آموزشکده توانا
56.3K subscribers
31.5K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
رضا رمضان‌زاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، در واکنش به تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:

«در حکومتی زندگی می‌کنیم که هر روز، پشت دیوارهای سیم‌خاردارش، باید نام شریف‌ترین انسان‌ها را برای اعدام بشنویم. اینک در جبهه‌ای هستیم که مقاومت و ایستادگی را زنان، چه در زندان‌ها و چه در خیابان‌ها، نشان می‌دهند. اگر هر یک از ما صدای یکدیگر را نشنویم، باید منتظر حکم خودمان باشیم.

نمی‌شود در مقابل هرگونه حکم اعدامی خاموش ماند. حکم اعدام پخشان، مصداق حکم‌های خودمان خواهد بود. از این رو، برای لغو حکم اعدام پخشان عزیز، صدایمان را بلندتر از قبل خواهیم کرد تا سیلی محکمی باشد بر دهان حکومت استبدادی، سرتاسر ظلم جمهوری اسلامی.

رضا رمضان‌زاده
واحد ۴، زندان تهران بزرگ
۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۳»

ـ لازم به ذکر است، اعدام قتل عمد حکومتی است که حق حیات را از انسان سلب می‌کند و در برابر هرگونه اعدامی باید واکنش نشان داد.

#رضا_رمضان_زاده
#پخشان_عزيزى
#نه_به_اعدام
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه دو زندانی سیاسی به شاهزاده رضا پهلوی و دعوت از او برای حمایت از همه زندانیان و مبارزه با اعدام

دو زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار طی نامه‌ای از شاهزاده رضا پهلوی خواستند تا به عنوان نماد همبستگی و وحدت ملی، صدای همه زندانیان باشد و با حمایت از کنشگران مخالف با اعدام، پیام حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت را به جهان مخابره کند.

رضا محمدحسینی و زرتشت احمدی‌راغب از شاهزاده رضا پهلوی خواستند «با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر» در «میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگ‌تر» ایفا کند و صدای همه زندانیان سیاسی فارغ از هر گرایشی باشد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

«به نام ایران

جناب شاهزاده رضا پهلوی،

با درود و احترام،

ما، رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدی‌راغب، به‌عنوان دو زندانی سیاسی و دل‌نگران آینده میهن، که باورهای ما بر آزادی، عدالت، و کرامت انسانی استوار است، مفتخریم که در این برهه حساس از تاریخ ایران، خطاب به شما سخن می‌گوییم.

نقش شما به‌عنوان یکی از چهره‌های برجسته و مورد احترام در عرصه مبارزات آزادی‌خواهانه ملت ایران، همواره مایه امید و الهام بوده است. تلاش‌های شما در تقویت اتحاد ملی و پایبندی به ارزش‌های آزادی، عدالت و حقوق بشر، ستودنی است و بی‌شک مسئولیت بزرگی که بر دوش دارید، شما را به نمادی از همبستگی و وحدت ملی تبدیل کرده است.

جناب آقای پهلوی، ما بر این باوریم که دوران گذار از استبداد به آزادی، مستلزم همدلی و همراهی تمامی اقشار ملت ایران است. از این رو، از شما تقاضا داریم که در سخنان و اقدامات خود، صدای تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، فارغ از گرایش‌ها، باورها، قومیت‌ها و زبان‌هایشان باشید. این زنان و مردان شریف که به دلیل ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از کرامت انسانی در بند هستند، نیازمند حمایت شما و تمامی افراد آزاده‌اند.

همچنین، از شما درخواست داریم که در میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگ‌تر ایفا کنید. شمشیر دولبه اعدام که توسط حاکمان دیکتاتور جمهوری اسلامی با اهرم مذهب و قانون به کار گرفته می‌شود، همواره پیام خشونت و اختناق را به جامعه تحمیل کرده است. شما می‌توانید با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر، مشوق اقدامات انسانی بسیاری باشید. این ابزار ظلم باید با اتحاد و همدلی از دستان این حکومت بیرون آورده شود. ما وظیفه داریم از جان انسان‌ها حمایت کنیم و پیام صلح، زندگی و کرامت انسانی را جایگزین این چرخه خشونت کنیم.

ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و همبستگی نیاز دارد؛ اتحادی که بر پایه احترام به حقوق انسانی همه ایرانیان، بدون هیچ‌گونه تبعیض، بنا شده باشد. از شما انتظار می‌رود که این اصل مهم را در رهبری اخلاقی خود به کار گیرید و پیامی روشن از حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت برای تمامی ایرانیان به جهان ارسال کنید.

ما باور داریم که رویکرد فراگیر شما در این مسیر، به دور از مرزبندی‌های سیاسی و جناحی، می‌تواند الهام‌بخش تمامی ایرانیان در داخل و خارج از کشور باشد و چراغ راهی برای آینده‌ای روشن و آزاد گردد.

در پایان، با آرزوی توفیق روزافزون برای شما و با امید به پیروزی نور آزادی بر تاریکی استبداد، از شما می‌خواهیم که همچنان صدای رسا و همبسته ملت ایران باشید و به راه پرغرور خود ادامه دهید.

با احترام و ارادت،
رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدی‌راغب»

ـ لازم به ذکر است، شاهزاده رضا پهلوی به زودی در یک کنفرانس حقوق بشری در ژنو، سخنرانی خواهد کرد.
در سال‌های گذشته هموطنانی همچون مسیح علی‌نژاد، شیما بابایی، نازنین افشین‌جم، نازنین بنیادی، لادن برومند، ابراهیم مهتری، مازیار بهاری، غزاله شارمهد، دریا صفایی، نرگس اسکندری، علی احساسی، علیرضا آخوندی، مریم کلارن، آدرین قمی، شاپرک شجری‌زاده، کاوه شهروز، تقی رحمانی، نغمه عابدینی، پتکین آذرمهر، محمد مصطفایی، کاسپین ماکان و احمد باطبی و چند تن از زندانیان سابق خارجی که در ایران بازداشت بودند در این کنفرانس سخنرانی کرده و درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران سخن گفته‌اند.

#رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #حقوق_بشر #نه_به_اعدام #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روایت شکنجه در بازداشتگاه پلیس؛ رنج‌نامه مختار آلبوشوکه از زندان شیبان

مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز، در نامه‌ای به شرح شکنجه‌های روحی و جسمی‌ای پرداخته که در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز تجربه کرده است.

او با اشاره به فحاشی‌های جنسیتی مأموران، روایت می‌کند که چگونه، با وجود آگاهی از بیماری فتق، ضربات مکرر به ناحیه شکمش وارد شده و این خشونت‌ها به تشدید بیماری و تحمل دردهای شدید منجر شده است. وی که محکوم به حبس ابد است، همچنین از محرومیت خود از درمان ضروری علی‌رغم تأکید پزشکان سخن گفته و توضیح می‌دهد که چگونه به جای درمان، با تزریق مسکن‌های قوی و مصرف قرص، درد ناشی از بیماری و شکنجه را تحمل می‌کند.

او که پیش‌تر با دستور پلیس فتا و توسط مأموران اداره اطلاعات از زندان خارج شده بود، در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز تحت ضرب‌وشتم قرار گرفت.

متن کامل این نامه، عینا در پی می‌آیند:

«وقتی با حکم ابد و پنج سال، چهارده سال در زندان بمانی؛ دیدن منظره خیابان‌ها، ماشین‌های در رفت‌وآمد، درخت‌های وسط بلوار و چهره‌های مردم که با عجله در آمد و شدند، برای من حکم رفتن به یک تور تفریحی ویژه و دیدن زیباترین مناظر جهان را داشت. برای همین وقتی ۱۵ آذر ۱۴۰۳ من را صدا زدند و در محوطه زندان سوار ماشین کردند، در ابتدا حسی از شوق در وجودم جوانه زد، تا وقتی که با همراهان لباس شخصی که نمی‌شناختم از در زندان خارج شدیم و نفر جلوئی برگشت و اولین مشت محکم را به صورتم کوبید و به همکارش که کنارم بود گفت «چشم‌بند و دستبد این بی‌شرف….را بزنید!»

من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم می‌پیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم می‌گذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهره‌های مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمی‌کردم آن‌هم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!

داشتم خودم را دلداری می‌دادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه می‌خواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاه‌شان برسیم، با فحاشی‌های رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانواده‌ام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدن‌شان را کمتر متوجه می‌شدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.

نمی‌دانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم می‌زدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس می‌کند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پاره‌شدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجه‌گاه‌شان بازگرداندند.

این شکنجه شدن، همراه با فحاشی‌های رکیک جنسی به خانواده‌ام و بی‌هوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بی‌توجهی مأموران، یک‌بار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفن‌های گوشی شخصی که بازداشت‌شده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را برده‌اند و همبندی‌ها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها می‌گذرد، احساس می‌کنم حفره‌ای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل شکنجه فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشی‌های جنسی مکررشان به عزیزانم، حفره‌ای که هرگز پر نخواهد شد.

مختار آلبوشوکه، دیماه ۱۴۰۳″


اطلاعات بیش‌تر
https://tinyurl.com/mvkck9br

#مختار_آلبوشوکه #زندان_شیبان_اهواز #شکنحه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ۱۰۰۰ تن از فعالان شناخته شده جنبش زنان، جنبش کارگری، خانواده‌های دادخواه، خانواده‌های قربانیان شلیک سپاه به پرواز اوکراینی، فعالان محیط زیست، معلمان، رونامه‌نگاران، نویسندگان، پزشکان و فعالان سیاسی با امضا بیانیه‌ای خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی شدند. متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:

صدای زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی باشیم!

هم‌میهنان آزاده، آگاه و متعهد

زندانیان سیاسی، فرزندان شایسته ملت هستند؛ اجازه ندهیم صدای آن‌ها که صدای من و شما بودند؛ لحظه‌ای به خاموشی گراید.

همه ما یکصدا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی هستیم.

هموطنان گرامی!

این زندانیان بدون‌ ارتکاب هیچ جرم و گناه برخلاف اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» به زندان افتاده و در تضاد کامل با اصل «حقوقی شخصی بودن مجازات»، خانواده‌های آنها نیز مجازات شده و در زجر و‌ عذاب گرفتار ظلم و ستم مضاعف شده‌اند.

نظر باینکه کلیه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی به استناد اصول «۳۴، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۱، ۱۵۹ و ۱۶۸ قانون اساسی»

درمرجعی غیر قانونی وغیر مستقل و غیر صالح قضایی، بدون دادرسی منصفانه و حق دفاع مشروع، زندانی شده اند؛ باید بی قید و شرط آزاد شوند.

با توجه به وضعیت وخیم برخی از زندانیان، و غیر قابل تحمل بودن شرایط سخت زندان برای همه عزیزان، لازم است که همه ما از هر گروه و عقیده‌ای که هستیم به یاری این آزاد زنان وآزاد مردان بشتابیم و خواهان آزادی فوری آنان باشیم؛ شاید فردا دیر باشد

بویژه در مورد اعدام‌های روزهای پیش رو بسیار نگرانیم و اینگونه تصمیمات غیرعادلانه، ما را برای پافشاری بر آزادی همه این ازادگان مصمم تر می‌کند.

به امید آزادی همه زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی


اسامی در لینک زیر :

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfMcPzo0QDeaDXO1ZOn0irn-u3CfJhCNK4sJZU9LNtkYbflTg/viewform?usp=header

#زندانیان_سیاسی #برای_آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
نه به اعدام خواستی مطلق در اندیشه، اراده و عمل
✍️آنیشا اسدالهی

آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در نامه‌ای به مسئله اعدام در ایران پرداخته است. او با تأکید بر لزوم مطلق‌بودن مخالفت با اعدام، به تجربیات خود از همبستگی زندانیان در برابر این حکم غیرانسانی اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که حتی کوچک‌ترین استثنا در این مسئله می‌تواند زمینه‌ساز گسترش هیولای اعدام شود.

در ادامه متن کامل این نامه را می‌خوانید:

نامه آنیشا اسداللهی، معلم و مترجم زندانی در اوین، با تأکید بر مطلق بودن خواست «نه به اعدام»، نگاهی عمیق به تجربه‌های شخصی او از همبستگی زندانیان و ضرورت ریشه‌یابی این خواسته دارد. او با اشاره به صدور حکم اعدام برای دو هم‌بندی‌اش، پخشان عزیزی و وریشه مرادی، می‌گوید: «روح نه به اعدام بر فراز هر گرایش سیاسی و همزمان در درون آن، در ذهن تک تک ما ایستاده بود و ما را نظاره می‌کرد.» آنیشا از لحظات تلخی مانند روز اعدام رضا رسایی یاد می‌کند که چگونه زندانیان با گرایش‌های سیاسی مختلف در برابر این «عمل انحصاری دولتی» ایستادگی کردند.
او هشدار می‌دهد که کوچک‌ترین روزنه در خواست «نه به اعدام» می‌تواند «دایره هیولای اعدام» را گسترده‌تر کند و می‌گوید: «به محض آنکه روزنه‌ای در آن بیفتد، دایره هیولای اعدام بازتر و بازتر می‌شود.» آنیشا به این باور است که روح این خواست هنوز در جامعه عمیقاً درونی نشده و توضیح می‌دهد که: «هنوز محدوده‌هایی وجود دارد که با اعدام همراهی می‌شود یا با سکوتی معنادار از کنارش با بی‌تفاوتی رد می‌شویم.»
در بخش دیگری از نامه، او به مشکلات تاریخی و مفهومی در پذیرش «نه به اعدام» اشاره می‌کند و می‌نویسد: «تاریخ شکننده حق‌ها، حتی آنجا که حقانیتی سر بر می‌آورد... به آسانی فرو می‌نشیند و به فراموشی سپرده می‌شود.» او از «منطق زور تاریخی» و عدم تعمق در مفاهیم ریشه‌ای انتقاد کرده و تأکید می‌کند که این حق باید به زبان مردم و با پاسخ‌گویی به پرسش‌های آن‌ها توضیح داده شود.
او در نقد فعالان سیاسی می‌گوید که هنوز «نه به اعدام» به شکلی مطلق درک نشده و بسیاری با تأکید بر ویژگی‌های فردی محکومان، خواسته‌شان را محدود می‌کنند. او می‌پرسد: «اگر من اینگونه نباشم، آیا شما به حاکمیت ارتجاع حق می‌دهید من را وارد آن روزنه هولناک استثنا کند؟»
آنیشا تأکید دارد که دفاع از «نه به اعدام» باید به دور از انحصار سیاسی و ایدئولوژیک باشد و می‌نویسد: «اعدام در انحصار دولت‌هاست و نه به اعدام خواستی مطلق که آن را باید مطلق اندیشه، اراده و عمل کرد.» این نامه دعوتی است برای بازنگری و بازتعریف این خواسته به‌عنوان حقی انسانی و غیرقابل‌چشم‌پوشی.


متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/no-to-execution-anisha-asadollahi/

#بیانیه #آنیشا_اسداللهی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
در آستانه سالگرد کارزار، «بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه‌ودوم پیوست.»

در ادامه اعدام‌ها و سرکوب‌های سیستماتیک که روزانه علیه شهروندان ایران اعمال می‌شود، متأسفانه حاکمان ستمگر در دی‌ماه، بیش از ۱۱۰ زندانی را اعدام کردند و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تاکنون نیز ۹۵۰ نفر از شهروندان زندانی را بر چوبه‌های دار آویخته‌اند. این آمار نشان‌دهنده افزایش بی‌سابقه استفاده از اعدام به‌عنوان ابزاری برای سرکوب جامعه است.

در آخرین اخبار، یک زندانی سیاسی به نام مالک داورشناس (موسوی)، ۲۶ ساله، اهل شهرستان کرخه، به اتهام بغی به اعدام محکوم شده است. این زندانی که از سال ۱۴۰۰ در بازداشت به سر می‌برد، تحت شکنجه‌های روحی و جسمی وادار به اعتراف شده و اکنون در خطر جدی اجرای حکم اعدام قرار دارد.
در مقابله با این احکام غیرانسانی، جامعه و زندانیان در برابر خشونت‌های حکومت مقاومت کرده‌اند. کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" اکنون به ۳۴ زندان گسترش یافته است و شاهد حمایت‌های گسترده در داخل و خارج کشور از این کارزار هستیم.
از جمله این حمایت‌ها، ۱۱ تشکل صنفی معلمان در استان‌های مختلف، باوجود فشارهای امنیتی، شجاعانه از کارزار حمایت کرده‌اند و در تجمعات هفتگی خود نیز بارها شعار نه به اعدام سر دادند.همچنین شاهد موضعگیری ماموستاهای شهرهای مختلف کردستان علیه اعدام بودیم.
همچنین، در ۲۹ دی‌ماه، دو قاضی بدنام، محمد مقیسه و علی رازینی، که سابقه چهار دهه نقض حقوق بشر و صدور هزاران حکم اعدام برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی را در کارنامه خود داشتند، توسط یک شهروند به جان آمده پاسخ جنایات خود را دریافت کردند.شادمانی و استقبال جامعه بویژه دادخواهان هزاران اعدام سیاسی را به دنبال داشت که این نتیجه ۴۵ سال اعدام و قتل‌عام زندانیان و بیانگر انزجار مردم ایران از اعدام است و نشاندهنده این است که کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" و هر نوع کنش علیه اعدام صدای اکثر مردم ایران و لغو این حکم قرون وسطایی اعدام خواسته آنها می‌باشد.

طبق آخرین گزارش‌ها، بند مردان زندان عادل‌آباد شیراز نیز به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته‌اند. هفته گذشته نیز بند زنان همین زندان حمایت خود را از این کارزار اعلام کرده بودند.

کارزار ضمن محکومیت تمامی احکام اعدام، صرف‌نظر از اتهامات یا عقاید زندانیان، بار دیگر تأکید می‌کند که حکم اعدام غیرانسانی است و باید به‌طور کلی لغو شود. حکومت مستبد ایران با حربه‌های "شرعی و قانونی خودساخته" از اعدام برای سرکوب جامعه استفاده می‌کند. ضروری است که همه با اصل حکم اعدام به‌عنوان حکمی غیرانسانی مخالفت کنند تا بستری برای وقوع جرم و جنایت از بین برود؛ چراکه زمینه‌ساز بسیاری از جرم‌ها در جامعه، خود حکومت است.

ما به عنوان اعضای کارزار، ضمن قدردانی از حمایت‌های مردمی از کارزار، از اعتصاب عمومی علیه اعدام در روز چهارشنبه در شهرهای کردستان حمایت کرده و همه مردم را نیز به حمایت از آنها فرا میخوانیم. و بار دیگر از تمامی زندانیان در زندان‌های مختلف درخواست می‌کنیم به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" بپیوندند تا یک‌صدا و متحد برای دفاع از حق حیات محکومان به اعدام فریاد بزنیم.

کارزار‌ "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در هفته پنجاه‌ودوم در ۳۴ زندان زیر در اعتصاب غذا خواهند بود:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان و زندان کامیاران.

هفته پنجاه‌ودوم
سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعری از فرهاد حافظی در اعتراض به احکام ناعادلانه صادرهٔ اعدام برای زندانیان سیاسی

شعر و خوانش؛ #فرهاد_حافظی_سمنانی
زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین


تصور کن یه زندونی، پر از درد و پریشونی
جوابش حکمِ اعدامِ، میشه لبریزِ ویرونی
جهان قدِ قدمهاشِ، داره بدجوری می پاشه
توی سلولِ سه در دو، که طول وعرضِ دنیاشِ
پر از تردید و تشویشِ، تو قلبش انگار آتیشِ
با هر صوتِ اذانِ صبح، هزار بار زیر و رو میشه
از این گلدسته ها داره، صدای مرگ می باره
یه زندونی تو سلولش، به فکرِ چوبهٔ دارِ
همش پا میشه...میشینه، هواش بدجوری سنگینِ
سلولِ انفرادیش و، مِثِ طابوت میبینه
دلش تنگِ عزیزاشِ، همش تو فکرِ فردا شه
که بازم فرصتی میشه، یروزی پیششون باشه
شب و روزاش و میشمارِ، شبا تاصبح بیدارِ
یه احساسی بهش میگه، که بغضش رو نِگَهدارِ
غرورت نشکنه پیشِ، سیَه روزانِ بی ریشه
یه امیدی بهش میگه، بزودی شب تموم میشه
تصور کردی دنیاش و، اگه حس کردی درداشو
برای نه به حکمِ مرگ، تو هم کاری بکن... پاشو
سکوتِ تلخت و بشکن، بزن فریاد هم میهن
بگو بسه دیگه اعدام، بگو بسه دیگه کشتن
بنامِ نامی ایران، بنام حضرتِ انسان
برای عشق وآزادی، بشیم همراه و هم پیمان


فرهاد حافظی سمنانی که فرهاد آزرم نیز نامیده می‌شود، شاعر و ترانه‌سرا ست او در فضای مجاری در انتقاد از ظلم حکومت به مردم می‌نوشت که بازداشت و سپس به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. با اتهاماتی که برای نیروهای مبارز تبدیل به یک ترجیع‌بند تکراری و تلخ شده است؛ – اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور – فعالیت تبلیغی علیه نظام – توهین به رهبری – توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران امروز، هر گونه اقدام و انتقاد که از دید جمهوری اسلامی، نامطلوب قلمداد شود سریعا به امنیت کشور پیوند می‌خورد. بر این اساس است که هنرمندی چون فرهاد حافظی به «تبانی علیه امنیت کشور» متهم می‌شود.

از فرهاد حافظی بیشتر بدانید:
فرهاد حافظی؛ حبس به «جرم» ایران‌دوستی و مردم‌دوستی
https://tavaana.org/farhad-hafezi/

#فرهاد_حافظی #بیانیه #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، پس از کشته شدن قاضی مقیسه متنی در خصوص دادرسی‌های ناعادلانه دادگاه‌های انقلابی و ظلمی که متحمل شده به شرح زیر نوشته است:

چند روز پیش جریان کشته‌شدن قاضی محمد مقیسه، بار دیگر تمام خاطرات بازداشت‌ها و دادگاه و ظلم‌هایی که به من شد را به خاطر آورد و لازم دیدم که برای ثبت در تاریخ این موارد را بنویسم.

در سال ۱۳۹۸، قاضی محمد مقیسه، که به صدور احکام ناعادلانه علیه فعالان حقوق بشر شهرت دارد، تنها به دلیل نوشتن جمله «مرگ بر دیکتاتور» بر دیوار، مرا به ۷ سال حبس محکوم کرد. این حکم ظالمانه بخشی از ظلمی بود که جوانی‌ام را در زندان گرفت. در همان سال، پدرم که برای دفاع از من به دادگاه آمده بود، با توهین مقیسه مواجه شد و از دادگاه بیرون انداخته شد. او گفته بود: «پسرت ضد انقلابه، برو بیرون». این برخورد غیرانسانی زخمی عمیق بر روح خانواده‌ام گذاشت و بخشی از فشارهایی بود که بر ما تحمیل شد.
پس از آزادی کوتاه ۷۵ روزه در بهمن ۱۴۰۱، به دلیل گفتن جمله «ما به چه زبانی بگوییم که شما را نمی‌خواهیم؟» بار دیگر بازداشت شدم. در ۱۱ اردیبهشت، مأموران اطلاعات سپاه در حضور پدرم مرا با ضرب‌وجرح شدید دستگیر کردند. در نمایشی به نام «جلسه رسیدگی» در شعبه ۲۸ بی‌دادگاه انقلاب، قاضی محمدرضا عموزاد مرا به ۷ سال و ۹ ماه حبس محکوم کرد. این حکم ظالمانه در تجدیدنظر توسط آخوند حوزان به ۶ سال و ۳ ماه کاهش یافت. پدرم که تاب دیدن این خشونت‌ها و فشارهای روانی ناشی از وضعیت من را نداشت، بیمار شد و در مهرماه همان سال بر اثر ایست قلبی درگذشت. با وجود این فاجعه، رژیم ستمگر حتی اجازه حضور در مراسم خاکسپاری او را نیز به من نداد.
در طول این سال‌ها، بیش از پنج سال از جوانی‌ام را با زندان، تبعید و انفرادی از من گرفتند. یکی از تلخ‌ترین تجربیاتم تبعید از زندان اوین به قزل‌حصار بود. زمانی که به این تبعید اعتراض کردم، به دستور هدایت‌الله فرزادی، رئیس زندان اوین، و مدیر داخلی، میثم باقری، به سلول انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شدم و سپس سه هفته را در شرایطی سخت درسلول انفرادی موسوم به سوییت ویژه شکنجه آخرین لحظات زندگی زندانیان اعدامی زندان قزلحصار سپری کردم. شبی در آبان ۱۴۰۲، زندانی‌ای را دیدم که صورت خونینش به حلقه‌های دیوار بسته شده بود. او با دستبند و پابند، زیر پنجره از سرما می‌لرزید و التماس می‌کرد، اما مأموران کوچک‌ترین توجهی به او نداشتند. این رفتارهای غیرانسانی هرگز از ذهنم پاک نخواهد شد.
پدرم زیر خاک آرمیده، اما آمرین این جنایات، از جمله مقامات سپاه پاسداران، هدایت‌الله فرزادی، محمدرضا عموزاد، آخوند حوزان، و دیگر عوامل سرکوب، هنوز محاکمه نشده‌اند. رژیمی که با خشونت، اعدام، زندان و سرکوب، آزادی‌خواهان را خاموش می‌کند، هیچ مشروعیتی ندارد و روزی به دست عدالت سپرده خواهد شد. وظیفه انسانی من این است که روشنگری کنم و صدای قربانیان این جنایات باشم. عدالت روزی برقرار خواهد شد و عاملان این ظلم‌ها در برابر نگاه جهانیان محاکمه خواهند شد.

#محمد_مقیسه #رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس در اعتراض به صدور احکام اعدام بیانیه‌ای صادر کردند.
روز گذشته، سه‌شنبه دوم بهمن‌ماه، تعدادی از دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس گردهم آمدند و با انتشار بیانیه‌ای همبستگی خود با کارزار #سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام اعلام کردند.
آن‌ها صدور حکم غیرانسانی اعدام را محکوم کردند.
در این بیانیه آمده است:
«حکومت هرگز حق ندارد ما را بکشد، هیچ یک از ما را، بی هیچ بهانه و دستاویزی. این نه یک نهِ قطعی و بی‌چون‌وچراست.»

متن کامل بیانیه

«گاه آن رسیده است تا بیش از پیش و با صدایی هرچه رساتر اعلام کنیم: حکومت هرگز حق ندارد ما را بکشد، هیچ یک از ما را، بی هیچ بهانه و دستاویزی. این نه یک نهِ قطعی و بی‌چون‌وچراست.

نیک می‌دانیم که حاکمیت برای بقای خود و حفظ منافع مشترک اقلیت حامی خود، با بهره‌گیری از ایدئولوژی، مجازات‌های اسماً قانونی را وضع می‌کند و به نام «قانون» جنایاتش را علیه شهروندان مشروع جلوه می‌دهد. اعدام یکی از این مجازات‌ها است: پیام‌آور رعب و وحشت که فلسفۀ وجودی آن چیزی نیست مگر سرکوب تودۀ مردم. آموخته‌ایم که آنچه دولت‌های جبار و خودکامه را نگاه می‌دارد (هرچند نه تا ابد) سیطره رعب و ترس است. این است که توسل به جوخه‌های اعدام در نظام‌های سیاسی خودکامه و استبدادی عادتی دیرینه است و در جمهوری اسلامی با بهانه‌های مختلف: گاه به اسم «امنیت»، گاه به نام عدالت.

امروز در حکومت جمهوری اسلامی بحث حتی بر سر این نیست که آیا اعدام می‌تواند بخشی از یک سیستم حقوقی جویای عدالت باشد یا خیر؟ اعدام جمهوری اسلامی قصدی برای مجازات و برقراری «عدالت» ندارد؛ بلکه راهی است برای تغذیه نظام و هراس‌افکنی بر جمعیت از طریق نمایش جباریت.

اما آنچه باید به‌ حکومت مستبد آموخت این است که منشأ قانون خواست و ارادۀ مردم است نه ارادۀ حاکمان. اعدام نفی حق حیات انسان به دست خون‌خواه حکومت است و «زن، زندگی، آزادی»، در گام نخست، پاسداشت زندگی است و کوتاه کردن بازوان این قدرت مسلط در گرفتن حق زیست شهروندان است.

ما دانشجویان دانشگاه تربیت‌مدرس، در همراهی با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» زندانیان سراسر کشور، آمده‌ایم تا اعلام کنیم در برابر اعدام، این حکم غیرانسانی و بربرگونه، تمام قد ایستاده‌ایم.

امیدواریم یارانمان در دیگر دانشگاه‌ها نیز صدای «نه به اعدام» را رساتر از گذشته، به انواع شیوه‌های خلاقانه‌ای که می‌شناسند، در دانشگاه‌ها بلند کنند. دیر نیست روزی که، آنچنان که شایسته و به‌حق است، فضای دانشگاه را بازپس‌گیریم و با بهره‌گیری از حق آزادی بیان، این حق بنیادین شهروندی‌مان، صدای اعتراض خود را، آن‌گونه که باید، در صحن دانشگاه طنین‌انداز کنیم.

جامعه‌ای که شأن و کرامت انسانی را پاس می‌دارد جایی برای چوبه‌های دار ندارد.»

#نه_به_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#پخشان_عزیزی
#وریشه_محمدی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه

@Tavaana_TavaanaTech
جامعه جهانی بهائی، اجرای حکم حبس ۱۱ زن بهائی را محکوم کرد.
روز گذشته چهارشنبه ۳ بهمن‌ماه ساعت ۶ صبح سرکوبگران جمهوری اسلامی به منزل زنان بهایی حمله کردند و با ایجاد رعب و وحشت آنان را بازداشت کردند.
در بیانیه‌ای که جامعه جهانی بهائی منتشر کرد، این بازداشت‌ها بخشی از یک «کارزار سیستماتیک و رو به افزایش آزار و سرکوب» علیه بهائیان معرفی شده‌اند.
این بیانیه همچنین اشاره می‌کند که چندین نفر از زنان بازداشت‌‌شده مادر نوزاد و کودک خردسال‌ هستند یا مسئول مراقبت از والدین سالخورده‌شان.

متن کامل بیانیه:

دو روز قبل از بررسی کارنامۀ حقوق بشری جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد،
حکومت ایران ۱۱ زن بهائی را به دلیل اعتقادشان بازداشت می‌کند

ژنو—۳ بهمن ۱۴۰۳—در جدیدترین اقدام خشونت‌آمیز جمهوری اسلامی ایران علیه بهائیان، امروز صبح زود در موجی تکان‌دهنده از حملات به منازل، ١١ زن بهائی بدون حکم قضایی یا اطلاع قبلی بازداشت شدند.

چندین نفر از زنان بازداشت‌شده نوزاد و کودک خردسال دارند یا مسئول مراقبت از والدین سالخورده‌شان هستند. آن‌ها پیش از این به دلیل بهائی بودن با محکومیت‌ مواجه شده بودند. بر اساس گزارش‌ها، مأموران امنیتی با بالا رفتن از دیوار، تحت فشار قرار دادن همسایگان و جا زدن خود به عنوان کارکنان خدمات شهری، با اعمال زور وارد منازل این زنان شده و آن‌ها را تحت بازرسی‌های پرفشار و تهاجمی قرار داده‌اند. همسایگان با ارعاب وادار به سکوت و کودکان حاضر در خانه‌ها از این عملیات مضطرب و دچار وحشت شدند.

۱۰ نفر از این زنان در خانه‌های خود در بهارستان، نزدیک اصفهان، بازداشت شدند. اما وقتی مأموران امنیتی به خانۀ نفر یازدهم رفتند، متوجه شدند که او در خانه نیست. همسرش به آن‌ها اطلاع داد که او برای دیدار با خانواده به روستای قَرَه در استان چهارمحال و بختیاری رفته است. مأموران تا ظهر در محل سکونتش در بهارستان منتظر بازگشت او ماندند و وقتی او بازنگشت، به روستای قَرَه رفتند و او را در همان روز بازداشت کردند.

سیمین فهندژ، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو اظهار داشت: «حکومت ایران بار دیگر چهرۀ واقعی خود را نشان داده است. جمهوری اسلامی دو روز پیش از بررسی کارنامۀ حقوق بشری‌اش در سازمان ملل متحد، بار دیگر دست به اقدامی بی‌رحمانه علیه زنانی کاملاً بی‌گناه زده است. آنچه 'جرم' این زنان محسوب می‌شود خدمت به جوامع محلی‌شان بوده و اکنون حکومت ایران آن‌ها را در یورشی خشونت‌آمیز به منازلشان بازداشت کرده است.»
به تازگی ۱۸ کارشناس حقوق بشر سازمان ملل متحد و جامعۀ جهانی بهائی به آزار و سرکوب مضاعف زنان بهائی در ایران، هم به دلیل اعتقاد دینی و هم به دلیل جنسیتشان اشاره کرده‌اند. واقعۀ امروز، جدیدترین نمونه از این روند انزجارآمیز است.

جامعۀ جهانی بهائی این بازداشت‌ها را که بخشی از یک کارزار سیستماتیک و رو‌ به‌ افزایش آزار و سرکوب علیه بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران است، محکوم می‌کند.

بازداشت‌های امروز تنها دو روز پیش از «بررسی ادواری جهانی»(UPR) ایران در «شورای حقوق بشر سازمان ملل» در ژنو رخ می‌دهد، جایی که انتظار می‌رود آزار و سرکوب سیستماتیک بهائیان توسط حکومت ایران مورد بررسی دقیق قرار گیرد.

جامعۀ جهانی بهائی از جامعۀ بین‌المللی می‌خواهد تا از فرصت بررسی ادواری جهانی استفاده کرده و خواستار این شود که حکومت ایران:
به تبعیض علیه بهائیان در تمامی عرصه‌های زندگی، از جمله آموزش و اشتغال پایان دهد.
آزادی دین و عقیده را رعایت کند.
آزار و سرکوب حکومتی، بازداشت‌ها و مصادرۀ اموال را متوقف سازد.
انتشار تبلیغات نفرت‌پراکنانه علیه بهائیان ایران را خاتمه دهد.
اموال مصادره‌شده را بازگرداند و اجرای عدالت را برای افراد آسیب‌دیده تضمین نماید.

اسامی بازداشت‌شدگان عبارت است از رویا آزادخوش، شورانگیز بهامین، نسرین خادمی، مریم خورسندی، بشری مطهر، مژگان پورشفیع، فیروزه راستی‌نژاد، ساناز راسته، سارا شکیب، آزیتا رضوانی‌خواه و فرخنده رضوان‌پی.


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#داستان_ما_یکیست
#اصفهان
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech