آموزشکده توانا
56.2K subscribers
31.5K photos
37.2K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

شجاعت مقامات جمهوری اسلامی، بیچارگی، بی‌مسئولیتی یا شرافت، کدام یک؟

عبدالرسول مرتضوی( رسول آزادی)
مهر ماه ۱۴۰۳

روز جمعه ۱۳ مهرماه ۱۴۰۳، مقامات ارشد جمهوری اسلامی به رهبری حضرت خامنه‌ای صحنه چشمگیر آفریدند. آنها همگی در میان جمع کثیری از حامیان جمهوری اسلامی، که البته تعدادشان در کل کشور کمتر از ۵ درصد جمعیت ایران است، حضور یافتند و خود را در معرض خطر مرگ قرار دادند.
این عمل متهورانه را اگر شجاعت بنامیم، باید بدانیم که هنگامی ارزشمند است که از شرافت سرچشمه بگیرد نه از ناچاری و بی‌مسئولیتی، شرافت حکم می‌کند چنانچه حفظ میهن به وجود اشخاص وابسته است، آنها خود را در معرض نیستی قرار ندهند و اگر رهبران کاری را از سر ناچاری یا بی‌چارگی انجام می‌دهند، ژست آدم‌های شریف را به خود نگیرند.
به نظر می‌رسد که مانور شجاعت مقامات جمهوری اسلامی در آن نماز جمعه از دو حالت خارج نباشد، به‌خصوص این‌که این عمل از سر ناچاری است. یعنی اگر قرار است دشمنان هر کسی را که اراده کنند در هر طبقه از یک ساختمان یا در هر پناهگاهی در زیر زمین به طور دقیق هدف قرار دهند و نابود کنند؛ پس به ناچار باید خود را به دست سرنوشت سپرده و دست‌کم آبرومندانه به پیشواز پرتابه‌هایی رفت که معلوم نیست از کجا می‌آیند و چرا تا این حد دقیق عمل می‌کنند. خب اگر قرار است هر روز جان‌مان بلرزد، که دشمنان تیزبین و نقطه‌زن کی و کجا ما را می‌کشند، بهتر است سینه سپر کنیم و مرگ را در آغوش بگیریم، که به این استراتژی می‌گویند؛ فرار به جلو. وانگهی مگر لذت مقام و منصب در این نیست که همگان ما را ببینند به ما رجوع کنند و ما را تحسین و ستایش کنند. خب اگر دشمن قدار همه‌جا به ما دسترسی دارد لااقل بگذارید در فرصت باقی‌مانده از حیات سیاسی خود به قدر کافی از زندگی محظوظ شوید. این را می‌گویند شجاعت از سر بیچارگی؛ در این معنا تقریبا همه انسان‌ها شجاع هستند.

#رسول_آزادی #عبدالرسول_مرتضوی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرسول مرتضوی، جانباز جنگ و زندانی سیاسی، در این پیام صوتی از زندان مرکزی اصفهان، مسعود پزشکیان را به خری که در گل گیر کرده است، تشبیه کرده است.

او می‌گوید:

مسعود پزشکیان و خری که در گل مانده

"خر" در زبان عامه به‌عنوان نمادی از بی‌فکری، ناآگاهی، و عدم توانایی در تشخیص موقعیت به‌کار می‌رود. تصویری از خری که در گل گیر کرده، صحنه‌ای است که تماشای آن جذابیت خاصی دارد؛ اما بیرون کشیدن این خر از گل حکایتی دیگر است. ایراد اصلی به چنین خری این است که چرا اصلاً وارد گل شده است؟ چرا با وجود دیدن گل، نتوانسته از ورود به آن اجتناب کند؟

مسعود پزشکیان نیز، با وجود آگاهی از شرایط، وارد گلزار یا بهتر بگویم لجنزار جمهوری اسلامی شد. او در مناظره‌های انتخاباتی بارها به صراحت از این وضعیت سخن گفت. او گفت: «ما چهل و چند سال است که عقبگرد کرده‌ایم. ما زندگی مردم را به فلاکت کشانده‌ایم. ما سفره‌ای جدا از ملت پهن کرده‌ایم. ما نزد مردم بی‌اعتبار شده‌ایم. ما مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرده‌ایم.»

بدیهی است که منظور او از "ما"، جمهوری اسلامی بود. با این حال، پزشکیان به جای ترک این گلزار، به آن تن داد و در گلزار حکومت فرو رفت. او به ترجمان همان بیشعوری و درماندگی خری تبدیل شد که در گل گیر کرده و برای رهایی‌اش هیچ تدبیری در کار نیست.

رسول آزادی – بهمن‌ماه ۱۴۰۳


#عبدالرسول_مرتضوی #رسول_آزادی #بیانیه #زندانی_سیاسی #پزشکیان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرسول مرتضوی (رسول آزادی)، جانباز جنگ و زندانی سیاسی، در این فایل صوتی از زندان مرکزی اصفهان می‌گوید:

در جوانی، به‌عنوان یک پاسدار، جمهوری اسلامی را مترادف با وطن و ملت می‌دانستیم و برای حفظ آن از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کردیم. در شرایطی که تنها دو کانال تلویزیونی تحت کنترل روحانیت منبع اخبار بود، بسیاری از ما بدون شناخت کافی از ماهیت واقعی این نظام، با جان و دل خدمت می‌کردیم. اما به‌مرور، چشمانمان به حقیقتی تلخ باز شد: جمهوری اسلامی نه برای مردم، که برای حفظ قدرت روحانیت شکل گرفته بود.

ایده‌آل‌های ما که در ابتدا بر مبنای دفاع از میهن بود، به‌تدریج جای خود را به پرستش شخص رهبر داد. روحانیت قدرت‌طلب، به رهبری احمد خمینی، این انحراف را تقویت کرد. به‌جای آنکه دغدغه‌ حکومت، پیشرفت و رفاه مردم باشد، تنها هدف حفظ قدرت به هر قیمت شد. امروزه، حامیان نظام نه‌تنها دغدغه‌ای برای آبروی جمهوری اسلامی ندارند، بلکه از کشتن مردم و فروش وطن نیز ابایی نمی‌کنند.

اما نظام پادشاهی، با همه ایراداتش، دلسوزانی داشت که اگر شاهی را نالایق می‌دیدند، او را کنار می‌گذاشتند تا کشور و ملت حفظ شوند. حتی روحانیون بزرگ مانند کاشانی، بروجردی و خود خمینی، تا پیش از انقلاب، حامی نظام سلطنتی بودند. خمینی در سال‌های قبل از انقلاب، شاه را "اعلی‌حضرت همایونی" خطاب می‌کرد و دغدغه او، تغییر شخص شاه بود، نه تغییر نظام پادشاهی.

مردم ایران در سال ۱۳۵۸ فکر می‌کردند جمهوری اسلامی فقط یک تغییر نام است و قدرت را از شاه به خمینی منتقل می‌کنند، اما متوجه نشدند که خمینی نه به ایران، بلکه به مفهومی مبهم و کلی به نام اسلام وفادار است. او که تخلص خود را "هندی" گذاشته بود، هیچ وابستگی به ایران نداشت.

اکنون هزینه این اشتباه تاریخی را با جان، مال و آبرو پرداخته‌ایم. ما که روزی دلسوز این نظام بودیم، امروز فهمیده‌ایم که یک حکومت استبدادی و شخص‌محور، حتی از یک سلطنت مطلقه نیز خطرناک‌تر است.

#عبدالرسول_مرتضوی #رسول_آزادی #بیانیه #انقلاب۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech