حکم چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس جمشید عزیزی ننهکران، توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان عینا تایید شد.
براساس حکم صادره توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، آقای عزیزی بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز حبس و بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شده است. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز حبس برای او قابل اجرا خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند اهل آستارا، در مرحله بدوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۲ در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی مهدی راسخی، برگزار شد. آقای عزیزی توسط این دادگاه به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
جمشید عزیزی ننهکران، ۳۲ ساله، متاهل، شاعر و کارگر ساکن آستارا، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه قدس گیلان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد.
طبق گزارش دریافتی، ایشان در زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۴۰ روز در انفرادی مورد بازجویی قرار گرفته و پس از مدتی با قرار وثیقه یک میلیاردی از بازداشتگاه موقتا آزاد شد.
متاسفانه به دلیل فشارهای امنیتی، تا امروز خبر دستگیری ایشان رسانهای نشده بود.
از مصادیق اتهامات انتسابی به این شهروند اطلاعی در دست نیست.
- رسانهایکردن اخبار افراد بازداشتی، در همان روزهای اول بازداشت در کاهش فشار بر آنها مؤثر است. همچنین تماس با وکلای حقوق بشری و آگاهی از حق و حقوق خود، میتواند تا حدی مؤثر باشد. به خصوص در دوره بازجویی و بعدها در مواجهه با بازپرس و قاضی.
توصیه میشود پیش از بازداشت، به یک نفر از نزدیکان «حق توکیل» داده شود. همچنین اگر احتمال بازداشت میدهبد، پیش از بازداشت امنیت گوشی موبایل و کامپیوتر خود را چک کنید و موارد امنیت دیجیتال را رعایت کنید.
#جمشید_عزیزی #جمشید_عزیزی_ننه_کران #آستارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
براساس حکم صادره توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، آقای عزیزی بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز حبس و بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شده است. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز حبس برای او قابل اجرا خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند اهل آستارا، در مرحله بدوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۲ در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی مهدی راسخی، برگزار شد. آقای عزیزی توسط این دادگاه به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
جمشید عزیزی ننهکران، ۳۲ ساله، متاهل، شاعر و کارگر ساکن آستارا، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه قدس گیلان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد.
طبق گزارش دریافتی، ایشان در زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۴۰ روز در انفرادی مورد بازجویی قرار گرفته و پس از مدتی با قرار وثیقه یک میلیاردی از بازداشتگاه موقتا آزاد شد.
متاسفانه به دلیل فشارهای امنیتی، تا امروز خبر دستگیری ایشان رسانهای نشده بود.
از مصادیق اتهامات انتسابی به این شهروند اطلاعی در دست نیست.
- رسانهایکردن اخبار افراد بازداشتی، در همان روزهای اول بازداشت در کاهش فشار بر آنها مؤثر است. همچنین تماس با وکلای حقوق بشری و آگاهی از حق و حقوق خود، میتواند تا حدی مؤثر باشد. به خصوص در دوره بازجویی و بعدها در مواجهه با بازپرس و قاضی.
توصیه میشود پیش از بازداشت، به یک نفر از نزدیکان «حق توکیل» داده شود. همچنین اگر احتمال بازداشت میدهبد، پیش از بازداشت امنیت گوشی موبایل و کامپیوتر خود را چک کنید و موارد امنیت دیجیتال را رعایت کنید.
#جمشید_عزیزی #جمشید_عزیزی_ننه_کران #آستارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جمشید عزیزی ننهکران، شهروند ساکن آستارا جهت اجرای حکم حبس به شعبه پنجم اجرای احکام دادگاه انقلاب شهرستان رشت احضار شد. او پیشتر توسط دادگاه انقلاب این شهرستان به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
حالا طبق احضاریهای که برای وثیقهگذار ایشان ارسال شده، باید تا تاریخ ۱۸ اردیبهشتماه خود را جهت اجرای حکم معرفی کند.
پیشتر در خصوص پرونده ایشان نوشته بودیم:
براساس حکم صادره توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، آقای عزیزی بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز حبس و بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شده است. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز حبس برای او قابل اجرا خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند اهل آستارا، در مرحله بدوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۲ در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی مهدی راسخی، برگزار شد. آقای عزیزی توسط این دادگاه به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
جمشید عزیزی ننهکران، ۳۲ ساله، متاهل، شاعر و کارگر ساکن آستارا، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه قدس گیلان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد.
طبق گزارش دریافتی، ایشان در زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۴۰ روز در انفرادی مورد بازجویی قرار گرفته و پس از مدتی با قرار وثیقه یک میلیاردی از بازداشتگاه موقتا آزاد شد.
متاسفانه به دلیل فشارهای امنیتی، تا امروز خبر دستگیری ایشان رسانهای نشده بود.
از مصادیق اتهامات انتسابی به این شهروند اطلاعی در دست نیست.
- رسانهایکردن اخبار افراد بازداشتی، در همان روزهای اول بازداشت در کاهش فشار بر آنها مؤثر است. همچنین تماس با وکلای حقوق بشری و آگاهی از حق و حقوق خود، میتواند تا حدی مؤثر باشد. به خصوص در دوره بازجویی و بعدها در مواجهه با بازپرس و قاضی.
توصیه میشود پیش از بازداشت، به یک نفر از نزدیکان «حق توکیل» داده شود. همچنین اگر احتمال بازداشت میدهبد، پیش از بازداشت امنیت گوشی موبایل و کامپیوتر خود را چک کنید و موارد امنیت دیجیتال را رعایت کنید.
#جمشید_عزیزی #جمشید_عزیزی_ننه_کران #آستارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حالا طبق احضاریهای که برای وثیقهگذار ایشان ارسال شده، باید تا تاریخ ۱۸ اردیبهشتماه خود را جهت اجرای حکم معرفی کند.
پیشتر در خصوص پرونده ایشان نوشته بودیم:
براساس حکم صادره توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، آقای عزیزی بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز حبس و بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شده است. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز حبس برای او قابل اجرا خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند اهل آستارا، در مرحله بدوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۲ در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی مهدی راسخی، برگزار شد. آقای عزیزی توسط این دادگاه به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
جمشید عزیزی ننهکران، ۳۲ ساله، متاهل، شاعر و کارگر ساکن آستارا، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه قدس گیلان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد.
طبق گزارش دریافتی، ایشان در زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۴۰ روز در انفرادی مورد بازجویی قرار گرفته و پس از مدتی با قرار وثیقه یک میلیاردی از بازداشتگاه موقتا آزاد شد.
متاسفانه به دلیل فشارهای امنیتی، تا امروز خبر دستگیری ایشان رسانهای نشده بود.
از مصادیق اتهامات انتسابی به این شهروند اطلاعی در دست نیست.
- رسانهایکردن اخبار افراد بازداشتی، در همان روزهای اول بازداشت در کاهش فشار بر آنها مؤثر است. همچنین تماس با وکلای حقوق بشری و آگاهی از حق و حقوق خود، میتواند تا حدی مؤثر باشد. به خصوص در دوره بازجویی و بعدها در مواجهه با بازپرس و قاضی.
توصیه میشود پیش از بازداشت، به یک نفر از نزدیکان «حق توکیل» داده شود. همچنین اگر احتمال بازداشت میدهبد، پیش از بازداشت امنیت گوشی موبایل و کامپیوتر خود را چک کنید و موارد امنیت دیجیتال را رعایت کنید.
#جمشید_عزیزی #جمشید_عزیزی_ننه_کران #آستارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آقای جمشید عزیزی ننهکران، شهروند ساکن آستارا با انتشار این ویدیو از مراجعه خود به شعبه اجرای احکام برای اجرای حکم زندان در روز آینده خبر داده است. او پیشتر توسط دادگاه انقلاب این شهرستان به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
طبق احضاریهای که برای وثیقهگذار ایشان ارسال شده بود، باید تا تاریخ ۱۸ اردیبهشتماه خود را جهت اجرای حکم معرفی میکرد.
پیشتر در خصوص پرونده ایشان نوشته بودیم:
براساس حکم صادره توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، آقای عزیزی بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز حبس و بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شده است. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز حبس برای او قابل اجرا خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند اهل آستارا، در مرحله بدوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۲ در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی مهدی راسخی، برگزار شد. آقای عزیزی توسط این دادگاه به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
جمشید عزیزی ننهکران، ۳۲ ساله، متاهل، شاعر و کارگر ساکن آستارا، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه قدس گیلان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد.
طبق گزارش دریافتی، ایشان در زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۴۰ روز در انفرادی مورد بازجویی قرار گرفته و پس از مدتی با قرار وثیقه یک میلیاردی از بازداشتگاه موقتا آزاد شد.
#جمشید_عزیزی #جمشید_عزیزی_ننه_کران #آستارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق احضاریهای که برای وثیقهگذار ایشان ارسال شده بود، باید تا تاریخ ۱۸ اردیبهشتماه خود را جهت اجرای حکم معرفی میکرد.
پیشتر در خصوص پرونده ایشان نوشته بودیم:
براساس حکم صادره توسط شعبه یازده دادگاه تجدیدنظر استان گیلان، آقای عزیزی بابت اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به هفت ماه و شانزده روز حبس و بابت اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور» به تحمل سه سال و شش ماه و یک روز حبس محکوم شده است. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی سه سال و شش ماه و یک روز حبس برای او قابل اجرا خواهد بود.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات این شهروند اهل آستارا، در مرحله بدوی در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۲ در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی مهدی راسخی، برگزار شد. آقای عزیزی توسط این دادگاه به چهار سال و یک ماه و هفده روز حبس محکوم شده بود.
جمشید عزیزی ننهکران، ۳۲ ساله، متاهل، شاعر و کارگر ساکن آستارا، در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ در منزل شخصی خود توسط مأموران حفاظت اطلاعات سپاه قدس گیلان بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتقل شد.
طبق گزارش دریافتی، ایشان در زمان بازداشت از حق دسترسی به وکیل محروم بوده و ۴۰ روز در انفرادی مورد بازجویی قرار گرفته و پس از مدتی با قرار وثیقه یک میلیاردی از بازداشتگاه موقتا آزاد شد.
#جمشید_عزیزی #جمشید_عزیزی_ننه_کران #آستارا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، از اول مرداد ماه ۱۴۰۳ در اعتصاب غذا به سر میبرد. پنج تن از زندانیان سیاسی زندان لاکان رشت در بیانیهای اعلام کردهاند که در همراهی با او، آنها هم دست به اعتصاب غذا میزنند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
« مردم شریف و آزادیخواه ایران
اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی میرود. زيرا به خطر انداختن كالبدجسمى، گاه او را با آسیبهای جسمى و روحى جبرانناپذیری روبرو میكند.
پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست كه یک زندانی از مهمترین داشتهاش دست میشوید؟
منوچهر فلاح، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از پانزده ماه بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد.
در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش كه غير از پدرش كسى را ندارد، بودهایم. او همچنين دلنگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانوادهاش ( داماد و تنها خواهرش ) است.
دلسوزی و مهربانی منوچهر، اين كارگر زحمتكش، زبانزد همبندیهای او دربند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی میباشد.
درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشندهای که عدم پیگیری پروندهاش را هم در بر میگیرد، بخش کوچکی از ناگفتههای منوچهر فلاح است.
لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری
مرداد ماه ۱۴۰۳، زندان لاکان رشت
#منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هومن_طاهری #ساسان_خانزاده #محمد_میری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
« مردم شریف و آزادیخواه ایران
اعتصاب غذا برای زندانی، واپسین راهکار رهایی از ستمی هست که بر وی میرود. زيرا به خطر انداختن كالبدجسمى، گاه او را با آسیبهای جسمى و روحى جبرانناپذیری روبرو میكند.
پرسش اینجاست:
ژرفای این ستم تا کجاست كه یک زندانی از مهمترین داشتهاش دست میشوید؟
منوچهر فلاح، از تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده تا از پانزده ماه بلاتکلیفی دردناک رهایی یابد.
در این مدت شاهد نگرانی هر روزه منوچهر فلاح نسبت به دختر نوجوانش كه غير از پدرش كسى را ندارد، بودهایم. او همچنين دلنگران فشارها و تهدیدهای پیوسته قضایی بر خانوادهاش ( داماد و تنها خواهرش ) است.
دلسوزی و مهربانی منوچهر، اين كارگر زحمتكش، زبانزد همبندیهای او دربند سیاسی زندان لاکان رشت است؛ گوهر گرانبهایی که شایسته واژه انسانیت و تندیسی آشکار از مهرورزی میباشد.
درگذشت پدر و مادر، ۱۵ ماه بودن در زندان بدون ملاقات، به همراه تنهایی کشندهای که عدم پیگیری پروندهاش را هم در بر میگیرد، بخش کوچکی از ناگفتههای منوچهر فلاح است.
لذا علیرغم اینکه تمام تلاش خود را بکار گرفتیم او را از ادامه اعتصاب غذا منصرف نمائیم، با توجه به بلاتکلیفی طولانی مدت و آگاه از حقانیت مطالباتش، ما گروهی از از زندانیان بند سیاسی زندان لاکان رشت نسبت به بی توجهی مسئولان، از تاریخ ۲۱ مردادماه ۱۴۰۳ با اعتصاب غذای ایشان همراهی خواهیم کرد.
۱- عیسی چولاندیم
۲- جمشید عزیزی
۳- هومن طاهری
۴- ساسان خانزاده
۵- محمد میری
مرداد ماه ۱۴۰۳، زندان لاکان رشت
#منوچهر_فلاح #زندان_لاکان_رشت #عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هومن_طاهری #ساسان_خانزاده #محمد_میری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی که چند روزی است از زندان لاکان رشت به مرخصی آمده، این شعر برای کارگران معدن را سروده و در اینستاگرام و تلگرام خود منتشر کرده است.
«آه ای زندگی
اندازه یک آه اگر نفس مانده
نمیخواهم این سنگ را
نمیخواهم این ذغال را
و دستانی که سیاه
-نانهایمان هم بوی دود میدهند
و چهرههایی به رنگ ماه
آه ای معدن
پدرم
برادرم
پسرم
الماسها
به دنبال ذغال میگردند
.
آه ای زندگی
کار ما از درد گذشته است
مردانمان هوا کم میآوردند
-(میخواهی بخواه
نمیخواهی برو دفتر تسویه کن)!!
.
آه ای زندگی
میخواستیم در هوا
بال بگشاییم
افسوس معدن
نه هوا داشت
نه فضا
و کپسولهای اکسیژن
نمادی هستند
برای عکس گرفتن
برای این که بگویند:
-کارگر هنوز نفس میکشد!
.
سیاست
بازی کثیفیاست
کارگرها دفن میشوند
میگویند:
-نگران نباشید
همگی بیمه هستند!!»
آقای جمشید عزیزی در حال گذراندن حکم سه سال و شش ماه و یک روز حبس هستند.
#جمشید_عزیزی #حادثه_معدن_طبس #طبس #معدن_طبس #معدنچیان_طبس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«آه ای زندگی
اندازه یک آه اگر نفس مانده
نمیخواهم این سنگ را
نمیخواهم این ذغال را
و دستانی که سیاه
-نانهایمان هم بوی دود میدهند
و چهرههایی به رنگ ماه
آه ای معدن
پدرم
برادرم
پسرم
الماسها
به دنبال ذغال میگردند
.
آه ای زندگی
کار ما از درد گذشته است
مردانمان هوا کم میآوردند
-(میخواهی بخواه
نمیخواهی برو دفتر تسویه کن)!!
.
آه ای زندگی
میخواستیم در هوا
بال بگشاییم
افسوس معدن
نه هوا داشت
نه فضا
و کپسولهای اکسیژن
نمادی هستند
برای عکس گرفتن
برای این که بگویند:
-کارگر هنوز نفس میکشد!
.
سیاست
بازی کثیفیاست
کارگرها دفن میشوند
میگویند:
-نگران نباشید
همگی بیمه هستند!!»
آقای جمشید عزیزی در حال گذراندن حکم سه سال و شش ماه و یک روز حبس هستند.
#جمشید_عزیزی #حادثه_معدن_طبس #طبس #معدن_طبس #معدنچیان_طبس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمشید عزیزی، زندانی سیاسی، که هماکنون در مرخصی به سر میبرد، فایلی صوتی درباره شرایط همبندی خود منوچهر فلاح، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، منتشر کرده است.
او در این فایل میگوید:
«امروز میخواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیدهاید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش میکنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه همبندیها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعدههای غذا را با روشهای مختلف قابل تحملتر میکند، در واقع منوچهر آشپز با تجربهای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشمداشتی اصلاح موی زندانیان را انجام میدهد، گاهی مثل مشاوری حرفهای پای درد و دلهای همبندیها مینشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان میشود. هر چند خودش کوهی از رنجها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختیهایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیبزا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقهخور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعدههای عوامل پروندهاش اعتصابش را شکسته است، اما این وعدهها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر اینها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»
ارج مینهیم این دادخواهی را بهخصوص زمانیکه از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.
#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در این فایل میگوید:
«امروز میخواهم در مورد انسان شریفی صحبت کنم که احتمالا نامش را کمتر شنیدهاید، "منوچهر فلاح"، مردی که در بند میثاق "مادر" صدایش میکنیم، دلیل این عنوان مهر و محبت او نسبت به همه همبندیها است.
از آنجایی که کیفیت غذای زندان تعریفی ندارد، منوچهر به صورت داوطلبانه وعدههای غذا را با روشهای مختلف قابل تحملتر میکند، در واقع منوچهر آشپز با تجربهای است که حتی به خود من روش پخت چند غذا را یاد داده است، علاوه بر این بدون هیچ چشمداشتی اصلاح موی زندانیان را انجام میدهد، گاهی مثل مشاوری حرفهای پای درد و دلهای همبندیها مینشیند و باعث تسکین دردهای مشترکمان میشود. هر چند خودش کوهی از رنجها را بر دوش دارد، از فوت مادرش در کودکی و سختیهایی که در زندگی با نامادری کشیده تا فوت پدرش و کارگری در مشاغل سخت و آسیبزا، از زندگی مشترکش که بعد از به دنیا آمدن تنها دخترش به طلاق ختم شد و دختر نوجوانش که اکنون نگران تنها پناه خود، پدر مهربانش است، منوچهر اکنون بیش از ۱۶ ماه است که بلاتکلیف و بدون مرخصی در بند میثاق در حال طی کردن حبسی است که حتی مدتش معلوم نیست، برای تعیین تکلیف و وثیقهخور شدن، دو مرتبه اقدام به اعتصاب کرده، ولی هر بار با وعدههای عوامل پروندهاش اعتصابش را شکسته است، اما این وعدهها هنوز به واقعیت مبدل نشده.
من "جمشید عزیزی" هر چند خود در حال طی کردن حبس هستم اما من هم یک شهروند این خاکم و به عنوان یک ایرانی درخواستی از عوامل پرونده منوچهر در قوه قضاییه و دادستان استان گیلان دارم:
لطفا لطفا و لطفا، بخاطر تنها دختر نوجوانش، بخاطر انسانیتی که از منوچهر سراغ دارم و علاوه بر اینها با توجه به تاثیر اجتماعی عفو و بخشش در جامعه درخواست عفو و تعیین تکلیف پرونده آقای منوچهر فلاح را دارم.»
ارج مینهیم این دادخواهی را بهخصوص زمانیکه از طرف زندانیان باشد. جمشید عزیزی، علیرغم فشارهای بسیار، صدای منوچهر فلاح بوده است.
#منوچهر_فلاح #جمشید_عزیزی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پردهای کوتاه از عیسی امیریچولاندیم و آثارش در زندان
✍️جمشید عزیزی
در نخستین ورودم به بند میثاق، «عیسی» را در دالان ورودی یکی از اتاقها که درش بسته بود،درحال نقاشیکشیدن دیدم(بعدها فهمیدم این مکان که خودش به آن «دخمه» میگفت، درواقع خلوتگاهش بود برای مطالعه و خلق اثر).«مهدی میرزایی» ما را به هم معرفی کرد. من که عیسی را از نزدیک نمیشناختم و از طریق فضای مجازی با فعالیتهای هنری و مبارزاتیاش آشنا شده بودم و میدانستم که در زندان لاکان محبوس است، با برخوردگرم او مورد استقبال قرارگرفتم و دست بر قضا در تخت خالی اتاق ۵، اتاقی که عیسی و یکی از برادران درویش در آن بودند جای گرفتم و این اتفاق شروع دوستی ما بود.
مهمترین چیزی که قبل از صحبت با او در اولین برخورد توجه هرکسی را جلب میکند، موی بلند و سبیل نیچهایاش است که باعث میشود آن چهره خاص تا ابد در ذهن هک شود. بسیار خونگرم، مهربان، معاشرتی و بهقول دوستان «خاکی» است؛ برعکس اکثر هنرمندان تجسمی که با آنها برخورد داشتهام و حصاری دور خودشان میکشند ـ که البته شاید از بدشانسی من بودهاست ـ عیسی با کنارزدن حصارها و فاصلهها بهدنبال ارتباط است و از هر ارتباط، بهدنبال تجربهای برای خلق اثر یا زندگی. او باور دارد که باید به آرای مختلف احترام گذاشت و صدای همگان را شنید.او هنرمندی واقعی است. هنر او تنها در حین خلق اثر شکوفانمیشود، او هنرمندانه حرف میزند،نگاه میکند و گوش میسپارد.خلاصه،هنرمندانه زندگی میکند و بهراستی که یکی از مهمترین خصوصیتهای هنرمند موفق همین است. در آثاری که در زندان با همۀ کمبود امکانات خلق میکند، تجربیات، مطالعات و احساسات واقعی خود را در پس سمبُلها و ایهامات به نمایش میگذارد.گاهی از ایهام هم فراتر میرود و خودش را پرت میکند وسط خیابان و با مشتی گره کرده خواستههایش را فریاد میزند.مهمترین مجموعهای که در حال جمعآوریاش برای برگزاری نمایشگاه است، آثاری هستند که پشت جعبههای خالی سیگار بیستون خلق میکند. شاید برای مخاطب عجیب به نظر بیاید،ولی او تصمیم دارد که مجموعهاش را با نام «وضعیت: حاضر به خواب» ارائه کند. درواقع این عبارت در برگه تعیین وضعیت هر زندانیای که در زندان حضور دارد قید میشود.به چشم من عبارت جالبی میآید، از این حیث که فرد بیدار و حاضر برای خوابیدن است،ولی هنوز نخوابیده و اینکه بخوابد یا نه معلوم نیست و بهنظر من و شاید خیلیهای دیگر هرگز نخواهد خوابید!
علاوهبر آثاری که پشت جعبههای خالی سیگار اجرا میشوند،طراحی برگههای پاسور که در نوع خودش بسیار خلاقانه و جذابند، بخشی دیگر از کارهای زندان عیسی هستند. در طراحی برگههای پاسور، ابتدا ۵۲ برگه را با کارت زندان علامتگذاری میکند تا همه یک اندازه باشند. جنس این کارتها که از مقواست، درواقع بستههای خالی پودر لباسشویی هستند که مدتها جمعآوریشان کرده تا به تعداد مورد نظر برسند. سپس شابلونهایی را که به شکلهای پیک، گشنیز، خشت و دل طراحی کرده، روی کارتها اجرامیکند؛ این کار بسیار زمانبر و پرزحمت است. برای طراحی شاه و سربازها، پرتره همبندیهایش را طراحی میکند.
از دیگر آثار او میتوان به طراحی روی پارچه اشاره کرد. او با طراحی شابلون و استفاده از وایتکس، روی لباس همبندیهایش طرحهایی خلاقانه ایجاد کردهاست که از جملۀ آنها میتوان به طرح «نه به اعدام» اشاره کرد.
عیسی در استفاده از مواد اولیه و ایدههای آثارش،بهنوعی فضای زندان را رسم و حس زندگی در زندان را القا میکند. او در خلق آثارش از ایدهها، شعر و نظرات همبندیانش نیز استفاده میکند، از همه در مورد کارهایش نقد و نظر میخواهد و به روشی تکاملی کارش را تکمیل میکند.در آثارش که اکثراً درونمایۀ «آزادیخواهی» دارند، از سمبُلهای مختلفی استفاده میشود؛ از «ترکیب زندگی مدرن و سنتی ایرانی» گرفته تا مبارزه برای «حقوق زنان» و مخصوصاً «کودکهمسری» ـ مسئلهای که برایش از اهمیت ویژهای برخوردار است ـ که در آثارش نمود پیدا میکنند. لازم به ذکر است که او بهدلیل تبلیغ برای جلوگیری از کودکهمسری از سمت آموزشوپرورش به بازنشستگی اجباری محکوم شد!
او دوستدار و حامی محیط زیست است، این را هم در آثار درون زندان و هم در آثار بیرون از زندانش، در استفاده از مواد اولیه و همچنین سوژههای محیط زیستیاش میتوان درک کرد. مثال روشن این ادعا، جعبههای سیگاریاند که درواقع زبالههایی بودند که زنده شدند، جانی دوباره گرفتند و به زیبایی به زندگی برگشتند. از سویی دیگر، با جمعآوری مجموعهای از ابزار و وسایل مصرفی زندان، در حال ساخت یک پروژۀ بسیار جذاب است که با عنوان «دستاوردهای زندان» رونمایی خواهد شد.
#عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هنر_اعتراض #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️جمشید عزیزی
در نخستین ورودم به بند میثاق، «عیسی» را در دالان ورودی یکی از اتاقها که درش بسته بود،درحال نقاشیکشیدن دیدم(بعدها فهمیدم این مکان که خودش به آن «دخمه» میگفت، درواقع خلوتگاهش بود برای مطالعه و خلق اثر).«مهدی میرزایی» ما را به هم معرفی کرد. من که عیسی را از نزدیک نمیشناختم و از طریق فضای مجازی با فعالیتهای هنری و مبارزاتیاش آشنا شده بودم و میدانستم که در زندان لاکان محبوس است، با برخوردگرم او مورد استقبال قرارگرفتم و دست بر قضا در تخت خالی اتاق ۵، اتاقی که عیسی و یکی از برادران درویش در آن بودند جای گرفتم و این اتفاق شروع دوستی ما بود.
مهمترین چیزی که قبل از صحبت با او در اولین برخورد توجه هرکسی را جلب میکند، موی بلند و سبیل نیچهایاش است که باعث میشود آن چهره خاص تا ابد در ذهن هک شود. بسیار خونگرم، مهربان، معاشرتی و بهقول دوستان «خاکی» است؛ برعکس اکثر هنرمندان تجسمی که با آنها برخورد داشتهام و حصاری دور خودشان میکشند ـ که البته شاید از بدشانسی من بودهاست ـ عیسی با کنارزدن حصارها و فاصلهها بهدنبال ارتباط است و از هر ارتباط، بهدنبال تجربهای برای خلق اثر یا زندگی. او باور دارد که باید به آرای مختلف احترام گذاشت و صدای همگان را شنید.او هنرمندی واقعی است. هنر او تنها در حین خلق اثر شکوفانمیشود، او هنرمندانه حرف میزند،نگاه میکند و گوش میسپارد.خلاصه،هنرمندانه زندگی میکند و بهراستی که یکی از مهمترین خصوصیتهای هنرمند موفق همین است. در آثاری که در زندان با همۀ کمبود امکانات خلق میکند، تجربیات، مطالعات و احساسات واقعی خود را در پس سمبُلها و ایهامات به نمایش میگذارد.گاهی از ایهام هم فراتر میرود و خودش را پرت میکند وسط خیابان و با مشتی گره کرده خواستههایش را فریاد میزند.مهمترین مجموعهای که در حال جمعآوریاش برای برگزاری نمایشگاه است، آثاری هستند که پشت جعبههای خالی سیگار بیستون خلق میکند. شاید برای مخاطب عجیب به نظر بیاید،ولی او تصمیم دارد که مجموعهاش را با نام «وضعیت: حاضر به خواب» ارائه کند. درواقع این عبارت در برگه تعیین وضعیت هر زندانیای که در زندان حضور دارد قید میشود.به چشم من عبارت جالبی میآید، از این حیث که فرد بیدار و حاضر برای خوابیدن است،ولی هنوز نخوابیده و اینکه بخوابد یا نه معلوم نیست و بهنظر من و شاید خیلیهای دیگر هرگز نخواهد خوابید!
علاوهبر آثاری که پشت جعبههای خالی سیگار اجرا میشوند،طراحی برگههای پاسور که در نوع خودش بسیار خلاقانه و جذابند، بخشی دیگر از کارهای زندان عیسی هستند. در طراحی برگههای پاسور، ابتدا ۵۲ برگه را با کارت زندان علامتگذاری میکند تا همه یک اندازه باشند. جنس این کارتها که از مقواست، درواقع بستههای خالی پودر لباسشویی هستند که مدتها جمعآوریشان کرده تا به تعداد مورد نظر برسند. سپس شابلونهایی را که به شکلهای پیک، گشنیز، خشت و دل طراحی کرده، روی کارتها اجرامیکند؛ این کار بسیار زمانبر و پرزحمت است. برای طراحی شاه و سربازها، پرتره همبندیهایش را طراحی میکند.
از دیگر آثار او میتوان به طراحی روی پارچه اشاره کرد. او با طراحی شابلون و استفاده از وایتکس، روی لباس همبندیهایش طرحهایی خلاقانه ایجاد کردهاست که از جملۀ آنها میتوان به طرح «نه به اعدام» اشاره کرد.
عیسی در استفاده از مواد اولیه و ایدههای آثارش،بهنوعی فضای زندان را رسم و حس زندگی در زندان را القا میکند. او در خلق آثارش از ایدهها، شعر و نظرات همبندیانش نیز استفاده میکند، از همه در مورد کارهایش نقد و نظر میخواهد و به روشی تکاملی کارش را تکمیل میکند.در آثارش که اکثراً درونمایۀ «آزادیخواهی» دارند، از سمبُلهای مختلفی استفاده میشود؛ از «ترکیب زندگی مدرن و سنتی ایرانی» گرفته تا مبارزه برای «حقوق زنان» و مخصوصاً «کودکهمسری» ـ مسئلهای که برایش از اهمیت ویژهای برخوردار است ـ که در آثارش نمود پیدا میکنند. لازم به ذکر است که او بهدلیل تبلیغ برای جلوگیری از کودکهمسری از سمت آموزشوپرورش به بازنشستگی اجباری محکوم شد!
او دوستدار و حامی محیط زیست است، این را هم در آثار درون زندان و هم در آثار بیرون از زندانش، در استفاده از مواد اولیه و همچنین سوژههای محیط زیستیاش میتوان درک کرد. مثال روشن این ادعا، جعبههای سیگاریاند که درواقع زبالههایی بودند که زنده شدند، جانی دوباره گرفتند و به زیبایی به زندگی برگشتند. از سویی دیگر، با جمعآوری مجموعهای از ابزار و وسایل مصرفی زندان، در حال ساخت یک پروژۀ بسیار جذاب است که با عنوان «دستاوردهای زندان» رونمایی خواهد شد.
#عیسی_چولاندیم #جمشید_عزیزی #هنر_اعتراض #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech