Forwarded from گفتوشنود
صفحه گفتوشنود را دنبال کنید: @dialogue1402
اطلاعاتی درباره مجازات اعدام؛ اقدامی علیه انسان
پس از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد، حقوق بشر به یک موضوع مهم جهانی تبدیل شد و بسیاری از کشورها شروع به لغو مجازات اعدام کردند.
بریتانیا در سال ۱۹۶۵ مجازات اعدام را برای جرایم قتل لغو کرد و در سال ۱۹۹۸ آن را به طور کامل حذف کرد. در سال ۱۹۸۱، فرانسه نیز مجازات اعدام را لغو کرد.
ونزوئلا در سال ۱۸۶۳ اولین کشور در آمریکای لاتین بود که مجازات اعدام را لغو کرد.
پروتکل دوم اختیاری به میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) که در سال ۱۹۸۹ تصویب شد، کشورها را تشویق به لغو مجازات اعدام میکند.
آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید در سال ۱۹۹۵ مجازات اعدام را لغو کرد.
کشورهای آسیایی مانند فیلیپین در سال ۲۰۰۶ مجازات اعدام را لغو کردند، هرچند برخی دیگر از کشورهای آسیایی همچنان از این مجازات استفاده میکنند.
بیش از دو سوم کشورهای جهان یا مجازات اعدام را لغو کردهاند یا به ندرت از آن استفاده میکنند. بیش از ۱۴۰ کشور در قوانین خود مجازات اعدام را برای تمامی جرایم یا برای جرایم عادی لغو کردهاند.
برخی کشورها مجازات اعدام را فقط برای جرایم خاص مانند تروریسم یا خیانت اجرا میکنند.
مجازات اعدام در جمهوری اسلامی یکی از بحثبرانگیزترین و مناقشهبرانگیزترین جنبههای نظام قضایی است.
جمهوری اسلامی، بهویژه در مورد جرایمی مانند قتل عمد، جرایم مواد مخدر، و جرایم سیاسی و امنیتی، بهطور گسترده از اعدام استفاده میکند.
یکی از انتقادات اصلی به مجازات اعدام در ایران، نقض حقوق بشر و نبود شفافیت در روند قضایی است. بسیاری از احکام اعدام بهویژه در پروندههای امنیتی و سیاسی، در دادگاههای انقلاب صادر میشوند که به داشتن روندهای ناعادلانه و فقدان دسترسی متهمان به وکلای مستقل معروف هستند. علاوه بر این، گزارشها از شکنجه و اعترافات اجباری برای اخذ مدارک جرم، اعتبار بسیاری از این احکام را زیر سؤال برده است.
اجرای اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان سیاسی و ایجاد ترس در جامعه نیز مورد انتقاد قرار دارد؛ در جمهوری اسلامی، اعدام اقدامی علیه انسان است.
در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/execution-against-human/
#گفتگو_توانا #مجازات_اعدام #حقوق_بشر #جمهوری_اسلامی #عدالت_قضایی #حقوق_زندانیان #لغو_اعدام #آزادی_بیان #قوانین_کیفری
@dialogue1402
اطلاعاتی درباره مجازات اعدام؛ اقدامی علیه انسان
پس از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد، حقوق بشر به یک موضوع مهم جهانی تبدیل شد و بسیاری از کشورها شروع به لغو مجازات اعدام کردند.
بریتانیا در سال ۱۹۶۵ مجازات اعدام را برای جرایم قتل لغو کرد و در سال ۱۹۹۸ آن را به طور کامل حذف کرد. در سال ۱۹۸۱، فرانسه نیز مجازات اعدام را لغو کرد.
ونزوئلا در سال ۱۸۶۳ اولین کشور در آمریکای لاتین بود که مجازات اعدام را لغو کرد.
پروتکل دوم اختیاری به میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) که در سال ۱۹۸۹ تصویب شد، کشورها را تشویق به لغو مجازات اعدام میکند.
آفریقای جنوبی پس از پایان آپارتاید در سال ۱۹۹۵ مجازات اعدام را لغو کرد.
کشورهای آسیایی مانند فیلیپین در سال ۲۰۰۶ مجازات اعدام را لغو کردند، هرچند برخی دیگر از کشورهای آسیایی همچنان از این مجازات استفاده میکنند.
بیش از دو سوم کشورهای جهان یا مجازات اعدام را لغو کردهاند یا به ندرت از آن استفاده میکنند. بیش از ۱۴۰ کشور در قوانین خود مجازات اعدام را برای تمامی جرایم یا برای جرایم عادی لغو کردهاند.
برخی کشورها مجازات اعدام را فقط برای جرایم خاص مانند تروریسم یا خیانت اجرا میکنند.
مجازات اعدام در جمهوری اسلامی یکی از بحثبرانگیزترین و مناقشهبرانگیزترین جنبههای نظام قضایی است.
جمهوری اسلامی، بهویژه در مورد جرایمی مانند قتل عمد، جرایم مواد مخدر، و جرایم سیاسی و امنیتی، بهطور گسترده از اعدام استفاده میکند.
یکی از انتقادات اصلی به مجازات اعدام در ایران، نقض حقوق بشر و نبود شفافیت در روند قضایی است. بسیاری از احکام اعدام بهویژه در پروندههای امنیتی و سیاسی، در دادگاههای انقلاب صادر میشوند که به داشتن روندهای ناعادلانه و فقدان دسترسی متهمان به وکلای مستقل معروف هستند. علاوه بر این، گزارشها از شکنجه و اعترافات اجباری برای اخذ مدارک جرم، اعتبار بسیاری از این احکام را زیر سؤال برده است.
اجرای اعدام بهعنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان سیاسی و ایجاد ترس در جامعه نیز مورد انتقاد قرار دارد؛ در جمهوری اسلامی، اعدام اقدامی علیه انسان است.
در وبسایت گفتوشنود بیشتر بخوانید:
https://dialog.tavaana.org/execution-against-human/
#گفتگو_توانا #مجازات_اعدام #حقوق_بشر #جمهوری_اسلامی #عدالت_قضایی #حقوق_زندانیان #لغو_اعدام #آزادی_بیان #قوانین_کیفری
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدیریت بحران به سبک جمهوری اسلامی:
در پی حادثه تلخ بندرعباس، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که عدهای با پرچم منتسب به بارگاه امام هشتم شیعیان در محل حادثه حاضر شده و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند.
جمهوری اسلامی سالهاست بهجای پاسخگویی درباره قصور و ناکارآمدی در مدیریت بحرانها، با بهرهگیری ابزاری از باورهای دینی و مذهبی مردم، تلاش میکند بر زخمهای باز جامعه سرپوش بگذارد.
بسیاری از مومنان به دین همواره استفاده از نمادهای مقدس و مذهبی را برای پنهانکردن بیکفایتی نظام حاکم، توهین به ایمان مردم دانستهاند.
#بندرعباس #مدیریت_بحران #سوء_استفاده_مذهبی #امام_رضا #جمهوری_اسلامی #پاسخگویی #نوحه_خوانی #عزاداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
مدیریت بحران به سبک جمهوری اسلامی:
در پی حادثه تلخ بندرعباس، تصاویر منتشرشده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که عدهای با پرچم منتسب به بارگاه امام هشتم شیعیان در محل حادثه حاضر شده و به عزاداری و نوحهخوانی پرداختند.
جمهوری اسلامی سالهاست بهجای پاسخگویی درباره قصور و ناکارآمدی در مدیریت بحرانها، با بهرهگیری ابزاری از باورهای دینی و مذهبی مردم، تلاش میکند بر زخمهای باز جامعه سرپوش بگذارد.
بسیاری از مومنان به دین همواره استفاده از نمادهای مقدس و مذهبی را برای پنهانکردن بیکفایتی نظام حاکم، توهین به ایمان مردم دانستهاند.
#بندرعباس #مدیریت_بحران #سوء_استفاده_مذهبی #امام_رضا #جمهوری_اسلامی #پاسخگویی #نوحه_خوانی #عزاداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
جمهوری اسلامی؛ حکومتِ بحران، اعدام و فرصتسوزی
هر روزی که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت باقی میماند، نهفقط امید به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمرنگتر میشود، بلکه زخمهایی تازه بر پیکر جامعه و حافظه جمعی ملت افزوده میشود.
این حکومت، در برابر هر بحران، بهجای پاسخگویی، سرکوب را تشدید میکند و بهجای اصلاح، خود را پشت پردهی بازیهای سیاسی پنهان میسازد.
در روزهایی که کشور درگیر مشکلات فزاینده اقتصادی، بیثباتی اجتماعی و فشارهای معیشتی است، صدای اعدامها بلندتر از همیشه شنیده میشود. محسن لنگرنشین یکی از همان جوانانی بود که در سکوتی سنگین، بیدفاع، بیصدا و با دادرسیای مخدوش، به کام مرگ فرستاده شد. او تنها نیست. صف اعدامها در ماههای اخیر، نشانهای روشن است از اینکه نظام، هرچه بیشتر در بحران فرو میرود، بیشتر به خشونت متوسل میشود.
در این بستر، تعویق دور چهارم مذاکرات جمهوری اسلامی با ایالات متحده نه یک رویداد دیپلماتیک صرف، بلکه بخشی از همان استراتژی آشنای (وقتکشی با سرکوب) است.
حکومت ایران بار دیگر در حالیکه ظاهراً آماده گفتوگوست، در پشت صحنه با اعدام مخالفان و فعالان اجتماعی، پیام روشنی میفرستد: سیاست رسمیاش همچنان حفظ قدرت به هر قیمت است.
تعویق مذاکرات، بیش از آنکه نشانه اختلاف یا پیچیدگی دیپلماتیک باشد، در دل خود نوعی نمایش سیاسی است، نمایشی که از یکسو با جان انسانها در داخل معامله میشود و از سوی دیگر، به دنبال خرید زمان برای بقای نظام است.
در همین روزها، انفجار گسترده در بندر رجایی بار دیگر واقعیت دیگری را برملا کرد: حکومت نهفقط در عرصه حقوق بشر، که در ایمنی و اداره امور کشور نیز به شکلی خطرناک ناکارآمد است. این فاجعه، که ناشی از بیتوجهی به استانداردها، فساد ساختاری و فقدان نظارت مسئولانه بود، در همان زمانی رخ داد که افکار عمومی سرگرم اخبار مذاکرات و موج جدید اعدامها بود. گویی حتی فاجعههای صنعتی نیز در بستر بیمسئولیتی مزمن، تبدیل به ابزارهای بیصدایی مردم شدهاند.
امروز، بیش از همیشه روشن است که بقای این نظام نهتنها اصلاحناپذیر است، بلکه ادامه آن تهدیدی مستقیم برای امنیت انسانی، اجتماعی و حتی زیربنایی ایران بهشمار میرود.
#جمهوری_اسلامی #اعدام #مذاکره #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
جمهوری اسلامی؛ حکومتِ بحران، اعدام و فرصتسوزی
هر روزی که جمهوری اسلامی بر مسند قدرت باقی میماند، نهفقط امید به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمرنگتر میشود، بلکه زخمهایی تازه بر پیکر جامعه و حافظه جمعی ملت افزوده میشود.
این حکومت، در برابر هر بحران، بهجای پاسخگویی، سرکوب را تشدید میکند و بهجای اصلاح، خود را پشت پردهی بازیهای سیاسی پنهان میسازد.
در روزهایی که کشور درگیر مشکلات فزاینده اقتصادی، بیثباتی اجتماعی و فشارهای معیشتی است، صدای اعدامها بلندتر از همیشه شنیده میشود. محسن لنگرنشین یکی از همان جوانانی بود که در سکوتی سنگین، بیدفاع، بیصدا و با دادرسیای مخدوش، به کام مرگ فرستاده شد. او تنها نیست. صف اعدامها در ماههای اخیر، نشانهای روشن است از اینکه نظام، هرچه بیشتر در بحران فرو میرود، بیشتر به خشونت متوسل میشود.
در این بستر، تعویق دور چهارم مذاکرات جمهوری اسلامی با ایالات متحده نه یک رویداد دیپلماتیک صرف، بلکه بخشی از همان استراتژی آشنای (وقتکشی با سرکوب) است.
حکومت ایران بار دیگر در حالیکه ظاهراً آماده گفتوگوست، در پشت صحنه با اعدام مخالفان و فعالان اجتماعی، پیام روشنی میفرستد: سیاست رسمیاش همچنان حفظ قدرت به هر قیمت است.
تعویق مذاکرات، بیش از آنکه نشانه اختلاف یا پیچیدگی دیپلماتیک باشد، در دل خود نوعی نمایش سیاسی است، نمایشی که از یکسو با جان انسانها در داخل معامله میشود و از سوی دیگر، به دنبال خرید زمان برای بقای نظام است.
در همین روزها، انفجار گسترده در بندر رجایی بار دیگر واقعیت دیگری را برملا کرد: حکومت نهفقط در عرصه حقوق بشر، که در ایمنی و اداره امور کشور نیز به شکلی خطرناک ناکارآمد است. این فاجعه، که ناشی از بیتوجهی به استانداردها، فساد ساختاری و فقدان نظارت مسئولانه بود، در همان زمانی رخ داد که افکار عمومی سرگرم اخبار مذاکرات و موج جدید اعدامها بود. گویی حتی فاجعههای صنعتی نیز در بستر بیمسئولیتی مزمن، تبدیل به ابزارهای بیصدایی مردم شدهاند.
امروز، بیش از همیشه روشن است که بقای این نظام نهتنها اصلاحناپذیر است، بلکه ادامه آن تهدیدی مستقیم برای امنیت انسانی، اجتماعی و حتی زیربنایی ایران بهشمار میرود.
#جمهوری_اسلامی #اعدام #مذاکره #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
حکومت مذهبی حاکم بر ایران سال ۱۴۰۲ و در روز هجدهم اردیبهشتماه دست به جنایتی هولناک و قرون وسطایی زد و این دو جوان بیگناه را به اتهام آنچه «سبالنبی» و توهین به مقدسات مینامد، در زندان حلقآویز کرد!
اگر چه دیدن جنایتها و شنیدن از فجایعی که جمهوری اسلامی بر سر ایرانیان آورده، برای مردم تکراریست، اما کشتن انسان به خاطر عقایدش آن هم در قرن بیستویکم واقعا شوکهکننده و وحشتناک است.
اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلیزارع به اتهام توهین به مقدسات، جنایت دیگری از حکومت جمهوری اسلامی بود؛ جنایتی که علاوه بر نقض آشکار آزادی بیان، اصل آزادی ادیان را هم نقض میکند.
ایران در کنار پاکستان، عربستان، افغانستان، یمن، موریتانی، نیجریه و سومالی یکی از ۸ کشوریست که در قوانین آنها، اتهام«توهین به مقدسات» مجازات مرگ به همراه دارد. یوسف مهرداد پدر سه فرزند و اهل اردبیل بود و فاضلیزارع علاوه بر توهین به مقدسات، به توهین به مادر پیامبر و تحقیر قرآن از راه سوزاندن آن متهم شده بود.
«سب النبی» یکی از عناوین مجرمانه در قوانین کیفری فعلی در ایران با مجازات حدی مرگ است. بنا بر ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی هر کس به پیامبر اسلام یا یکی از پیامبران عظام (نوح، عیسی، موسی و ابراهیم) دشنام دهد یا به آنها توهین کند، «سابالنبی» و به مجازات اعدام محکوم میشود.
#گفتگو_توانا #جمهوری_اسلامی #یوسف_مهراد #صدرالله_فاضلی_زارع
@Dialogue1402
اگر چه دیدن جنایتها و شنیدن از فجایعی که جمهوری اسلامی بر سر ایرانیان آورده، برای مردم تکراریست، اما کشتن انسان به خاطر عقایدش آن هم در قرن بیستویکم واقعا شوکهکننده و وحشتناک است.
اعدام یوسف مهرداد و صدرالله فاضلیزارع به اتهام توهین به مقدسات، جنایت دیگری از حکومت جمهوری اسلامی بود؛ جنایتی که علاوه بر نقض آشکار آزادی بیان، اصل آزادی ادیان را هم نقض میکند.
ایران در کنار پاکستان، عربستان، افغانستان، یمن، موریتانی، نیجریه و سومالی یکی از ۸ کشوریست که در قوانین آنها، اتهام«توهین به مقدسات» مجازات مرگ به همراه دارد. یوسف مهرداد پدر سه فرزند و اهل اردبیل بود و فاضلیزارع علاوه بر توهین به مقدسات، به توهین به مادر پیامبر و تحقیر قرآن از راه سوزاندن آن متهم شده بود.
«سب النبی» یکی از عناوین مجرمانه در قوانین کیفری فعلی در ایران با مجازات حدی مرگ است. بنا بر ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی هر کس به پیامبر اسلام یا یکی از پیامبران عظام (نوح، عیسی، موسی و ابراهیم) دشنام دهد یا به آنها توهین کند، «سابالنبی» و به مجازات اعدام محکوم میشود.
#گفتگو_توانا #جمهوری_اسلامی #یوسف_مهراد #صدرالله_فاضلی_زارع
@Dialogue1402
من، علی جهانیان، از ۱۴سالگی با اسلحه از خاک وطن دفاع کردم و امروز نیز بیسلاح اما با فریادی از دل، برای کرامت انسان ایرانی و آزادی تلاش میکنم.
در این راه، بسیار تاوان دادهام،
دردها کشیدهام، زخمها خوردهام،
من و همسرم، فرشته سوری، به اتهام تبلیغ علیه نظام ، هر یک به یکسال حبس که تجدیدنظر هم آنرا تأیید کرده محکوم شدیم.
آیا اعتراض بیخشونت، جرم است؟ آیا زنی بیمار و افسرده ،باید به جای تیمار، زندان برود؟
این صدا فقط فریاد من نیست، صدای زخمیست که بر تن همه ما نشسته. اگر هنوز قلبتان برای حقیقت میتپد، این فریاد را بشنوید و بازتاب دهید.
فریادم از این ستمها،
گوش شنوایی نیافته؛
اما شاید همین واژهها،
اندکی مرهم باشد بر دلی خسته،
اندکی تسلا برای روح زخمی همسرم و موارد مشابه.
در این صفحه، صدای خود را فریاد میزنم
تا بدانند،
هنوز ایمان دارم به فردایی روشن،
به ایرانی آزاد،
و به مردمی که روزی،
حقشان را از تاریخ باز خواهند گرفت.
ای مدعیان دین، غاصبان حکومت،
اگر به آنچه میگویید ایمان داشتید، عدالت اینگونه نمیخشکید و فقر اینچنین فراگیر نمیشد.
چگونه به نام اسلام، بیتالمال را میبخشید و مظلوم را خاموش میخواهید؟
شما اسلام را نقاب کردهاید، نه آیینه.
اما تاریخ بیرحمانه چهرهها را آشکار میکند، و نامتان را با سیاهی به یاد خواهد سپرد.
اگر پرسیدن و مطالبهگری بیخشونت جرم است، پس خطر اصلی برای این نظام، اندیشهی آزاد است نه دشمن خارجی.
کجاست رافت اسلامیتان، وقتی زنی بیمار به جای درمان، زندان میبیند؟
چگونه از کرامت زن و خانواده میگویید، اما مادران را بهخاطر یک "چرا" از عزیزانشان جدا میکنید؟
این فقط درد من نیست، درد ماست؛ زخمی مشترک که درمانش همدلی میطلبد.
سکوت را شکستهام تا پژواک صدای وجدان جمعیمان باشم—صدایی که دیگر نمیخواهد خاموش بماند.
اگر هنوز به حقیقت و مسئولیت باور دارید، این فریاد کوچک را بازتاب دهید؛
شاید گوشهای بسته اینبار بشنوند، و آنان که مردم را ناآگاه میپندارند، بدانند که ما بیدار و هوشیاریم.
با مهر، علی جهانیان.
#خشونت_علیه_زنان
#جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست
#انسانیت #وطن #مسئولیت_اجتماعی #علی_جهانیان
#فرشته_سوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این راه، بسیار تاوان دادهام،
دردها کشیدهام، زخمها خوردهام،
من و همسرم، فرشته سوری، به اتهام تبلیغ علیه نظام ، هر یک به یکسال حبس که تجدیدنظر هم آنرا تأیید کرده محکوم شدیم.
آیا اعتراض بیخشونت، جرم است؟ آیا زنی بیمار و افسرده ،باید به جای تیمار، زندان برود؟
این صدا فقط فریاد من نیست، صدای زخمیست که بر تن همه ما نشسته. اگر هنوز قلبتان برای حقیقت میتپد، این فریاد را بشنوید و بازتاب دهید.
فریادم از این ستمها،
گوش شنوایی نیافته؛
اما شاید همین واژهها،
اندکی مرهم باشد بر دلی خسته،
اندکی تسلا برای روح زخمی همسرم و موارد مشابه.
در این صفحه، صدای خود را فریاد میزنم
تا بدانند،
هنوز ایمان دارم به فردایی روشن،
به ایرانی آزاد،
و به مردمی که روزی،
حقشان را از تاریخ باز خواهند گرفت.
ای مدعیان دین، غاصبان حکومت،
اگر به آنچه میگویید ایمان داشتید، عدالت اینگونه نمیخشکید و فقر اینچنین فراگیر نمیشد.
چگونه به نام اسلام، بیتالمال را میبخشید و مظلوم را خاموش میخواهید؟
شما اسلام را نقاب کردهاید، نه آیینه.
اما تاریخ بیرحمانه چهرهها را آشکار میکند، و نامتان را با سیاهی به یاد خواهد سپرد.
اگر پرسیدن و مطالبهگری بیخشونت جرم است، پس خطر اصلی برای این نظام، اندیشهی آزاد است نه دشمن خارجی.
کجاست رافت اسلامیتان، وقتی زنی بیمار به جای درمان، زندان میبیند؟
چگونه از کرامت زن و خانواده میگویید، اما مادران را بهخاطر یک "چرا" از عزیزانشان جدا میکنید؟
این فقط درد من نیست، درد ماست؛ زخمی مشترک که درمانش همدلی میطلبد.
سکوت را شکستهام تا پژواک صدای وجدان جمعیمان باشم—صدایی که دیگر نمیخواهد خاموش بماند.
اگر هنوز به حقیقت و مسئولیت باور دارید، این فریاد کوچک را بازتاب دهید؛
شاید گوشهای بسته اینبار بشنوند، و آنان که مردم را ناآگاه میپندارند، بدانند که ما بیدار و هوشیاریم.
با مهر، علی جهانیان.
#خشونت_علیه_زنان
#جمهوری_اسلامی_انتخاب_من_نیست
#انسانیت #وطن #مسئولیت_اجتماعی #علی_جهانیان
#فرشته_سوری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
در سالهای اخیر، سیاستهای جمعیتی جمهوری اسلامی، بهویژه با تصویب «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، به یکی از پرمناقشهترین حوزههای مداخله دولت در زندگی خصوصی مردم بدل شده است. این قانون با محدودسازی سقط جنین، کاهش دسترسی به ابزارهای پیشگیری، تبلیغ فرزندآوری و مشروطسازی برخی خدمات دولتی به وضعیت تاهل و فرزنددار بودن، عملاً تصمیمگیریهای باروری را از حوزه فردی خارج و به عرصه سیاست دولتی وارد کرده است. بسیاری از تحلیلگران این اقدامات را نه سیاستگذاری جمعیتی، بلکه تلاشی برای کنترل بدن و زندگی جنسی و تولیدمثلی شهروندان میدانند.
نقطه عطف این نگرانیها، انتشار یک نقلقول منتسب به دبیر ستاد ملی جمعیت بود که گفت: «اگر خانوادهها فرزند نیاورند، مجبوریم جور دیگری عمل کنیم». اگرچه این جمله بهطور رسمی تایید نشد، اما موجی از واکنشهای منفی در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی برانگیخت. از نظر بسیاری، این جمله و لحن تهدیدآمیزی که داشت یادآور سیاستهای جمعیتی در حکومتهای تمامیتخواه بود، جایی که بدن انسان نه بهمثابه یک حق، بلکه بهعنوان ابزار اجرای ایدئولوژی تلقی میشود.
در یک مقایسه تاریخی، چنین رویکردی بیارتباط با اقدامات خمرهای سرخ در کامبوج نیست. در رژیم پل پوت، ازدواجها ، روابط جنسی و فرزندآوری اجباری بود و مردم موظف بودند در چارچوبهای تحمیلی حکومت برای «خلق نسل انقلابی» فرزندآوری کنند. امتناع از این کار میتوانست به اتهام خیانت و اعدام منجر شود. بدن و خانواده در خدمت نظامی قرار میگرفت که هدفش، مهندسی اجتماعی و بازتولید ایدئولوژیک جامعه بود.
در هر دو مورد، آنچه مشترک است، فلسفه کنترل بدن و خانواده و تبدیل انسان به ابزاری برای پیشبرد اهداف حکومتی است. تفاوت در روشها – یکی عریان و خشن، دیگری قانونی و تدریجی – باعث نمیشود که شباهت ساختاری نادیده گرفته شود. در ایران، فشار بیشتر به شکل مقررات، حذف خدمات درمانی، تبلیغات رسمی و محرومیتهای شغلی اعمال میشود، اما پیامد آن، همان انکار عاملیت فردی در تصمیمهای بنیادین زندگی است.
در نهایت، چه در کامبوج با زور نظامی و چه در ایران با قانونگذاری ایدئولوژیک، هدف یکیست: مدیریت بدن، جنسیّت و تولید مثل انسانها برای حفظ نظم مورد نظر حکومت. تجربه تاریخی نشان میدهد که چنین سیاستهایی، بهرغم فشار و تبلیغ، عموما با نارضایتی، مقاومت پنهان، و در نهایت شکست روبرو میشوند؛ چرا که بدن انسان را نمیتوان برای همیشه به ابزاری در خدمت قدرت فروکاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #خمرهای_سرخ #قانون_جوانی_جمعیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در سالهای اخیر، سیاستهای جمعیتی جمهوری اسلامی، بهویژه با تصویب «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، به یکی از پرمناقشهترین حوزههای مداخله دولت در زندگی خصوصی مردم بدل شده است. این قانون با محدودسازی سقط جنین، کاهش دسترسی به ابزارهای پیشگیری، تبلیغ فرزندآوری و مشروطسازی برخی خدمات دولتی به وضعیت تاهل و فرزنددار بودن، عملاً تصمیمگیریهای باروری را از حوزه فردی خارج و به عرصه سیاست دولتی وارد کرده است. بسیاری از تحلیلگران این اقدامات را نه سیاستگذاری جمعیتی، بلکه تلاشی برای کنترل بدن و زندگی جنسی و تولیدمثلی شهروندان میدانند.
نقطه عطف این نگرانیها، انتشار یک نقلقول منتسب به دبیر ستاد ملی جمعیت بود که گفت: «اگر خانوادهها فرزند نیاورند، مجبوریم جور دیگری عمل کنیم». اگرچه این جمله بهطور رسمی تایید نشد، اما موجی از واکنشهای منفی در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی برانگیخت. از نظر بسیاری، این جمله و لحن تهدیدآمیزی که داشت یادآور سیاستهای جمعیتی در حکومتهای تمامیتخواه بود، جایی که بدن انسان نه بهمثابه یک حق، بلکه بهعنوان ابزار اجرای ایدئولوژی تلقی میشود.
در یک مقایسه تاریخی، چنین رویکردی بیارتباط با اقدامات خمرهای سرخ در کامبوج نیست. در رژیم پل پوت، ازدواجها ، روابط جنسی و فرزندآوری اجباری بود و مردم موظف بودند در چارچوبهای تحمیلی حکومت برای «خلق نسل انقلابی» فرزندآوری کنند. امتناع از این کار میتوانست به اتهام خیانت و اعدام منجر شود. بدن و خانواده در خدمت نظامی قرار میگرفت که هدفش، مهندسی اجتماعی و بازتولید ایدئولوژیک جامعه بود.
در هر دو مورد، آنچه مشترک است، فلسفه کنترل بدن و خانواده و تبدیل انسان به ابزاری برای پیشبرد اهداف حکومتی است. تفاوت در روشها – یکی عریان و خشن، دیگری قانونی و تدریجی – باعث نمیشود که شباهت ساختاری نادیده گرفته شود. در ایران، فشار بیشتر به شکل مقررات، حذف خدمات درمانی، تبلیغات رسمی و محرومیتهای شغلی اعمال میشود، اما پیامد آن، همان انکار عاملیت فردی در تصمیمهای بنیادین زندگی است.
در نهایت، چه در کامبوج با زور نظامی و چه در ایران با قانونگذاری ایدئولوژیک، هدف یکیست: مدیریت بدن، جنسیّت و تولید مثل انسانها برای حفظ نظم مورد نظر حکومت. تجربه تاریخی نشان میدهد که چنین سیاستهایی، بهرغم فشار و تبلیغ، عموما با نارضایتی، مقاومت پنهان، و در نهایت شکست روبرو میشوند؛ چرا که بدن انسان را نمیتوان برای همیشه به ابزاری در خدمت قدرت فروکاست.
#حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #خمرهای_سرخ #قانون_جوانی_جمعیت #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
کتاب ترور به نام خدا نوشته پرویز دستمالچی، اثری مستند، سیاسی و تحلیلی است که به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در سلسله ترورهای برونمرزی، بهویژه ماجرای معروف میکونوس در آلمان میپردازد. این کتاب روایت فردی است که نهتنها پژوهشگر و فعال سیاسی است، بلکه خود از بازماندگان آن واقعه خونین نیز محسوب میشود. دستمالچی با تکیه بر اسناد دادگاه، گزارشهای امنیتی، و تجربهی شخصی، تصویری روشن و نگرانکننده از استفاده ابزاری از دین برای توجیه خشونت سیاسی ارائه میدهد.
پرویز دستمالچی، متولد ۱۳۲۸ در تهران، از
از فعالان جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از (کنفدراسیون) کشور و فعال سیاسی بوده و سالها در تبعید زندگی کرده است. او با حضور فعال در جریان دادگاه میکونوس و تلاش برای افشای نقش مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی، به یکی از چهرههای مهم در پروندهی ترور مخالفان ایرانی در خارج بدل شد. کتاب حاضر نهفقط سندی تاریخی، بلکه صدای بازماندهای است که تصمیم گرفت سکوت نکند و حقیقت را با مخاطب در میان بگذارد.
دستمالچی در بخشهای مختلف کتاب به شکل دقیق روند دادگاه میکونوس را شرح میدهد، از جمله شهادتها، مدارک امنیتی، و نقش وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی. او در جایی مینویسد: «ترورها در چارچوب سیاست حذف فیزیکی مخالفان انجام میگرفت و نه تنها مورد تأیید، بلکه مأموریت رسمی برخی مأموران امنیتی بود» (ص. ۱۱۲). این روایتها با زبانی روشن، مستند و بیپرده ارائه شدهاند و خواننده را به عمق یکی از تاریکترین فصول تاریخ معاصر ایران میبرد.
ترور به نام خدا نه فقط گزارشی از یک جنایت سیاسی، بلکه بررسیای عمیق از پیوند خطرناک میان ایدئولوژی دینی و خشونت حکومتی است. دستمالچی با روشنی و شهامت، نقش نهادهای حکومتی ایران را در طراحی و اجرای ترورها به نقد میکشد و همزمان از مسئولیتهای بینالمللی در برابر چنین جنایاتی سخن میگوید. کتاب برای هر مخاطبی که دغدغه آزادی، حقوق بشر، و مسئولیتپذیری حکومتها را دارد، اثری خواندنی و ارزشمند است.
لینک دانلود کتاب:
http://bit.ly/2m0ofgQ
#ترور #حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
کتاب ترور به نام خدا نوشته پرویز دستمالچی، اثری مستند، سیاسی و تحلیلی است که به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در سلسله ترورهای برونمرزی، بهویژه ماجرای معروف میکونوس در آلمان میپردازد. این کتاب روایت فردی است که نهتنها پژوهشگر و فعال سیاسی است، بلکه خود از بازماندگان آن واقعه خونین نیز محسوب میشود. دستمالچی با تکیه بر اسناد دادگاه، گزارشهای امنیتی، و تجربهی شخصی، تصویری روشن و نگرانکننده از استفاده ابزاری از دین برای توجیه خشونت سیاسی ارائه میدهد.
پرویز دستمالچی، متولد ۱۳۲۸ در تهران، از
از فعالان جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از (کنفدراسیون) کشور و فعال سیاسی بوده و سالها در تبعید زندگی کرده است. او با حضور فعال در جریان دادگاه میکونوس و تلاش برای افشای نقش مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی، به یکی از چهرههای مهم در پروندهی ترور مخالفان ایرانی در خارج بدل شد. کتاب حاضر نهفقط سندی تاریخی، بلکه صدای بازماندهای است که تصمیم گرفت سکوت نکند و حقیقت را با مخاطب در میان بگذارد.
دستمالچی در بخشهای مختلف کتاب به شکل دقیق روند دادگاه میکونوس را شرح میدهد، از جمله شهادتها، مدارک امنیتی، و نقش وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی. او در جایی مینویسد: «ترورها در چارچوب سیاست حذف فیزیکی مخالفان انجام میگرفت و نه تنها مورد تأیید، بلکه مأموریت رسمی برخی مأموران امنیتی بود» (ص. ۱۱۲). این روایتها با زبانی روشن، مستند و بیپرده ارائه شدهاند و خواننده را به عمق یکی از تاریکترین فصول تاریخ معاصر ایران میبرد.
ترور به نام خدا نه فقط گزارشی از یک جنایت سیاسی، بلکه بررسیای عمیق از پیوند خطرناک میان ایدئولوژی دینی و خشونت حکومتی است. دستمالچی با روشنی و شهامت، نقش نهادهای حکومتی ایران را در طراحی و اجرای ترورها به نقد میکشد و همزمان از مسئولیتهای بینالمللی در برابر چنین جنایاتی سخن میگوید. کتاب برای هر مخاطبی که دغدغه آزادی، حقوق بشر، و مسئولیتپذیری حکومتها را دارد، اثری خواندنی و ارزشمند است.
لینک دانلود کتاب:
http://bit.ly/2m0ofgQ
#ترور #حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
او با وعدههای رهاییبخش آمد، سخن از عدالت، معنویت و حاکمیت مردم گفت. اما آنچه در پی آمد، نه تحقق آرمانهای والا، که فروپاشی امیدها زیر آوار شعارهای توخالی بود. نسلی در سایهی او زیست که آموخت چگونه بیصدا حیات یابد و چگونه زنده بماند بیآنکه طعم زندگی را بچشد.
خمینی نه صرفاً یک فرد، که معمار یک ساختار بود، ساختاری که بر ستونهای سرکوب، سانسور و اطاعت بیچونوچرا استوار شد. نظامی که آزادی را به مسلخ برد و از تکهتکه شدن اندیشه، اقتدار ساخت. او نه نماد فداکاری بود و نه مظهر نجابت؛ او طراح دیواری شد که میان ملت و حق تعیین سرنوشتش فاصله انداخت، دیواری که پرسش را جرم، اندیشه را تهدید و تفاوت را گناه میشمرد.
در نظام او، حق نه از قانون، که از تفسیر فردی یک رهبر زاده میشد. حکومتی که قرار بود خدمتگزار مردم باشد، به ابزاری برای سلطه بر ایشان بدل شد. خمینی مفهوم حاکمیت را با ایدئولوژی درآمیخت و نتیجه، سیستمی شد که به جای پاسخگویی به ملت، از او طلب فرمانبرداری کرد. هر که آزادانه اندیشید یا به تأمل برخاست، قربانی دستگاهی شد که خمینی بنیانش نهاده بود.
او به جای گشودن افقهای آینده، برای مردم جز حسرت گذشتهای از دسترفته بر جای نگذاشت. به جای آشتی و وحدت، تخم تنش و تفرقه کاشت. آنچه از او به جا مانده، نه میراثی از روشنی و پیشرفت، که زخمهایی عمیق در پیکرهی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران است، زخمهایی که هنوز در خیابانها، دانشگاهها، رسانهها و ذهنهای مردم جاری است.
یادآوری خمینی، دعوتی است به تأمل در ماهیت قدرت و رهبری. این یادآوری، هشداری است که برای بازگرداندن ایران به جایگاه راستینش، باید سکوت را شکست و در برابر سرکوب و نابرابری ایستادگی کرد. این بازنگری، نه از سر کینه، که از دغدغهای برای عدالت و کرامت انسانی برمیخیزد؛ دغدغهای که با صدای بلند برای آزادی، حقیقت و ارادهی آزاد ملت طنینانداز میشود.
#خمینی #جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
او با وعدههای رهاییبخش آمد، سخن از عدالت، معنویت و حاکمیت مردم گفت. اما آنچه در پی آمد، نه تحقق آرمانهای والا، که فروپاشی امیدها زیر آوار شعارهای توخالی بود. نسلی در سایهی او زیست که آموخت چگونه بیصدا حیات یابد و چگونه زنده بماند بیآنکه طعم زندگی را بچشد.
خمینی نه صرفاً یک فرد، که معمار یک ساختار بود، ساختاری که بر ستونهای سرکوب، سانسور و اطاعت بیچونوچرا استوار شد. نظامی که آزادی را به مسلخ برد و از تکهتکه شدن اندیشه، اقتدار ساخت. او نه نماد فداکاری بود و نه مظهر نجابت؛ او طراح دیواری شد که میان ملت و حق تعیین سرنوشتش فاصله انداخت، دیواری که پرسش را جرم، اندیشه را تهدید و تفاوت را گناه میشمرد.
در نظام او، حق نه از قانون، که از تفسیر فردی یک رهبر زاده میشد. حکومتی که قرار بود خدمتگزار مردم باشد، به ابزاری برای سلطه بر ایشان بدل شد. خمینی مفهوم حاکمیت را با ایدئولوژی درآمیخت و نتیجه، سیستمی شد که به جای پاسخگویی به ملت، از او طلب فرمانبرداری کرد. هر که آزادانه اندیشید یا به تأمل برخاست، قربانی دستگاهی شد که خمینی بنیانش نهاده بود.
او به جای گشودن افقهای آینده، برای مردم جز حسرت گذشتهای از دسترفته بر جای نگذاشت. به جای آشتی و وحدت، تخم تنش و تفرقه کاشت. آنچه از او به جا مانده، نه میراثی از روشنی و پیشرفت، که زخمهایی عمیق در پیکرهی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران است، زخمهایی که هنوز در خیابانها، دانشگاهها، رسانهها و ذهنهای مردم جاری است.
یادآوری خمینی، دعوتی است به تأمل در ماهیت قدرت و رهبری. این یادآوری، هشداری است که برای بازگرداندن ایران به جایگاه راستینش، باید سکوت را شکست و در برابر سرکوب و نابرابری ایستادگی کرد. این بازنگری، نه از سر کینه، که از دغدغهای برای عدالت و کرامت انسانی برمیخیزد؛ دغدغهای که با صدای بلند برای آزادی، حقیقت و ارادهی آزاد ملت طنینانداز میشود.
#خمینی #جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
عضو فقهای شورای نگهبان: یکی از برکات حوزه علمیه همین جمهوری اسلامی است
محمدرضا مدرسی یزدی، عضو فقهای شورای نگهبان با اشاره به نقش حوزه علمیه قم در پیدایش نظام جمهوری اسلامی، گفت: «یکی از برکات حوزه علمیه، همین جمهوری اسلامی است.» او اضافه کرد: «امام که رهبری انقلاب را بر عهده داشت، یکی از شاگردان برجسته حائری یزدی و از ثمرات همین حوزه قم بود.»
⁉️آیا جمهوری اسلامی برای ایران نعمت بود؟ این پرسش در برابر سخن محمدرضا مدرسی یزدی، عضو فقهای شورای نگهبان، که جمهوری اسلامی را «یکی از برکات حوزه علمیه» میداند، به شکلی جدی مطرح میشود. اگر این نظام سیاسی برآمده از حوزه علمیه است، باید پرسید که حاصل آن برای مردم چه بوده؟ پس از بیش از چهار دهه، ایران با گسترش بیسابقه فقر و نابرابری، بحرانهای عمیق اخلاقی، فساد سیستماتیک، تخریب محیط زیست، و کاهش شدید اعتبار بینالمللی مواجه است. از همه مهمتر در مقابل ادعای این نهاد دینی، موج دینگریزی فزاینده در میان جوانان است که نشان میدهد نهتنها حکومت دینی نتوانسته پیوند مردم و دین را تقویت کند، بلکه برعکس، بسیاری را از باورهای دینی دور کرده است. اگر اینها از "برکات" حوزه علمیهاند، باید نگران بود که مفهوم «نعمت» و «برکت» در گفتمان رسمی تا چه حد با واقعیتهای تلخ جامعه فاصله دارد.
#جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #حوزه_علمیه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
عضو فقهای شورای نگهبان: یکی از برکات حوزه علمیه همین جمهوری اسلامی است
محمدرضا مدرسی یزدی، عضو فقهای شورای نگهبان با اشاره به نقش حوزه علمیه قم در پیدایش نظام جمهوری اسلامی، گفت: «یکی از برکات حوزه علمیه، همین جمهوری اسلامی است.» او اضافه کرد: «امام که رهبری انقلاب را بر عهده داشت، یکی از شاگردان برجسته حائری یزدی و از ثمرات همین حوزه قم بود.»
⁉️آیا جمهوری اسلامی برای ایران نعمت بود؟ این پرسش در برابر سخن محمدرضا مدرسی یزدی، عضو فقهای شورای نگهبان، که جمهوری اسلامی را «یکی از برکات حوزه علمیه» میداند، به شکلی جدی مطرح میشود. اگر این نظام سیاسی برآمده از حوزه علمیه است، باید پرسید که حاصل آن برای مردم چه بوده؟ پس از بیش از چهار دهه، ایران با گسترش بیسابقه فقر و نابرابری، بحرانهای عمیق اخلاقی، فساد سیستماتیک، تخریب محیط زیست، و کاهش شدید اعتبار بینالمللی مواجه است. از همه مهمتر در مقابل ادعای این نهاد دینی، موج دینگریزی فزاینده در میان جوانان است که نشان میدهد نهتنها حکومت دینی نتوانسته پیوند مردم و دین را تقویت کند، بلکه برعکس، بسیاری را از باورهای دینی دور کرده است. اگر اینها از "برکات" حوزه علمیهاند، باید نگران بود که مفهوم «نعمت» و «برکت» در گفتمان رسمی تا چه حد با واقعیتهای تلخ جامعه فاصله دارد.
#جمهوری_اسلامی #حکومت_ایدئولوژیک #حوزه_علمیه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
رسانههای دولتی در ایران خبر دادند که دو هفته پیش، دو پسر کاظم صدیقی، امام جمعه تهران به اتهام «تخلفات» و «زد و بندهای» مختلف از سوی مراجع قضایی دستگیر شدند.
پیش از این اسنادی از فساد و زمینخواری رییس ستاد امر به معروف منتشر شد و در پی آن پرونده قضایی تشکیل شده بود.
انتشار یک سند جدید درباره پرونده زمینخواری کاظم صدیقی نشان میداد که باغ ۴۲۰۰ متر مربعی، به ارزش هزار میلیارد تومان در ازگل که تحت تصرف حوزه علمیه به مدیریت صدیقی در این منطقه بوده، با قیمت ۶.۶ میلیارد تومان معامله شده است.
صدیقی اکنون مشاور عالی رئیس قوه قضاییه، امام جمعه موقت تهران، رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر و از چهرههای نزدیک به علی خامنهای است.
بر اساس اسناد منتشرشده، این زمین در آذر ۱۴۰۲ در دفترخانهای در نیاوران با امضا و اثر انگشت کاظم صدیقی در مقام «فروشنده» به جواد عزیزی و محمد مهدی رجبی صدیقی (فرزند صدیقی) به عنوان خریدار انتقال یافت.
قوه قضاییه در اردیبهشتماه از محکومیت دو نفر در این پرونده خبر داد.
#صدیقی #کاظم_صدیقی #امام_جمعه #زدوبند #حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رسانههای دولتی در ایران خبر دادند که دو هفته پیش، دو پسر کاظم صدیقی، امام جمعه تهران به اتهام «تخلفات» و «زد و بندهای» مختلف از سوی مراجع قضایی دستگیر شدند.
پیش از این اسنادی از فساد و زمینخواری رییس ستاد امر به معروف منتشر شد و در پی آن پرونده قضایی تشکیل شده بود.
انتشار یک سند جدید درباره پرونده زمینخواری کاظم صدیقی نشان میداد که باغ ۴۲۰۰ متر مربعی، به ارزش هزار میلیارد تومان در ازگل که تحت تصرف حوزه علمیه به مدیریت صدیقی در این منطقه بوده، با قیمت ۶.۶ میلیارد تومان معامله شده است.
صدیقی اکنون مشاور عالی رئیس قوه قضاییه، امام جمعه موقت تهران، رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر و از چهرههای نزدیک به علی خامنهای است.
بر اساس اسناد منتشرشده، این زمین در آذر ۱۴۰۲ در دفترخانهای در نیاوران با امضا و اثر انگشت کاظم صدیقی در مقام «فروشنده» به جواد عزیزی و محمد مهدی رجبی صدیقی (فرزند صدیقی) به عنوان خریدار انتقال یافت.
قوه قضاییه در اردیبهشتماه از محکومیت دو نفر در این پرونده خبر داد.
#صدیقی #کاظم_صدیقی #امام_جمعه #زدوبند #حکومت_ایدئولوژیک #جمهوری_اسلامی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402