آموزشکده توانا
55K subscribers
32.4K photos
37.9K videos
2.55K files
19.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی را مخفیانه به قتل رساند.

آقای شارمهد، شهروند ۶۷ ساله ایرانی‌آلمانی رئیس رادیو «تندر»، که پیشتر ساکن آمریکا بود در تابستان سال ۱۳۹۹ در جریان سفری به امارات متحده عربی در دوبی توسط ماموران حکومت ایران ربوده و به این کشور منتقل شد. دخترش می‌گوید او در مسیر پرواز از فرانکفورت به بمبئی بود که ربوده شد.

"تندر" نام رسانه گروه "انجمن پادشاهی ایران" در لس‌آنجلس است که حکومت ایران از آن به عنوان یک "گروه تروریستی" یاد می‌کند.

حال حکم جمشید شارمهد در روندی ناعادلانه تایید شده در حالی که تمام روند دادرسی جمشید شارمهد بدون دسترسی به حق دفاع و بهره‌مندی از وکیل مدافع صورت گرفته است. بازداشت او اساسا نه یک بازداشت قانونی بلکه مصداق آدم‌ربایی بوده است که بر اساس قوانین بین‌المللی جرم محسوب می‌شود و روند قضایی و حکم صادره در نتیجه آن نیز کاملا غیرقانونی است. و تایید حکم او به نوعی فرمانی برای قتل حکومتی است.
اجرای حکم اعدام آقای شارمهد، قتل حکومتی است.

آقای شارمهد در دوران زندان از حقوق طبیعی خود محروم بود.

جمشید شارمهد به اتهاماتی ساختگی محکوم شد. او را مثل روح‌الله زم و حبیب اسیود ربودند و به قتل رساندند. این حکومت اگر بتواند باز هم شهروندان مخالف خود را می‌رباید و می‌کشد.
مماشات در برابر این حکومت تروریستی و مافیایی، باعث شده که به خود جرات چنین کارهایی بدهد. حکومتی که بر خون استوار شد و هزاران هموطن را در داخل و خارج مرزها به قتل رساند.
باندی مافیایی خطرناک و تباه‌کار که ایران را گروگان گرفته است.

تسلیت به خانواده شارمهد و به خصوص غزاله شارمهد عزیز


گفتگوی توانا با غزاله شارمهد
https://tavaana.org/friday10/

بررسی پرونده آقای شارمهد:
https://tavaana.org/case_jamshidsharmahd/

#جمشید_شارمهد #قتل_حکومتی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپ‌گرا و تلخ‌کام ایرانی که زندگی‌اش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپ‌گرای ایرانی.

غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانواده‌ای تنگ‌دست به دنیا آمد. فقر غفار را وا می‌دارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم می‌گیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.

در محیط انگلیسی‌مآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی می‌کند. پیشرفت‌اش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق می‌شود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیل‌اش به پایان می‌رسد.

در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعه‌شناسی از دانشگاه تهران می‌شود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعه‌شناسی راهی پاریس می‌شود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت می‌کند.

او که سخت چپ‌گرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمی‌گردد و با تعطیلی دانشگاه‌ها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز می‌‌گردد؛ به شهر محبوب تبعیدی‌ها!

فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسنده‌ایم» انتشار می‌یابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان می‌دهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر می‌انگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفته‌ای از فرزندان‌اش به پاریس می‌رود. در آنجا نیز سعی می‌کند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.

این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/murder_in_the_fall/

#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرستو فروهر، دختر داریوش فروهر و پروانه اسکندری، در این ویدئو می‌گوید که کشتار مخالفین تحت عنوان «حذف فیزیکی» از موارد شرح کار پرسنل وزارت اطلاعات بوده و در پرینت گزارش کار آن‌ها قید می‌شده، آن‌ها قتل در خارج از ساعت اداری، اضافه‌کار دریافت می‌کردند. او تاکید می‌کند که قاتلان عوامل خودسر نبوده‌اند بلکه از مافوق خود دستور می‌گرفتند. آیا چاقو و دشنه و آلات قتاله هم از لوازم کاری آن‌ها بوده است که از بخش اداری و انبار برای کارشان تحویل می‌گرفتند؟
در دادگاه قتل‌های زنجیره‌ای هرگز آمران اصلی محاکمه نشدند....

امروز اول آذر ۱۴۰۳، بیست و ششمین سالگرد قتل وحشیانه داریوش فروهر و پروانه اسکندری، توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است.
۴۵ روز بعد از این اتفاق وزارت اطلاعات اعلام کرد: «با کمال تأسف معدودی از همکاران مسؤولیت ناشناس، کج اندیش و خودسر این وزارت که بی شک آلت دست عوامل پنهان قرار گرفته و در جهت مطامع بیگانگان دست به این اعمال جنایت‌کارانه زده‌اند در میان آنها وجود دارد.»

متّهمان که از کارمندان وزارت اطلاعات بودند، در اعتراف‌های خود، قتل را «حذف فیزیکی» خوانده‌اند که از طرف وزارت اطلاعات به آنها ابلاغ شده و نوشته‌اند که جزو «وظایف سازمانی» آنان بوده‌است و بر اساس دستور و روال‌های ازپیش‌مشخص‌شده عمل کرده‌اند.

علی صفایی، کارمند وزارت اطلاعات، در جلسهٔ دادگاه مورخ ۱۳۷۹/۴/۱۵ می‌گوید: «آن شب ابتدا مسلم و صادق به در منزل رفتند، من و فلاح در کوچه‌ای که بن‌بست بود کمی پایین‌تر از منزل قرار گرفتیم، چند نفر بالای کوچه قرار گرفتند و چند نفر حفاظت کوچه را داشتند. برادر مسلم و صادق وارد منزل شدند و بعد برادر فلاح که بنده در حیاط ماندم. حدوداً بعد از سی دقیقه فلاح برادران دیگر را صدا زدند، با بی‌سیم گفتند و وارد منزل شدند. که گفتند بنده و برادر مسلم و فلاح با خانم پروانه به طبقهٔ بالا رفتیم. بعد از بازرسی عادی فلاح دستور داد کار را شروع کنیم. بنده گردن و دهان ایشان را گرفتم، مسلم دست‌های ایشان را گرفت و برادر هاشم آمد و با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش کرد و محسنی چند ضربه چاقو زد که بنده دیدم تکان می‌خورد. گفتم تکان می‌خورد، چند ضربه دیگر زدند…». مصطفی قربان‌زاده معروف به هاشم، کارمند دیگر وزارت اطلاعات، در دادگاه می‌گوید: «بنده تنها انجام دستور کرده‌ام. پس از حذف از منزل خارج شدیم و به محل کار مراجعه نمودیم. حتی به علت طولانی شدن کار، اضافه‌کاری آن شب را برای بنده محاسبه نموده و به‌همراه حقوق بنده توسط فیش حقوقی پرداخت شد.»


#قتل_های_زنجیره_ای #پرستو_فروهر #داریوش_فروهر #پروانه_اسکندری #دادخواهی #اینهمه_سال_جنایت #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینجا حیاط خانه قتلگاه فروهرها است، جایی که ۲۶ سال پیش، گرگ‌های وزارت اطلاعات، شبانه شبیخون زدند و با ضربات متعدد کارد دو فعال سیاسی سالمند را به شکل فجیعی به قتل رساندند.

پرستو فروهر، دخترشان، طبق معمول هر سال به ایران رفته تا یاد پدر و مادرش را گرامی بدارد. حکومت در طی این سال‌ها اجازه برگزاری مراسم سالگرد را نداده است و تنها در چند سال اخیر در داخل خانه توانسته‌اند با حضور کنترل شده افراد، طی مراسمی یاد قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای را گرامی بدارند.

باربد گلشیری، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«پرستو درخت خزان‌زده‌ی خانه‌ و قتلگاه ‎#پروانه_اسکندری (#پروانه_فروهر) و #داریوش_فروهر را با این کلمات آراسته است:
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#دادخواهیم_این_بیداد_را
#علیه_فراموشی
#پاينده_ایران

بیست‌وششمین سالگرد قتل سیاسی پروانه و داریوش فروهر در خانه و قتلگاه‌شان

زمان: امروز، یکم آذر ۱۴۰۳، از ساعت ۴ تا ۶ بعدازظهر.
نشانی: دروازه شمیران، خیابان هدایت (برادران قائدی)، کوچه‌ی مرادزاده، پلاک ۱۸

*ویدیو را یکی از عزیزان دادخواه که به آنجا رفته برایم فرستاده.»


#قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #پروانه_اسکندری #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواندن سرود ای ایران و شعار زن، زندگی، آزادی در مراسم گرامی‌داشت داریوش فروهر و پروانه اسکندری در بیست و ششمین سالگرد قتل‌ آن‌ها توسط عوامل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی در پاییز ۱۳۷۷ این دو فعال سیاسی سالمند را به طرز وحشیانه‌ای به قتل رساند. پیش از آن‌‌ها هم بسیاری از کنشگران مدنی و سیاسی و روشنفکران ناپدید شده یا به طرز مشکوکی به قتل رسیده بودند.
پیش از قتل این افراد، روزنامه کیهان با گزارش‌هایی جهت‌دار و صداوسیمای جمهوری اسلامی با ساختن برنامه‌هایی مثل هویت، زمینه قتل افراد را فراهم می‌کردند.
در بولتن‌های داخلی اطلاعات سپاه تحت عنوان «رویدادها و تحلیل‌ها» بین برخی از کادرها توزیع می‌شد، پیش از قتل‌های زنجیره‌ای از این افراد به عنوان خطرهایی که نظام را تهدید می‌کنند یاد می‌شد.
قتل مخالفان تحت عنوان «حذف» در وزارت اطلاعات، توسط تیم‌های عملیاتی و به عنوان یک روال کاری انجام می‌پذیرفت.

جمهوری اسلامی در خارج از ایران هم قتل‌های بسیاری انجام داده است که تعدادی از آن‌ها که افشا شده حدود ۶۰۰ نفر را شامل می‌شود.

#داریوش_فروهر #پروانه_فروهر #قتل_های_زنجیره_ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گفت‌وشنود

محمد مختاری، شاعر، نویسنده و منتقد ایرانی، از چهره‌های برجسته‌ ادبیات معاصر ایران بود که به دلیل اندیشه‌های پیشرو و نقدهای اجتماعی‌اش شناخته می‌شود.

او با نگاهی ژرف به مسائل فرهنگی و اجتماعی، آثار متعددی در زمینه شعر، نقد و پژوهش ادبی خلق کرد.

یکی از آثار ارزشمند او، کتاب تمرین مدارا، تأملی جدی بر ضرورت مدارا در جامعه انسانی است.

مختاری در این کتاب، مدارا را نه به‌عنوان یک فضیلت فردی بلکه به‌عنوان اصلی اساسی برای زیست جمعی و برقراری عدالت و همزیستی مسالمت‌آمیز بررسی می‌کند.

جامعه ایرانی، با تاریخ پرفرازونشیب خود و تنوع فرهنگی و اجتماعی‌اش، بیش از هر زمان دیگری به تمرین مدارا نیاز دارد.

این کتاب می‌تواند راهنمایی ارزشمند برای درک بهتر یکدیگر و تقویت فرهنگ گفت‌وگو و همزیستی باشد.

محمد مختاري در غروب ١٢ آذر ٧٧ براي خريد از منزل خارج شد و ديگر بازنگشت.

تيمي از اعضاي وزارت اطلاعات او را ربودند و به قتل رساندند. قتل او، بخشي از ترورهاي موسوم به «قتل‌هاي زنجيره‌اي» در راستاي حذف روشنفكران و منتقدين بود.

#محمد_مختاری #مدارا #تمرین_مدارا #قتل_های_زنجیره_ای
#گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

محمد مختاری یکی از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر ایران بود که به واسطه فعالیت‌های ادبی و اجتماعی خود مورد توجه قرار گرفت. او علاوه بر نگارش شعر و داستان، به نقد ادبی و پژوهش‌های فرهنگی نیز پرداخت. آثار او از جمله بر شانه فلات، وزن دنیا و تمرین مدارا نشان‌دهنده تعهد او به بازتاب دغدغه‌های انسانی، اجتماعی و فرهنگی است. مختاری همچنین در حوزه شاهنامه‌پژوهی فعالیت کرد و به تصحیح داستان «سیاوش» در شاهنامه پرداخت که بدون ذکر نامش منتشر شد.

مختاری در کنار فعالیت‌های ادبی، عضو فعال کانون نویسندگان ایران بود و برای آزادی بیان و حقوق نویسندگان تلاش می‌کرد. این فعالیت‌ها او را به یکی از اهداف اصلی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی در قتل‌های زنجیره‌ای تبدیل کرد. قتل او و دیگر نویسندگان، مانند داریوش و پروانه فروهر و محمدجعفر پوینده، نمادی از سرکوب سیستماتیک روشنفکران و هنرمندان منتقد در ایران شد.

با وجود تلاش مقامات حکومتی برای نادیده گرفتن این جنایات و انتساب آن‌ها به عوامل خارجی، شهادت‌ها و اسناد منتشر شده از سوی برخی از دست‌اندرکاران این قتل‌ها، از جمله مهرداد عالی‌خانی، حقایق تکان‌دهنده‌ای درباره نقش مستقیم وزارت اطلاعات در این حوادث برملا کرد. این جنایات تأثیری عمیق بر جامعه فرهنگی ایران گذاشت.

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

مرگ محمد مختاری، علاوه بر داغی بر خانواده و دوستانش، جنبش روشنفکری ایران را در دهه ۱۳۷۰ با بحرانی عمیق مواجه کرد. بسیاری از هنرمندان و نویسندگان، از جمله هوشنگ گلشیری، در مراسم بزرگداشت او حضور یافتند و یاد او را گرامی داشتند. امروز، نام محمد مختاری نه تنها به‌عنوان یک شاعر و نویسنده، بلکه به‌عنوان نمادی از مقاومت و تعهد به آزادی و عدالت در ذهن جامعه فرهنگی ایران باقی مانده است.

درباره محمد مختاری بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

ویدیو از اکانت دیدی نوین در اینستاگرام‌‌‌‎ ‌‎

@Tavaana_TavaanaTech
محمد مختاری از جمله نویسندگان برجسته‌ای بود که در دوازدهم آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتل‌های زنجیره‌ای، توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روایت تلخ قتل این نویسنده را بخوانید:

«مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست‌دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود، یک کوچه مانده به منزلش علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی وی را سوار اتومبیل کردند… داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول از وی خواستند روی زمین بنشیند. همه کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفه‌ای و مسلط عمل نمودند. ناظری سریعا طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقادیری پارچه‌ی سفید برداشت، چشم و دست او را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه بعد ...»

درباره این نویسنده بخوانید:
https://tavaana.org/mohammad_mokhtari/

#یاری_مدنی_توانا
#قتل_های_زنجیره_ای
#محمد_مختاری

 
@Tavaana_TavaanaTech
کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، بیانیه‌ای منتشر کرد. این روز که شانزده سال پیش توسط کانون نویسندگان ایران به یاد دو جان‌باخته راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، نام‌گذاری شد، فرصتی است برای اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانه و سانسور حاکمیت.

در این بیانیه، کانون نویسندگان بر تعهد خود به مبارزه با تمامی اشکال سانسور و دفاع از حق آزادی اندیشه، بیان و نشر برای همگان تأکید کرده است. همچنین، با یادآوری فزونی یافتن محدودیت‌ها و فشارها بر نویسندگان، هنرمندان و روزنامه‌نگاران، از تمامی آزادی‌خواهان دعوت شده است تا در برابر این محدودیت‌ها سکوت نکنند و با افشای شیوه‌های پیدا و پنهان سانسور، به حمایت از آزادی بیان بپردازند.

متن کامل بیانیه در ادامه آمده است:

بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
 
شانزده سال پیش کانون نویسندگان ایران سیزده آذرماه را به یاد دو جانباخته‌ی راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید. کانون‌ نویسندگان ایران در این روز صدای خود را رساتر از هر زمان دیگر در برابر سیاست‌های سرکوبگرانه‌‌ی حاکمیت بلند می‌کند و اعلام می‌دارد که تا تحقق بند اول منشور خود، "آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا برای همگان"،  از مبارزه با تمامی اشکال سانسور باز نخواهد ایستاد و در برابر موج فزاینده‌ی سانسور و به محاق بردن اندیشه و تفکر آزاد، مانند گذشته با عزمی راسخ ایستادگی خواهد کرد.
سرکوب صداهای مستقل که از آغاز در دستور کار حاکمیت قرار داشت، با اعمال سیاست‌هایی چون اختصاص بودجه‌های کلان به ارگان‌ها و  عوامل سانسور، اقتصاد رانتی نشر، تهیه‌ی فهرست سیاه از نویسندگان و ناشران مستقل و آزادی‌خواهی که پیشتر کارهایشان مشمول سانسور (در اصطلاح رسمی، اصلاحیه) شده، به ابتذال کشیدن تئاتر و سینما و تبدیل آن به نمایش مضحک عوامل حکومتی و حذف و مثله کردن آثار مستقل… به قلع و قمع روزافزون ادبیات و هنر مستقل انجامید. با تثبیت این سیاست‌ها، تا به امروز بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از انتشار و نمایش آثارشان محروم شده‌اند، کتاب‌های زیادی توقیف و از دسترس خوانندگان خارج شده و  تفتیش اندیشه و ارعاب نویسندگان مستقل سیری فزاینده یافته است. در سال جاری نیز همچون سال‌های سیاه گذشته، حاکمیت به مدد سانسور در بزنگاه‌های سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی را دستکاری و واقعیت را تحریف کرده است. روزنامه‌نگاران تحت فشار و تهدید و ارعاب قرار دارند و بسیاری از نویسندگان، ناخواسته به دام خودسانسوری گرفتار شده‌اند. نتیجه‌ی این فضای خفقان‌آور، کاهش کیفیت آثار و در حاشیه ماندن اخبار آزاد و بی‌طرف است. انتشار زیرزمینی آثار ادبی و هنری نیز، گرچه روزنی برای تنفس نویسندگان و هنرمندان گشوده، اما آنان را  از دسترسی به مخاطبان گسترده‌تر باز داشته است. با این همه هیچ حکومتی نتوانسته است صدای حقیقت را خاموش و آزادی و اندیشه را برای همیشه به بند کشد.

کانون نویسندگان ایران ضمن گرامی‌داشت یاد و نام بلند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، همه‌ی شیوه‌های حاکمیتی سانسور را محکوم می‌کند و  از تمام نویسندگان و هنرمندان آزادی‌خواه می‌خواهد که تا روزی که حق آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان محقق شود، در برابر سانسور حکومتی سکوت نکنند و شیوه‌های پیدا و پنهان آن را افشا کنند.

کانون نویسندگان ایران
 ۱۲ آذر ۱۴۰۳

مرتبط:
محمد مختاری، جان بر سر قلم
https://goo.gl/nwxqj7

محمد جعفر پوینده، جان‌باخته راه آزادی
https://tavaana.org/mohammadjafar_pooyandeh/

#سانسور #ممیزی #کانون_نویسندگان_ایران #بیانیه #محمدجعفر_پوینده #محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه کانون نویسندگان ایران در بیست و ششمین سالگرد قتل‌های سیاسی ـ حکومتی

در ۲۶اُمین سالگرد قتل‌های سیاسی-حکومتی
یاد رهروان راه آزادی، ستم‌کشتگان کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گرامی می‌داریم!

بی‌گمان نابخردی و کوربینی سیاسی است اگر اوضاعی را در نظر نگیریم که قتل‌های سیاسی خزان سال ۱۳۷۷ بر زمینه‌ی آن رخ داد. حاکمیت جمهوری اسلامی از پس یک دهه از خونین‌ترین سرکوب‌های سیاسی تاریخ معاصر ما در دهه ۱۳۶۰ هزاران تن از گردن‌فرازترین مبارزان حق‌طلب این آب و خاک را راهی قتل‌گاه‌ها کرد، فقط در یک قلم نزدیک به ۵ هزار زندانی حکم گرفته‌ی کت‌بسته را طی یک ماه از نو در «دادگاه‌ها»ی یکی-دو دقیقه‌ای محکوم به اعدام کرد و به دار کشید، به سرکوب گسترده و روز به روز زنان برخاست، آپارتاید جنسی را به صورت مذهب مختار حکومتی درآورد و سرانجام با گسترش دامنه‌ی سانسور به هر گوشه و کنار این کشور بلازده آخرین روزنه‌های آزادی بیان را کور کرد، و بدین‌گونه به گمان خود پهنه‌ی مبارزه‌ی اجتماعی-سیاسی را از مخالف و منتقد و آزادی‌خواه تهی کرد. نیمه‌ی دهه‌ی ۱۳۷۰ حاکمیت سرمست از پیروزی بر هر آن کس که جرئت مخالفت با یکی از واپسمانده‌ترین حکومت‌ها را به خود داده بود، سایه‌ی مرگ‌زای خود را بر سراسر کشور گسترد و به شکار مخالفان در بیرون از مرزها دست برآورد. در چنین اوضاع و احوالی بود که گروهی از متعهدترین نویسندگان گرد هم آمدند تا به احیای فعالیت یکی از مستقل‌ترین نهادهای آزادی‌خواه و سانسورستیز سراسر تاریخ ایران، کانون نویسندگان ایران، بپردازند. متن «ما نویسنده‌ایم»، مشهور به «۱۳۴ نویسنده» حاوی مفهومی بود که حاکمیت در سراسر عمر خود کوشیده بود با سرکوب‌های بی‌سابقه‌ی خود آن را از خاطره‌ها بزداید، و آن کوشش جمعی برای رسیدن به حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خود بود. واژه‌ی «ما» اسم رمزی بود که بر زبان آوردن آن حکم مخالفت با استبداد و خودکامگی داشت. نخست، در پرده‌ای از ابهام، اما با نشانه‌های روشن، به تک‌زنی پرداختند: سعیدی سیرجانی، غفار حسینی، احمد تفضلی، پیروز دوانی، مجید شریف، احمد میرعلایی، حمید و کارون حاجی‌زاده و ده‌ها تن دیگر در گمنامی به قتل آمدند و آن‌گاه، شمشیر از رو بسته و بی‌پرده، نخست دو تن از منتقدان سیاسی، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، را، فقط به جرم نابخشودنی اعلام نظر و مخالفت با سیاست‌های حاکم، به فجیع‌ترین وجه سلاخی کردند و سپس در آستانه‌ی نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۷۷، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، اعضای سربلند کانون نویسندگان ایران، را به قتل‌گاه بردند. هنگامی که راز جنایت عوامل امنیتی وزارت اطلاعات از پرده بیرون افتاد و ناگزیر از اعتراف شدند، نخست دادگاهی عَلَم کردند، متهمان را بدون حضور خانواده‌های قربانیان جنایت و وکیل خانواده‌ها در دادگاهی سرهم بندی شده شتاب‌زده «محاکمه» کردند، سپس چندی بعد آن‌ها را به مرخصی و تعطیلات ابدی فرستادند و در عوض وکیل شجاع خانواده‌های ستم‌کشتگان، ناصر زرافشان، را به ۵ سال زندان محکوم کردند و به زندان فرستادند: سنگ را بستند و سگ را رها کردند!
اما چنان که در همه‌ی ۲۶سالی که بر این جنایت تاریخی گذشته است بارها مکرر کرده‌ایم، اگر هزار سال بر این تبهکاری سیاسی-حکومتی بگذرد هرگز از دادخواهی قدمی واپس نخواهیم گذاشت و خواهان روشن‌شدن همه‌ی ابعاد این جنایتیم و آزادی بیان و مبارزه‌ی بی‌تخفیف و بی‌وقفه با سانسور و طلب جامعه‌ای عاری از ستم و آزادی‌کشی را چون میراث گران‌قدر و فراموش‌نشدنی محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، بکتاش آبتین و سعید سلطانپور به جان پاس خواهیم داشت.

مطابق مرسوم همه‌ساله روز ۱۶ آذر ساعت ۳ عصر بر مزار جان‌باختگان راه آزادی در امامزاده طاهر کرج گرد می‌آییم و مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران می‌کنیم.

کانون نویسندگان ایران
۱۵ آذر ۱۴۰۳


#کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #جعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech