This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و یکی از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمی شدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
ساخت تندیس از فرهاد پوریاری
farhad_pouryari
#فرهام_نیکپور #آمل #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
ساخت تندیس از فرهاد پوریاری
farhad_pouryari
#فرهام_نیکپور #آمل #زن_زندگی_آزادی #مرد_میهن_آبادی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با دومین سالگرد مهسا امینی، نیروهای امنیتی با بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ تماس میگیرند و آنها را تهدید میکنند. آنها حتی با موبایل افرادی که جانشان را از دست دادند هم تماس گرفتهاند!
مادر فرهام نیکپور در استوری اینستاگرامش خبر داد که از شمارهای ناشناس تماس گرفتهاند.
او این تماسها را ناشی از ترسشان از فرزندان قهرمان ایران دانست و نوشت:
«هنوز پیگیر شماهایی که سی شهریور بازداشت شده بودید هستن هنوز می ترسن از شما قهرمانا، لااقل یه بروز رسانی بکنید خودتون رو این بچه نزدیک دوساله آسمونی شده»
- فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و یکی از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمی شدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
#فرهام_نیکپور #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر فرهام نیکپور در استوری اینستاگرامش خبر داد که از شمارهای ناشناس تماس گرفتهاند.
او این تماسها را ناشی از ترسشان از فرزندان قهرمان ایران دانست و نوشت:
«هنوز پیگیر شماهایی که سی شهریور بازداشت شده بودید هستن هنوز می ترسن از شما قهرمانا، لااقل یه بروز رسانی بکنید خودتون رو این بچه نزدیک دوساله آسمونی شده»
- فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و یکی از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمی شدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
#فرهام_نیکپور #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام فرهام نیکپور در سالگرد جانباختن فرزندش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«پسرم دوسال شده که ندارمت 💔😔😭
صداتو روی این فیلم گذاشتم ، وقتی بیرون بودی بیشتر برام ویس می فرستادی ،همشو دارم😭تواین ویس فقط دوروز مامانو ندیده بودی چقدر دلتنگم شدی ، پس من الان چی بگم دوساله که ندیدمت😭😭خواستم با یه شمع هم صدا و هم تصویرتو داشته باشم 😔 و این شمع رو به عشق تو درست کردم تا برام موندگار بشه صدات💔💔 تو روز عشق آسمونی شدی ومنم به عشق تو دارم ادامه میدم تا روز وصال❤️
هنوز نتونستم وسایل اتاقت روجمع کنم ،هنوز لباسات آویزونه، اخرین نوشابه وابمیوه که خوردی ،اخرین پتو که سرت بود ، کشی که باهاش موهاتو می بستی ، و هر وسیله تو، همه چی هست به جز تو 😭
چقدر دلتنگتم ، چقدر دلم می خواد برای یه بار فقط یه بار بغلت کنم 😭 همه میگن حالا تمومکن زندگیتو بکن ، ولی نمی دونن که چقدر زور دلتنگی یه مادر برای بچش زیاده ، بچه ای که با خون دل بزرگش کردی وحالا قرار بود به ثمر برسه ، فارغ التحصلیش، دامادیش، کار و موفقیتش، زن و زندگیشو باید میدیدم ولی به جاش 😔سنگ سرد مزارش رو دارم و یه دنیا حسرت و دلتنگی😔😭 از شهریور چهارصد ویک زندگیمون زیر و رو شد ، جوونی بچم رو نابود کردن و پدرو مادرشو فرسوده و داغون، ولی همیشه میگفتن خدا جای حق نشسته، ومنتقمه و ما هم به امید اون روز منتظریم ،پس برای ما خدایی کن✌🏻»
- فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمیشدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
#فرهام_نیکپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پسرم دوسال شده که ندارمت 💔😔😭
صداتو روی این فیلم گذاشتم ، وقتی بیرون بودی بیشتر برام ویس می فرستادی ،همشو دارم😭تواین ویس فقط دوروز مامانو ندیده بودی چقدر دلتنگم شدی ، پس من الان چی بگم دوساله که ندیدمت😭😭خواستم با یه شمع هم صدا و هم تصویرتو داشته باشم 😔 و این شمع رو به عشق تو درست کردم تا برام موندگار بشه صدات💔💔 تو روز عشق آسمونی شدی ومنم به عشق تو دارم ادامه میدم تا روز وصال❤️
هنوز نتونستم وسایل اتاقت روجمع کنم ،هنوز لباسات آویزونه، اخرین نوشابه وابمیوه که خوردی ،اخرین پتو که سرت بود ، کشی که باهاش موهاتو می بستی ، و هر وسیله تو، همه چی هست به جز تو 😭
چقدر دلتنگتم ، چقدر دلم می خواد برای یه بار فقط یه بار بغلت کنم 😭 همه میگن حالا تمومکن زندگیتو بکن ، ولی نمی دونن که چقدر زور دلتنگی یه مادر برای بچش زیاده ، بچه ای که با خون دل بزرگش کردی وحالا قرار بود به ثمر برسه ، فارغ التحصلیش، دامادیش، کار و موفقیتش، زن و زندگیشو باید میدیدم ولی به جاش 😔سنگ سرد مزارش رو دارم و یه دنیا حسرت و دلتنگی😔😭 از شهریور چهارصد ویک زندگیمون زیر و رو شد ، جوونی بچم رو نابود کردن و پدرو مادرشو فرسوده و داغون، ولی همیشه میگفتن خدا جای حق نشسته، ومنتقمه و ما هم به امید اون روز منتظریم ،پس برای ما خدایی کن✌🏻»
- فرهام (ابراهیم)نیک پور، شهروند ساکن آمل و از بازداشت شدگان خیزش زن،زندگی،آزادی در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بود که با کمک به چند نفر از زخمیشدگان در روز اعتراضات در درمانگاه بازداشت شد و او ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ مدت کوتاهی پس از آزادی به دلیل فشارهای امنیتی و قضایی و آسیبهای ناشی از شکنجه در دوران بازداشت به زندگی خود پایان داد.
ثمین راعی، مادر فرهام در مراسم چهلم او گفت: «پسرم یه مرگخاموش داشت، ولی صداشو همه شنیدند. صداش جهانی شد. حالا فرهامم، من صدای تو میشم. من دادخواه تو میشم. من انتقام تمام اون روزها رو ازشون میگیرم. تمام اون شکنجهها، تمام اون کتکها. من دادخواه تو میشم. من رهرو راه تو میشم. و فقط میخوام یاد و نام تورو جاوید نگهدارم.»
فرهاد نیکپور، پدر فرهام در اردیبهشت ۱۴۰۲ در زادروز فرزندش که تازه بیست ساله میشد، بر سر مزارش شامپاین باز کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«کاش میشد با هم برقصیم و بنوشیم ....ولی افسوس...
امروز بیست ساله میشی و من و مادرت از همین جا برات بوسه میفرستیم و دعا میکنیم راهت پر رهرو باشه»
#فرهام_نیکپور #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech