Forwarded from گفتوشنود
پزشکیان، رئیسجمهور جمهوری اسلامی، به دیدار جعفر سبحانی، مرجع تقلید ساکن قم، رفته است. جعفر سبحانی در این دیدار عقیده دارد که «مردم قدر پیشرفتهای کشور پس از انقلاب را نمیدانند.» اما سوال این است: کدام پیشرفت؟ آیا این پیشرفت برای مردم بوده یا فقط نصیب همین چهرههای مذهبی و صاحبان نفوذ شده است؟ اگر جمهوری اسلامی برپا نمیشد، آیا همین روحانیون و نزدیکانشان میتوانستند به چنین امکانات و نفوذی دست یابند؟
فرزند جعفر سبحانی، سالها به بهانه (تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی) به انگلستان اعزام شد و از فرصتهای ویژه بهرهمند گردید، در حالی که جوانان ایرانی با مشکلاتی نظیر کمبود امکانات و فرصتهای شغلی و آموزشی دست و پنجه نرم میکنند. آیا چنین تبعیضها و امتیازات ویژهای نشانه همان پیشرفتی است که به مردم وعده داده شده بود؟ پیشرفتی که تنها به سود گروهی خاص است و عموم مردم از آن بینصیباند، چگونه میتواند نمایانگر دستاورد واقعی این تغییرات اجتماعی باشد؟
مردمی که امروز در خیابانها خواستار حقوق اولیه خود هستند، شاهدند که شخصیتهای مذهبی نه تنها در کنارشان نیستند، بلکه با توجیه وضع موجود و اتهامزنی به مردم، آنان را از دستیابی به حقوقشان بازمیدارند. حدیث «اذا فسدالعالم فسدالعالم» که همین بزرگان دینی بارها نقل کردهاند، اکنون به حقیقتی تلخ تبدیل شده است. وقتی فساد و وابستگی در میان چهرههای دینی ریشهدار شود، انتظار چه اصلاحی میتوان داشت؟
تحول اسلامی با وعدههای عدالت و رفاه آغاز شد، اما اکنون این وعدهها تنها برای عدهای خاص تحقق یافته و عموم مردم از آنها بهرهای نبردهاند. روحانیونی که روزگاری مدعی حمایت از عدالت و حق مردم بودند، امروز با سکوت یا همراهی با سیاستهای نظام، باعث گسترش نابرابریها و ناامیدی عمومی شدهاند. این سکوت و همراهی آنها در برابر بیعدالتی، نه تنها اعتماد مردم را از بین برده، بلکه فساد و نابرابری را نیز عمیقتر کرده است.
این چهرههای مذهبی، به جای آنکه در کنار مردم و در برابر بیعدالتی بایستند، به ابزاری برای حمایت از منافع خاص تبدیل شدهاند. این همسویی با قدرت و فاصلهگیری از مشکلات واقعی مردم، آنها را از نقشی که باید به عنوان صدای حقطلبی ایفا کنند، دور کرده است. امروز، مردم از روحانیت انتظار دارند که به جای دفاع از وضع موجود، در کنارشان بایستند؛ اما متأسفانه این انتظار برآورده نشده است.
در نتیجه، این شخصیتهای مذهبی که باید تکیهگاه مردم و صدای عدالتخواهی باشند، با رفتارهای منفعلانه و همراهی با سیاستهای قدرتطلبانه، اعتبار و اعتماد خود را در میان مردم بهطور چشمگیری از دست دادهاند. مردم تنها به رهبرانی احترام میگذارند که در کنارشان باشند و برای حق و عدالتشان تلاش کنند، نه کسانی که در سایه قدرت و فساد به توجیهگری ظلم و بیعدالتی مشغولند.
محمد خوش بیان
#نقد_دین #محمد_خوش_بیان #گفتگو_توانا
@dialogue1402
فرزند جعفر سبحانی، سالها به بهانه (تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی) به انگلستان اعزام شد و از فرصتهای ویژه بهرهمند گردید، در حالی که جوانان ایرانی با مشکلاتی نظیر کمبود امکانات و فرصتهای شغلی و آموزشی دست و پنجه نرم میکنند. آیا چنین تبعیضها و امتیازات ویژهای نشانه همان پیشرفتی است که به مردم وعده داده شده بود؟ پیشرفتی که تنها به سود گروهی خاص است و عموم مردم از آن بینصیباند، چگونه میتواند نمایانگر دستاورد واقعی این تغییرات اجتماعی باشد؟
مردمی که امروز در خیابانها خواستار حقوق اولیه خود هستند، شاهدند که شخصیتهای مذهبی نه تنها در کنارشان نیستند، بلکه با توجیه وضع موجود و اتهامزنی به مردم، آنان را از دستیابی به حقوقشان بازمیدارند. حدیث «اذا فسدالعالم فسدالعالم» که همین بزرگان دینی بارها نقل کردهاند، اکنون به حقیقتی تلخ تبدیل شده است. وقتی فساد و وابستگی در میان چهرههای دینی ریشهدار شود، انتظار چه اصلاحی میتوان داشت؟
تحول اسلامی با وعدههای عدالت و رفاه آغاز شد، اما اکنون این وعدهها تنها برای عدهای خاص تحقق یافته و عموم مردم از آنها بهرهای نبردهاند. روحانیونی که روزگاری مدعی حمایت از عدالت و حق مردم بودند، امروز با سکوت یا همراهی با سیاستهای نظام، باعث گسترش نابرابریها و ناامیدی عمومی شدهاند. این سکوت و همراهی آنها در برابر بیعدالتی، نه تنها اعتماد مردم را از بین برده، بلکه فساد و نابرابری را نیز عمیقتر کرده است.
این چهرههای مذهبی، به جای آنکه در کنار مردم و در برابر بیعدالتی بایستند، به ابزاری برای حمایت از منافع خاص تبدیل شدهاند. این همسویی با قدرت و فاصلهگیری از مشکلات واقعی مردم، آنها را از نقشی که باید به عنوان صدای حقطلبی ایفا کنند، دور کرده است. امروز، مردم از روحانیت انتظار دارند که به جای دفاع از وضع موجود، در کنارشان بایستند؛ اما متأسفانه این انتظار برآورده نشده است.
در نتیجه، این شخصیتهای مذهبی که باید تکیهگاه مردم و صدای عدالتخواهی باشند، با رفتارهای منفعلانه و همراهی با سیاستهای قدرتطلبانه، اعتبار و اعتماد خود را در میان مردم بهطور چشمگیری از دست دادهاند. مردم تنها به رهبرانی احترام میگذارند که در کنارشان باشند و برای حق و عدالتشان تلاش کنند، نه کسانی که در سایه قدرت و فساد به توجیهگری ظلم و بیعدالتی مشغولند.
محمد خوش بیان
#نقد_دین #محمد_خوش_بیان #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
محمدباقر محمدی لائینی، نماینده خامنهای در مازندران گفت: «دانشآموزان نمتهای خدا هستند و باید در آینده از اینها مثل رجاییها، سلیمانیها و حسن نصراللهها درست میشود. »
او افزود: «باید دانشآموزان را تربیت کرده تا فدای انقلاب شوند و باید دین را حفظ کنیم.»
شما بعنوان والدین، آیا با این روش آموزشی موافق هستید؟
یا وظیفه نظام آموزش را تربیت نسلی دانشمند میدانید؟
#آموزش_مذهبی #علم #نقد_دین #گفتگو_توانا
@dialogue1402
محمدباقر محمدی لائینی، نماینده خامنهای در مازندران گفت: «دانشآموزان نمتهای خدا هستند و باید در آینده از اینها مثل رجاییها، سلیمانیها و حسن نصراللهها درست میشود. »
او افزود: «باید دانشآموزان را تربیت کرده تا فدای انقلاب شوند و باید دین را حفظ کنیم.»
شما بعنوان والدین، آیا با این روش آموزشی موافق هستید؟
یا وظیفه نظام آموزش را تربیت نسلی دانشمند میدانید؟
#آموزش_مذهبی #علم #نقد_دین #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
نسرین نیکنام، روزنامهنگار وبسایت خبری «دیدار نیوز» در اینستاگرام نوشت محمد موسوی، محقق دینی به دلیل سخنانش در گفتوگو با این رسانه به ۱۱ سال زندان محکوم و برای اجرای حکم به زندان رفته است.
او به سرکوب مردم، فشار برای تحمیل حجاب به زنان و مقابله حکومت با جوانان انتقاد کرده بود.
#حکومت_مذهبی
#شیعه_گری
#نقد_دین
#رواداری
#گفتگو_توانا
@dialogue1402
نسرین نیکنام، روزنامهنگار وبسایت خبری «دیدار نیوز» در اینستاگرام نوشت محمد موسوی، محقق دینی به دلیل سخنانش در گفتوگو با این رسانه به ۱۱ سال زندان محکوم و برای اجرای حکم به زندان رفته است.
او به سرکوب مردم، فشار برای تحمیل حجاب به زنان و مقابله حکومت با جوانان انتقاد کرده بود.
#حکومت_مذهبی
#شیعه_گری
#نقد_دین
#رواداری
#گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
در بند ۱۶ از فروردینیشت از یشتهای اوستا به کلمه گئوتمه (Gaotema) که نام یکی از دیویسنان و از رقبای زردشت است برمیخوریم که بعضی از اوستاشناسان آن را با گئوتمه بودا یکی دانستهاند. بند مزبور در فروردینیشت چنین است:
«از فروغ و فر آنان مردی پدید خواهد شد که زبانآور باشد کسی که در انجمن، سخن خود را به گوشها فروتواند برد و او که از دانش برخوردار است بر گئوتمه چیره خواهد شد.»
از این عبارت چنین پیداست که زردشت یا یکی از موبدان زرتشتی که زبانآور و دانشور است پدید آید و با گئوتمه که ظاهرا همین بودا باشد به مناظره بپردازد و در سخنآوری بر وی چیره گردد.
دارمستتر در ترجمه اوستای خود عقیده دارد که گئوتمه همان بوداست و از مناظره مذکور مناظرهای از طرف زردشت با پیروان بودا مقصود میباشد.
تیل از مستشرقان اوستاشناس آلمانی مینویسد که:
«ممکن نیست که گئوتمه در اوستا با گوتمه بود مناسبتی داشته باشد ولی ممکن است با گوتمه که یکی از سرودگویان بوداست مربوط بوده باشد.»
چون گوتمهبودا همعصر زردشت نبوده و ثانیا به ایران نیامده سهل است که به شمال غربی هند هم سفر نکرده، و ثالثا آغاز تبلیغ دین بودایی از آشوکا پادشاه هند بوده است، لذا این مناظره نمیتواند با زردشت یا یکی از شاگردان او روی داده باشد. از نظر اینکه اوستا در دورههای مختلف به رشته تحریر درآمده، شاید میتوان گفت که این قسمت از اوستا راجع به مناظره یکی از موبدان زرتشتی با یکی از پیروان گوتمه بود در زمان اشکانیان، یعنی پس از انتشار دین بودا در مشرق ایران رویداده و شرح آن را به فروردین یشت افزوده و به شخص زردشت و گوتمهبودا نسبت داده باشند. باید مقصود از این عبارت آن باشد که یکی از مبلغان بودایی که در زمان آشوکا یا بعد از او، برای تبلیغ آن دین به ایران و خراسان آمده با یکی از موبدان بزرگ زردشتی درباره حقانیت دین خود مناظره کرده و بر مبلغ بودایی چیره گردیده باشد.
- شادروان محمدجواد مشکور
از کتاب: «دین بودا در ایران باستان»
صص۱۰۲-۱۰۴
#رواداری #گفتگو #بین_ادیانی #بین_ایمانی #مناظره_دینی #نقد_دین
@dialogue1402
در بند ۱۶ از فروردینیشت از یشتهای اوستا به کلمه گئوتمه (Gaotema) که نام یکی از دیویسنان و از رقبای زردشت است برمیخوریم که بعضی از اوستاشناسان آن را با گئوتمه بودا یکی دانستهاند. بند مزبور در فروردینیشت چنین است:
«از فروغ و فر آنان مردی پدید خواهد شد که زبانآور باشد کسی که در انجمن، سخن خود را به گوشها فروتواند برد و او که از دانش برخوردار است بر گئوتمه چیره خواهد شد.»
از این عبارت چنین پیداست که زردشت یا یکی از موبدان زرتشتی که زبانآور و دانشور است پدید آید و با گئوتمه که ظاهرا همین بودا باشد به مناظره بپردازد و در سخنآوری بر وی چیره گردد.
دارمستتر در ترجمه اوستای خود عقیده دارد که گئوتمه همان بوداست و از مناظره مذکور مناظرهای از طرف زردشت با پیروان بودا مقصود میباشد.
تیل از مستشرقان اوستاشناس آلمانی مینویسد که:
«ممکن نیست که گئوتمه در اوستا با گوتمه بود مناسبتی داشته باشد ولی ممکن است با گوتمه که یکی از سرودگویان بوداست مربوط بوده باشد.»
چون گوتمهبودا همعصر زردشت نبوده و ثانیا به ایران نیامده سهل است که به شمال غربی هند هم سفر نکرده، و ثالثا آغاز تبلیغ دین بودایی از آشوکا پادشاه هند بوده است، لذا این مناظره نمیتواند با زردشت یا یکی از شاگردان او روی داده باشد. از نظر اینکه اوستا در دورههای مختلف به رشته تحریر درآمده، شاید میتوان گفت که این قسمت از اوستا راجع به مناظره یکی از موبدان زرتشتی با یکی از پیروان گوتمه بود در زمان اشکانیان، یعنی پس از انتشار دین بودا در مشرق ایران رویداده و شرح آن را به فروردین یشت افزوده و به شخص زردشت و گوتمهبودا نسبت داده باشند. باید مقصود از این عبارت آن باشد که یکی از مبلغان بودایی که در زمان آشوکا یا بعد از او، برای تبلیغ آن دین به ایران و خراسان آمده با یکی از موبدان بزرگ زردشتی درباره حقانیت دین خود مناظره کرده و بر مبلغ بودایی چیره گردیده باشد.
- شادروان محمدجواد مشکور
از کتاب: «دین بودا در ایران باستان»
صص۱۰۲-۱۰۴
#رواداری #گفتگو #بین_ادیانی #بین_ایمانی #مناظره_دینی #نقد_دین
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
انجیل یهودا: روایت خائن!
برگرفته از کتاب «پشت سر نهادن خدا» اثر دوکینز
داوکینز در بخشی از کتاب خود گزارش میکند که انجیلی منسوب به «یهودا» کاراکتر مشهور داستانهای انجیلهای چهارگانه در قرن بیستم به دست آمد که تمامی ماجرای عیسی مسیح را از دید «یهودا» روایت میکند. یهودا کسیست که مطابق با روایت انجیلهای رسمی، به عیسی مسیح خیانت کرد و در قبال دریافت پولی، عیسی را به ماموران فروخت.
داوکینز میگوید که این انجیل از دست رفته بود؛ اما پدران کلیسای صدر مسیحیت، چنین اثری را نکوهش کرده بودند و بنابراین از وجود چنین اثری اطلاع داشتیم تا اینکه اصل سند به زبان قبطی به دست آمد.
شورای نیقیه، شورای بزرگی از علمای مسیحی در ابتدای قرون مسیحیت بوده است که به تعیین آموزههای معتبر مسیحیت پرداخت و انجیلهای معتبر از نامعتبر را متمایز کرد. روایت یهودا در انجیل یهودا میگوید که سوءنیتی در کار نبوده است. یهودا چون دانست که مطابق با طرح الهی، عیسی مسیح باید مصلوب شود تا گناهان انسان آمرزیده گردد، بنابراین با لو دادن او، در واقع به تحقق نقشه الهی کمک کرد!
منازعاتی از این دست در تاریخ ادیان سابقه دارد. به عنوان یک نمونه مشهور، تفسیر صالحی نجفآبادی از قیام حسینبن علی در کتاب «شهید جاوید» معطوف به تقویت روایتی بود که میگوید امام سوم شیعیان بدون علم غیب، و بدون اطلاع از سرنوشت خود قدم به صحرای کربلا گذاشت. اهمیت تقویت این روایت در دوران شاه، سیاسی بوده و برای انگیزهبخشی به انقلابیون تدارک میشد. قابل درک است که تفاسیر مبتنی بر جبرانگاری به بعد تاریخی و سیاسی آموزههای دینی صدمه میزند.
برای مطالعه پروندهای در مورد صالحی نجفآبادی به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nematollah-salehi-najafabadi/
#رواداری #گفتگو #دین #نقد_دین #خداناباوری #جبرانگاری
@dialogue1402
انجیل یهودا: روایت خائن!
برگرفته از کتاب «پشت سر نهادن خدا» اثر دوکینز
داوکینز در بخشی از کتاب خود گزارش میکند که انجیلی منسوب به «یهودا» کاراکتر مشهور داستانهای انجیلهای چهارگانه در قرن بیستم به دست آمد که تمامی ماجرای عیسی مسیح را از دید «یهودا» روایت میکند. یهودا کسیست که مطابق با روایت انجیلهای رسمی، به عیسی مسیح خیانت کرد و در قبال دریافت پولی، عیسی را به ماموران فروخت.
داوکینز میگوید که این انجیل از دست رفته بود؛ اما پدران کلیسای صدر مسیحیت، چنین اثری را نکوهش کرده بودند و بنابراین از وجود چنین اثری اطلاع داشتیم تا اینکه اصل سند به زبان قبطی به دست آمد.
شورای نیقیه، شورای بزرگی از علمای مسیحی در ابتدای قرون مسیحیت بوده است که به تعیین آموزههای معتبر مسیحیت پرداخت و انجیلهای معتبر از نامعتبر را متمایز کرد. روایت یهودا در انجیل یهودا میگوید که سوءنیتی در کار نبوده است. یهودا چون دانست که مطابق با طرح الهی، عیسی مسیح باید مصلوب شود تا گناهان انسان آمرزیده گردد، بنابراین با لو دادن او، در واقع به تحقق نقشه الهی کمک کرد!
منازعاتی از این دست در تاریخ ادیان سابقه دارد. به عنوان یک نمونه مشهور، تفسیر صالحی نجفآبادی از قیام حسینبن علی در کتاب «شهید جاوید» معطوف به تقویت روایتی بود که میگوید امام سوم شیعیان بدون علم غیب، و بدون اطلاع از سرنوشت خود قدم به صحرای کربلا گذاشت. اهمیت تقویت این روایت در دوران شاه، سیاسی بوده و برای انگیزهبخشی به انقلابیون تدارک میشد. قابل درک است که تفاسیر مبتنی بر جبرانگاری به بعد تاریخی و سیاسی آموزههای دینی صدمه میزند.
برای مطالعه پروندهای در مورد صالحی نجفآبادی به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/nematollah-salehi-najafabadi/
#رواداری #گفتگو #دین #نقد_دین #خداناباوری #جبرانگاری
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
@dialogue1402
بر مزار او کسی دعا نخواند. چون پیش از آنکه به قتل برسد، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که مایل است بر سنگ قبرش فقط سه کلمه بنویسند: «یک زن»، «یک مادر» و «یک مادر بزرگ»! او همین را برای معرفی خود کافی میدانست و به هیچ خدایی باور نداشت.
مادلین ماری اوهیر (Madelyn Murray O’Hair) یکی از شناختهشدهترین فعالان خداناباور آمریکایی بود. او در ۱۳ آوریل ۱۹۱۹ در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و نقشی اساسی در جنبش خداناباوری و جدایی دین از دولت در ایالات متحده ایفا کرد. اوهیر در دانشگاه تولین تحصیل کرد و مدرک حقوق گرفت، هرچند که وکالت را به عنوان حرفه خود انتخاب نکرد. او همچنین در دانشگاه هوارد حضور یافت و ابتدا در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک افسر ارتش در بخش زنان خدمت کرد.
مادلین اوهیر بیش از همه به خاطر نقش خود در پرونده تاریخی ماری علیه کرلت (Murray v. Curlett) در سال ۱۹۶۳ شناخته میشود؛ جایی که او شکایتی برای حذف نیایشهای مذهبی از مدارس عمومی آمریکا ثبت کرد. شاید برای ما باورپذیر نباشد که خوانش سطرهایی از انجیل، به عنوان برنامه صبحگاهی در مدارس، در ایالات متحده آمریکا در دهه شصت میلادی اجباری بوده است. مادلین که خود را بیاعتقاد به مسیحیت و ناباور به وجود خداوند معرفی میکرد، تصمیم گرفت به این نوع اجبار اعتراض کند. اولین بار در مجادلهای با معلم جوان مدرسهای در بالتیمور که فرزندش را به آنجا میفرستاد، توضیح داد که اجبار برنامههای دینی به دانشآموزان، خلاف قانون اساسیست؛ وقتی معلم در پاسخ گفت که اگر حق با شماست، پس چرا اولیاء مدرسه را تحت تعقیب قانونی قرار نمیدهید، مادلین کار خود را دلیرانه شروع کرد.
این پرونده در نهایت به دیوان عالی ایالات متحده رفت و منجر به صدور حکمی شد که نیایش اجباری در مدارس عمومی را نقض حقوق متمم اول قانون اساسی دانست. در میان پیامهای تهدیدآمیز و حتی تهدید به قتل، نگاههای عصبانی همسایگان و فشارهایی که برخی از اعضای خانواده خود او بر او میآوردند، اوهیر تسلیم نشد. او که به حکم مطالعات دانشگاهی خود از قانون اساسی کشورش مطلع بود، با اطمینان میگفت که اولین قانون از متمم قانون اساسی ایالات متحده، آزادی ادیان را تضمین میکند و این آزادی شامل بر عدم باور به ادیان هم هست. مادلین تاکید داشت که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/madalyn-murray-o-hair/
#رواداری #گفتگو #خداناباوری #خداباوری #نقد_دین #سکولاریسم
@dialogue1402
بر مزار او کسی دعا نخواند. چون پیش از آنکه به قتل برسد، در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که مایل است بر سنگ قبرش فقط سه کلمه بنویسند: «یک زن»، «یک مادر» و «یک مادر بزرگ»! او همین را برای معرفی خود کافی میدانست و به هیچ خدایی باور نداشت.
مادلین ماری اوهیر (Madelyn Murray O’Hair) یکی از شناختهشدهترین فعالان خداناباور آمریکایی بود. او در ۱۳ آوریل ۱۹۱۹ در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به دنیا آمد و نقشی اساسی در جنبش خداناباوری و جدایی دین از دولت در ایالات متحده ایفا کرد. اوهیر در دانشگاه تولین تحصیل کرد و مدرک حقوق گرفت، هرچند که وکالت را به عنوان حرفه خود انتخاب نکرد. او همچنین در دانشگاه هوارد حضور یافت و ابتدا در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک افسر ارتش در بخش زنان خدمت کرد.
مادلین اوهیر بیش از همه به خاطر نقش خود در پرونده تاریخی ماری علیه کرلت (Murray v. Curlett) در سال ۱۹۶۳ شناخته میشود؛ جایی که او شکایتی برای حذف نیایشهای مذهبی از مدارس عمومی آمریکا ثبت کرد. شاید برای ما باورپذیر نباشد که خوانش سطرهایی از انجیل، به عنوان برنامه صبحگاهی در مدارس، در ایالات متحده آمریکا در دهه شصت میلادی اجباری بوده است. مادلین که خود را بیاعتقاد به مسیحیت و ناباور به وجود خداوند معرفی میکرد، تصمیم گرفت به این نوع اجبار اعتراض کند. اولین بار در مجادلهای با معلم جوان مدرسهای در بالتیمور که فرزندش را به آنجا میفرستاد، توضیح داد که اجبار برنامههای دینی به دانشآموزان، خلاف قانون اساسیست؛ وقتی معلم در پاسخ گفت که اگر حق با شماست، پس چرا اولیاء مدرسه را تحت تعقیب قانونی قرار نمیدهید، مادلین کار خود را دلیرانه شروع کرد.
این پرونده در نهایت به دیوان عالی ایالات متحده رفت و منجر به صدور حکمی شد که نیایش اجباری در مدارس عمومی را نقض حقوق متمم اول قانون اساسی دانست. در میان پیامهای تهدیدآمیز و حتی تهدید به قتل، نگاههای عصبانی همسایگان و فشارهایی که برخی از اعضای خانواده خود او بر او میآوردند، اوهیر تسلیم نشد. او که به حکم مطالعات دانشگاهی خود از قانون اساسی کشورش مطلع بود، با اطمینان میگفت که اولین قانون از متمم قانون اساسی ایالات متحده، آزادی ادیان را تضمین میکند و این آزادی شامل بر عدم باور به ادیان هم هست. مادلین تاکید داشت که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/madalyn-murray-o-hair/
#رواداری #گفتگو #خداناباوری #خداباوری #نقد_دین #سکولاریسم
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
جی. ال. مکی (J. L. Mackie)، فیلسوف استرالیایی قرن بیستم، بهویژه به خاطر استدلالهایش علیه وجود خداوند در زمینه فلسفه دین شهرت دارد. مکی با بهرهگیری از «مساله شر» استدلال کرد که وجود شر در جهان با وجود خدایی که خیرخواهی و قدرت مطلق دارد، ناسازگار است. او در کتاب خود، «معجزه خداباوری: استدلال علیه وجود خداوند» مسئله شر را به عنوان دلیلی برای تناقض ذاتی در باور به خداوند مطرح میکند. صورت کلی استدلال مکی را میتوان به این شکل خلاصه کرد:
۱. اگر خداوند قادر مطلق، دانای مطلق و خیرخواه مطلق است، باید هم بخواهد و هم بتواند که از وقوع هرگونه شر در جهان جلوگیری کند.
۲. با این حال، شر به وضوح در جهان وجود دارد.
۳. بنابراین، یا خداوند نمیخواهد از شر جلوگیری کند (که با خیرخواهی او ناسازگار است)، یا نمیتواند (که با قدرت مطلق او در تناقض است)، و یا ممکن است از وقوع آن ناآگاه باشد (که با دانایی مطلق او ناسازگار است).
برتراند راسل هم در آثار خود از جمله «چرا مسیحی نیستم؟» همین خط استدلال را تعقیب میکند: وجود شر در جهان با فرض یک خداوند خیرخواه و قادر مطلق ناسازگار است. اگر خداوند هم قدرت مطلق دارد و هم خیر مطلق است، چرا باید شر و رنج در جهان وجود داشته باشد؟
راسل میداند که خداباوران میتوانند به شیوههای مختلف به این اشکال پاسخ دهند؛ مثلا اینکه زندگی انسان، نوعی امتحان الهی یا آزمایش است و خداوند علیرغم توانایی یا دانایی خود عمل میکند چون میخواهد به انسان فرصت دهد. اما راسل میگوید که توضیحاتی اینچنینی تنها موضوع خداوند را پیچیدهتر میکند و مسائل تازهای به مسائل قبلی میافزاید.
او در بحثهای فلسفیاش به این نکته اشاره میکند که فرض «طراح هوشمند» یا همان خداوند برای توضیح نظم جهان نیز به چرخهای بیپایان از توجیهها منجر میشود.
در میان الهیدانان و متکلمان دوره اسلامی مسالهای طرح شده بود که میان دو جریان کلامی، یعنی معتزلی و اشاعره اختلاف جدی ایجاد کرده بود. به طور مختصر سوال این بود که آیا فعل خداوند معیار تشخیص عدل از ظلم است در این معنا که خداوند هر چه بکند، عین عدالت است، و یا خداوند همواره منطبق با معیارهای عقلانی عدالت رفتار خواهد کرد؟ در این حالت دوم، قدرت خداوند محدود به عقل و معیارهای عقلانیست و مانند این میماند که دست و پای یک فرمانروای قدرقدرت را با زنجیرهای عقلانی بسته باشند! در حالت اول، هم تناقضهای دیگری پیش میآید؛ مثلا آیا انسانهایی که با نقصهای مادرزادی به دنیا میآیند، و یا آنها که محکوماند که رنج بکشند، حق ندارند وضع خود را ناعادلانه قلمداد کنند چون خداوند چنین خواسته است؟!
شما چه فکر میکنید؟
اگر خداباورید بگویید چگونه میتوان به رویکردی که مدعی تناقض در ایده خداوند است پاسخ داد و در معرض اشکالات بعدی قرار نگرفت؟
همکاران ما در گفتوشنود بهترین و موجزترین پاسخهای خداباورانه را بازتاب خواهند داد.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
۱. اگر خداوند قادر مطلق، دانای مطلق و خیرخواه مطلق است، باید هم بخواهد و هم بتواند که از وقوع هرگونه شر در جهان جلوگیری کند.
۲. با این حال، شر به وضوح در جهان وجود دارد.
۳. بنابراین، یا خداوند نمیخواهد از شر جلوگیری کند (که با خیرخواهی او ناسازگار است)، یا نمیتواند (که با قدرت مطلق او در تناقض است)، و یا ممکن است از وقوع آن ناآگاه باشد (که با دانایی مطلق او ناسازگار است).
برتراند راسل هم در آثار خود از جمله «چرا مسیحی نیستم؟» همین خط استدلال را تعقیب میکند: وجود شر در جهان با فرض یک خداوند خیرخواه و قادر مطلق ناسازگار است. اگر خداوند هم قدرت مطلق دارد و هم خیر مطلق است، چرا باید شر و رنج در جهان وجود داشته باشد؟
راسل میداند که خداباوران میتوانند به شیوههای مختلف به این اشکال پاسخ دهند؛ مثلا اینکه زندگی انسان، نوعی امتحان الهی یا آزمایش است و خداوند علیرغم توانایی یا دانایی خود عمل میکند چون میخواهد به انسان فرصت دهد. اما راسل میگوید که توضیحاتی اینچنینی تنها موضوع خداوند را پیچیدهتر میکند و مسائل تازهای به مسائل قبلی میافزاید.
او در بحثهای فلسفیاش به این نکته اشاره میکند که فرض «طراح هوشمند» یا همان خداوند برای توضیح نظم جهان نیز به چرخهای بیپایان از توجیهها منجر میشود.
در میان الهیدانان و متکلمان دوره اسلامی مسالهای طرح شده بود که میان دو جریان کلامی، یعنی معتزلی و اشاعره اختلاف جدی ایجاد کرده بود. به طور مختصر سوال این بود که آیا فعل خداوند معیار تشخیص عدل از ظلم است در این معنا که خداوند هر چه بکند، عین عدالت است، و یا خداوند همواره منطبق با معیارهای عقلانی عدالت رفتار خواهد کرد؟ در این حالت دوم، قدرت خداوند محدود به عقل و معیارهای عقلانیست و مانند این میماند که دست و پای یک فرمانروای قدرقدرت را با زنجیرهای عقلانی بسته باشند! در حالت اول، هم تناقضهای دیگری پیش میآید؛ مثلا آیا انسانهایی که با نقصهای مادرزادی به دنیا میآیند، و یا آنها که محکوماند که رنج بکشند، حق ندارند وضع خود را ناعادلانه قلمداد کنند چون خداوند چنین خواسته است؟!
شما چه فکر میکنید؟
اگر خداباورید بگویید چگونه میتوان به رویکردی که مدعی تناقض در ایده خداوند است پاسخ داد و در معرض اشکالات بعدی قرار نگرفت؟
همکاران ما در گفتوشنود بهترین و موجزترین پاسخهای خداباورانه را بازتاب خواهند داد.
#گفتگو #رواداری #خداباوری #خداناباوری #دین #نقد_دین
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
مهسا بدیعی؛ مادری که به جرم «کتابخوانی» زندانی شد
برای مطالعه متن کامل به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/mahsa-badiee/
#گفتگو #رواداری #دین #نقد_دین #احمد_کسروی #چارلز_داروین #صادق_هدایت
@dialogue1402
برای مطالعه متن کامل به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/mahsa-badiee/
#گفتگو #رواداری #دین #نقد_دین #احمد_کسروی #چارلز_داروین #صادق_هدایت
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجله «همایون» و حمایت از اصلاحات دینی
مجله «همایون» مجلهای مذهبی بود که در عین مذهبیبودن رویکردی انتقادی و اصلاحگرانه به برداشتهای سنتی از مذهب داشت. این، زمانی مهم به نظر میرسد که بدانیم این مجله به عنوان نخستین مجله مذهبی شهر قم شناخته میشود.
این مجله حدود یک سال و طی سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۴ منتشر میشد؛ یعنی در اوج اصلاحات دوره رضاشاه پهلوی که از جمله شامل اصلاحات در حوزه دین نیز میشد.
اگرچه در این مجله مقالاتی در دفاع از تشیع رایج و سنتی نیز منتشر میشد اما بیشتر نویسندگان اصلی مجله «همایون»، که خود یا طلبه بودند یا سابقه طلبگی داشتند، از حامیان جدی اصلاحات دینی بودند.
به عنوان نمونه میتوان از چهرههایی چون احمد کسروی، علیاکبر حَکَمیزاده یا علیاکبر برقعی نام برد. حکمیزاده را نیز شاید بتوان مهمترین نویسنده مجله دانست.
«رسول جعفریان» – از پژوهشگران حامی جمهوری اسلامی – که با نگاهی انتقادی این مجله را بررسی کرده است در ص ۴۸ کتاب خود با عنوان «جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران» در توضیحی اجمالی از مقالات اصلاحگرانه این مجله، چنین مینویسد:
«مقاله “زبان خنثی” در نشریه همایون به حمایت از بیرون ریختن کلمات عربی از زبان فارسی، در ادامه تلاشی که میرزا فتحعلی آخوندزاده آن را آغاز و کسروی به طور جدی آن را دنبال کرده بود، نگاشته شد. همینطور در مقاله “بتپرستی” در نشریه همایون در جهت نفی زیارت قبور ائمه اطهار مطالبی نوشته شده بود. بزرگداشت فردوسی که در سال ۱۳۱۳ در سراسر ایران دنبال میشد، در نشریه همایون پی گرفته شد و حتی در آن از رضاشاه ستایش شد. در این مجله کسروی نیز مقالهای تحت عنوان “ایران” نوشت و از خوانندگان خواست تا راهی جدای از گذشته انتخاب کرده، حرکت خود را ادامه دهند.»
-----
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/why-atheists-day/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/Vv-aYghsZRI
لینک ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/6167a178-5613-42e9-b4e3-685f55a9107c
#گفتگوـتوانا #دین #نقد_دین #نقد_دینی #احمد_کسروی
@dialogue1402
مجله «همایون» مجلهای مذهبی بود که در عین مذهبیبودن رویکردی انتقادی و اصلاحگرانه به برداشتهای سنتی از مذهب داشت. این، زمانی مهم به نظر میرسد که بدانیم این مجله به عنوان نخستین مجله مذهبی شهر قم شناخته میشود.
این مجله حدود یک سال و طی سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۱۴ منتشر میشد؛ یعنی در اوج اصلاحات دوره رضاشاه پهلوی که از جمله شامل اصلاحات در حوزه دین نیز میشد.
اگرچه در این مجله مقالاتی در دفاع از تشیع رایج و سنتی نیز منتشر میشد اما بیشتر نویسندگان اصلی مجله «همایون»، که خود یا طلبه بودند یا سابقه طلبگی داشتند، از حامیان جدی اصلاحات دینی بودند.
به عنوان نمونه میتوان از چهرههایی چون احمد کسروی، علیاکبر حَکَمیزاده یا علیاکبر برقعی نام برد. حکمیزاده را نیز شاید بتوان مهمترین نویسنده مجله دانست.
«رسول جعفریان» – از پژوهشگران حامی جمهوری اسلامی – که با نگاهی انتقادی این مجله را بررسی کرده است در ص ۴۸ کتاب خود با عنوان «جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران» در توضیحی اجمالی از مقالات اصلاحگرانه این مجله، چنین مینویسد:
«مقاله “زبان خنثی” در نشریه همایون به حمایت از بیرون ریختن کلمات عربی از زبان فارسی، در ادامه تلاشی که میرزا فتحعلی آخوندزاده آن را آغاز و کسروی به طور جدی آن را دنبال کرده بود، نگاشته شد. همینطور در مقاله “بتپرستی” در نشریه همایون در جهت نفی زیارت قبور ائمه اطهار مطالبی نوشته شده بود. بزرگداشت فردوسی که در سال ۱۳۱۳ در سراسر ایران دنبال میشد، در نشریه همایون پی گرفته شد و حتی در آن از رضاشاه ستایش شد. در این مجله کسروی نیز مقالهای تحت عنوان “ایران” نوشت و از خوانندگان خواست تا راهی جدای از گذشته انتخاب کرده، حرکت خود را ادامه دهند.»
-----
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/why-atheists-day/
لینک یوتیوب:
https://youtu.be/Vv-aYghsZRI
لینک ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/6167a178-5613-42e9-b4e3-685f55a9107c
#گفتگوـتوانا #دین #نقد_دین #نقد_دینی #احمد_کسروی
@dialogue1402
روزنامه هممیهن به دلیل انتشار این کاریکاتور که در آن تصویری از «ایوب پیامبر» به نمایش درآمده بود، مجرم شناخته شد.
هممیهن در کاریکاتوری به تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۳ ایوب پیامبر را به تصویر کشیده بود. موضوع این کاریکاتور، واکنشی به ادعای فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی است که گفته «برای حل مشکلات اینترنت و فیلترینگ باید صبوری کنید.»
به گزارش سایت دیدبان ایران و بر اساس اعلام اکبر نصراللهی، سخنگوی هیئت منصفه دادگاههای سیاسی و مطبوعاتی جمهوری اسلامی، غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هممیهن به اتهام «توهین به ایوب پیامبر» مجرم شناخته شد.
نقض حق آزادی بیان در ایران توسط جمهوری اسلامی و اقدامات مقامات حکومتی برای محدودسازی رسانهها و بازداشت روزنامهنگاران همواره خبرساز شده است.
#صبر_ایوب #کاریکاتور #مدارا #ایوب #نقد_دین #گفتگو_توانا #سب_النبی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
هممیهن در کاریکاتوری به تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۳ ایوب پیامبر را به تصویر کشیده بود. موضوع این کاریکاتور، واکنشی به ادعای فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی است که گفته «برای حل مشکلات اینترنت و فیلترینگ باید صبوری کنید.»
به گزارش سایت دیدبان ایران و بر اساس اعلام اکبر نصراللهی، سخنگوی هیئت منصفه دادگاههای سیاسی و مطبوعاتی جمهوری اسلامی، غلامحسین کرباسچی، مدیرمسئول روزنامه هممیهن به اتهام «توهین به ایوب پیامبر» مجرم شناخته شد.
نقض حق آزادی بیان در ایران توسط جمهوری اسلامی و اقدامات مقامات حکومتی برای محدودسازی رسانهها و بازداشت روزنامهنگاران همواره خبرساز شده است.
#صبر_ایوب #کاریکاتور #مدارا #ایوب #نقد_دین #گفتگو_توانا #سب_النبی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech