آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
زن‌ها و حرفه‌ها
ساخته #ناصر_تقوایی

تقوایی این فیلم را در سال ۱۳۴۹ برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرده بود.
#زنان #اشتغال #حرفه #برابری

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«... این روزها جماعتی شادمان از افتخاری هستند که تو به آنها هدیه کردی و می دانی که من نیز برای تو خوشحالم و برای سینمای ایران که هر بار با این اتفاق‌ها جانش تازه می‌شود، به ویژه اینکه یک بار در فیلم «جدایی» این احساس را با هم تجربه کردیم، اما این روزها دلم هر دم به جایی است؛ تکه‌ای در پیش کسی است که در انتهای کوچه‌ای بن بست، در یک بیمارستان خانگی، چشمانش نظاره گر گلدان‌های شمعدانی قرمزی است که پشت پنجره اتاقش چیده شده و جهانی چشمشان به اوست که بازبیاید و خواب‌های زیبایش را برایشان ترجمه کند. او که روزی در روزگاری که ز منجنیق فلک سنگ فتنه می‌بارید، برای این سرزمین افتخار آفرید. من پیغام تبریک او را به تو می‌رسانم. همان‌طور که پیغام احوالپرسی‌های تو را به او.

و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمان‌های اکباتان گوشه‌ی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفته‌ای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواسته‌اش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزه‌ات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی به‌خاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عده‌ای می‌خواهند کتکت بزنند!)

نگار اسکندرفر، #روزنامه‌نگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
عکس‌هایی از شهاب حسینی منتشر شده است که هم بهروز وثوقی را در آغوش گرفته است و هم در جایی دیگر سردار نقدی را، در جایی سیاه‌پوش است و سینه می‌زند و در جایی دیگر گویا شنگول است و لابد رقص و آب‌شنگولی.

در جایی کنار خامنه‌ای ایستاده است و از او می‌خواهد که سینمای ارزشی - بخوانید سینمای رانتی- را مورد حمایت قرار دهد که لابد از این راه میلیاردها تومان نصیب بازی‌گران ارزشی بشود و در جای دیگر هم ممکن است برای بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و امیر نادری که برای «خود»شان بودن ایستادگی کردند، سرود بسراید و کف بزند.

باور بفرمایید همه‌ی ایراد از شهاب حسینی نیست. وقتی در جایی زندگی کنی که برای جماعت کثیری، رفتار تا این حد متناقض و ریاکارانه به هیچ وجه ضد ارزش محسوب نمی‌شود و به بهانه‌ی زندگی در شرایط نامناسب و دیکتاتوری، هر رفتار بی‌پرنسیبی نه تنها زشت نیست، بل‌که نوعی مبارزه‌ی گام‌به‌گام هم شمرده می‌شود و شرایط سخت، توجیه‌گر هر گونه معلق‌زدن وسط میدان قدرتمندان به حساب می‌آید، چرا همگان بخواهند بهرام بیضایی باشند؟

وقتی می‌شود هم در کنار نقدی پول درآورد و هم محبوب قلوب مردم بود؛ هم سینه زد و هم عرق خورد و مورد قبول «عرق‌خوران ولایی» بود؛ وقتی می‌شود جمع ضدین بود و محبوب هر دو طرف، چرا باید یک‌رو بود و به سهم عظیم خود از سینمای دولتی - نفتی پشت‌ ِ پا زد؟

مگر همه باید مبارز باشند؟ اشتباه نکنید منظورم مبارزه با حکومت نیست بل‌که مبارزه با خود و با نفس خود برای زیست اخلاقی و انسانی است. وقتی دوغ و دوشاب یکی است عقل! اقتضا می‌کند هر آن‌جا باشی که امکانات هست، که پول هست.

در یک جامعه‌ی با حساسیت‌های بالای اخلاقی و در حضور نهادهای مدنی و عدم دست‌اندازی‌های قدرت به همه‌ی شئونات است که انسان‌ها می‌توانند با دشواری کم‌تری طرف اخلاق و پرنسیب‌های اخلاقی بایستند. وقتی زندگی با اصول اخلاقی در جامعه‌ای نیازمند یک مبارزه‌ی بی‌امان با نفس و با خود اغواگر است کم‌تر انسان‌هایی توانایی چنین نبرد جان‌کاهی را دارند.

در جامعه‌‌ی امت‌وار رانتی، آدم‌ها تلاش می‌کنند آن‌جایی بایستند که حلوا است و شهد و عسل و آن‌هایی که تلاش می‌کنند چنین نباشند نه تنها کار قشنگی نمی‌کنند بل‌که از سوی «بچه‌زرنگ‌»‌ها مشنگ نام می‌گیرند و کیست که دوست داشته باشد به جای زرنگ، مشنگ باشد.

از فیسبوک بهزاد مهرانی
نظر شما چیست؟
در اینستاگرام توانا بنویسید.
goo.gl/Py8r3k

@Tavaana_TavaanaTech
«یکی نوشته است که دومین مردم غمگین جهان با پای پیاده و یا سواره می‌روند به کشور اولین مردم غمگین جهان تا با هم گریه کنند و مصیبت بگیرند. دیگری آمده و نوشته از این بدتر آن است که سعید مرتضوی ِ کهریزک و سعید طوسی ِ قاری قرآن متجاوز ِ بیت رهبری - هم او که می‌گفت دیگر رو ندارد که تا سر کوچه هم برود- هم رفته‌اند کربلا تا ثواب ببرند. آن‌وقت یاشار سلطانی را به خاطر افشای فساد زندانی می‌کنند و از روزنامه‌نگار بخت‌برگشته به خاطر انتشار سخنان یاوه‌ی نماینده‌ی مجلس می‌خواهند که طلب عفو کند و علی شریعتی را به خاطر اعتراض به اسیدپاشی‌های اصفهان زندانی می‌کنند و شرایطی فراهم می‌کنند تا اعتصاب غذا کند و وصیت بنویسد و با مرگ دست‌و پنجه نرم کند.

به قول مولانا:

احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم

در چنین جامعه‌ای است که میزان افسردگی و غمگینی رتبه‌ی اول به دست می‌آورد. جامعه‌ای که در آن احمد زیدآبادی اجازه‌ی نوشتن نداشته باشد و جعفر پناهی و ناصر تقوایی نتوانند فیلم بسازند و بیضایی و بشیریه به ناچار ترک وطن کنند و شاعرانش در زندان باشند و روشنفکرانش با سیم بکسل خفه بشوند، جامعه‌ای است که در آن سعید مرتضوی و سعید طوسی آزادانه می‌گردند و به کربلا می روند.»
goo.gl/oTY5ut
شما چه فکر می‌کنید؟

@Tavaana_TavaanaTech
- وزارت ارشاد و بلاتکلیف نگه داشتن موسسه ناصر تقوایی
goo.gl/HlUvEb

«مرضیه وفامهر» از عدم صدور مجوز برای موسسه هنری «ناصر تقوایی» خبر داد. این موسسه که هیئت موسس آن را مرضیه وفامهر، ناصر تقوایی و همکاران هنری آن ها تشکیل می دهند دوسال است که به عنوان یک شرکت به ثبت رسیده است اما وزارت ارشاد از صدور پروانه موسسه خودداری می کند و این موسسه بلاتکلیف مانده است.

وفامهر که خود همسر ناصر تقوایی ست درباره تلاش های خود گفته است:‌ «به‌رغم پیگیری‌های ما هنوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به طور رسمی جوابی نداده است...من حتی تلاش کردم که این خواسته را به آقای وزیر منتقل کنم و نامه‌ای دادم که دوستانشان به دست‌شان برسانند اما نمی‌دانم که این نامه به دست آقای صالحی‌امیری رسیده یا نه؟»

این فیلمساز و بازیگر افزود: «می‌خواستم از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت بگیرم و راجع به این موضوع با ایشان صحبت کنم چون مقدار زیادی از کارهای آقای تقوایی هست که باید منتشر شود و آقای تقوایی این وکالت را به من داده که پیگر کارهایشان باشم. برای من مهم است که هرچه سریع‌تر این اقدامات را انجام دهم اما متاسفانه دو سال است که در این مرحله مانده‌ایم. می‌دانید که وقتی از مرحله صدور پروانه موسسه از سوی وزارت ارشاد بگذریم، کارهای بعدی آن بسیار سنگین است.»

درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://t.co/PIyrXcMgQ8

@Tavaana_TavaanaTech
- ناصر تقوایی؛ کارگردان بزرگ و جریان ساز ایرانی
goo.gl/pRdrii

دیروز ناصر تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عرب‌نشین سعدونی در نخلستان‌های سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکی‌اش چنین می‌گوید: «ایران را دوست دارم، برای این‌که وطن من‌ است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من‌ است، و عاشق آبادان هستم، برای این‌که زادگاه من‌است.»
ناصر تقوایی که سازنده سریال ماندگار «دایی جان ناپلئون» است، این سال ها بسیار کم کار است. او در گفت و گویی در مورد کم کاری اش گفته بود:‌« در نشريات از قول من نوشته‌اند، تا زمانی که برای فيلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمی‌سازم. صحيح‌تر اين بود که بنويسند من اجازه نمی‌دهم کسی فيلم‌نامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان می‌خواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساخته‌اند. به يکی از همان فيلم‌ها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم داده‌اند. لابد فيلم «روز سوم» را ديده‌ايد؟ فيلم‌نامه آن از روی فيلم‌نامه من نوشته شده است. توسط فردی به نام «مهدی سجاده‌چی». دو شخصيت اصلی آن فيلم يک دختر ايرانی و يک افسر جوان عراقی است که هر دو در سراسر فيلم با هم در کشمکش و ستيز هستند. وقايع فيلم «روز سوم» هم در خرمشهر می‌گذرد و پايانش در کنار رودخانه! حالاهمين آقای «سجاده‌چی» مسوول مميزی فيلم‌نامه‌ها شده است. آن‌وقت من بروم فيلمنامه‌ام را بدهم به ايشان تا تصويب کند؟»...

درباره تقوایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2t75DiE

@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی، کارگردان و مستندساز
.
ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عرب‌نشین سعدونی در نخلستان‌های سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکی‌اش چنین می‌گوید: «ایران را دوست دارم، برای این‌که وطن من‌ است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من‌ است، و عاشق آبادان هستم، برای این‌که زادگاه من‌است.
در تابستان سال ۱۳۲۰ خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل‌های ستبر سبز، در یک روستای عرب‌نشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفه‌ای بودم و همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هر کلاس ابتدایی را در شهری و ده‌کوره‌ای خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه می‌نوشتم و فریفته‌ شیوه‌های نو بودم، اما باز نمی‌دانم چه شد که از سینما سر درآوردم. در این مسیر به آدم‌های دانا برخوردم و صحنه‌های جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کرده‌ام. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم کوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه شانزده ساعته تلویزیونی در کارنامه من دیده می‌شود. به اضافه یک مجموعه‌ عکس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یک نما. با این همه از دور تنبل جلوه می‌کنم؛ چرا که در این ده ساله، به دلایلی که ناگفتنش بهتر است، کارهای تازه مرا نه کسی خوانده، نه کسی دیده ...» ناصر تقوایی پیش از آن‌که وارد سینما بشود جذب تلویزیون شد و با ساختن سریال‌ تلویزیونی به شهرت رسید. یکی از این سریال‌ها که خوش درخشید و مورد توجه و پسند مردم قرار گرفت، سریال معروف «دایی جان ناپلئون» است که یکی از ماندگارترین مجموعه‌ای تلویزیونی ایرانی است.

متاسفانه بسیاری از فیلم‌هایی که تقوایی قصد ساختنش را داشت، توسط وزارت ارشاد مجوز نگرفتند و هرگز ساخته نشدند... بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai

ویدئو بخشی از مستند ناصر تقوایی به روایت خودش

#ناصر_تقوایی

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز

ناصر تقوایی در گفت‌وگو با شرق در مورد کم‌کاری‌اش می‌گوید: «در نشريات از قول من نوشته‌اند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمی‌سازم. صحيح‌تر اين بود که بنويسند من اجازه نمی‌دهم کسی فيلم‌نامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان می‌خواهد دربياورند. از فيلم‌نامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساخته‌اند. به یکی از همان فيلم‌ها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم داده‌اند.»

او در بخش دیگری از این گفتگو می‌گوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقه‌ام نبوده است، ترجيح می‌دهم. به همين فيلمسازان جوان هم می‌گويم. وقتی نمی‌گذارند يا نمی‌شود فيلم خودت را بسازی، می‌توانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمی‌توانم فيلم دلخواهم را بسازم می‌روم عکاسی می‌کنم. عکاسی نشد، می‌روم فيلم‌سازی تدريس می‌کنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفه‌ای هستيم فقط در کار سينما و فيلم‌سازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذف‌های محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژه‌ها خوب و بد شده‌اند، واژه‌ها حلال و حرام شده‌اند. تا جايی که می‌شود گفت نيمی از واژه‌های لغت‌نامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شده‌اند. چرا که استفاده از آن‌ها جرم است. به همين علت نمی‌توانم نوشته‌هايم را منتشر کنم.»

ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائی‌جان ناپلئون" است.

این مجموعه بر اساس رمان دایی‌جان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که می‌توان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصه‌های کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بی‌خط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که می‌توان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.

تاسف‌بار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمی‌شود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!

درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai

ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی

#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا

@Tavaana_TavaanaTech
زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز

ناصر تقوایی در گفت‌وگو با شرق در مورد کم‌کاری‌اش می‌گوید: «در نشريات از قول من نوشته‌اند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمی‌سازم. صحيح‌تر اين بود که بنويسند من اجازه نمی‌دهم کسی فيلم‌نامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان می‌خواهد دربياورند. از فيلم‌نامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساخته‌اند. به یکی از همان فيلم‌ها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم داده‌اند.»

او در بخش دیگری از این گفتگو می‌گوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقه‌ام نبوده است، ترجيح می‌دهم. به همين فيلمسازان جوان هم می‌گويم. وقتی نمی‌گذارند يا نمی‌شود فيلم خودت را بسازی، می‌توانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمی‌توانم فيلم دلخواهم را بسازم می‌روم عکاسی می‌کنم. عکاسی نشد، می‌روم فيلم‌سازی تدريس می‌کنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفه‌ای هستيم فقط در کار سينما و فيلم‌سازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذف‌های محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژه‌ها خوب و بد شده‌اند، واژه‌ها حلال و حرام شده‌اند. تا جايی که می‌شود گفت نيمی از واژه‌های لغت‌نامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شده‌اند. چرا که استفاده از آن‌ها جرم است. به همين علت نمی‌توانم نوشته‌هايم را منتشر کنم.»

ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائی‌جان ناپلئون" است.

این مجموعه بر اساس رمان دایی‌جان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که می‌توان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصه‌های کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بی‌خط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که می‌توان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.

تاسف‌بار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمی‌شود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!

درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai

ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی

#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی که با سوزاندن سینماها بر سر کار آمد، با شروع حیات خود تلاش کرد تا از این ابزار مدرن برای ترویج ایدیولوژی و سبک زندگی مطلوب خود استفاده کند. سانسور، تحریف واقعیت، ممیزی، گزینش، ممنوع‌الکاری سینماگران مستقل و آزاداندیش در این سال‌ها رواج یافت. بودجه‌ها به سوی سینماگرانی روانه شد که تابع خواسته‌های حکومت بودند و بدین طریق عامل جباریت شدند.

در این ویدیو سخنان برخی سینماگران نامدار که تلاش کرده‌اند در برابر استبداد ایستادگی کنند و هزینه‌اش را با مننوع‌الکاری، تبعید و زندانی‌شدن داده‌اند، مشاهده می‌کنید.

ویدیو از جوکرنژاد
@jokernejad

#سینمای_ایران #نظام_ایدئولوژیک #جعفر_پناهی #محمذ_رسول_اف #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #سوسن_تسلیمی #پرویز_صیاد #محمدعلی_فردین #سانسور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سینمای ایران، سینمای سوخته

ناصر تقوایی: «امیدوارم بتوانم با فیلم نساختنم به سهم خودم باعث سقوط این سینما شوم، شاید با فروریزی آن چیز تازه‌ای از نو در بیاید. این سینمایی نیست که نسل من و پیش از ما و حتی نسل باهوش بعد از ما می‌خواستند. این سینما دفن شده است. کوشش کنیم با فروریزی آن نهال تازه‌ای جان بگیرد.»

سازنده کاربر ناشناس «مبارز آزادی»

از صفحه حسین رونقی

@Hosseinronaghi

#محمدعلی_فردین #سوسن_تسلیمی #ناصر_تقوایی #بهرام_بیضایی #جعفر_پناهی #محمد_رسول_اف #پرویز_صیاد #سینمای_ایران #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech