آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
به مناسبت سال‌گرد درگذشت منوچهر سخایی، هنرمند ایرانی

بسیاری از ایرانیان اگر به ترانه‌های خاطره‌انگیزی که در خاطره‌ی جمعی‌شان حک شده است رجوع کنند قریب به یقین ترانه‌ای از خواننده و هنرمند ایرانی، منوچهر سخایی خواهند یافت. ترانه‌ی «کلاغا» از مشهورترین ترانه‌های منوچهر سخایی است. منوچهر سخایی کاشانی که به منوچهر سخایی شهرت دارد در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. خانواده‌ی او خانواده‌ای فرهنگی بودند هر چند گرایشات سیاسی نیز در خانواده‌ی سخایی وجود داشت. برادرش سرگرد محمود سخایی، رئیس شهربانی در دوره‌ی دکتر مصدق در کرمان بود که در حوادث اتفاقات ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به قتل رسید.گفته می‌شود که سرهنگ سخایی به دستور خود دکتر محمد مصدق به این سمت برگزیده شده بود.

منوچهر تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در تهران سپری کرد و در همین دوران تحصیل علاقه‌ی بسیاری به موسیقی از خود نشان داد. سخایی پیش از این‌که وارد دنیای هنر بشود در روزنامه‌ی کیهان به عنوان خبرنگار پارلمانی فعالیت می‌کرد اما به واسطه‌ی دوستی‌ای که بین او و پرویز ایران‌فر برقرار بود به موسیقی روی آورد. سخایی در اواخر دهه‌ی سی با ترانه‌ای به نام «کالسکه زرین» که بسیار غیرحرفه‌ای اجرا شده بود و آهنگ‌سازی آن را کامبیز مژدهی عهده‌دار بود و ترانه‌ی آن را پرویز توکلی سروده بود وارد عالم موسیقی شد.

سخایی با همین ترانه‌ی غیرحرفه‌ای از سد شورای سختگیر موسیقی عبور کرد. منوچهر سخایی عبور خود از این سد را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آن موقع مثل اين روزها (در لس آنجلس) نبود که شرکت‌های موسيقی برای خودشان نوار و صفحه پر می‌کنند و پخش می‌کنند. در آن زمان مرکز توليد موسيقی فقط و فقط راديو ايران بود و تنها آن‌ها امکاناتش را داشتند.بعد از آنکه قانون حق مولف در ايران تصويب شد، شرکت‌های خصوصی وارد ماجرا شدند. تا پيش از آن شورای موسيقی خيلی سختگيری می‌کرد و چون موسيقيدانان سنتی در آن شورا حضور داشتند، نمی‌خواستند آهنگ‌هايی غير از موسيقی سنتی و ملی از راديو پخش شود، بنابراين خيلی به ندرت اين آهنگ‌ها (پاپ) از راديو پخش می‌شد.مثلا آقای محمد نوری که #خواننده بسيار خوبی هم بودند، در برنامه ارتش برنامه‌هايش را اجرا می‌کرد و در خود راديو ميدان نمی‌دادند.»

محمدرضا #شجریان در کارآگاه آواز خود خاطره‌ای از آن روزها نقل می‌کند. ایشان می‌گوید: «من در دانشسرا بودم که منوچهر سخایی یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یاد گرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و همیشه هم گفته‌ام که این را از #سخایی یاد گرفته‌ام.»

منوچهر سخایی مانند برخی از هنرمندان دیگر مانند #مرضیه، #عمادرام و #مرجان به سازمان #مجاهدین خلق پیوست و برنامه‌هایی نیز به نفع این سازمان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی اجرا کرد. منوچهر سخایی به #سرطان مبتلا شد و سرانجام در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۹۰ در آمریکا درگذشت. از #منوچهرسخایی حدود ده آلبوم به یادگار مانده است و بیش‌تر این آثار به صورت سی‌دی به وسیله‌ی کمپانی‌های #موسیقی ایرانی در کالیفرنیا منتشر شده است. منوچهر دو دختر به نام‌های پرستو و لیلا دارد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/nLjL4O

ترانه کلاغا تقدیم به همراهان توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شکایت شب هجران که می‌تواند گفت
حکایت دل ما با نی کسائی کن
- هوشنگ ابتهاج

#حسن_کسایی از اساتید برجسته #موسیقی ایرانی و #نوازنده چیره‌دست و سرشناس #نی در ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ درگذشت.

حسن کسایی، استاد برجسته‌ی موسیقی ایران، تنها ۲۱ سال سن داشت که قطعه‌ی معروف «سلام» را در دستگاه ِ چهارگاه ساخت که از معروف‌ترین قطعات موسیقی ایرانی به شمار می رود.

استاد کسایی در این ویدئو کوتاه شرح جالبی دارد از چگونگی ساخته‌شدن این قطعه‌ی زیبا که بسیار شنیدنی است.

حسن کسایی در سوم مهرماه ۱۳۰۷ به دنیا آمد. پدرش از تاجران معروف آن دوره‌ی اصفهان بود که بسیار به موسیقی علاقه‌مند بود و با بسیاری از بزرگان موسیقی از جمله سید حسین طاهرزاده، جلال‌الدین تاج اصفهانی، اکبرخان نوروزی، خاندان شهناز، ادیب خوانساری و دیگران رفت‌وآمد نزدیک داشت. از همین‌رو حسن کسایی از سنین پایین نزد تاج اصفهانی و ادیب خوانساری با گوشه‌های موسیقی ایرانی آشنا می‌شود و همین‌طور ساز نِی را از مهدی نوایی فرا می‌گیرد. او هم‌چنین از شاگردان ابوالحسن خان صبا بود. کسایی از سن دوازده سالگی به نواختن نی آغاز کرد.

او تنها ۲۰ سال سن داشت که نخستین اجرای #تک‌نوازی نِی خود را در دستگاه همایون در تئاتر اصفهان اجرا کرد. کسایی تا سال ۱۳۵۶ برنامه‌های متعددی در جشن هنر شیراز برگزار کرد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
مستند «ایران ١٩٧١» اثر کلود للوش

کلود للوش فیلم‌ساز فرانسوی، مستند «ایران»(١٩٧١) را درقالب کوتاه درست پس از جشن های ١٩٧١ شیراز ساخت.
این فیلم برش‌هایی از تصاویر سرزمین ایران است که با موسیقی فرانسیس له (سازنده موسیقی متن فیلم ' قصه عشق ' و همکار همیشگی کلود للوش) پیوند می‌خورد. فرانسیس له موسیقی دهه هفتاد را با تم‌هایی از #موسیقی ایرانی درهم می‌آمیزد. این فیلمی تدوین بنیاد است که می‌کوشد غنای فرهنگی و تصویری سرزمین #ایران را بازنمایاند.

«این فیلم که بیش از یک راهنمای سفر با تصاویری زیباست، اثر کم تر شناخته شده‌ای است که اندک زمانی پس از پخش، شش جایزه جهانی را به ارمغان آورده است. «ایران» از تصاویر جغرافیایی و #معماری چشم‌نوازی برخوردار است که با «برش‌هایی از زندگی» پیوند می‌خورند ونشان گر بهترین تدوین در چیدمان تصاویر در کنار یکدیگر است.

ویدیو: bit.ly/1oygBMn

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
می‌دانید اولین کشته‌ی تصادف رانندگی در ایران چه کسی است؟ از اولین تصادف رانندگیِ منجر به کشته‌شدن در ایران ۹۰ سال می‌گذرد.
goo.gl/mmgKpi

نخستین تصادف رانندگی در تهران و در ایران پاییز سال ۱۳۰۵ هجری‌شمسی یعنی ۹۰ سال پیش اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار است که درشکه‌ی درویش‌خان، موسیقی‌دان بزرگ ایرانی، با اتومبیل مرسدس مظفرالدین شاه برخورد کرد!

درویش‌خان در دوم آذرماه در حالی که قصد داشت با درشکه‌ای دو اسبه از محفل موسیقی به خانه برود با خودرویی تصادف می‌کند و جان می‌دهد. در آن زمان خودرو به تازگی وارد کشور شده بود و تعداد آن در کشور به پنجاه عدد هم نمی‌رسید. درویش‌خان را اولین قربانی تصادف رانندگی در ایران دانسته‌اند. درویش‌خان هنگام مرگ ۵۴ سال سن داشت و پیکر او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.

درویش‌خان که نام اصلی‌اش غلام‌حسین درویش بود از هنرمندان سرشناس و استادان بنام موسیقی ایرانی در اواخر دوره‌ی قاجاریه بود.

او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حاج بشیر از تات‌های طالقان بود که در زیدشت ِ طالقان به دنیا آمد و مادرش از ترکمنان بود.

درویش‌خان دوران کودکی‌اش را در خانواده‌ی دولتشاهی گذراند. پدرش تا حدودی با موسیقی آشنایی داشت و سه‌تار می‌نواخت. درویش‌خان ده ساله بود که به شعبه‌ی موسیقی مدرسه‌ی نظام که به دارالفنون وابسته بود رفت که سرپرستی آن را موسیو لومر فرانسوی داشت و خود او آن را تاسیس کرده بود.

آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقی‌دان نظامی فرانسوی بود که در سال ۱۲۴۷ شمسی و در زمان پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار به ایران آمد تا به دانشچویان موسیقی دارالفنون تعلیم موسیقی بدهد. او کسی بود که هارمونی را به موسیقی ایرانی معرفی کرد و قطعات زیادی با الهام از موسیقی ایرانی ساخت. علاوه‌ بر درویش‌خان بزرگانی چون ابراهیم آژنگ، موسیقی‌دان اواخر دوره‌ی قاجار و دوره‌ی پهلوی نیز از شاگردان او بود.

او نزد آقا حسینقلی ادامه‌ی فراگیری موسیقی را به پیش برد. آقا حسین‌قلی از نوازندگان سرشناس تار در اواخر دوران قاجار بود. آقاحسین‌قلی فرزند آقاعلی‌اکبر خان فراهانی قدیمی‌ترین نوازنده‌ی معروف تار دوره‌ی ناصرالدین‌شاه بود. آقا حسین‌قلی در یک سفر به فرانسه که تعدادی از نوازندگان و یک خواننده نیز برای پر کردن صفحه‌ی گرامافون او را هم‌راهی می‌کردند توانست تعدادی اثر ضبط کند.

درویش‌خان آن‌چنان در نوازندگی تار ماهر شد که پس از مرگ ناصرالدین‌شاه به دستگاه شعاع‌السلطنه پسر مظفرالدین‌شاه، والی فارس دعوت شد.
در سفر اولش به شیراز، درویش‌خان به اصرار شعاع‌السلطنه، با دختر مستشار نظام که در فارس اقامت داشت ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو دختر بود که یکی از آن‌ها در سن ۱۶ سالگی درگشذت و دختر دوم که «فخر» نام داشت تنها فرزند ِ درویش‌خان شد. دوریش‌خان نوعی آهنگ ضربی به نام پیش‌درآمد ساخت که تا سال‌ها پس از او رواج داشت.

درویش‌خان دستگاه موسیقی سنتی ایران را به هفت دستگاه بخش کرد و آهنگ‌های فراوانی ساخت که از میان آن‌ها ۲۲ آهنگ باقی مانده است. درویش‌خان از نخستین کسانی است که در ایران کلاس آموزش موسیقی بر پا کرد و شماری از نام‌داران موسیقی ایران شاگردان مستقیم او بوده‌اند. او به شاگردانی که دوره‌های درس او را می‌گذراندند نشانی به شکل تبرزین هدیه می‌داد که از جنس مس و نقره بود. شاگردانی که به دوره‌های عالی می‌رسیدند جنس این نشان به طلا تغییر می‌کرد.

بیش‌تر بخوانید:
https://goo.gl/jDWnuy

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
آموزشکده توانا
سلسله موی دوست کاری از گروه آوای رود در همدلی با بیماران مبتلا به سرطان bit.ly/1PL7qnk آدرس وب‌سایت آوای رود: bit.ly/1PL7nIo https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۴ فوریه روز جهانی سرطان

روز جهانی سرطان همه ساله در چهارم فوریه در سراسر جهان با هدف آگاهی‌بخشی ِ بیش‌تر به مردم جهان برای پیش‌گیری یا مواجهه با این بیماری برگزار می‌شود.
در بسیاری از کشورها خصوصا کشورهای توسعه‌یافته در این روز خاص تلاش می‌شود تا کاری کنند که مردم شناخت بیش‌تری نسبت به سرطان‌های شایع‌تر مانند سرطان پستان، سرطان ریه، سرطان پروستات در مردان و سرطان‌های رایج در کودکان پیدا کنند.
سازمان جهانی زندگی سالم (WHO) که به عنوان بازوی اجرایی سازمان ملل در بخش سلامت شناخته می‌شود در این روز تلاش مضاعف می‌کند تا با آموزش‌های ضروری در ابتدا آموزش دهند که چگونه می‌توان از این بیماری جلوگیری کرد و در وهله‌ی بعدی این آگاهی را ایجاد می‌کنند که پس از بروز سرطان در فرد چه راه‌کارهایی را باید برای درمان و مراقبت به کار بست.
وب‌سایت مرکز تحقیقات سرطان در صفحه‌ی خود آماری را از موسسه‌ی WHO در بازه‌ی زمانی بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ می‌آورد که قابل تامل است. بین این سال‌ها چیزی حدود ۸۴ میلیون نفر از این بیماری می‌میرند اگر تدبیری اندیشیده نشود. این آمار می‌گوید کشورهای کم‌درآمد یا با درآمد متوسط قطعا در این زمینه تلفات بیش‌تری متحمل خواهند شد.
«روز جهانی سرطان بخشی از برنامه‌ی جهانی مبارزه با سرطان است که اولین بار در پاریس در روز چهارم فوریه سال ۲۰۰۰ در نیوملنیوم (New Millennium) مراسم برگزار شد. این مراسم به منظور ایجاد هماهنگی بین محققان، متخصصان سلامت، بیماران، دولت‌مردان، صنعت‌گران و به‌ورزان برای مبارزه با سرطان بود. این مراسم با هم‌کاری سازمانها و موسسات مختلف نظیر سازمان بهداشت جهانی، آژانس انرژی اتمی و سایر موسسات بین المللی برگزار میگردد. UICC اولین روز جهانی سرطان را در سال ۲۰۰۶ سازماندهی نمود.
نشانه‌ها و نمادهای مختلفی در سراسر جهان برای سرطان‌های متفاوت مرسوم است. برای مثال روبان صورتی برای سرطان پستان، و روبان نارنجی برای سرطان کودکان و نرگس زرد که نماد سازمان ضد سرطان آمریکا است.
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/17103
سلسله موی دوست
کاری از گروه آوای رود
در همدلی با بیماران مبتلا به سرطان
bit.ly/1PL7qnk
گروه «آوای رود» در سال ۱۳۸۵ به سرپرستی بهزاد انصاری تشکیل شده است. این گروه متشکل از جمعی از فارغ‌التحصیلان رشته موسیقی دانشگاه هنر است که در کنار هم مشغول گروه نوازی #موسیقی ایرانی هستند.

تصنیف «سلسله موی دوست» کاری از گروه آوای رود تقدیم می‌شود به همراهان همیشگی آموزشکده توانا.

کارگردان: جواد ملکی

امیرحسین کاوه: آواز
چاوش اسکندری خواه: تار
بهزاد انصاری: عود
پگاه خیردوش: قیچک و کمانچه
نازنین بازرگانی: قانون
و با تشکر از دوستان عزیزمان که ما را در ضبط این قطعه یاری کردند:
مهراد نوبخت پور: کمانچه
سارا مرتضوی: کمانچه
بهار مرتضوی: همخوان
حامد حبیب پور: دف
میکس و مسترینگ: پیام شفاهی
صدابردار: بنیامین نکهت
استودیو: ایگوانا رکورد

آدرس وب‌سایت آوای رود: bit.ly/1PL7nIo

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
چهارم تیر ماه سالگرد درگذشت مهستی خواننده‌ی دوست داشتنی

خانواده‌ی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زن‌ها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامه‌ی گل‌ها برنامه‌ی شماره‌ی ۴۲۰ با خواندن ترانه‌ای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آن‌که دلم برا برده خدایا» بود که ساخته‌ی بیژن ترقی، شاعر و ترانه‌سرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعه‌‌ی «گل‌های رنگارنگ» در دهه‌ی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوب‌ترین خوانندگان دهه‌ی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگ‌ترش، معصومه دده‌بالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی می‌کند.
.
از مهستی در کارنامه‌ی هنری‌اش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیش‌تر آثار او با استقبال فراوانی روبه‌رو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینه‌ی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعه‌ی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و تولیدات رسانه‌ای بود. اولین دوره‌ی مراسم اعطای جایزه‌ی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیست‌وپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f

#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری؛ ملکه آواز ایران و زنی بخشنده

سمت و سوی زندگی این بلبل خوش‌خوان در ۱۷ سالگی رقم می‌خورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت می‌کند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضی‌خان نی‌داوود» نشسته بود که پس از صدای شگفت‌انگیز قمر پیش می‌آید و دست به تار می‌برد. و قمر می‌خواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش

نی‌داوود رد قمر را بعد از این مجلس گم می‌کند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر می‌سازد که آرزو می‌کند قمر روزی به سراغش آید. ماه‌بانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را می‌شناخت اما دست‌گاه‌های موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نی‌داوود می‌رود و از او می‌خواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفت‌انگیز بود. آنچنان که حتی «درویش‌خان»، استاد نی‌داوود را هم شوکه می‌کند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویش‌خان ساخته بود و اشعارش از «ملک‌الشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده  است، سروده شاعرانی چون علی‌اکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.

قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرت‌ها و کارهایش به دست می‌آورد. ولی هر چه کسب می‌کرد به فقرا و نیازمندان می‌بخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحه‌ای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب می‌خواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او می‌نویسند و آوازهایش را به گوش جان می‌سپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت بانو دلکش، صدای ماندگار موسیقی ایران

با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را به‌طور کامل کنار گذاشت. او در سال‌های پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزون‌مایه» در تهران زندگی می‌کرد.

دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش می‌گوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانه‌های منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. می‌خواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفته‌ام گفت: مادر می‌بینی چی می‌خونه! گفتم: می‌دونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال می‌کنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچ‌کس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمی‌گشت و به من خیره می‌شد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمی‌دونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشت‌های پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلی‌اش عصمت باقرپور پنبه‌فروش است، زاده سوم اسفنده‌ماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقب‌هایی مانند «زن حنجره‌طلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام می‌برند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایران‌مهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقه‌مندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمن‌پور روزنامه‌نگار مستقل در زمینه‌ی موسیقی و نویسنده‌ کتاب سه جلدی چهره‌های ماندگار در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.

درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
چهارم تیر ماه سالگرد درگذشت مهستی خواننده‌ی دوست داشتنی

خانواده‌ی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زن‌ها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامه‌ی گل‌ها برنامه‌ی شماره‌ی ۴۲۰ با خواندن ترانه‌ای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آن‌که دلم برا برده خدایا» بود که ساخته‌ی بیژن ترقی، شاعر و ترانه‌سرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعه‌‌ی «گل‌های رنگارنگ» در دهه‌ی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوب‌ترین خوانندگان دهه‌ی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگ‌ترش، معصومه دده‌بالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی می‌کند.
.
از مهستی در کارنامه‌ی هنری‌اش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیش‌تر آثار او با استقبال فراوانی روبه‌رو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینه‌ی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعه‌ی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و تولیدات رسانه‌ای بود. اولین دوره‌ی مراسم اعطای جایزه‌ی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیست‌وپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f

#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری؛ ملکه آواز ایران و زنی بخشنده

سمت و سوی زندگی این بلبل خوش‌خوان در ۱۷ سالگی رقم می‌خورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت می‌کند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضی‌خان نی‌داوود» نشسته بود که پس از صدای شگفت‌انگیز قمر پیش می‌آید و دست به تار می‌برد. و قمر می‌خواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش

نی‌داوود رد قمر را بعد از این مجلس گم می‌کند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر می‌سازد که آرزو می‌کند قمر روزی به سراغش آید. ماه‌بانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را می‌شناخت اما دست‌گاه‌های موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نی‌داوود می‌رود و از او می‌خواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفت‌انگیز بود. آنچنان که حتی «درویش‌خان»، استاد نی‌داوود را هم شوکه می‌کند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویش‌خان ساخته بود و اشعارش از «ملک‌الشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده  است، سروده شاعرانی چون علی‌اکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.

قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرت‌ها و کارهایش به دست می‌آورد. ولی هر چه کسب می‌کرد به فقرا و نیازمندان می‌بخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحه‌ای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب می‌خواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او می‌نویسند و آوازهایش را به گوش جان می‌سپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت بانو دلکش

با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را به‌طور کامل کنار گذاشت. او در سال‌های پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزون‌مایه» در تهران زندگی می‌کرد.

دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش می‌گوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانه‌های منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. می‌خواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفته‌ام گفت: مادر می‌بینی چی می‌خونه! گفتم: می‌دونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال می‌کنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچ‌کس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمی‌گشت و به من خیره می‌شد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمی‌دونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشت‌های پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلی‌اش عصمت باقرپور پنبه‌فروش است، زاده سوم اسفنده‌ماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقب‌هایی مانند «زن حنجره‌طلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام می‌برند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایران‌مهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقه‌مندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمن‌پور روزنامه‌نگار مستقل در زمینه‌ی موسیقی و نویسنده‌ کتاب سه جلدی چهره‌های ماندگار در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.

درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای نوازندگان ژاپنی از تصنیف «اندک اندک» ناظری در توکیو

این تصنیف در اصل با آهنگی ساخته شهرام ناظری و تنظیم ذوالفنون در سال ۶٣ در آلبوم گل صدبرگ منتشر شده است.

متن و ویدئو از شبکه نظر
@Nazar

#شهرام_ناظری #ژاپن #موسیقی_ایرانی

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز بانو دلکش، صدای ماندگار موسیقی ایران

با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را به‌طور کامل کنار گذاشت. او در سال‌های پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزون‌مایه» در تهران زندگی می‌کرد.

دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش می‌گوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانه‌های منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. می‌خواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفته‌ام گفت: مادر می‌بینی چی می‌خونه! گفتم: می‌دونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال می‌کنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچ‌کس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمی‌گشت و به من خیره می‌شد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمی‌دونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشت‌های پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلی‌اش عصمت باقرپور پنبه‌فروش است، زاده سوم اسفنده‌ماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقب‌هایی مانند «زن حنجره‌طلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام می‌برند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایران‌مهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقه‌مندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمن‌پور روزنامه‌نگار مستقل در زمینه‌ی موسیقی و نویسنده‌ کتاب سه جلدی چهره‌های ماندگار در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.

درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
چهارم تیر ماه سالگرد درگذشت مهستی خواننده‌ی دوست داشتنی

خانواده‌ی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زن‌ها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامه‌ی گل‌ها برنامه‌ی شماره‌ی ۴۲۰ با خواندن ترانه‌ای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آن‌که دلم برا برده خدایا» بود که ساخته‌ی بیژن ترقی، شاعر و ترانه‌سرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعه‌‌ی «گل‌های رنگارنگ» در دهه‌ی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوب‌ترین خوانندگان دهه‌ی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگ‌ترش، معصومه دده‌بالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی می‌کند.
.
از مهستی در کارنامه‌ی هنری‌اش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیش‌تر آثار او با استقبال فراوانی روبه‌رو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینه‌ی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعه‌ی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و تولیدات رسانه‌ای بود. اولین دوره‌ی مراسم اعطای جایزه‌ی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیست‌وپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.

بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f

#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری؛ ملکه آواز ایران و زنی بخشنده

سمت و سوی زندگی این بلبل خوش‌خوان در ۱۷ سالگی رقم می‌خورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت می‌کند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضی‌خان نی‌داوود» نشسته بود که پس از صدای شگفت‌انگیز قمر پیش می‌آید و دست به تار می‌برد. و قمر می‌خواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش

نی‌داوود رد قمر را بعد از این مجلس گم می‌کند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر می‌سازد که آرزو می‌کند قمر روزی به سراغش آید. ماه‌بانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را می‌شناخت اما دست‌گاه‌های موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نی‌داوود می‌رود و از او می‌خواهد به او موسیقی بیاموزد.
.
استعداد قمر شگفت‌انگیز بود. آنچنان که حتی «درویش‌خان»، استاد نی‌داوود را هم شوکه می‌کند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویش‌خان ساخته بود و اشعارش از «ملک‌الشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده  است، سروده شاعرانی چون علی‌اکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.

قمر در نهایت نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و# زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرت‌ها و کارهایش به دست می‌آورد. ولی هر چه کسب می‌کرد به فقرا و نیازمندان می‌بخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.
.
کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.
.
آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحه‌ای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب می‌خواند...
.
ماه بانوی آواز ایران در سالگرد صدور فرمان مشروطیت در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. اما آتشی که در میان ایرانیان افکند همچنان زنده است و با گذشت بیش از یک سده هنوز هم در وصف شخصیت، هنر و منش او می‌نویسند و آوازهایش را به گوش جان می‌سپارند.
.
بیشتر بخوانید:
bit.ly/2T4dDiV

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت بانو دلکش

با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را به‌طور کامل کنار گذاشت. او در سال‌های پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزون‌مایه» در تهران زندگی می‌کرد.

دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش می‌گوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانه‌های منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. می‌خواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفته‌ام گفت: مادر می‌بینی چی می‌خونه! گفتم: می‌دونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال می‌کنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچ‌کس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمی‌گشت و به من خیره می‌شد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمی‌دونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشت‌های پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلی‌اش عصمت باقرپور پنبه‌فروش است، زاده سوم اسفنده‌ماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقب‌هایی مانند «زن حنجره‌طلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام می‌برند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایران‌مهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقه‌مندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمن‌پور روزنامه‌نگار مستقل در زمینه‌ی موسیقی و نویسنده‌ کتاب سه جلدی چهره‌های ماندگار در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.

درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سالگرد درگذشت قمرالملوک وزیری

سمت‌وسوی زندگی این بلبل خوش‌خوان در ۱۷ سالگی رقم می‌خورد. در یک مراسم عروسی با تارنواز مجلس صحبت می‌کند تا آهنگی برایش بزند و او بخواند. اتفاقا در میان جمع «مرتضی‌خان نی‌داوود» نشسته بود که پس از صدای شگفت‌انگیز قمر پیش می‌آید و دست به تار می‌برد. و قمر می‌خواند:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل… زین تغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش

نی‌داوود رد قمر را بعد از این مجلس گم می‌کند اما گرمی و قوت صدایش او را چنان متاثر می‌سازد که آرزو می‌کند قمر روزی به سراغش آید. ماه‌بانو آواز گرچه هنرمندان و نوازندگان بسیاری را می‌شناخت اما دست‌گاه‌های موسیقی ایران را بلد نبود. پس روزی به در خانه نی‌داوود می‌رود و از او می‌خواهد به او موسیقی بیاموزد.

استعداد قمر چنان شگفت‌انگیز بود که «درویش‌خان» استاد نی‌داوود را هم شوکه می‌کند. قمر چند تصنیف هم خواند که درویش‌خان ساخته بود و اشعارش از «ملک‌الشعرای بهار» بود. اشعار نغزی که قمر خوانده است، سروده شاعرانی چون علی‌اکبر شیدا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ایرج میرزا هستند.

قمر نخستین کنسرتش را در سال ۱۳۰۳ در گراندهتل تهران، هجده سال پس از فرمان مشروطه با جسارتی باورنکردنی برگزار کرد. آن هم در روزگاری که خواندن برای مردان امری نکوهیده بود و #زنان فقط «مطرب» و مجلس گرمکن بودند. تنها صدای او نبود که خیل جمعیت را به سالن آورده بود. قمر بدون #حجاب در این کنسرت حاضر شد و حتی نظمیه روز بعد از او تعهد گرفت که بدون حجاب دیگر کنسرت برگزار نکند. ...قمر عواید زیادی از کنسرت‌ها و کارهایش به دست می‌آورد. ولی هر چه کسب می‌کرد به فقرا و نیازمندان می‌بخشید. مردم دوستی، سخاوت و انسانیتش نقل محافل بود. عواید کنسرتی در خراسان را به آرامگاه فردوسی بخشید.

کنسرتی در ۱۳۰۸ به نفع شیر و خوشید سرخ برگزار کرد و باز هم عواید آن را به یتیمان بخشید. او حتی برای تقدیر از «شکرالله قهرمانی» نوازنده قدیمی که از کار افتاده بود، کنسرت داد.

آوازخوانی #قمرالملوک_وزیری معیار #موسیقی_ایرانی شد و با صدها صفحه‌ای که از صدای آسمانی و صافش ضبط شد، بابی جدید در #موسیقی باز کرد. او تحریرهای شفاف و پیچیده را بسیار خوب می‌خواند.

ماه بانوی آواز ایران در ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ چشم از جهان فروبست و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

بیش‌تر بخوانید


#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مجید معاف، هنرمند ایرانی، این ویدیو را با شرح زیر در صفحه اینستاگرام خود به اشتراک گذاشته است:
🖤🎶
«آهنگ تنهایی را که در سال ۹۹ با آهنگسازی محمد امینی و شعر حمید مصدق، منتشر شد؛ اکنون به امید همدلی و اتحاد بیشتر میان مردم شجاع و آزادیخواه وطنم، بازنشر می‌کنم. باشد که با اتحاد و حضور هر چه بیشتر، ضحاک زمان را از سرکوب جوانانمان ناتوان سازیم»
majid_maaf
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #حمید_مصدق #مجید_معاف #نه_به_جمهوری_اسلامی #نوید_افکاری #فاطمه_سپهری #فریدون_فرخزاد #موسیقی_ایرانی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
#woman_life_freedom #mahsa_amini #free_iran #majid_maaf #iranian_music #navidafkari

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

سیاوش فرخ‌نژاد، هنرمند ایرانی، ضمن انتشار این ویدیوی زیبا نوشت:

«مامور حراست کاخ سعد آباد
، که اسلحه دارد! ،
فریاد می‌زند : "ساز ممنوعه آقا"

اسلحه‌ها
از وجدان
مامور‌تر ند،
معذورتر ند.

زیر پارچه‌ی سیاه ِ ممنوع
هنر مدفون است،
عشق مدفون است،
زن مدفون است،
من...
ما...
خدا مدفون است...

زیر پارچه‌ی سیاه ،
جغرافیای مرگ جریان دارد.

🎥 : niiloufar_m

* قصد اجرای قطعات دیگری داشتم اما مامور در ورودی، اجازه‌ی همراه داشتن ساز را نداد.

-کاخ سعد اباد، تهران»
siavash_farrokhnejad


#موسیقی_خیابانی #توماج #توماج_صالحی #toomaj #toomajsalehi #سانسور #سانسورچی #هنر_اعتراضی #موسیقی_اعتراضی #رپ_اعتراضی #بیت_رپ #سهتارنوازان #موسیقی #موسیقی_پاپ #موسیقی_ایرانی #هنر #مهسا_امینی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت بانو دلکش

با ممنوع‌شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷، دلکش خوانندگی را به‌طور کامل کنار گذاشت. او در سال‌های پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزون‌مایه» در تهران زندگی می‌کرد.
در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش می‌گوید:
«یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانه‌های منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. می‌خواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفته‌ام گفت: مادر می‌بینی چی می‌خونه! گفتم: می‌دونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال می‌کنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچ‌کس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمی‌گشت و به من خیره می‌شد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام‌آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمی‌دونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشت‌های پولی یعنی چه!»

در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایران‌مهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقه‌مندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمن‌پور روزنامه‌نگار مستقل در زمینه‌ی موسیقی و نویسنده‌ کتاب سه جلدی چهره‌های ماندگار در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.

درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان

@Tavaana_TavaanaTech