ابتکار یک گروه برای برآورده کردن آرزوی بچههای بیمار
بادیگاردها آرزوی «مهدیس» ۹ ساله را برآورده کردند
بادیگارد ها برای اینکه بچههای #بیمار را خوشحال کنند، برنامهای ترتیب دادند تا آرزوی مشهور شدن #مهدیس ۹ ساله را برآورده کنند.
دو سال پیش بود که موسسه «برآورده کردن آرزو» در آمریکا، آرزوی دست نیافتنی یک پسر بچه مبتلا به #سرطان را برآورده کرد. میلز اسکاتِ ۵ ساله که امید چندانی به زنده ماندن نداشت، آرزو داشت که بتمن شود. موسسه «Make a wish» برای برآورده کردن این آرزو تمام شهر سانفرانسیسکو را بسیج کرد تا یک روز به یادماندنی را برای میلز رقم بزنند. یک روز صبح قسمتی از یکی از خیابانهای سانفرانسیسکو توسط پلیس مسدود شد و صحنه سرقت از یکی از بانکهای مهم این شهر و همچنین آدم ربایی توسط چند سارق مسلح بازسازی شد. در این میان «بتمن» کوچک ۵ ساله، در کنار بتمن بزرگ سوار بر دو اتومبیل مشکی لامبورگینی در حالیکه توسط نیروهای پلیس #اسکورت شده بودند وارد صحنه شدند و طی عملیاتی ابتدا گروگان زنی که به چند کیلو تیانتی وصل شده بود را نجات داد و به صورت افتخاری کلید شهر را از شهردار دریافت کرد.
وقتی مهدیس در اتوبان های تهران غافلگیر می شود
حالا یک گروه جوان تصمیم گرفتهاند به کمک خیرین، آرزوی بچههای ایرانی را بر آورده کنند. موسسه «وروجکا» کمتر از یک سال است که در زمینه بر آورده کردن آرزوی بچههای سخت درمان، فعالیت میکند و تا به امروز آرزوهای کوچک چندین #کودک #بیمار را بر آورده کردهاند. روز جمعه نوبت به مهدیس بود که آرزویش برآورده شود. قهرمان قصه ۹ سالش است و مدتها است با یک بیماری سخت دست و پنجه نرم میکند. مهدیس به بچههای گروه #وروجکا گفته بود که آرزو دارد یک چهره معروف شود و همه بهش احترام بگذارند. وروجکا هم با گروههای مختلف خیر، وارد مذاکره شدند تا شرایط بر آورده شدن آرزوی مهدیس را مورد بررسی قرار دهند. سرانجام یک گروه تشریفاتی، قبول میکنند تا یک روز فوقالعاده را برای مهدیس رقم بزنند.
منبع: خبرگزاری مهر
محمدرضا جعفری
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/NytkrQ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
بادیگاردها آرزوی «مهدیس» ۹ ساله را برآورده کردند
بادیگارد ها برای اینکه بچههای #بیمار را خوشحال کنند، برنامهای ترتیب دادند تا آرزوی مشهور شدن #مهدیس ۹ ساله را برآورده کنند.
دو سال پیش بود که موسسه «برآورده کردن آرزو» در آمریکا، آرزوی دست نیافتنی یک پسر بچه مبتلا به #سرطان را برآورده کرد. میلز اسکاتِ ۵ ساله که امید چندانی به زنده ماندن نداشت، آرزو داشت که بتمن شود. موسسه «Make a wish» برای برآورده کردن این آرزو تمام شهر سانفرانسیسکو را بسیج کرد تا یک روز به یادماندنی را برای میلز رقم بزنند. یک روز صبح قسمتی از یکی از خیابانهای سانفرانسیسکو توسط پلیس مسدود شد و صحنه سرقت از یکی از بانکهای مهم این شهر و همچنین آدم ربایی توسط چند سارق مسلح بازسازی شد. در این میان «بتمن» کوچک ۵ ساله، در کنار بتمن بزرگ سوار بر دو اتومبیل مشکی لامبورگینی در حالیکه توسط نیروهای پلیس #اسکورت شده بودند وارد صحنه شدند و طی عملیاتی ابتدا گروگان زنی که به چند کیلو تیانتی وصل شده بود را نجات داد و به صورت افتخاری کلید شهر را از شهردار دریافت کرد.
وقتی مهدیس در اتوبان های تهران غافلگیر می شود
حالا یک گروه جوان تصمیم گرفتهاند به کمک خیرین، آرزوی بچههای ایرانی را بر آورده کنند. موسسه «وروجکا» کمتر از یک سال است که در زمینه بر آورده کردن آرزوی بچههای سخت درمان، فعالیت میکند و تا به امروز آرزوهای کوچک چندین #کودک #بیمار را بر آورده کردهاند. روز جمعه نوبت به مهدیس بود که آرزویش برآورده شود. قهرمان قصه ۹ سالش است و مدتها است با یک بیماری سخت دست و پنجه نرم میکند. مهدیس به بچههای گروه #وروجکا گفته بود که آرزو دارد یک چهره معروف شود و همه بهش احترام بگذارند. وروجکا هم با گروههای مختلف خیر، وارد مذاکره شدند تا شرایط بر آورده شدن آرزوی مهدیس را مورد بررسی قرار دهند. سرانجام یک گروه تشریفاتی، قبول میکنند تا یک روز فوقالعاده را برای مهدیس رقم بزنند.
منبع: خبرگزاری مهر
محمدرضا جعفری
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/NytkrQ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Tavaana
بادیگاردها آرزوی «مهدیس» ۹ ساله را برآورده کردند
بادیگارد ها برای اینکه بچههای بیمار را خوشحال کنند، برنامهای ترتیب دادند تا آرزوی مشهور شدن مهدیس ۹ ساله را برآورده کنند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام عرفان رضایی، ضمن انتشار این ویدیو از قرار دادن سنگ مزار برای مدفن فرزندش خبر داد و نوشت:
«پسرِ قهرمان من امروز، خانه ابدیاش تزیین شد؛ با سنگ ِ سرد ِ مزاری که فکر میکردم حتما روزی او برای من خواهد خرید.
گردن سرنوشت نمیاندازم؛ چون دیگر حتی دنیا هم میداند، سرنوشتِ فرزندم این نبود که حالا من برایش سنگ بخرم.
یک نگاره سنگی، از عرفان من.. با آن هودی سبزِ زیبایش، اینک درآرامستان، خودنمایی میکند.
جلوهای به آنجا داده که حتی نیاز نیست از نزدیک زیارتش کنید.
از دور که نگاه کنید انگار قهرمان ِمن دارد به شما نگاه میکند و لبخند میزند.
مزار عرفانم از حالا محل طواف من در آخرین روزهای هفته میشود.
امروز وقتی سنگ در جایش قرار گرفت، ۲۲ بار دورش چرخیدم، برای ۲۲ سالی که افتخار ِ مادریاش را داشتم
بعد با خودم فکر کردم :
( خانه خدا را ببینی حاجی میشوی،
مقبره امام هشتم را زیارت کنی مشهدی میشوی،
کربلا بروی ، کربلایی میشوی )
از حالا هر هفته من عرفانی میشوم ... مامان عرفانی ...
مامان عرفانی از این لحظه، دست بوس هر عرفانیای میشود که به زیارت پسرم میآید ، حتی اگر شجاعت نداشته باشد و از دور پسرم را زیارت کند. (من درک میکنم )
اما ... اما ...اما ...
فقط ببینم دست ِ هرزه کوردلان و نامحرمان، به مزار ِ عرفانی ِ عرفانم بخورد؛ مصممتر و قویتر از قبل فرزندم را به جهانیان نشان میدهم. آه ِ عرفانیام را تا ابد دامنگیرشان خواهم کرد. شرف نداشته همه تان را بر باد خواهم داد
دست کثیفتان و نگاه پلیدتان، از مزار فرزندم دور باد.
با سپاس از دوستانی که همراهی ام کردند ولی نمیشناسمشان 🙏🏽♥️
با سپاس از عزیز وطن پرست و باشرفی که هزینه سنگ مزار عرفا جان و پرداخت کرد 🙏🏽♥️»
#عرفان_رضایی
#غزاله_چلاوی
#مادران_دادخواه
#سینا_لوح_موسوی
#فرشید_موسوی
#مهدیس_حسینی
#مادران_دادخواه_مازندران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام عرفان رضایی، ضمن انتشار این ویدیو از قرار دادن سنگ مزار برای مدفن فرزندش خبر داد و نوشت:
«پسرِ قهرمان من امروز، خانه ابدیاش تزیین شد؛ با سنگ ِ سرد ِ مزاری که فکر میکردم حتما روزی او برای من خواهد خرید.
گردن سرنوشت نمیاندازم؛ چون دیگر حتی دنیا هم میداند، سرنوشتِ فرزندم این نبود که حالا من برایش سنگ بخرم.
یک نگاره سنگی، از عرفان من.. با آن هودی سبزِ زیبایش، اینک درآرامستان، خودنمایی میکند.
جلوهای به آنجا داده که حتی نیاز نیست از نزدیک زیارتش کنید.
از دور که نگاه کنید انگار قهرمان ِمن دارد به شما نگاه میکند و لبخند میزند.
مزار عرفانم از حالا محل طواف من در آخرین روزهای هفته میشود.
امروز وقتی سنگ در جایش قرار گرفت، ۲۲ بار دورش چرخیدم، برای ۲۲ سالی که افتخار ِ مادریاش را داشتم
بعد با خودم فکر کردم :
( خانه خدا را ببینی حاجی میشوی،
مقبره امام هشتم را زیارت کنی مشهدی میشوی،
کربلا بروی ، کربلایی میشوی )
از حالا هر هفته من عرفانی میشوم ... مامان عرفانی ...
مامان عرفانی از این لحظه، دست بوس هر عرفانیای میشود که به زیارت پسرم میآید ، حتی اگر شجاعت نداشته باشد و از دور پسرم را زیارت کند. (من درک میکنم )
اما ... اما ...اما ...
فقط ببینم دست ِ هرزه کوردلان و نامحرمان، به مزار ِ عرفانی ِ عرفانم بخورد؛ مصممتر و قویتر از قبل فرزندم را به جهانیان نشان میدهم. آه ِ عرفانیام را تا ابد دامنگیرشان خواهم کرد. شرف نداشته همه تان را بر باد خواهم داد
دست کثیفتان و نگاه پلیدتان، از مزار فرزندم دور باد.
با سپاس از دوستانی که همراهی ام کردند ولی نمیشناسمشان 🙏🏽♥️
با سپاس از عزیز وطن پرست و باشرفی که هزینه سنگ مزار عرفا جان و پرداخت کرد 🙏🏽♥️»
#عرفان_رضایی
#غزاله_چلاوی
#مادران_دادخواه
#سینا_لوح_موسوی
#فرشید_موسوی
#مهدیس_حسینی
#مادران_دادخواه_مازندران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این تصویری از آخرین تولد مهدیس حسینی در ۹ تیر ماه ۱۴۰۱ است.
دیروز ۹ تیر ماه، زادروز جاویدنام مهدیس حسینی بود.
مادر مهدیس نوشت:
«مهدیس این آخرین تولدته يادته اون روز چقدر استرس داشتی چقدر هی واسه عکاس و کیک برنامهریزی کردیم؟ چقدر قشنگ جلوی چشمام قشنگ قدکشیدی. چقدر واسه اینده نقشهها داشتیم چه جوری جلوی چشمام پرپرشدی، من هنوز باور نمیکنم، هنوز فکر میکنم قراره برگردی و بهم بگی مامان چالش بود. مامان بمیره هیچ وقت تنهام نمیذاشتی همه جا میگفتی مامانم هست، مامانم واسم همه کار میکنه چشم انتظارتم جان مادر ۱۴۰۱/۸/۱۱ آغاز درد بی درمون من»
مهدیس روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در روزهای نخست خیزش سراسری از ناحیه پا هدف شلیک گلوله ماموران قرار گرفت. از هراس دستگیری، با تن زخمی، در خانه دیگران پنهان شد و پس از چند روز به خانه خودش برگشت، اما چند روز بعد، مادرش وقتی از محل کارش برگشت، با پیکر بیجان مهدیس روبرو شد.
مهددیس_حسینی ۱۶ ساله داشت، روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلوله در اعتراضات آمل مجروح و بعد از چند روز معالجه در بیمارستان به خانه منتقل شد. ماموران امنیتی ۱۲ روز او را با پیام و تماسهای تلفنی تهدید میکردند تا سرانجام وقتی یک روز صبح مادرش او را برای رفتن به سر کار تنها گذاشت، به خانهشان رفتند و او را به قتل رساندند، پیکر بیجان مهدیس درحالی در اتاقش پیدا شد که از دهانش کف و از گوشش خون میآمد. حکومت مادرش را مجبور کرد که در اعتراف اجباری مقابل دوربین بنشیند و اعتراف اجباری کند.
#مهدیس_حسینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دیروز ۹ تیر ماه، زادروز جاویدنام مهدیس حسینی بود.
مادر مهدیس نوشت:
«مهدیس این آخرین تولدته يادته اون روز چقدر استرس داشتی چقدر هی واسه عکاس و کیک برنامهریزی کردیم؟ چقدر قشنگ جلوی چشمام قشنگ قدکشیدی. چقدر واسه اینده نقشهها داشتیم چه جوری جلوی چشمام پرپرشدی، من هنوز باور نمیکنم، هنوز فکر میکنم قراره برگردی و بهم بگی مامان چالش بود. مامان بمیره هیچ وقت تنهام نمیذاشتی همه جا میگفتی مامانم هست، مامانم واسم همه کار میکنه چشم انتظارتم جان مادر ۱۴۰۱/۸/۱۱ آغاز درد بی درمون من»
مهدیس روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در روزهای نخست خیزش سراسری از ناحیه پا هدف شلیک گلوله ماموران قرار گرفت. از هراس دستگیری، با تن زخمی، در خانه دیگران پنهان شد و پس از چند روز به خانه خودش برگشت، اما چند روز بعد، مادرش وقتی از محل کارش برگشت، با پیکر بیجان مهدیس روبرو شد.
مهددیس_حسینی ۱۶ ساله داشت، روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلوله در اعتراضات آمل مجروح و بعد از چند روز معالجه در بیمارستان به خانه منتقل شد. ماموران امنیتی ۱۲ روز او را با پیام و تماسهای تلفنی تهدید میکردند تا سرانجام وقتی یک روز صبح مادرش او را برای رفتن به سر کار تنها گذاشت، به خانهشان رفتند و او را به قتل رساندند، پیکر بیجان مهدیس درحالی در اتاقش پیدا شد که از دهانش کف و از گوشش خون میآمد. حکومت مادرش را مجبور کرد که در اعتراف اجباری مقابل دوربین بنشیند و اعتراف اجباری کند.
#مهدیس_حسینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پدر دادخواه مهدیس حسینی، جانباخته انقلاب ۱۴۰۱، عبدالله حسینی، به دلیل سکته مغزی از دنیا رفت.
بر اساس اخباری که هماکنون منتشر شده این پدر دادخواه ۲۷ شهریورماه ۱۴۰۳ پس از سکته مغزی به دلیل فشار نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی جان باخته است.
مهدیس نوجوان ۱۶ ساله، روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در روزهای نخست انقلاب مهسا، در شهر آمل از ناحیه پا هدف شلیک گلوله ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار میگیرد. از ترس بازداشت، با تن زخمی، در خانه دیگران پنهان شده بود و پس از چند روز به خانه خودش برگشت، اما چند روز بعد، مادرش وقتی از محل کار به خانه بازمیگردد، با پیکر بیجان مهدیس روبهرو میشود.
به گفته منابع مطلع، ماموران امنیتی ۱۲ روز تمام، این نوجوان را با پیام و تماسهای تلفنی تهدید کردند تا سرانجام وقتی یک روز صبح مادرش او را برای رفتن به سر کار تنها گذاشت، به خانهشان رفتند و او را به قتل رساندند، پیکر بیجان مهدیس درحالی در اتاقش پیدا شد که از دهانش کف و از گوشش خون میآمد.
دختر نوجوانی را بیرحمانه به قتل رساندهاند و دست از آزار و اذیت خانواده دادخواه او برنداشتند ... سرانجام پدر دادخواه او هم درحالیکه هنوز دومین سالگرد قتل فرزندش را ندیده بود، پس از فشار نهادهای سرکوبگر به دلیل سکته مغزی از دنیا رفت.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهدیس_حسینی
#مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس اخباری که هماکنون منتشر شده این پدر دادخواه ۲۷ شهریورماه ۱۴۰۳ پس از سکته مغزی به دلیل فشار نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی جان باخته است.
مهدیس نوجوان ۱۶ ساله، روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در روزهای نخست انقلاب مهسا، در شهر آمل از ناحیه پا هدف شلیک گلوله ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار میگیرد. از ترس بازداشت، با تن زخمی، در خانه دیگران پنهان شده بود و پس از چند روز به خانه خودش برگشت، اما چند روز بعد، مادرش وقتی از محل کار به خانه بازمیگردد، با پیکر بیجان مهدیس روبهرو میشود.
به گفته منابع مطلع، ماموران امنیتی ۱۲ روز تمام، این نوجوان را با پیام و تماسهای تلفنی تهدید کردند تا سرانجام وقتی یک روز صبح مادرش او را برای رفتن به سر کار تنها گذاشت، به خانهشان رفتند و او را به قتل رساندند، پیکر بیجان مهدیس درحالی در اتاقش پیدا شد که از دهانش کف و از گوشش خون میآمد.
دختر نوجوانی را بیرحمانه به قتل رساندهاند و دست از آزار و اذیت خانواده دادخواه او برنداشتند ... سرانجام پدر دادخواه او هم درحالیکه هنوز دومین سالگرد قتل فرزندش را ندیده بود، پس از فشار نهادهای سرکوبگر به دلیل سکته مغزی از دنیا رفت.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مهدیس_حسینی
#مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech