شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد حکم اعدام شش زندانی اهل تسنن را به اتهام بغی صادر کرد.
حکم اعدام زندانیان اهل تسنن، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، حکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج ، تاجمحمد خرمالی و مالک فدایینسب که به اتهام بغی از سال ۱۳۹۴ در بازداشت به سر میبرند، به اجرای احکام رفته است و اجرای آن قریب الوقوع است.
احکام اعدام شش زندانی اهل تسنن توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی به ریاست قاضی علی رازینی بخاطر نبود ادله نقض و به شعبه هم عرض (شعبه چهار)ارسال شده بود و شعبه ۳۹ دیوان عالی حکم اعدام این شش زندانی را تایید کرد.
اما قاضی شعبه ۳۹ دیوان کیست و تا به حال چه احکامی را صادر کرده است؟
عزيزالله رزاقی
عزيز الله رزاقی متولد سال ۱۳۳۶، تحصيلات دوران ابتدايی و متوسطه خود را در ساری گذرانده و تحصيلات حوزوی را در حوزه های ساری و مشهد طی كردند. او در سال ۶۱ به قم مهاجرت كرده و مشغول به ادامه تحصيل در بحث درس خارج حوزه علميه قم و دروس دانشگاهی شد. رزاقی كه دارای مدرك كارشناسی ارشد جزا و جرم شناسي می باشند، در سال ۶۱ وارد كار قضايي شده و در دادگاه كيفری استان تهران اغاز به كار كرد و سپس مدتی در قم به عنوان دادستان و سرپرست دادسرای عمومی قم بود. وی پس از ان به عنوان مستشار شعبه ۲۷ ديوان عالی انتخاب شد و پس از ان از سال ۹۷ به ریاست شعبه ۳۹ دیوان عالی به کار خود ادامه داد.
بخش کوچکی از افرادی که احکامشان توسط این قاضی در این شعبه تایید شد :
محمد ثلاث (اعدام شد)
محمد قبادلو (اعدام شد)
مجاهد کورکور(زیر حکم اعدام)
عباس دریس (زیر حکم اعدام)
سهند نور محمدزاده (تایید حبس)
خانواده قره حسنلو (تایید حبس)
محمود حاتمی، مستشار و محمد علی قاصدی معاون او در این شعبه است.
اما برگردیم به پرونده شش نفر که در خطر اعدام هستند.
در جریان همین پرونده به جز این شش نفر که در خطر اعدام هستند، در دیماه ۱۳۹۹، سه نفر دیگر، یعنی حمید راستبالا ، کجیر سعادت جهانی و محمدعلی آرایش به اتهام «بغی» از طریق عضویت در «حزب الفرقان» و «جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران» اعدام شدند و سه فرد دیگر هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.
درباره چند و چون این پرونده اطلاعات زیادی در دسترس نیست اما اطلاعات در دسترس نشان از پروندهسازی برای تمامی این شهروندان اهل سنت توسط دستگاه امنیتی دارد :
- تعدادی از متهمین این پرونده در نامههایی جمعی و فردی که منتشر شده است میگویند : برای ماهها از تماس با خانواده محروم بوده و ۱۰ تا ۱۲ ماه را در سلول انفرادی و تحت شکنجه قرار داشتهاند، نمونه شکنجهها : شلاق زدنهای فراوان و شوکرهای قوی به بدن. زدن اسپری فلفل به آلت تناسلی و مقعد و آویزان کردن از پا.
- همه افراد متهم دراین پرونده از حق داشتن وکیل محروم بودهاند. ان هم در پرونده ای که متهمین آن با اتهام بغی محکوم به اعدام هستند. زندانیان پیش از اعزام به دادگاه در اردیبهشت ۱۴۰۲ «بازرسی بدنی» شدهاند و به آنها اجازه داده نشد هیچ برگهای، از جمله لوایح دفاعی که برای دفاع از خود در دادگاه آماده کرده بودند را، با خود از زندان خارج کنند.
- تهدید اعضای خانواده این شهروندان از سوی بازجوها : بازجوها به خانواده گفتهاند چرا پیگیر پرونده میشوید ونیازی به گرفتن وکیل وجود ندارد. برای تحت فشار گذاشتن زندانیان و شکنجه مضاعف، عدهای از اعضاء خانوادهها، پدر و مادر و همسران را احضار و بازداشت کردند.
- دخالت وزارت اطلاعات در امور و مسایل خانوادگی که منجر به طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده تعدادی از متهمین این پرونده شده است. کارکرد این فشار این است که عملا زندانی کسی را نداشته باشد که پیگیر وضعیت او شود. طلاق ان هم در شرایطی که فرد در زندان است باعث فروپاشی ذهنی میشود.
-از هیچ یک از متهمین این پرونده نه اسلحهای کشف شده و نه اساسا فعالیت مسلحانهای داشتهاند. با توجه به تعریف اتهام بغی چطور میشود این اشخاص را متهم به بغی و به اعدام محکوم کرد به جز سناریوسازی دستگاه امنیتی و فشار به قضات؟
با تمام این تفاسیر و پرونده سازیها این پرونده یکبار به دلیل نبود ادله کافی در شعبه ۴۱ نقض شده بود اما دستگاه امنیتی با ارجاع پرونده به شعبه ای که بله قربان گو باشد حکم را تایید و سریعا به اجرای احکام ارسال کرد.
قاضی احمدیان با صدور مجدد حکم اعدام برای اعضای این پرونده، به یکی از خانواده های این پرونده میگوید: «حکم اعدام را دادم و رفتم (حرم) امام رضا توبه کردم.
همین یکجمله نشان میدهد قضات دستگاه قضایی هیچ استقلالی از خود ندارند.
#مالک_علی_فدایی_نسب
#فرهاد_شاکری
#عیسی_عیدمحمدی
#عبدالحکیم_عظیم_گرگیج
#عبدالرحمن_گرگیج
#تاج_محمد_خرمالی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حکم اعدام زندانیان اهل تسنن، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، حکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج ، تاجمحمد خرمالی و مالک فدایینسب که به اتهام بغی از سال ۱۳۹۴ در بازداشت به سر میبرند، به اجرای احکام رفته است و اجرای آن قریب الوقوع است.
احکام اعدام شش زندانی اهل تسنن توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی به ریاست قاضی علی رازینی بخاطر نبود ادله نقض و به شعبه هم عرض (شعبه چهار)ارسال شده بود و شعبه ۳۹ دیوان عالی حکم اعدام این شش زندانی را تایید کرد.
اما قاضی شعبه ۳۹ دیوان کیست و تا به حال چه احکامی را صادر کرده است؟
عزيزالله رزاقی
عزيز الله رزاقی متولد سال ۱۳۳۶، تحصيلات دوران ابتدايی و متوسطه خود را در ساری گذرانده و تحصيلات حوزوی را در حوزه های ساری و مشهد طی كردند. او در سال ۶۱ به قم مهاجرت كرده و مشغول به ادامه تحصيل در بحث درس خارج حوزه علميه قم و دروس دانشگاهی شد. رزاقی كه دارای مدرك كارشناسی ارشد جزا و جرم شناسي می باشند، در سال ۶۱ وارد كار قضايي شده و در دادگاه كيفری استان تهران اغاز به كار كرد و سپس مدتی در قم به عنوان دادستان و سرپرست دادسرای عمومی قم بود. وی پس از ان به عنوان مستشار شعبه ۲۷ ديوان عالی انتخاب شد و پس از ان از سال ۹۷ به ریاست شعبه ۳۹ دیوان عالی به کار خود ادامه داد.
بخش کوچکی از افرادی که احکامشان توسط این قاضی در این شعبه تایید شد :
محمد ثلاث (اعدام شد)
محمد قبادلو (اعدام شد)
مجاهد کورکور(زیر حکم اعدام)
عباس دریس (زیر حکم اعدام)
سهند نور محمدزاده (تایید حبس)
خانواده قره حسنلو (تایید حبس)
محمود حاتمی، مستشار و محمد علی قاصدی معاون او در این شعبه است.
اما برگردیم به پرونده شش نفر که در خطر اعدام هستند.
در جریان همین پرونده به جز این شش نفر که در خطر اعدام هستند، در دیماه ۱۳۹۹، سه نفر دیگر، یعنی حمید راستبالا ، کجیر سعادت جهانی و محمدعلی آرایش به اتهام «بغی» از طریق عضویت در «حزب الفرقان» و «جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران» اعدام شدند و سه فرد دیگر هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.
درباره چند و چون این پرونده اطلاعات زیادی در دسترس نیست اما اطلاعات در دسترس نشان از پروندهسازی برای تمامی این شهروندان اهل سنت توسط دستگاه امنیتی دارد :
- تعدادی از متهمین این پرونده در نامههایی جمعی و فردی که منتشر شده است میگویند : برای ماهها از تماس با خانواده محروم بوده و ۱۰ تا ۱۲ ماه را در سلول انفرادی و تحت شکنجه قرار داشتهاند، نمونه شکنجهها : شلاق زدنهای فراوان و شوکرهای قوی به بدن. زدن اسپری فلفل به آلت تناسلی و مقعد و آویزان کردن از پا.
- همه افراد متهم دراین پرونده از حق داشتن وکیل محروم بودهاند. ان هم در پرونده ای که متهمین آن با اتهام بغی محکوم به اعدام هستند. زندانیان پیش از اعزام به دادگاه در اردیبهشت ۱۴۰۲ «بازرسی بدنی» شدهاند و به آنها اجازه داده نشد هیچ برگهای، از جمله لوایح دفاعی که برای دفاع از خود در دادگاه آماده کرده بودند را، با خود از زندان خارج کنند.
- تهدید اعضای خانواده این شهروندان از سوی بازجوها : بازجوها به خانواده گفتهاند چرا پیگیر پرونده میشوید ونیازی به گرفتن وکیل وجود ندارد. برای تحت فشار گذاشتن زندانیان و شکنجه مضاعف، عدهای از اعضاء خانوادهها، پدر و مادر و همسران را احضار و بازداشت کردند.
- دخالت وزارت اطلاعات در امور و مسایل خانوادگی که منجر به طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده تعدادی از متهمین این پرونده شده است. کارکرد این فشار این است که عملا زندانی کسی را نداشته باشد که پیگیر وضعیت او شود. طلاق ان هم در شرایطی که فرد در زندان است باعث فروپاشی ذهنی میشود.
-از هیچ یک از متهمین این پرونده نه اسلحهای کشف شده و نه اساسا فعالیت مسلحانهای داشتهاند. با توجه به تعریف اتهام بغی چطور میشود این اشخاص را متهم به بغی و به اعدام محکوم کرد به جز سناریوسازی دستگاه امنیتی و فشار به قضات؟
با تمام این تفاسیر و پرونده سازیها این پرونده یکبار به دلیل نبود ادله کافی در شعبه ۴۱ نقض شده بود اما دستگاه امنیتی با ارجاع پرونده به شعبه ای که بله قربان گو باشد حکم را تایید و سریعا به اجرای احکام ارسال کرد.
قاضی احمدیان با صدور مجدد حکم اعدام برای اعضای این پرونده، به یکی از خانواده های این پرونده میگوید: «حکم اعدام را دادم و رفتم (حرم) امام رضا توبه کردم.
همین یکجمله نشان میدهد قضات دستگاه قضایی هیچ استقلالی از خود ندارند.
#مالک_علی_فدایی_نسب
#فرهاد_شاکری
#عیسی_عیدمحمدی
#عبدالحکیم_عظیم_گرگیج
#عبدالرحمن_گرگیج
#تاج_محمد_خرمالی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، حبیب پیرمحمدی، عبدالرحمن گرگیج، عبدالباسط اورسن و عبدالحکیم عظیم گرگیج، شش زندانی سنی مذهب محبوس در زندان وکیل آباد مشهد، با نگارش نامه ای از خشونت و رفتار غیرانسانی ماموران زندان پرده برداشتتند.
متن کامل این نامه، عینا در پی میآیند:
«با هم میتوانیم دیکتاتور را سرنگون کنیم…
در زندانهای دیکتاتور چه میگذرد؟!
به نام وطن که عشق هر انسانی است، در ذات پاک و شرافتمندش.
بار دیگر جنایت علیه بشریت بیداد میکند.
در این عصر دموکراسی، آزادی و برابری، خبرها و تصاویر از زندانهای مخوف دیکتاتوری به وضوح بیانگر خونخواری دیکتاتور زمان، جنایتکار ملعون، بشار اسد لعنتالله علیه است که جان میلیونها انسان را گرفته است.
این خود نمایانگر نفرت این دیکتاتورها از آزادی و برابری است. حال آنکه این جنایتکار شاگرد رژیم سفاک خامنهای دیکتاتور میباشد.
با رفتن این جنایتکاران، جنایتهای بسیار دیگری آشکار خواهد شد. متأسفانه بارها شاهد بودهایم که در زندانهای ایران چه بر سر هموطنان بیدفاعمان آمده است. علیرغم شهادت و گواهی دادن هموطنان، سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری هیچ اقدام قاطعی انجام ندادهاند.
ما باید هر روز شاهد جنایات جدید رژیم دیکتاتوری باشیم.
در زندانهای سفاک چه میگذرد؟
بلاتکلیفی نزدیک به یک دهه پدرانی که فرزندانشان در نبودشان پدر شدهاند.
حبسهای طولانیمدت که خانوادهها را به مرز فروپاشی، فقر و فساد کشانده است.
جوانانی که در این زندانها تمام موهایشان سفید شده و پدر و مادرشان در فراق آنها سکته کردهاند.
طلاق، بیسرپرستی و هزاران جنایت دیگر.
حال آنکه از حربهای به نام “توهم” استفاده میکنند و زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی را توسط نوکران خود در خدمات زندان، با گستاخی تمام کتک میزنند. فیلمها را از حافظه دوربینهای زندان پاک میکنند و میگویند اینها دروغ زندانیان است نسبت به مسئولان نظام. نمونه ای از این جنایت مدتی قبل در بند ۶/۱ رقم خورد.
ما زندانیان سیاسی و عقیدتی خواستار این هستیم که سازمان ملل و جوامع حقوق بشری پرده از زندانهای مخوف رژیم دیکتاتوری بردارند و این دیکتاتورها را پاسخگو کنند تا دیگر این اعمال ضد انسانی تکرار نشود و بتوانیم در صلح و آرامش، آیندهای زیبا را برای آیندگان به میراث بگذاریم.
و سخن آخر: فراموش نکنیم عزیزانمان در بند استبداد پرپر و خشکیده شدند. یاد عزیزانمان که در زندانها هستند و خانوادههای جاویدنامان، فداکار راه آزادی وطن را همیشه فریاد میزنیم. همه با هم برای آزادی وطن.»
در خصوص نویسندگان این نامه گفتنی است، عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پروندهای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را از بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال جاری، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.
در رابطه با حبیب پیرمحمدی، دیگر زندانی سنی مذهب نیز قابل ذکر است، او در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ در محل کار خود بازداشت و پس از ۱۰۳ روز بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد به زندان وکیلآباد منتقل شد. وی مورخ ۵ اسفند ۱۳۹۷ توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی هادی منصوری از بابت اتهاماتی چون “بغی”، “اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی” و “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به مجموع ۲۲ سال حبس تعزیری محکوم شد که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، پانزده سال حبس به عنوان مجازات اشد برای او اجرا خواهد بود.
منبع: هرانا
#عیسی_عیدمحمدی، #فرهاد_شاکری، #حبیب_پیرمحمدی، #عبدالرحمن_گرگیج، #عبدالباسط_اورسن #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل این نامه، عینا در پی میآیند:
«با هم میتوانیم دیکتاتور را سرنگون کنیم…
در زندانهای دیکتاتور چه میگذرد؟!
به نام وطن که عشق هر انسانی است، در ذات پاک و شرافتمندش.
بار دیگر جنایت علیه بشریت بیداد میکند.
در این عصر دموکراسی، آزادی و برابری، خبرها و تصاویر از زندانهای مخوف دیکتاتوری به وضوح بیانگر خونخواری دیکتاتور زمان، جنایتکار ملعون، بشار اسد لعنتالله علیه است که جان میلیونها انسان را گرفته است.
این خود نمایانگر نفرت این دیکتاتورها از آزادی و برابری است. حال آنکه این جنایتکار شاگرد رژیم سفاک خامنهای دیکتاتور میباشد.
با رفتن این جنایتکاران، جنایتهای بسیار دیگری آشکار خواهد شد. متأسفانه بارها شاهد بودهایم که در زندانهای ایران چه بر سر هموطنان بیدفاعمان آمده است. علیرغم شهادت و گواهی دادن هموطنان، سازمانهای بینالمللی و حقوق بشری هیچ اقدام قاطعی انجام ندادهاند.
ما باید هر روز شاهد جنایات جدید رژیم دیکتاتوری باشیم.
در زندانهای سفاک چه میگذرد؟
بلاتکلیفی نزدیک به یک دهه پدرانی که فرزندانشان در نبودشان پدر شدهاند.
حبسهای طولانیمدت که خانوادهها را به مرز فروپاشی، فقر و فساد کشانده است.
جوانانی که در این زندانها تمام موهایشان سفید شده و پدر و مادرشان در فراق آنها سکته کردهاند.
طلاق، بیسرپرستی و هزاران جنایت دیگر.
حال آنکه از حربهای به نام “توهم” استفاده میکنند و زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی را توسط نوکران خود در خدمات زندان، با گستاخی تمام کتک میزنند. فیلمها را از حافظه دوربینهای زندان پاک میکنند و میگویند اینها دروغ زندانیان است نسبت به مسئولان نظام. نمونه ای از این جنایت مدتی قبل در بند ۶/۱ رقم خورد.
ما زندانیان سیاسی و عقیدتی خواستار این هستیم که سازمان ملل و جوامع حقوق بشری پرده از زندانهای مخوف رژیم دیکتاتوری بردارند و این دیکتاتورها را پاسخگو کنند تا دیگر این اعمال ضد انسانی تکرار نشود و بتوانیم در صلح و آرامش، آیندهای زیبا را برای آیندگان به میراث بگذاریم.
و سخن آخر: فراموش نکنیم عزیزانمان در بند استبداد پرپر و خشکیده شدند. یاد عزیزانمان که در زندانها هستند و خانوادههای جاویدنامان، فداکار راه آزادی وطن را همیشه فریاد میزنیم. همه با هم برای آزادی وطن.»
در خصوص نویسندگان این نامه گفتنی است، عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پروندهای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را از بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه همعرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال جاری، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.
در رابطه با حبیب پیرمحمدی، دیگر زندانی سنی مذهب نیز قابل ذکر است، او در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ در محل کار خود بازداشت و پس از ۱۰۳ روز بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد به زندان وکیلآباد منتقل شد. وی مورخ ۵ اسفند ۱۳۹۷ توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی هادی منصوری از بابت اتهاماتی چون “بغی”، “اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی” و “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به مجموع ۲۲ سال حبس تعزیری محکوم شد که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، پانزده سال حبس به عنوان مجازات اشد برای او اجرا خواهد بود.
منبع: هرانا
#عیسی_عیدمحمدی، #فرهاد_شاکری، #حبیب_پیرمحمدی، #عبدالرحمن_گرگیج، #عبدالباسط_اورسن #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech