همزمان با روز ۱۲ فروردین که رژیم آن را روز «جمهوری اسلامی» نام نهاده، تعدادی از جوانان انقلابی، در سطح شهرها شعارنویسی کردند، تراکت پخش کردند و بالونی که روی آن شعارنویسی شده بود را به هوا فرستادند.
#نه_به_جمهورى_اسلامى #سیزده_بدر #آخوند_بدر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#نه_به_جمهورى_اسلامى #سیزده_بدر #آخوند_بدر #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به من نگو فتنهگر، فتنه تویی ستمگر
سخنان اخیر علی خامنهای نشان داد که بزرگترین نگرانی او نه حمله نظامی به تاسیسات هستهای، بلکه آغاز یک خیزش مردمی در داخل کشور است. او در نطقی که رنگ و بوی هشدار و تهدید داشت، پیشاپیش هرگونه اعتراض احتمالی را به نیروهای بیگانه نسبت داد و آن را "آشوب دشمن" خواند؛ عبارتی که به وضوح حامل پیام آمادهباش به نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی بود.
خامنهای با این رویکرد تلاش میکند اعتراض را پیش از شکلگیری در نطفه خفه کند و آن را نه صدای مردم، بلکه پروژهای امنیتی معرفی کند که باید با مشارکت نیروهای وفادار به نظام سرکوب شود. این در حالیست که تجربههای پیشین، بهویژه اعتراضات سراسری سالهای اخیر، نشان دادهاند که جمهوری اسلامی در مواجهه با موج واقعی خشم و نارضایتی مردم، به شدت ناتوان و فرسوده عمل میکند.
در ذهن رهبر جمهوری اسلامی، حمله احتمالی به زیرساختهای هستهای شاید قابل مدیریت باشد و بتوان با ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای از آن عبور کرد؛ اما تکرار یک خیزش مردمی، آن هم در شرایط فعلی جامعه، میتواند ضربهای باشد که دیگر راه بازگشتی برای آن متصور نیست.
خامنهای مردم معترض را فتنهگر مینامد و دستور سرکوب مردم را پیشاپیش صادر میکند.
ولی مردم در خیزش شکوهمند «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ به او پاسخ دادهاند:
«به من نگو فتنهگر، فتنه تویی ستمگر»
خامنهای دارد دست به قمار بزرگی میزند و ایران و مردم را گروگان گرفته است. آیا این بار خواهد توانست رژیم خود را حفظ کند؟
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سخنان اخیر علی خامنهای نشان داد که بزرگترین نگرانی او نه حمله نظامی به تاسیسات هستهای، بلکه آغاز یک خیزش مردمی در داخل کشور است. او در نطقی که رنگ و بوی هشدار و تهدید داشت، پیشاپیش هرگونه اعتراض احتمالی را به نیروهای بیگانه نسبت داد و آن را "آشوب دشمن" خواند؛ عبارتی که به وضوح حامل پیام آمادهباش به نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی بود.
خامنهای با این رویکرد تلاش میکند اعتراض را پیش از شکلگیری در نطفه خفه کند و آن را نه صدای مردم، بلکه پروژهای امنیتی معرفی کند که باید با مشارکت نیروهای وفادار به نظام سرکوب شود. این در حالیست که تجربههای پیشین، بهویژه اعتراضات سراسری سالهای اخیر، نشان دادهاند که جمهوری اسلامی در مواجهه با موج واقعی خشم و نارضایتی مردم، به شدت ناتوان و فرسوده عمل میکند.
در ذهن رهبر جمهوری اسلامی، حمله احتمالی به زیرساختهای هستهای شاید قابل مدیریت باشد و بتوان با ابزارهای دیپلماتیک و رسانهای از آن عبور کرد؛ اما تکرار یک خیزش مردمی، آن هم در شرایط فعلی جامعه، میتواند ضربهای باشد که دیگر راه بازگشتی برای آن متصور نیست.
خامنهای مردم معترض را فتنهگر مینامد و دستور سرکوب مردم را پیشاپیش صادر میکند.
ولی مردم در خیزش شکوهمند «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ به او پاسخ دادهاند:
«به من نگو فتنهگر، فتنه تویی ستمگر»
خامنهای دارد دست به قمار بزرگی میزند و ایران و مردم را گروگان گرفته است. آیا این بار خواهد توانست رژیم خود را حفظ کند؟
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام مهدی دائمی، از جانباختگان آبان ۹۸، این ویدیو از مزار فرزندش با سرود ای ایران را در روز سیزده بدر منتشر کرده است.
امروز ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به همبستگی ایرانیان علیه رژیم استبدادی ولایی دارد.
اراده مردم ایران در گذار از استبداد میتواند ایران را نجات دهد.
#مهدی_دائمی #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز ایران بیش از هر زمان دیگری نیاز به همبستگی ایرانیان علیه رژیم استبدادی ولایی دارد.
اراده مردم ایران در گذار از استبداد میتواند ایران را نجات دهد.
#مهدی_دائمی #آبان_ادامه_دارد #آبان۹۸ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مساله "حاشیه امن" و فعالیت سیاسی در برابر جمهوری اسلامی
✍️مطهره گونهای
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در یادداشتی تحلیلی به بررسی مفهوم "حاشیه امن" در کنش سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخته و نقش نیروهای درونحاکمیتی موسوم به "کبوترها" را در گذار دموکراتیک خشونتپرهیز تحلیل میکند. او ابتدا میان "کنشگر مدنی" و "جامعه مدنی" تمایز قائل میشود و تأکید میکند که در نظام اقتدارگرایی چون جمهوری اسلامی، جامعه مدنی مستقل اساساً امکان بروز ندارد.
گونهای با اشاره به ابتذال مفاهیم مدنی در جمهوری اسلامی مینویسد: «خامنهای مردمی جز امت تودهوار خویش متصور نیست و امکان دیالوگ میان ملت و حکومت را به بنبست کشانده است.» او معتقد است در شرایط فقدان جامعه مدنی کارآمد، کبوترها – که حاشیه امن دارند – میتوانند نقشی واسطهای میان مردم و حاکمیت ایفا کنند.
او با اشاره به کسانی چون موسوی و تاجزاده که هزینه ایستادگی پرداختهاند، مینویسد: «در این میان هستند کسانی که حد یقفی برای صراحت لهجه خود در برابر ولایت مطلقه فقیه قائل نبودند و همچنان در حبس و حصر به سر میبرند.» و در تقابل، از چهرههایی میگوید که علیرغم امنیت سیاسی و امکان اعتراض، در برابر ظلم سکوت کردهاند: «آن جمهوری اسلامیزادهای که... هنوز جرئت به زبان آوردن کلامی از ستم حکومت را ندارد، شرمسار تاریخ خواهد بود.»
او از تجربه زیستهاش در خانوادهای ولایی و فعالیت دانشجوییاش در انجمن اسلامی مینویسد و هشدار میدهد که در غیاب جامعه مدنی، باید "کبوترها" شناسایی و به ایفای نقش تشویق شوند، اما «پیوند میان دموکراسیخواهان و کبوترها باید غیرمحسوس و در هدف نیل به دموکراسی و عبور از سلطه و اقتدارگرایی باشد.»
او بهشدت به امکان اصلاح در چارچوب جمهوری اسلامی بدبین است و مینویسد: «دولت وفاق ملی پزشکیان... نمیتواند این نقش را ایفا کند حتی اگر به کذب وانمود کند که میخواهد شرایط "گذار" را فراهم کند.»
در پایان، با تأکید بر لزوم حذف اقتدارگرایی دینی و گذار به دموکراسی، مینویسد: «این پیوندها هم میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، مشروط به آنکه هدف اصلی، گذار به دموکراسی و حذف حاکمیت اقتدارگرای دینی باشد و هم بتواند گامی ابتدایی اما بسیار مهم برای "نجات ایران" تلقی گردد.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/yc3z8vtc
#مطهره_گونه_ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #استبداد #جامعه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️مطهره گونهای
مطهره گونهای، فعال سیاسی، در یادداشتی تحلیلی به بررسی مفهوم "حاشیه امن" در کنش سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخته و نقش نیروهای درونحاکمیتی موسوم به "کبوترها" را در گذار دموکراتیک خشونتپرهیز تحلیل میکند. او ابتدا میان "کنشگر مدنی" و "جامعه مدنی" تمایز قائل میشود و تأکید میکند که در نظام اقتدارگرایی چون جمهوری اسلامی، جامعه مدنی مستقل اساساً امکان بروز ندارد.
گونهای با اشاره به ابتذال مفاهیم مدنی در جمهوری اسلامی مینویسد: «خامنهای مردمی جز امت تودهوار خویش متصور نیست و امکان دیالوگ میان ملت و حکومت را به بنبست کشانده است.» او معتقد است در شرایط فقدان جامعه مدنی کارآمد، کبوترها – که حاشیه امن دارند – میتوانند نقشی واسطهای میان مردم و حاکمیت ایفا کنند.
او با اشاره به کسانی چون موسوی و تاجزاده که هزینه ایستادگی پرداختهاند، مینویسد: «در این میان هستند کسانی که حد یقفی برای صراحت لهجه خود در برابر ولایت مطلقه فقیه قائل نبودند و همچنان در حبس و حصر به سر میبرند.» و در تقابل، از چهرههایی میگوید که علیرغم امنیت سیاسی و امکان اعتراض، در برابر ظلم سکوت کردهاند: «آن جمهوری اسلامیزادهای که... هنوز جرئت به زبان آوردن کلامی از ستم حکومت را ندارد، شرمسار تاریخ خواهد بود.»
او از تجربه زیستهاش در خانوادهای ولایی و فعالیت دانشجوییاش در انجمن اسلامی مینویسد و هشدار میدهد که در غیاب جامعه مدنی، باید "کبوترها" شناسایی و به ایفای نقش تشویق شوند، اما «پیوند میان دموکراسیخواهان و کبوترها باید غیرمحسوس و در هدف نیل به دموکراسی و عبور از سلطه و اقتدارگرایی باشد.»
او بهشدت به امکان اصلاح در چارچوب جمهوری اسلامی بدبین است و مینویسد: «دولت وفاق ملی پزشکیان... نمیتواند این نقش را ایفا کند حتی اگر به کذب وانمود کند که میخواهد شرایط "گذار" را فراهم کند.»
در پایان، با تأکید بر لزوم حذف اقتدارگرایی دینی و گذار به دموکراسی، مینویسد: «این پیوندها هم میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند، مشروط به آنکه هدف اصلی، گذار به دموکراسی و حذف حاکمیت اقتدارگرای دینی باشد و هم بتواند گامی ابتدایی اما بسیار مهم برای "نجات ایران" تلقی گردد.»
متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/yc3z8vtc
#مطهره_گونه_ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #استبداد #جامعه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تنها دارایی ما، ایران!
✍🏻مهدی نوذر
ایران تنها کشور دنیاست که تاریخ تاسیس ندارد و قدمتش تنه به قدمت تاریخ و تمدن میزند؛ از همان ابتدا بوده و هست و......... اما آیا تا انتها هم خواهد بود؟! این سوالیست که هرکس ادعای وطنپرستی و ایراندوستی دارد باید ضمن افتخار به پیشینهی درخشانش، از خود بپرسد. پاسخ من اینست: اگر که ما کاری نکنیم؛ نه، نخواهد بود...
در تمام قرون و هزارههای گذشته ایران دشمنی بدسگالتر و ویرانگرتر از ابلیس پلیدی که خود را جمهوریاسلامی نامید، نداشته است؛ در حالیکه هرگز نه جمهوری بود و نه حتی اسلامی! این سیاهچاله عدم در کمتر از نیم قرن از پیدایش خود چندین و چند برابرِ تمام تاریخ ایران، ویرانی بهبارآورده و به معنای واقعی کلمه ایران جان ما را مصرف و به زمین سوخته نزدیک کرده است. حتی مغول که نام و اعمالش تاریخ را شرمسار میسازد نیز بعد از مدتی مقهور فرهنگ والای ایران و ناخودآگاه وادار به سازندگیِ این مرز و بوم شد اما ماهیت این سیاهی چه بود که در آن بهمن شوم بر ما آوار شد؛ هرگز نمیدانم!!!
تنها دارایی ما ایران است؛ ایرانی که به یک سرطان مزمن و بدخیم ۴۶ساله مبتلاست و اولویت و فوریتِ لازم برای حفظ یک پیکر سرطانزده هم تنها و تنها خروج و محو توده کشنده از بدن بیمار است؛ نه پرداختن به روند درمان بعد از نجات و بهبودیِ احتمالی! پر واضحاست که چنین جراحیِ حیاتی، بدون هدایت و رهبری یک تیم کاملا آگاه به شرایطِ بیمار و مصمم برای ریشهکنیِ بیماری، ممکن نخواهد بود.
هشدار مهم اینجاست که در این میان علاجگرانی! هم هستند که تنها سراب بهبودیِ نسبی نشان میدهند و تجویزشان برای بیمار، حفظ توده موجود و کنترل بیماری با دارو به جهت کاهش موقتی درد و به تعویق انداختن مرگ است. تنها چیزی که در مورد این دست علاجگران به ذهن میرسد همان مَثَل قدیمیِ استخوان لای زخم گذاشتن به جهت منافع خوشان است و بس؛ نه حفظ بیمار و نه سلامتی او و نجاتش از نابودی. اینها برای رسیدن به خواست خود از هیچ رذالتی فروگذار نمیکنند و از طریق ترسیم هرچه هولناکتر فردای جراحی برای وابستگان بیمار و قراردادن آنها در تعلیقی دو یا چندگانه سعی در ایجاد اختلاف و انحراف و در نهایت منصرف کردن آنها از جراحی بیمار دارند و این در حالیست که تنها راه ادامه حیات بیمار همان جراحیست.
بیمار: ایران ماست؛ غده سرطانی: تفکر حاکم بر جمهوری اسلامی است؛ علاجگران طماع و بیاخلاق: در درجه اول اصلاحطلبانند و بعد تمام بازوهای نیابتی و صادراتیشان و بهطور کلی هر آنکس که تفکری جز براندازی و ریشهکنی این غده کشنده دارد و سپس آنانی که به آتش اختلافات حزبی در فردای نیامده براندازی! هیزم میریزند.
تداوم جمهوری اسلامی یعنی پایان ایران و ایرانی که دیگر نباشد را نه میتوان جمهوری ایران نامید و نه پادشاهی ایران! این اختلاف از زیر عبای ملاهای دستپروده آن روباه پیری آمده که با ترفند نخنمای تفرقه بیانداز و حکومت کن سالیان سال ملتهای بیشماری را به استعمار خود درآورده بود.
تنها راه حفظ ایران اجماع حداکثری تمام مخالفان واقعی جمهوریاسلامی برای براندازی و دوران گذار است. همبستگی زیر سایه پرچم ایران در دستان نیروهای معتقد و وفادار به ایران و مرزهایش، ایران و منافعش، ایران و ملتش و ایران و فرهنگش. کسانی که کمترین همراهی یا اشتراک فکر و منافع با جریان شوم انقلاب ۵۷ نداشته باشند، اسیر ایدئولوژیهای آسمانی و زمینی نباشند و از همه مهمتر اصول دموکراسی و مردمداری را به خوبی بشناسند و به کار ببندند.
اپوزیسیون باید به ارائه یک برنامه مدون و شفاف جهت دوران گذار پرداخته و بدون لکنت زبان و به صراحت از عبور مطلق از جمهوریاسلامی سخن بگوید. لزوم حفظ تمامیت ارضی در دوران گذار برای نجات ایران، موضوع مهمی است که باید مورد اهتمام گروههای سیاسی قرار گیرد و تر نهایت شکل حکومت آینده ایران منوط به صندوقهای رای و انتخابات آزاد ملی است.
وظیفه ملی ماست که در "گام آخر" با اندکی انعطاف، از خود گذشتگی و درایت حول محور سرنگونی جمهوریاسلامی گرد هم بیاییم و از اختلاف سلیقه تفرقهآمیز جمهوریخواهی- پادشاهیخواهی که تنها برنده آن جمهوریاسلامی است بشدت پرهیز کنیم.
ـ مهدی نوذر، متولد ۲۸ دی ۱۳۵۵ در تهران، کارشناس حقوقی سابق سازمان میراث فرهنگی است که به دلیل فعالیتهای سیاسیاش در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، در اردیبهشت ۱۳۸۹ از محل کار خود اخراج شد. او در ۱۸ مرداد همان سال پس از احضار به زندان اوین بازداشت شد و یک سال را در بندهای ۲۴۰، ۲۰۹ و ۳۵۰ این زندان گذراند. نوذر در ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ آزاد شد، اما با وجود فشارها، فعالیتهای سیاسیاش را ادامه داد و پس از احضار مجدد توسط وزارت اطلاعات در آبان ۱۳۹۰، ناچار به ترک ایران شد.
#نه_به_جمهورى_اسلامى #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍🏻مهدی نوذر
ایران تنها کشور دنیاست که تاریخ تاسیس ندارد و قدمتش تنه به قدمت تاریخ و تمدن میزند؛ از همان ابتدا بوده و هست و......... اما آیا تا انتها هم خواهد بود؟! این سوالیست که هرکس ادعای وطنپرستی و ایراندوستی دارد باید ضمن افتخار به پیشینهی درخشانش، از خود بپرسد. پاسخ من اینست: اگر که ما کاری نکنیم؛ نه، نخواهد بود...
در تمام قرون و هزارههای گذشته ایران دشمنی بدسگالتر و ویرانگرتر از ابلیس پلیدی که خود را جمهوریاسلامی نامید، نداشته است؛ در حالیکه هرگز نه جمهوری بود و نه حتی اسلامی! این سیاهچاله عدم در کمتر از نیم قرن از پیدایش خود چندین و چند برابرِ تمام تاریخ ایران، ویرانی بهبارآورده و به معنای واقعی کلمه ایران جان ما را مصرف و به زمین سوخته نزدیک کرده است. حتی مغول که نام و اعمالش تاریخ را شرمسار میسازد نیز بعد از مدتی مقهور فرهنگ والای ایران و ناخودآگاه وادار به سازندگیِ این مرز و بوم شد اما ماهیت این سیاهی چه بود که در آن بهمن شوم بر ما آوار شد؛ هرگز نمیدانم!!!
تنها دارایی ما ایران است؛ ایرانی که به یک سرطان مزمن و بدخیم ۴۶ساله مبتلاست و اولویت و فوریتِ لازم برای حفظ یک پیکر سرطانزده هم تنها و تنها خروج و محو توده کشنده از بدن بیمار است؛ نه پرداختن به روند درمان بعد از نجات و بهبودیِ احتمالی! پر واضحاست که چنین جراحیِ حیاتی، بدون هدایت و رهبری یک تیم کاملا آگاه به شرایطِ بیمار و مصمم برای ریشهکنیِ بیماری، ممکن نخواهد بود.
هشدار مهم اینجاست که در این میان علاجگرانی! هم هستند که تنها سراب بهبودیِ نسبی نشان میدهند و تجویزشان برای بیمار، حفظ توده موجود و کنترل بیماری با دارو به جهت کاهش موقتی درد و به تعویق انداختن مرگ است. تنها چیزی که در مورد این دست علاجگران به ذهن میرسد همان مَثَل قدیمیِ استخوان لای زخم گذاشتن به جهت منافع خوشان است و بس؛ نه حفظ بیمار و نه سلامتی او و نجاتش از نابودی. اینها برای رسیدن به خواست خود از هیچ رذالتی فروگذار نمیکنند و از طریق ترسیم هرچه هولناکتر فردای جراحی برای وابستگان بیمار و قراردادن آنها در تعلیقی دو یا چندگانه سعی در ایجاد اختلاف و انحراف و در نهایت منصرف کردن آنها از جراحی بیمار دارند و این در حالیست که تنها راه ادامه حیات بیمار همان جراحیست.
بیمار: ایران ماست؛ غده سرطانی: تفکر حاکم بر جمهوری اسلامی است؛ علاجگران طماع و بیاخلاق: در درجه اول اصلاحطلبانند و بعد تمام بازوهای نیابتی و صادراتیشان و بهطور کلی هر آنکس که تفکری جز براندازی و ریشهکنی این غده کشنده دارد و سپس آنانی که به آتش اختلافات حزبی در فردای نیامده براندازی! هیزم میریزند.
تداوم جمهوری اسلامی یعنی پایان ایران و ایرانی که دیگر نباشد را نه میتوان جمهوری ایران نامید و نه پادشاهی ایران! این اختلاف از زیر عبای ملاهای دستپروده آن روباه پیری آمده که با ترفند نخنمای تفرقه بیانداز و حکومت کن سالیان سال ملتهای بیشماری را به استعمار خود درآورده بود.
تنها راه حفظ ایران اجماع حداکثری تمام مخالفان واقعی جمهوریاسلامی برای براندازی و دوران گذار است. همبستگی زیر سایه پرچم ایران در دستان نیروهای معتقد و وفادار به ایران و مرزهایش، ایران و منافعش، ایران و ملتش و ایران و فرهنگش. کسانی که کمترین همراهی یا اشتراک فکر و منافع با جریان شوم انقلاب ۵۷ نداشته باشند، اسیر ایدئولوژیهای آسمانی و زمینی نباشند و از همه مهمتر اصول دموکراسی و مردمداری را به خوبی بشناسند و به کار ببندند.
اپوزیسیون باید به ارائه یک برنامه مدون و شفاف جهت دوران گذار پرداخته و بدون لکنت زبان و به صراحت از عبور مطلق از جمهوریاسلامی سخن بگوید. لزوم حفظ تمامیت ارضی در دوران گذار برای نجات ایران، موضوع مهمی است که باید مورد اهتمام گروههای سیاسی قرار گیرد و تر نهایت شکل حکومت آینده ایران منوط به صندوقهای رای و انتخابات آزاد ملی است.
وظیفه ملی ماست که در "گام آخر" با اندکی انعطاف، از خود گذشتگی و درایت حول محور سرنگونی جمهوریاسلامی گرد هم بیاییم و از اختلاف سلیقه تفرقهآمیز جمهوریخواهی- پادشاهیخواهی که تنها برنده آن جمهوریاسلامی است بشدت پرهیز کنیم.
ـ مهدی نوذر، متولد ۲۸ دی ۱۳۵۵ در تهران، کارشناس حقوقی سابق سازمان میراث فرهنگی است که به دلیل فعالیتهای سیاسیاش در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، در اردیبهشت ۱۳۸۹ از محل کار خود اخراج شد. او در ۱۸ مرداد همان سال پس از احضار به زندان اوین بازداشت شد و یک سال را در بندهای ۲۴۰، ۲۰۹ و ۳۵۰ این زندان گذراند. نوذر در ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ آزاد شد، اما با وجود فشارها، فعالیتهای سیاسیاش را ادامه داد و پس از احضار مجدد توسط وزارت اطلاعات در آبان ۱۳۹۰، ناچار به ترک ایران شد.
#نه_به_جمهورى_اسلامى #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نیروی آتشبهاختیاری که اختیار زبان خود را ندارد. این فرد زنان ایرانی را «فاحشه و شبهفاحشه» مینامد.
اگر شما در این صحنه حضور داشتید چه میکردید؟
چگونه میشود که اینچنین برآشفت و هذیان گفت برای اینکه زنی میخواهد از حقوق انسانی خود دفاع کند.
چگونه میشود اینقدر فردی را شستشوی مغزی داد که در برابر کودکی در برابر انسانهای دیگر با وقاحت فریاد بزند و نعره بکشد و سخنان ناشایست بر زبان بیاورد و بعد هم ادعا کند به او مجال حرفزدن داده نمیشود؟
پاسخ شما به این فرد چیست؟
ویدئو از صفحه مسیح علینژاد
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اگر شما در این صحنه حضور داشتید چه میکردید؟
چگونه میشود که اینچنین برآشفت و هذیان گفت برای اینکه زنی میخواهد از حقوق انسانی خود دفاع کند.
چگونه میشود اینقدر فردی را شستشوی مغزی داد که در برابر کودکی در برابر انسانهای دیگر با وقاحت فریاد بزند و نعره بکشد و سخنان ناشایست بر زبان بیاورد و بعد هم ادعا کند به او مجال حرفزدن داده نمیشود؟
پاسخ شما به این فرد چیست؟
ویدئو از صفحه مسیح علینژاد
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_حجاب_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این جمله هولناک پاسخ خمینی، رهبر انقلاب اسلامی، در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، در واکنش به اعتراضات سازمانهای حقوق بشری درباره نبود تشریفات قانونی و نقض حقوق متهم در نظام قضایی جمهوری اسلامی بود.
«.. اصلاً معنی ندارد محاکمه مجرم، محاکمه مجرم یک امری است که مخالف با حقوق بشر است. حقوق بشر اقتضا میکند که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم برای اینکه مجرمند و معلوم است که اینها مجرم هستند. آن که باید برای او وکیل گرفت، آن که باید به ادعای او گوش کرد او متهم است نه مجرم.... آیا جامعۀ حقوق بشر تصور نمیکند که مجرم را باید کشت برای حقوق بشر؟....و لاکن اعتقاد ما این است که مجرم محاکمه ندارد و باید کشت...»
ـ این سخنان روحالله خمینی، که در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ در واکنش به اعتراضات سازمانهای حقوق بشری بیان شد، نشانگر نگاه او به مفهوم عدالت و حقوق بشر در نظامی بود که بنا نهاد. او محاکمهی مجرمان را "مخالف حقوق بشر" میدانست و معتقد بود که افرادی که او و دستگاهش آنها را "مجرم" تشخیص میدهند، باید بدون هیچگونه دادرسی و تشریفات قانونی، فوراً اعدام شوند. این اظهارات، که اصل "بیگناهی تا اثبات جرم" را بهطور کامل نفی میکند، پایهگذار سیستمی شد که در آن احکام اعدام، بازداشتهای گسترده، و سرکوب مخالفان، بدون هیچگونه رعایت اصول دادرسی عادلانه اجرا شد. خمینی، در واقع، با این موضعگیری، نهتنها حقوق بشر را نقض، بلکه آن را وارونه تعبیر کرد؛ بهگونهای که "اعدام بدون محاکمه" را یک ضرورت حقوق بشری معرفی کرد!
خمینی این سخنان را در زمانی گفته بود که عده زیادی مسخ شده بودند! عکسش را در ماه میدیدند و در خصوص سخنانش چون و چرا نمیکردند، اگر کسی هم حرفی میزد به شدت سرکوب میشد. او بنیانگذار حکومت اعدامی بود حکومتی که تا کنون همان مشی را ادامه میدهد.
#خمینی #حقوق_بشر #اعدام #نه_به_اعدام
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«.. اصلاً معنی ندارد محاکمه مجرم، محاکمه مجرم یک امری است که مخالف با حقوق بشر است. حقوق بشر اقتضا میکند که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم برای اینکه مجرمند و معلوم است که اینها مجرم هستند. آن که باید برای او وکیل گرفت، آن که باید به ادعای او گوش کرد او متهم است نه مجرم.... آیا جامعۀ حقوق بشر تصور نمیکند که مجرم را باید کشت برای حقوق بشر؟....و لاکن اعتقاد ما این است که مجرم محاکمه ندارد و باید کشت...»
ـ این سخنان روحالله خمینی، که در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ در واکنش به اعتراضات سازمانهای حقوق بشری بیان شد، نشانگر نگاه او به مفهوم عدالت و حقوق بشر در نظامی بود که بنا نهاد. او محاکمهی مجرمان را "مخالف حقوق بشر" میدانست و معتقد بود که افرادی که او و دستگاهش آنها را "مجرم" تشخیص میدهند، باید بدون هیچگونه دادرسی و تشریفات قانونی، فوراً اعدام شوند. این اظهارات، که اصل "بیگناهی تا اثبات جرم" را بهطور کامل نفی میکند، پایهگذار سیستمی شد که در آن احکام اعدام، بازداشتهای گسترده، و سرکوب مخالفان، بدون هیچگونه رعایت اصول دادرسی عادلانه اجرا شد. خمینی، در واقع، با این موضعگیری، نهتنها حقوق بشر را نقض، بلکه آن را وارونه تعبیر کرد؛ بهگونهای که "اعدام بدون محاکمه" را یک ضرورت حقوق بشری معرفی کرد!
خمینی این سخنان را در زمانی گفته بود که عده زیادی مسخ شده بودند! عکسش را در ماه میدیدند و در خصوص سخنانش چون و چرا نمیکردند، اگر کسی هم حرفی میزد به شدت سرکوب میشد. او بنیانگذار حکومت اعدامی بود حکومتی که تا کنون همان مشی را ادامه میدهد.
#خمینی #حقوق_بشر #اعدام #نه_به_اعدام
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنان که چیزی ﺭﺍ بر ﺁﺯﺍﺩﻯ ﺗﺮﺟﻴﺢ میﺩهند، در نهایت «ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ» خود ﺭﺍ
اﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍهند ﺩﺍﺩ.
کاری از هنرمندان داخل ایران
امید که در ایران آزاد نام آنها را منتشر کنیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#قدم_شجاعت
#نمیترسیم
@Tavaana_TavaanaTech
اﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍهند ﺩﺍﺩ.
کاری از هنرمندان داخل ایران
امید که در ایران آزاد نام آنها را منتشر کنیم
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#قدم_شجاعت
#نمیترسیم
@Tavaana_TavaanaTech
«برای حمیدرضا، در زادروزی که نیستی اما هنوز در دل ما زندهای
امروز، روز تولد توست حمیدرضا. اما نه شمعی هست، نه کیکی، نه لبخندی روی لبهای خانوادهات. آمدم بر سر مزارت تا با تو تجدید عهد کنم. تا بگویم به یادت هستم.
تو جوانی بودی که شعر و زندگی را با هم زندگی میکردی، با همان صدای آرام و آن نگاه پرشور.
هنوز صدای شعارهایت در گوشم هست، هنوز تصویر خونت روی آسفالت تهران از ذهنم پاک نشده.
ما در تو، شجاعت نسلمان را دیدیم.
در سکوت خونین تو، صدای فریادمان را پیدا کردیم.
تو رفتی، اما بیدار شدیم.
تو "شهید" شدی، اما ما سرباز شدیم.
حمیدرضای عزیز، روز تولدت نه فقط روز به دنیا آمدنت، بلکه یادآور آغاز راهیست که تو جانت را پای آن گذاشتی؛ راه آزادی، راه "زن، زندگی، آزادی".
ما عهد بستهایم صدایت را خاموش نکنیم، نامت را از یاد نبریم، و راهت را ادامه دهیم.
زادروزد مبارک، پسر آزادی.
تو در قلب ما همیشه ۱۹ ساله میمانی.»
— متن و عکس از یکی از مخاطبان «توانا»
حمیدرضا روحی، متولد ۱۶ فروردین ۱۳۸۲، جوانی نوزده ساله بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، پنجشنبه شب، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در شهر زیبا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#حمیدرضا_روحی #پسر_ایران #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز، روز تولد توست حمیدرضا. اما نه شمعی هست، نه کیکی، نه لبخندی روی لبهای خانوادهات. آمدم بر سر مزارت تا با تو تجدید عهد کنم. تا بگویم به یادت هستم.
تو جوانی بودی که شعر و زندگی را با هم زندگی میکردی، با همان صدای آرام و آن نگاه پرشور.
هنوز صدای شعارهایت در گوشم هست، هنوز تصویر خونت روی آسفالت تهران از ذهنم پاک نشده.
ما در تو، شجاعت نسلمان را دیدیم.
در سکوت خونین تو، صدای فریادمان را پیدا کردیم.
تو رفتی، اما بیدار شدیم.
تو "شهید" شدی، اما ما سرباز شدیم.
حمیدرضای عزیز، روز تولدت نه فقط روز به دنیا آمدنت، بلکه یادآور آغاز راهیست که تو جانت را پای آن گذاشتی؛ راه آزادی، راه "زن، زندگی، آزادی".
ما عهد بستهایم صدایت را خاموش نکنیم، نامت را از یاد نبریم، و راهت را ادامه دهیم.
زادروزد مبارک، پسر آزادی.
تو در قلب ما همیشه ۱۹ ساله میمانی.»
— متن و عکس از یکی از مخاطبان «توانا»
حمیدرضا روحی، متولد ۱۶ فروردین ۱۳۸۲، جوانی نوزده ساله بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، پنجشنبه شب، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در شهر زیبا با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#حمیدرضا_روحی #پسر_ایران #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شانزدهم فروردین ۱۴۰۲ پیکر آقای پوراحمد در ویلایی در دهکده ساحلی بندر انزلی پیدا شد، پیکر حلقآویز شده او دارای جراحتهایی بود و تصاویر از همان ابتدا شک و شبهه زیادی در خصوص ادعای حکومت مبنی بر خودکشی او برانگیخته بود. ولی وکیل او و برخی نزدیکانش با اشاره به نامه ۸ صفحهای به جا مانده و برخی صحبتهای دیگر احتمال خودکشی را تایید کردند.
با این حال به باور بسیاری از افراد، با توجه به سوابق جمهوری اسلامی آن نامه و برخی شواهد دیگر میتوانست صحنهسازی قلمداد شود.
به فاصلهٔ کوتاهی پس از مرگ مشکوک آقای پوراحمد، یک انتشاراتی ایرانی خارج کشور، با اعلام رسمی نام نویسنده یکی از کتابهای قبلی خود، ابعاد تازهای از تفکرات و دیدگاههای سالهای اخیر این فیلمساز سرشناس سینما را روشن کرد.
نشر مهری در لندن روز شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ با درج نام کیومرث پوراحمد بهعنوان نویسنده رمان *«همه ما شریک جرم هستیم»* مشخص کرد که او، نویسنده این اثر صریح و انتقادی علیه انقلاب سال ۵۷ و حاکمان کنونی ایران است.
این نام اشاره روشنی به نام اول دو شخصیت اصلی فیلمهای «هامون» و «شب یلدا» دارد. فیلم «شب یلدا» از فیلمهای شناختهشده کیومرث پوراحمد است و فیلم «هامون» نیز اثر معروف داریوش مهرجویی است که از آثار محبوب کیومرث پوراحمد محسوب میشد و پیشتر هم مطلبی در ستایش آن نوشته بود
نویسندهٔ کتاب به صریحترین شکل ممکن حاکمان کنونی ایران را به انتقاد میگیرد
پوراحمد رمان «همهٔ ما شریک جرم هستیم» را با ذکر تاریخ آذرماه ۱۳۹۹ به پایان برده است.
از کیومرث پوراحمد فایلهای تصویری و صوتی مصاحبههایی باقی مانده است که او به صراحت از مسئولان انتقاد کرده است.
چندی بعد تصاویری از ملاقات چند سال پیش آقای پوراحمد با شهبانو فرح پهلوی منتشر شد و مدتی پس از گمانهزنیهای مختلف، برخی نزدیکان دفتر شهبانو، این ملاقات و اصالت تصاویر را تایید کردند.
برخی افراد، اطلاعیافتن حکومت از این دیدار را موجب کشتهشدن آقای پوراحمد اعلام کردند به ویژه آنکه خواهر و دختر آقای پوراحمد خودکشی ایشان را رد کردهاند.
یگانه پوراحمد گفته بود: «پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست».
خواهر کیومرث پوراحمد همزمان با اولین سالروز درگذشت این کارگردان سینما، در زیر یکی از پستهای صفحه اینستاگرام خانه سینمای ایران، نوشتە بود: «برادرِ من پایش به جایی گیر نکرد ولی اول شکنجهاش کردند و بعد جسد بیجانش را به دار آویختند...».
#کیومرث_پوراحمد #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
با این حال به باور بسیاری از افراد، با توجه به سوابق جمهوری اسلامی آن نامه و برخی شواهد دیگر میتوانست صحنهسازی قلمداد شود.
به فاصلهٔ کوتاهی پس از مرگ مشکوک آقای پوراحمد، یک انتشاراتی ایرانی خارج کشور، با اعلام رسمی نام نویسنده یکی از کتابهای قبلی خود، ابعاد تازهای از تفکرات و دیدگاههای سالهای اخیر این فیلمساز سرشناس سینما را روشن کرد.
نشر مهری در لندن روز شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ با درج نام کیومرث پوراحمد بهعنوان نویسنده رمان *«همه ما شریک جرم هستیم»* مشخص کرد که او، نویسنده این اثر صریح و انتقادی علیه انقلاب سال ۵۷ و حاکمان کنونی ایران است.
این نام اشاره روشنی به نام اول دو شخصیت اصلی فیلمهای «هامون» و «شب یلدا» دارد. فیلم «شب یلدا» از فیلمهای شناختهشده کیومرث پوراحمد است و فیلم «هامون» نیز اثر معروف داریوش مهرجویی است که از آثار محبوب کیومرث پوراحمد محسوب میشد و پیشتر هم مطلبی در ستایش آن نوشته بود
نویسندهٔ کتاب به صریحترین شکل ممکن حاکمان کنونی ایران را به انتقاد میگیرد
پوراحمد رمان «همهٔ ما شریک جرم هستیم» را با ذکر تاریخ آذرماه ۱۳۹۹ به پایان برده است.
از کیومرث پوراحمد فایلهای تصویری و صوتی مصاحبههایی باقی مانده است که او به صراحت از مسئولان انتقاد کرده است.
چندی بعد تصاویری از ملاقات چند سال پیش آقای پوراحمد با شهبانو فرح پهلوی منتشر شد و مدتی پس از گمانهزنیهای مختلف، برخی نزدیکان دفتر شهبانو، این ملاقات و اصالت تصاویر را تایید کردند.
برخی افراد، اطلاعیافتن حکومت از این دیدار را موجب کشتهشدن آقای پوراحمد اعلام کردند به ویژه آنکه خواهر و دختر آقای پوراحمد خودکشی ایشان را رد کردهاند.
یگانه پوراحمد گفته بود: «پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست».
خواهر کیومرث پوراحمد همزمان با اولین سالروز درگذشت این کارگردان سینما، در زیر یکی از پستهای صفحه اینستاگرام خانه سینمای ایران، نوشتە بود: «برادرِ من پایش به جایی گیر نکرد ولی اول شکنجهاش کردند و بعد جسد بیجانش را به دار آویختند...».
#کیومرث_پوراحمد #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech