This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مراسم تولد پنجاه سالگی جاویدنام جواد رضایی با حضور خانوادههای دادخواه گیلان، بر سر مزارش برگزار شد
طاهره خوشکلام ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
.«جواد عزیزم امروز جان عزیزت در کنارمان نبود که شمع ۵۰ سالگی ات را فوت کنی
به یادت در سالروز تولدت جمع شدیم و زادروزت را گرامی داشتیم
یاد تو و شهامتت تا همیشه در دلمان می ماند
قهرمان وطنم
رفیق همیشگی ام
عشق جاودانه ام
زادروزت مبارک ❤️✌️
به وقت ۱۴ اسفند ۱۴۰۳»
«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم میشه که حتی همین امشب کشته بشم.»
این جملاتی از جواد رضایی با صورتی اصلاحکرده خطاب به دوستش در مغازهای در لاهیجان است، حوالی ساعت ۶ و نیم عصر روز ۲۵ آبانماه؛ ساعاتی پیش از آنکه با کاپشن مشکی چرمی بر تن، در خیابان شیشهگران با گلوله ماموران حکومتی کشته شود.
#جواد_رضایی #دادخواهی
#علیه_فراموشی #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طاهره خوشکلام ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
.«جواد عزیزم امروز جان عزیزت در کنارمان نبود که شمع ۵۰ سالگی ات را فوت کنی
به یادت در سالروز تولدت جمع شدیم و زادروزت را گرامی داشتیم
یاد تو و شهامتت تا همیشه در دلمان می ماند
قهرمان وطنم
رفیق همیشگی ام
عشق جاودانه ام
زادروزت مبارک ❤️✌️
به وقت ۱۴ اسفند ۱۴۰۳»
«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم میشه که حتی همین امشب کشته بشم.»
این جملاتی از جواد رضایی با صورتی اصلاحکرده خطاب به دوستش در مغازهای در لاهیجان است، حوالی ساعت ۶ و نیم عصر روز ۲۵ آبانماه؛ ساعاتی پیش از آنکه با کاپشن مشکی چرمی بر تن، در خیابان شیشهگران با گلوله ماموران حکومتی کشته شود.
#جواد_رضایی #دادخواهی
#علیه_فراموشی #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
معصومه آذری، مادر جاویدنام حنانه کیا، این تصاویر از حضورش در آخرین پنجشنبه سال بر سر مزار فرزندش را منتشر کرد و نوشت:
«دختر قشنگممم عزیزمادررر،
آخرین پنجشنبه ی سال ۱۴۰۳ اومدم کنارت باشم و بگم بازهم بهاری دیگر بی حضورت از راه میرسد و آنچه که دیگر زیبا نیست روزگار بی تو بودن است. دخترم، حسرت نداشتنت، نبودنت و ندیدنت توی دلم غوغایی به پا کرده، جای خالیت همیشه توقلبم درد میکنه.
روحت در آرامش و نامت تا ابد جاودانه دختر قوی وجسورم.»
masomeh__azari
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#علیه_فراموشی
#دلتنگی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«دختر قشنگممم عزیزمادررر،
آخرین پنجشنبه ی سال ۱۴۰۳ اومدم کنارت باشم و بگم بازهم بهاری دیگر بی حضورت از راه میرسد و آنچه که دیگر زیبا نیست روزگار بی تو بودن است. دخترم، حسرت نداشتنت، نبودنت و ندیدنت توی دلم غوغایی به پا کرده، جای خالیت همیشه توقلبم درد میکنه.
روحت در آرامش و نامت تا ابد جاودانه دختر قوی وجسورم.»
masomeh__azari
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#علیه_فراموشی
#دلتنگی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنامان عادل، امین و آزیتا کیانپور، با وجود بیماری، آخرین پنجشنبه سال ۱۴۰۳ در کنار خانواده و بستگان بر مزار فرزندانش در آرمستان اجدادی در روستایی از مسجدسلیمان حاضر شد و یاد عزیزانش را گرامی داشت.
عادل کیانپور زندانی سیاسیای بود که از چهارم دیماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.
این زندانی سیاسی پیشتر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروههای مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.
مادر آقای کیانپور پس از زندانیشدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد.
عادل که مدتی به یک گروه در کردستان عراق پیوسته بود، وقتی فکر کرد فریب خورده، به ایران بازگشته بود و خود را تسلیم کرده و تبرئه شده بود، اما مجددا بازداشت شد و در ممنوعیت ملاقات ماهها تخت شکنجه قرار گرفته بود. او به سه سال حبس محکوم شد. همسرش از او در این مدت جدا شد
چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژهای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک میکنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.»
بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.
بعد از عادل، یک برادرش (امین) و خواهر او (آزیتا) نیز توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند....
#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عادل کیانپور زندانی سیاسیای بود که از چهارم دیماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.
این زندانی سیاسی پیشتر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروههای مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.
مادر آقای کیانپور پس از زندانیشدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد.
عادل که مدتی به یک گروه در کردستان عراق پیوسته بود، وقتی فکر کرد فریب خورده، به ایران بازگشته بود و خود را تسلیم کرده و تبرئه شده بود، اما مجددا بازداشت شد و در ممنوعیت ملاقات ماهها تخت شکنجه قرار گرفته بود. او به سه سال حبس محکوم شد. همسرش از او در این مدت جدا شد
چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژهای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک میکنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم.»
بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.
بعد از عادل، یک برادرش (امین) و خواهر او (آزیتا) نیز توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند....
#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرین جمعه سال هم گذشت و غم نبودن عزیزانی که جمهوری اسلامی جانشان را گرفت، باز قلبهای ما و به ویژه خانوادههای این عزیزان را فشرد.
این جاویدنامان، همین چند سال پیش همراه با اعضای خانواده خود، در چنین روزهایی در تدارک نوروز بودند. آرزوها و امیدها داشتند.
یاذشان همواره زنده است و الهامبخش مبارزه برای آزادی و دادخواهی
ویدیو از پوریا افضلی
puoria.afzali
#دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این جاویدنامان، همین چند سال پیش همراه با اعضای خانواده خود، در چنین روزهایی در تدارک نوروز بودند. آرزوها و امیدها داشتند.
یاذشان همواره زنده است و الهامبخش مبارزه برای آزادی و دادخواهی
ویدیو از پوریا افضلی
puoria.afzali
#دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زهرا کریمی، مادر جاویدنام محمدرسول مؤمنیزاده در آستانه نوروز ۱۴۰۳ این ویدیو را منتشر کرد.
محمد رسول مومنی زاده ۲۴ ساله در آغوش برادرش جان داد وقتی از پشت به او تیر زدند بیشتر از ۳۰ نفر موتور سوار با باتوم به او حمله کردند. برادر میگوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیر خورده اش که غرق خون بود لگد نخورد.»
زهرا کریمی مادر محمدرسول به یکی از رسانهها گفته است : «وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمیکردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچهام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشانکشان میبردند.»
او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»
برادر محمدرسول در حساب کاربری خود با اشاره به گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد در این گزارش نوشته شده محمد رسول از ناحیه کبد آسیب دیده است، در حالی که گلوله از زیر بغل به برادرش اصابت کرده و در سردخانه قسمت پایین دنده او پاره
شده بود.
یکی از مخاطبان توانا از شهر رشت میگوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کردهاند که پسر دیگرش را هم از او میگیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانهشان مزاحمت ایجاد میکنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بستهاند تا صدای دادخواهی آنها را خاموش کنند، لطفا صدای خانوادههای دادخواه باشید و آنها را فراموش نکنید.»
#محمدرسول_مومنی_زاده #همدلی #همبستگی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد رسول مومنی زاده ۲۴ ساله در آغوش برادرش جان داد وقتی از پشت به او تیر زدند بیشتر از ۳۰ نفر موتور سوار با باتوم به او حمله کردند. برادر میگوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیر خورده اش که غرق خون بود لگد نخورد.»
زهرا کریمی مادر محمدرسول به یکی از رسانهها گفته است : «وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمیکردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچهام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشانکشان میبردند.»
او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»
برادر محمدرسول در حساب کاربری خود با اشاره به گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد در این گزارش نوشته شده محمد رسول از ناحیه کبد آسیب دیده است، در حالی که گلوله از زیر بغل به برادرش اصابت کرده و در سردخانه قسمت پایین دنده او پاره
شده بود.
یکی از مخاطبان توانا از شهر رشت میگوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کردهاند که پسر دیگرش را هم از او میگیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانهشان مزاحمت ایجاد میکنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بستهاند تا صدای دادخواهی آنها را خاموش کنند، لطفا صدای خانوادههای دادخواه باشید و آنها را فراموش نکنید.»
#محمدرسول_مومنی_زاده #همدلی #همبستگی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از آخرین چهارشنبهسوری جاویدنام عرفان ساریخانی دشتی
مادر عرفان، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«فرزند دلبندم، سال نو بدون تو...
سال نو از راه رسیده، اما دلم هنوز در همان روزی جا مانده که تو رفتی... همه لبخند بر لب دارند، اما من میان این شادیهای زودگذر، چشمانم را به آسمان دوختهام، شاید نشانی از تو بیابم.
وجود تو و غزل بهار را برایم زیباتر میکرد اما حالا، بهار برایم بوی دلتنگی میدهد... بوی آغوشی که نیست، صدایی که خاموش شده و حضوری که هیچچیز جای آن را پر نمیکند.
میدانم که در آسمانها، کنار فرشتگان، سال نو را به گونهای دیگر جشن میگیری، اما ای کاش لحظهای، فقط لحظهای، میتوانستم دوباره دستهایت را در دستانم بگیرم و بگویم: "سال نو مبارک، فرزند عزیزتر از جانم..."
(هرگز فکر نمیکردم که این فیلم به یاد اخرین چهارشنبه سوری حضورت به یادگار بماند)»
#چهارشنبه_سوری #عرفان_دشتی #عرفان_ساریخانی_دشتی #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر عرفان، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«فرزند دلبندم، سال نو بدون تو...
سال نو از راه رسیده، اما دلم هنوز در همان روزی جا مانده که تو رفتی... همه لبخند بر لب دارند، اما من میان این شادیهای زودگذر، چشمانم را به آسمان دوختهام، شاید نشانی از تو بیابم.
وجود تو و غزل بهار را برایم زیباتر میکرد اما حالا، بهار برایم بوی دلتنگی میدهد... بوی آغوشی که نیست، صدایی که خاموش شده و حضوری که هیچچیز جای آن را پر نمیکند.
میدانم که در آسمانها، کنار فرشتگان، سال نو را به گونهای دیگر جشن میگیری، اما ای کاش لحظهای، فقط لحظهای، میتوانستم دوباره دستهایت را در دستانم بگیرم و بگویم: "سال نو مبارک، فرزند عزیزتر از جانم..."
(هرگز فکر نمیکردم که این فیلم به یاد اخرین چهارشنبه سوری حضورت به یادگار بماند)»
#چهارشنبه_سوری #عرفان_دشتی #عرفان_ساریخانی_دشتی #علیه_فراموشی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در همان نقطهای ایستادم که آخرین بار نیکا شالش را آتش زده بود با شجاعتی که خاموششدنی نیست. انگار هنوز صدای فریادهایش در باد میپیچد، گرمای شعلههای شالش در هوا جاری است، و نگاه مصمم و بیباکش در جایجای این خیابان زنده مانده. لحظهای سکوت کردم، به صدها دلی که در اینجا تپیدهاند، به امیدی که در تاریکی درخشیده، به خونهایی که برای آزادی جاری شدهاند. اینجا فقط یک خیابان نیست، اینجا حافظهی جمعی ماست؛ نشانی از اراده، از آرمانی که زنده است و زنده خواهد ماند. در آستانه سال نو، یاد نیکا و نیکاهای شجاع ایران را زنده نگاه میداریم.
متن و تصویر ارسالی مخاطبان توانا
#نیکا_شاکرمی #علیه_فراموشی #دادخواهی #ایستاده_ایم_تا_پایان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن و تصویر ارسالی مخاطبان توانا
#نیکا_شاکرمی #علیه_فراموشی #دادخواهی #ایستاده_ایم_تا_پایان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام نوروزی مادر جاویدنام حنانه کیا و دلنوشته او برای حنانه
«به نام خداوند زیباییها و متحول کننده قلبها و دورانها.
قلب مادر حنانه جان، سال ۱۴۰۴ هم از راه رسید. درختان و گلها، سبز و زیبا شدند، همه چیز از خاک سر برآورد و سبز شد و سر سبزی و بوی بهار مشاممون رو پر کرده، اما تنها تو و دوستانت سه سال هست در خاک فرو خفتین و بیرون نمیاین. گهگاهی من بوی تن تو را هم در اطرافم حس میکنم اما وقتی به دنبالت میگردم به یاد میارم که دیگه نیستی و برای ابد از پیشمون به یه جای بهتر رفتی، اما مامان جان، خیلی زود بود، تو خودت هنوز تازه و جوان شده بودی و حق زندگی در این دنیا رو با هزاران امید و آرزو در دل داشتی.! نمیدانم مصلحت یا حکمت خداوند بوده است که به این زودی و در عنفوان جوانی و زیبایی به دیار ابدی سفر کنی یا... ؟!
نمیدانم؟؟؟؟
مامان جان امسال سومین عیدی ست که تو را ندارم و من هنوز باور ندارم نیستی. من چند روزه که خیلی بیقرارم و همه جا به دنبالت میگردم و مرور خاطرات گذشته امان مرا بریده، نمیدونم چی بگم هر لحظه به هر چی نگاه میکنم تو رو به یاد میارم و صدات تو گوشم میپیچه که آماده شیم بریم بیرون واسه خرید و تماشای بازار شب عید که همش من مخالفت میکردم اما تو همچنان مرا مصر به رفتن با خودت برای بهتر شدن حال و احوالم میکردی. تو این روزا، خیلی بیشتر دلتنگت میشم قشنگم. 😭😭
اما منو بابا و هلیا به رسم دو سال گذشته باز هم در کنار تو ، در کنار سنگ سرد مزارت سال نو را تحویل میکنیم و تو رو تنها نمیذاریم. مامان جان برامون خیلی دعا کن که خدا به قلب و روحمون صبر و آرامش عطا کنه.
عزیز مادررر، دعا کن امسال سال خوب و پر خیر و برکت و سلامتی برای همه مردم کشورمون باشه و همه مردم دلشون شاد باشه و همه به آنچه که در دل دارند برسند و به آرامش برسند.
آمین .💔🕊🥀»
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#علیه_فراموشی #دادخواهی #نوروز۱۴۰۴ #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«به نام خداوند زیباییها و متحول کننده قلبها و دورانها.
قلب مادر حنانه جان، سال ۱۴۰۴ هم از راه رسید. درختان و گلها، سبز و زیبا شدند، همه چیز از خاک سر برآورد و سبز شد و سر سبزی و بوی بهار مشاممون رو پر کرده، اما تنها تو و دوستانت سه سال هست در خاک فرو خفتین و بیرون نمیاین. گهگاهی من بوی تن تو را هم در اطرافم حس میکنم اما وقتی به دنبالت میگردم به یاد میارم که دیگه نیستی و برای ابد از پیشمون به یه جای بهتر رفتی، اما مامان جان، خیلی زود بود، تو خودت هنوز تازه و جوان شده بودی و حق زندگی در این دنیا رو با هزاران امید و آرزو در دل داشتی.! نمیدانم مصلحت یا حکمت خداوند بوده است که به این زودی و در عنفوان جوانی و زیبایی به دیار ابدی سفر کنی یا... ؟!
نمیدانم؟؟؟؟
مامان جان امسال سومین عیدی ست که تو را ندارم و من هنوز باور ندارم نیستی. من چند روزه که خیلی بیقرارم و همه جا به دنبالت میگردم و مرور خاطرات گذشته امان مرا بریده، نمیدونم چی بگم هر لحظه به هر چی نگاه میکنم تو رو به یاد میارم و صدات تو گوشم میپیچه که آماده شیم بریم بیرون واسه خرید و تماشای بازار شب عید که همش من مخالفت میکردم اما تو همچنان مرا مصر به رفتن با خودت برای بهتر شدن حال و احوالم میکردی. تو این روزا، خیلی بیشتر دلتنگت میشم قشنگم. 😭😭
اما منو بابا و هلیا به رسم دو سال گذشته باز هم در کنار تو ، در کنار سنگ سرد مزارت سال نو را تحویل میکنیم و تو رو تنها نمیذاریم. مامان جان برامون خیلی دعا کن که خدا به قلب و روحمون صبر و آرامش عطا کنه.
عزیز مادررر، دعا کن امسال سال خوب و پر خیر و برکت و سلامتی برای همه مردم کشورمون باشه و همه مردم دلشون شاد باشه و همه به آنچه که در دل دارند برسند و به آرامش برسند.
آمین .💔🕊🥀»
#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#علیه_فراموشی #دادخواهی #نوروز۱۴۰۴ #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سومین سالی است که مادر جاویدنام یوسف قنبرزادگان، سفره هفتسینش را بر سر مزار فرزند برومندش میگذارد.
او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
عزیز سفر کردهی من
روزها رفت ولی یاد تو کمرنگ نشد، ۳ سال است که سفرهی هفت سینم بر سنگ مزارت میچینم و زندگیم مرگ تدریجیست و دلتنگیهایم ناتمام.
سال جدید باید برایمان سال پیروزی باشد.
خونت پایمال نمیشود قهرمان وطنم،
شیرمردم یوسف زیبایم، سال نو برایت در آسمان مبارک باد»
روایت یوسف را بخوانید:
من یوسف قنبرزادگان هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱. بیست و چهار سالم بود، متولد۱۶ آذر ۱۳۷۷، فرزند یونس و اهل شهرستان داراب در استان فارس و ساکن شیراز بودم.
پدر و مادرم تو پزشکی قانونی جنازه منو ندیدن چون میخواستن آخرین تصویرشون از من خاطرات شیرین و چهره خندون تو دوران حیاتم باشه…
پیکر بیجون من در زادگاهم داراب تو بهشت مجتبی مظلومانه به خاک سپرده شد…خونه ابدی من طبقه دوم مزار پدربزرگ پدریم «یوسف فرزند فتحعلی» بود.
مراسم چهلم در تاریخ ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد و مراسم اولین سالگرد کشته شدنم در تاریخ ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۲ تو بهشت مجتبی بر سر مزارم بر پاشد.
هموطن من برای آزادی هممون جنگیدم و هزینه سنگینی که به بهای از دست دادن جونم تموم شد پرداخت کردم. اگه سکوت کنی روی خون من و جانباخته های راه آزادی پا گذاشتی، راهمو ادامه بده و اسمم رو بخاطر بسپار تا روز پیروزی وطن، تو جشن آزادی به جای منم شادی کن…💔
متن کامل روایت را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3pfvnhjk
#علیه_فراموشی #یوسف_قنبرزادگان #دادخواهی #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
عزیز سفر کردهی من
روزها رفت ولی یاد تو کمرنگ نشد، ۳ سال است که سفرهی هفت سینم بر سنگ مزارت میچینم و زندگیم مرگ تدریجیست و دلتنگیهایم ناتمام.
سال جدید باید برایمان سال پیروزی باشد.
خونت پایمال نمیشود قهرمان وطنم،
شیرمردم یوسف زیبایم، سال نو برایت در آسمان مبارک باد»
روایت یوسف را بخوانید:
من یوسف قنبرزادگان هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱. بیست و چهار سالم بود، متولد۱۶ آذر ۱۳۷۷، فرزند یونس و اهل شهرستان داراب در استان فارس و ساکن شیراز بودم.
پدر و مادرم تو پزشکی قانونی جنازه منو ندیدن چون میخواستن آخرین تصویرشون از من خاطرات شیرین و چهره خندون تو دوران حیاتم باشه…
پیکر بیجون من در زادگاهم داراب تو بهشت مجتبی مظلومانه به خاک سپرده شد…خونه ابدی من طبقه دوم مزار پدربزرگ پدریم «یوسف فرزند فتحعلی» بود.
مراسم چهلم در تاریخ ۲۷ آذر ماه ۱۴۰۱ بر سر مزارم برگزار شد و مراسم اولین سالگرد کشته شدنم در تاریخ ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۲ تو بهشت مجتبی بر سر مزارم بر پاشد.
هموطن من برای آزادی هممون جنگیدم و هزینه سنگینی که به بهای از دست دادن جونم تموم شد پرداخت کردم. اگه سکوت کنی روی خون من و جانباخته های راه آزادی پا گذاشتی، راهمو ادامه بده و اسمم رو بخاطر بسپار تا روز پیروزی وطن، تو جشن آزادی به جای منم شادی کن…💔
متن کامل روایت را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/3pfvnhjk
#علیه_فراموشی #یوسف_قنبرزادگان #دادخواهی #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز سالگرد جانباختن جاویدنام حسین آلعلی است.
حسین آلعلی، معترض ۳۱ ساله، پس از مدتی که تحت تعقیب ماموران امنیتی بود، هفته آخر اسفند ماه با هجوم ماموران به سکونتگاهش در بندرعباس از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرتاب شده و پس از یک هفته بستری شدن، روز یکم فروردین جان خود را از دست داد.
به گفته منابع نزدیک به خانواده آلعلی، او در جریان خیزش انقلابی حضوری فعال در اعتراضات داشت و به دلیل تحت تعقیب بودن، دو ماه پایانی سال ۱۴۰۱ را به صورت مخفیانه زندگی میکرد.
مراسم خاکسپاری پیکر حسین آلعلی روز پنجشنبه، سوم فروردین، در آرامستان سعدی شیراز برگزار شد.
حسین آلعلی، شهروند اهل شیراز بود و در چند سال گذشته در بندرعباس سکونت داشت و در این شهر به کافهداری مشغول بود.
#حسین_آل_علی #مهسا_امینی #بندرعباس #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین آلعلی، معترض ۳۱ ساله، پس از مدتی که تحت تعقیب ماموران امنیتی بود، هفته آخر اسفند ماه با هجوم ماموران به سکونتگاهش در بندرعباس از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرتاب شده و پس از یک هفته بستری شدن، روز یکم فروردین جان خود را از دست داد.
به گفته منابع نزدیک به خانواده آلعلی، او در جریان خیزش انقلابی حضوری فعال در اعتراضات داشت و به دلیل تحت تعقیب بودن، دو ماه پایانی سال ۱۴۰۱ را به صورت مخفیانه زندگی میکرد.
مراسم خاکسپاری پیکر حسین آلعلی روز پنجشنبه، سوم فروردین، در آرامستان سعدی شیراز برگزار شد.
حسین آلعلی، شهروند اهل شیراز بود و در چند سال گذشته در بندرعباس سکونت داشت و در این شهر به کافهداری مشغول بود.
#حسین_آل_علی #مهسا_امینی #بندرعباس #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech