما جستجو برای یافتنش بی‌نتیجه بود. پیکر بی‌جان او ساعت ده شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازه‌ی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع می‌دهد. او در یکی از کوچه‌‌های فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود.

همان شب در پزشکی قانونی خانواده‌ی میرعلایی جسد را می‌بینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده می‌شود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه‌ دست راست دچار ایست قلبی می‌شود و جان می‌دهد.

این‌گونه پایان می‌یابد زندگی مترجمی که ...»

درباره احمد میرعلایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1axXQ3V

#قتلهای_زنجیره‌_ای #ایران #مردم_بدانید #احمد_میرعلایی

@Tavaana_TavaanaTech
هشت صبح روز دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴مترجم و نویسنده‌‌ پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتاب‌فروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آن‌جا نرسید.

خانواده‌اش نگران شدند اما جستجو برای یافتنش بی‌نتیجه بود. پیکر بی‌جان او ساعت ده شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازه‌ی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع می‌دهد. او در یکی از کوچه‌‌های فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود.

همان شب در پزشکی قانونی خانواده‌ی میرعلایی جسد را می‌بینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده می‌شود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه‌ دست راست دچار ایست قلبی می‌شود و جان می‌دهد.

این‌گونه پایان می‌یابد زندگی مترجمی که معرفی بزرگان ادب مانند: بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، ویلیام گولدینگ، گراهام گرین و … اولین بار توسط او صورت گرفته است و ترجمه‌های شیوای او، فارسی‌خوانان آثار ادبی را با این بزرگان آشنا کرده است. از احمد میرعلایی به غیر از ترجمه‌های ارزشمند می‌توان به حدود ۲۶ کتاب، مقاله و داستان اشاره کرد. از او اشعار بسیاری نیز در نشریات ادبی و فرهنگی معتبری چون سخن، رودکی، آدینه، کتاب جمعه، دنیای سخن، گردون، کلک و … به انتشار رسیده است.

قتل میرعلایی مانند دیگر قتل‌های نویسندگان و دگراندیشان، برای محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دسته‌ سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم. او در نوجوانی شیفته‌ محمد مصدق و جبهه‌ ملی بود؛ اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقه‌ فعالیت سیاسی یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامه‌ای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسنده‌ایم». «ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه‌ و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ما ست که نوشته‌مان - اعم از شعر یا داستان، نمایش‌نامه یا فیلم‌نامه، تحقیق یا نقد و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان - آزادانه و بی‌ هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌ کس یا هیچ‌ نهادی نیست. اگرچه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه درباره‌ آن‌ها بر همگان گشوده است.»

درباره احمد میرعلایی بیشتر بخوانید:
bit.ly/1axXQ3V


#قتلهای_زنجیره‌_ای #ایران #مردم_بدانید #احمد_میرعلایی #یاری_مدنی_توانا #دادخواهی

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز احمد میرعلایی

هشت صبح روز دوم آبان‌ماه ۱۳۷۴مترجم و نویسنده‌‌ پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتاب‌فروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آن‌جا نرسید.

خانواده‌اش نگران شدند اما جستجو برای یافتنش بی‌نتیجه بود. پیکر بی‌جان او ساعت ده شب در کوچه‌های خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازه‌ی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع می‌دهد. او در یکی از کوچه‌‌های فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود.

همان شب در پزشکی قانونی خانواده‌ی میرعلایی جسد را می‌بینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده می‌شود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیه‌ دست راست دچار ایست قلبی می‌شود و جان می‌دهد.

این‌گونه پایان می‌یابد زندگی مترجمی که معرفی بزرگان ادب مانند: بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، ویلیام گولدینگ، گراهام گرین و … اولین بار توسط او صورت گرفته است و ترجمه‌های شیوای او، فارسی‌خوانان آثار ادبی را با این بزرگان آشنا کرده است. از احمد میرعلایی به غیر از ترجمه‌های ارزشمند می‌توان به حدود ۲۶ کتاب، مقاله و داستان اشاره کرد. از او اشعار بسیاری نیز در نشریات ادبی و فرهنگی معتبری چون سخن، رودکی، آدینه، کتاب جمعه، دنیای سخن، گردون، کلک و … به انتشار رسیده است.

قتل میرعلایی مانند دیگر قتل‌های نویسندگان و دگراندیشان، برای محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دسته‌ سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم. او در نوجوانی شیفته‌ محمد مصدق و جبهه‌ ملی بود؛ اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقه‌ فعالیت سیاسی یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامه‌ای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسنده‌ایم». «ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه‌ و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ما ست که نوشته‌مان - اعم از شعر یا داستان، نمایش‌نامه یا فیلم‌نامه، تحقیق یا نقد و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان - آزادانه و بی‌ هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌ کس یا هیچ‌ نهادی نیست. اگرچه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه درباره‌ آن‌ها بر همگان گشوده است.»

درباره احمد میرعلایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ahmad_MirAlaei


#قتلهای_زنجیره‌_ای #ایران #مردم_بدانید #احمد_میرعلایی #یاری_مدنی_توانا #دادخواهی

@Tavaana_TavaanaTech