Forwarded from آموزشکده توانا
«صمدآقا» از خودش میگوید!
http://bit.ly/1RKzSoE
بسیاری او را به خاطر کاراکتر دوستداشتنی «صمد» میشناسند. شاید خیلیها او را در خیابان «صمدآقا» صدا میزنند. #پرویز_صیاد #بازیگر، #نویسنده و #کارگردان ، متولد ۱۳۱۸ در لاهیجان و فارغالتحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است. وی فعالیت هنری خود را با سرودن شعر و نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد و سپس به فعالیت در سینما روی آورد.
صیاد با بازی در نقش «صمد» به یکی از مطرحترین بازیگران سینمای پیش از انقلاب ایران تبدیل شد...
ویدیوی کامل را اینجا ببینید:
http://bit.ly/1RKzSoE
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
http://bit.ly/1RKzSoE
بسیاری او را به خاطر کاراکتر دوستداشتنی «صمد» میشناسند. شاید خیلیها او را در خیابان «صمدآقا» صدا میزنند. #پرویز_صیاد #بازیگر، #نویسنده و #کارگردان ، متولد ۱۳۱۸ در لاهیجان و فارغالتحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است. وی فعالیت هنری خود را با سرودن شعر و نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد و سپس به فعالیت در سینما روی آورد.
صیاد با بازی در نقش «صمد» به یکی از مطرحترین بازیگران سینمای پیش از انقلاب ایران تبدیل شد...
ویدیوی کامل را اینجا ببینید:
http://bit.ly/1RKzSoE
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
YouTube
گفتگوی پرویز کاردان با پرویز صیاد
پروید صیاد، متولد سال ۱۳۱۸ در لاهیجان و فارغالتحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه تهران است. او فعالیت هنری خود را با سرودن شعر و نوشتن داستان کوتاه آغاز کرد و سپس...
«آیان حرصی عالی» از ختنهشدن در سومالی تا نمایندگی پارلمان هلند تا حکم ارتداد
goo.gl/V2k8Hr
او در سومالی به دنیا آمد. او را در پنجسالگی به امر عمهاش ختنه کردند. بعدها به هلند پناهنده میشود و در سال ۲۰۰۳ عضو پارلمان هلند میشود و تا ۲۰۰۶ ادامه مییابد. نوشتن فیلمنامهای در مورد اسلام با نام «تسلیم» خشم اسلامگرایان را برمیانگیزد به طوری که او تهدید به قتل میشود.
کارگردان فیلمی که بر اساس سناریوی «آیان حرصی عالی» ساخته میشود توسط بنیادگرایان مذهبی به قتل میرسد. او نیز دچار مشکلات عدیده میشود تا جایی که مجبور میشود با محافظ زندگی کند تا مبادا به قتل برسد. «آیان حرصی عالی»، سیزده نوامبر سال ۱۹۶۹ در موگادیشو در سومالی به دنیا آمد.خانوادهی او مذهبی و مسلمان بودندو پدرش مسلمانی روشنفکر بود و مادرش زنی خانهدار و کمسواد. بر خلاف خواست پدر آیان که به سنت ختنه بیاعتقاد بود، او را به دستور عمهاش در پنج سالگی ختنه کردند.
آیان حرصی در سال ۲۰۰۴ میلادی سناریوی فیلمی را مینویسد که «تئو ون گوگ» آن را میسازد. این کارگردان هلندی که به «تئو» ملقب است پس از ساختن این فیلم در خیابانی حوالی خانهاش در آمستردام با شلیک گلولهی یک بنیادگرای مسلمان به نام «محمد بوبری» به قتل میرسد.
محمد بوبری که شهروند مراکشی - هلندی است پس از قتل «تئو» با کاردی گردن او را میبُرد.
فیلم «تسلیم» ساختهی «تئو» و با نویسندگی آیان حرصی عالی در مورد وضعیت زنان در کشورهای اسلامی است که بنیادگرایان آن را توهین به مقدسات مذهبی خود قلمداد کردند.
آیان حرصی علی برای حفظ جانش مجبور شد که از هلند خارج شود. او هماکنون در آمریکا ساکن است.
آیان حرصی عالی با راهاندازی بنیاد AHA که در زمینهی حقوق زنان فعالیت میکند.
آیان عالی چند کتاب نوشته است. کتابی با نام «کافر» - Infidel:My life - زندگینامهی خودنوشت آیان حرصی عالی است. آیان حرصی منتقد اسلام است و معتقد است اینکه بگوئیم اسلام دین صلح است هیچ گرهای از ما نمیگشاید. او معتقد است که باید در اسلام بازنگری صورت بگیرد و این بازنگری باید به دست مسلمانان مدارااندیش صورت بگیرد وگرنه اسلام خودویرانگر خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2oyBIRw
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/V2k8Hr
او در سومالی به دنیا آمد. او را در پنجسالگی به امر عمهاش ختنه کردند. بعدها به هلند پناهنده میشود و در سال ۲۰۰۳ عضو پارلمان هلند میشود و تا ۲۰۰۶ ادامه مییابد. نوشتن فیلمنامهای در مورد اسلام با نام «تسلیم» خشم اسلامگرایان را برمیانگیزد به طوری که او تهدید به قتل میشود.
کارگردان فیلمی که بر اساس سناریوی «آیان حرصی عالی» ساخته میشود توسط بنیادگرایان مذهبی به قتل میرسد. او نیز دچار مشکلات عدیده میشود تا جایی که مجبور میشود با محافظ زندگی کند تا مبادا به قتل برسد. «آیان حرصی عالی»، سیزده نوامبر سال ۱۹۶۹ در موگادیشو در سومالی به دنیا آمد.خانوادهی او مذهبی و مسلمان بودندو پدرش مسلمانی روشنفکر بود و مادرش زنی خانهدار و کمسواد. بر خلاف خواست پدر آیان که به سنت ختنه بیاعتقاد بود، او را به دستور عمهاش در پنج سالگی ختنه کردند.
آیان حرصی در سال ۲۰۰۴ میلادی سناریوی فیلمی را مینویسد که «تئو ون گوگ» آن را میسازد. این کارگردان هلندی که به «تئو» ملقب است پس از ساختن این فیلم در خیابانی حوالی خانهاش در آمستردام با شلیک گلولهی یک بنیادگرای مسلمان به نام «محمد بوبری» به قتل میرسد.
محمد بوبری که شهروند مراکشی - هلندی است پس از قتل «تئو» با کاردی گردن او را میبُرد.
فیلم «تسلیم» ساختهی «تئو» و با نویسندگی آیان حرصی عالی در مورد وضعیت زنان در کشورهای اسلامی است که بنیادگرایان آن را توهین به مقدسات مذهبی خود قلمداد کردند.
آیان حرصی علی برای حفظ جانش مجبور شد که از هلند خارج شود. او هماکنون در آمریکا ساکن است.
آیان حرصی عالی با راهاندازی بنیاد AHA که در زمینهی حقوق زنان فعالیت میکند.
آیان عالی چند کتاب نوشته است. کتابی با نام «کافر» - Infidel:My life - زندگینامهی خودنوشت آیان حرصی عالی است. آیان حرصی منتقد اسلام است و معتقد است اینکه بگوئیم اسلام دین صلح است هیچ گرهای از ما نمیگشاید. او معتقد است که باید در اسلام بازنگری صورت بگیرد و این بازنگری باید به دست مسلمانان مدارااندیش صورت بگیرد وگرنه اسلام خودویرانگر خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2oyBIRw
https://t.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
754 Likes, 13 Comments - توانا: آموزشكده جامعه مدنى (@tavaana) on Instagram: “. «آیان حرصی عالی» از ختنهشدن در سومالی تا نمایندگی #پارلمان_هلند تا حکم ارتداد او در سومالی به…
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
goo.gl/NEftl5
متن کامل خبر در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کراگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/NEftl5
متن کامل خبر در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کراگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد. متن کامل در لینک زیر goo.gl/F20y6s در این رابطه متن زیر را هم بخوانید: چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟ لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در…
دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، با اهدای دکترای افتخاری ادبیات به بهرام بیضایی، از فعالیتهای ادبی و نمایشی این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران تقدیر میکند.
goo.gl/VlD5BX
به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبانهای خارجه و موسسه ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز برنامه ویژهای تدارک دیده است که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزههای پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد. این برنامه که به ابتکار سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسه ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار میشود، شامل چندین سخنرانی درباره آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخه بازسازی شده اولین فیلم بلند او «رگبار» (١٣٥١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش «شب هزار و یکم» (١٣٨٢) با هنرنمایی مژده شمسایی خواهد بود.
در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد «ضحاک و جمشید»، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم «رگبار»، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در آثار سینمایی بیضایی با تمرکز بر روی فیلمهای «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی»، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در «رگبار»، سعید زیدآبادینژاد در مورد چندزبانی در فیلم «باشو غریبه کوچک»، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدنها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبههای شاعرانه و اسطورهای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از «غریبه و مه»، «چریکه تارا» و «باشو غریبه کوچک»، حمید احیا در مورد زبان و شیوههای اجرایی در «طرب نامه» و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.
بهرام بیضایی که در حال حاضر در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و به چاپ رسانیدن کتاب «هزار افسان کجاست؟» (١٣٩١) که به ریشههای ایرانی «هزار و یک شب» میپردازد، دو نمایشنامه «گزارش ارداوریراف» (١٣٩٣) و «طرب نامه» (١٣٩٥-١٣٩٤) را هم به صحنه برده است.
مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩٦ به انجام خواهد رسید و سخنرانیها و نمایش فیلم که به وسیله سعید طلاجوی برنامهریزی شده است در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanTech
goo.gl/VlD5BX
به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبانهای خارجه و موسسه ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز برنامه ویژهای تدارک دیده است که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزههای پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد. این برنامه که به ابتکار سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسه ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار میشود، شامل چندین سخنرانی درباره آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخه بازسازی شده اولین فیلم بلند او «رگبار» (١٣٥١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش «شب هزار و یکم» (١٣٨٢) با هنرنمایی مژده شمسایی خواهد بود.
در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد «ضحاک و جمشید»، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم «رگبار»، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در آثار سینمایی بیضایی با تمرکز بر روی فیلمهای «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی»، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در «رگبار»، سعید زیدآبادینژاد در مورد چندزبانی در فیلم «باشو غریبه کوچک»، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدنها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبههای شاعرانه و اسطورهای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از «غریبه و مه»، «چریکه تارا» و «باشو غریبه کوچک»، حمید احیا در مورد زبان و شیوههای اجرایی در «طرب نامه» و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.
بهرام بیضایی که در حال حاضر در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و به چاپ رسانیدن کتاب «هزار افسان کجاست؟» (١٣٩١) که به ریشههای ایرانی «هزار و یک شب» میپردازد، دو نمایشنامه «گزارش ارداوریراف» (١٣٩٣) و «طرب نامه» (١٣٩٥-١٣٩٤) را هم به صحنه برده است.
مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩٦ به انجام خواهد رسید و سخنرانیها و نمایش فیلم که به وسیله سعید طلاجوی برنامهریزی شده است در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، با اهدای دکترای افتخاری ادبیات به بهرام بیضایی، از فعالیتهای ادبی و نمایشی این #نویسنده، #پژوهشگر و #کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران تقدیر میکند. به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبانهای خارجه و موسسه #ایرانشناسی…
بیژن مفید #نویسنده و #کارگردان #نمایشنامه معروف «شهر قصه»، ۲۲ خردادماه ۱۳۱۴ در تهران به دنیا آمد. «شهر قصه» معروفترین اثر بیژن مفید است. از بیژن مفید بیش از ۱۵۰ نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی #ترحمه و کارگردانی شده است.
سازنده آهنگها، #خواننده و #نوازنده پیانو در «شهر قصه» بیژن مفید است.
#شهر_قصه در سال ۱۳۴۷ در اولین جشن هنر شیراز اجرا شد.
بیژن مفید در بروشور «شهر قصه» نوشت:
«شهر قصه حکایت انسانهای ساخته ذهن یک قصهگوست؛ انسانهایی که ماسک حیوانات را به چهره دارند و به دنیای پر از ریا و دروغ کوچکشان خو گرفتهاند. یک روز یک انسان جدید به شهر وارد میشود و به رنگ آنها درمیآید و هویت خود را از دست میدهد.»
بیژم مفید در گفتوگویی با بصیر نصیبی در مجله نگین میگوید:
«در حقیقت، شهر قصه، قصه گرگهاست. روایت است در شبهای سرد زمستان، دو گرگ گرسنه به هم میرسند. از ترس روبروی هم مینشینند و مواظب یکدیگرند که یکی آن دیگری را از شدت گرسنگی پاره نکند. کمکم گرگانِ دیگر میرسند و همه دورِ هم مینشینند و مواظب یکدیگر پلک نمیزنند. هر بار یکی خسته میشود و پلک میزند، بقیه بر سرش میریزند و پارهپارهاش میکنند؛ و متوجه نیستند که زمان پاییدن یکدیگر، شاید شکارهایی رد شدهاند و آنها ندیدهاند. شهر قصه، حکایت حلقهٔ گرگهاست و تراژدی نکبتبار آدمیزاد. شاید اگر هرکدام از آنها حرکتی میکردند، وضعشان اینهمه دردناک نبود….نکته اینکه این کار کمک زیادی به پُر شدن فاصلهٔ فکری بین روشنفکر و مردم عادی میکند. این دو دسته در عصر ما روزبهروز از هم فاصله میگیرند. این فاصله باید روزی از بین برود. کار من کوششی است برای پُر کردن این خندق ذهنی بین روشنفکر و مردم.»
#بیژن_مفید در ۲۱ آبانماه ۱۳۶۳ در شهر لسآنجلس درگذشت.
ترانه زیبای «نه دیگه این واسه ما دل نمیشه» با صدای گرم بیژن مفید تقدیم میشود به شما همراهان توانا
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/9975
@Tavaana_TavaanaTech
سازنده آهنگها، #خواننده و #نوازنده پیانو در «شهر قصه» بیژن مفید است.
#شهر_قصه در سال ۱۳۴۷ در اولین جشن هنر شیراز اجرا شد.
بیژن مفید در بروشور «شهر قصه» نوشت:
«شهر قصه حکایت انسانهای ساخته ذهن یک قصهگوست؛ انسانهایی که ماسک حیوانات را به چهره دارند و به دنیای پر از ریا و دروغ کوچکشان خو گرفتهاند. یک روز یک انسان جدید به شهر وارد میشود و به رنگ آنها درمیآید و هویت خود را از دست میدهد.»
بیژم مفید در گفتوگویی با بصیر نصیبی در مجله نگین میگوید:
«در حقیقت، شهر قصه، قصه گرگهاست. روایت است در شبهای سرد زمستان، دو گرگ گرسنه به هم میرسند. از ترس روبروی هم مینشینند و مواظب یکدیگرند که یکی آن دیگری را از شدت گرسنگی پاره نکند. کمکم گرگانِ دیگر میرسند و همه دورِ هم مینشینند و مواظب یکدیگر پلک نمیزنند. هر بار یکی خسته میشود و پلک میزند، بقیه بر سرش میریزند و پارهپارهاش میکنند؛ و متوجه نیستند که زمان پاییدن یکدیگر، شاید شکارهایی رد شدهاند و آنها ندیدهاند. شهر قصه، حکایت حلقهٔ گرگهاست و تراژدی نکبتبار آدمیزاد. شاید اگر هرکدام از آنها حرکتی میکردند، وضعشان اینهمه دردناک نبود….نکته اینکه این کار کمک زیادی به پُر شدن فاصلهٔ فکری بین روشنفکر و مردم عادی میکند. این دو دسته در عصر ما روزبهروز از هم فاصله میگیرند. این فاصله باید روزی از بین برود. کار من کوششی است برای پُر کردن این خندق ذهنی بین روشنفکر و مردم.»
#بیژن_مفید در ۲۱ آبانماه ۱۳۶۳ در شهر لسآنجلس درگذشت.
ترانه زیبای «نه دیگه این واسه ما دل نمیشه» با صدای گرم بیژن مفید تقدیم میشود به شما همراهان توانا
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/9975
@Tavaana_TavaanaTech
Telegram
آموزشکده توانا
- ناصر تقوایی؛ کارگردان بزرگ و جریان ساز ایرانی
goo.gl/pRdrii
دیروز ناصر تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش چنین میگوید: «ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن من است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من است، و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.»
ناصر تقوایی که سازنده سریال ماندگار «دایی جان ناپلئون» است، این سال ها بسیار کم کار است. او در گفت و گویی در مورد کم کاری اش گفته بود:« در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فيلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به يکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند. لابد فيلم «روز سوم» را ديدهايد؟ فيلمنامه آن از روی فيلمنامه من نوشته شده است. توسط فردی به نام «مهدی سجادهچی». دو شخصيت اصلی آن فيلم يک دختر ايرانی و يک افسر جوان عراقی است که هر دو در سراسر فيلم با هم در کشمکش و ستيز هستند. وقايع فيلم «روز سوم» هم در خرمشهر میگذرد و پايانش در کنار رودخانه! حالاهمين آقای «سجادهچی» مسوول مميزی فيلمنامهها شده است. آنوقت من بروم فيلمنامهام را بدهم به ايشان تا تصويب کند؟»...
درباره تقوایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2t75DiE
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/pRdrii
دیروز ناصر تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، نویسنده و کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر تقوایی در مورد زادگاهش و تولدش و دوران کودکیاش چنین میگوید: «ایران را دوست دارم، برای اینکه وطن من است، خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت من است، و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه مناست.»
ناصر تقوایی که سازنده سریال ماندگار «دایی جان ناپلئون» است، این سال ها بسیار کم کار است. او در گفت و گویی در مورد کم کاری اش گفته بود:« در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فيلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به يکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند. لابد فيلم «روز سوم» را ديدهايد؟ فيلمنامه آن از روی فيلمنامه من نوشته شده است. توسط فردی به نام «مهدی سجادهچی». دو شخصيت اصلی آن فيلم يک دختر ايرانی و يک افسر جوان عراقی است که هر دو در سراسر فيلم با هم در کشمکش و ستيز هستند. وقايع فيلم «روز سوم» هم در خرمشهر میگذرد و پايانش در کنار رودخانه! حالاهمين آقای «سجادهچی» مسوول مميزی فيلمنامهها شده است. آنوقت من بروم فيلمنامهام را بدهم به ايشان تا تصويب کند؟»...
درباره تقوایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2t75DiE
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. - ناصر تقوایی؛ کارگردان بزرگ و جریان ساز ایرانی . دیروز #ناصر_تقوایی ۷۶ساله شد. ناصر تقوایی، #نویسنده و #کارگردان ایرانی در نوزدهم تیرماه ۱۳۲۰ در آبادان دیده به جهان گشود. او در روستای عربنشین سعدونی در نخلستانهای سرسبز جنوب شرقی آبادان به دنیا آمد. ناصر…
#علی_حاتمی؛ کارگردان بزرگ سینمای ایران
https://goo.gl/A5SqYo
توانا- شاید کمتر اتفاق بیفتد که کسی اهل سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک دیالوگ از فیلمهای «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد. علی حاتمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما در ۲۳ مردادماه ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش صفحهآرا در یک چاپخانه بود.حاتمی آنچنان علاقهمند به سینما و نمایشنامهنویسی بود که از همان سن کم پایش به تماشاخانههای لالهزار باز شد و در آنجا عاشق بازیهای هنرمندانهی «جعفر توکل» شد. جعفر توکل دکترای سینما در رشتهی سینماتوگراف از دانشگاه مسکو بود و از همشاگردیهای آندره تارکوفسکی بود. حاتمی در آن روزها آرزو داشت که روزی کارگردانی شود تا توکل در نمایشنامهای به کارگردانی حاتمی بازی کند. در همان زمان بود که حاتمی تصمیم گرفت که نمایشنامههایی از داستانهای ملی و ایرانی کار کند. در کلاس نهم تحصیل میکرد که برای آموختن اصول نمایشنامهنویسی به هنرستان ِ هنرپیشگی تهران رفت و پس از آن به تحصیل در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک پرداخت...
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2BOuwoz
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
https://goo.gl/A5SqYo
توانا- شاید کمتر اتفاق بیفتد که کسی اهل سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک دیالوگ از فیلمهای «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد. علی حاتمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما در ۲۳ مردادماه ۱۳۲۳ در تهران به دنیا آمد. مادرش خانهدار و پدرش صفحهآرا در یک چاپخانه بود.حاتمی آنچنان علاقهمند به سینما و نمایشنامهنویسی بود که از همان سن کم پایش به تماشاخانههای لالهزار باز شد و در آنجا عاشق بازیهای هنرمندانهی «جعفر توکل» شد. جعفر توکل دکترای سینما در رشتهی سینماتوگراف از دانشگاه مسکو بود و از همشاگردیهای آندره تارکوفسکی بود. حاتمی در آن روزها آرزو داشت که روزی کارگردانی شود تا توکل در نمایشنامهای به کارگردانی حاتمی بازی کند. در همان زمان بود که حاتمی تصمیم گرفت که نمایشنامههایی از داستانهای ملی و ایرانی کار کند. در کلاس نهم تحصیل میکرد که برای آموختن اصول نمایشنامهنویسی به هنرستان ِ هنرپیشگی تهران رفت و پس از آن به تحصیل در هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک پرداخت...
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2BOuwoz
#پروفایل
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. علی حاتمی؛ کارگردان بزرگ سینمای ایران توانا- شاید کمتر اتفاق بیفتد که کسی اهل سینما باشد و سینمای ایران را دنبال کرده باشد و لااقل یک دیالوگ از فیلمهای «علی حاتمی» را در خاطر نداشته باشد. علی حاتمی، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی سینما در ۲۳…
آموزشکده توانا
بهرام بیضایی ۷۹ ساله شد برای آشنایی بیشتر با بهرام بیضایی: http://bit.ly/1xigKmy @tavaana
زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران مارتین اسکورسیزی: «من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران مارتین اسکورسیزی: «من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک…
زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز
ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز
ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا بخواند. وقتی که فيلم را ساختم، هر جا را که دلشان میخواهد دربياورند. از فيلمنامه «چای تلخ» من تاکنون چند بار فيلم ساختهاند. به یکی از همان فيلمها حتی چند جايزه سيمرغ بلورين هم دادهاند.»
او در بخش دیگری از این گفتگو میگوید:
«من در خانه نشستن و خواندن و نوشتن را به ساختن فيلمی که مورد علاقهام نبوده است، ترجيح میدهم. به همين فيلمسازان جوان هم میگويم. وقتی نمیگذارند يا نمیشود فيلم خودت را بسازی، میتوانی بروی سرت را به کار ديگری گرم کنی. تا لااقل حرمت هنرت را نگه داشته باشی. وقتی نمیتوانم فيلم دلخواهم را بسازم میروم عکاسی میکنم. عکاسی نشد، میروم فيلمسازی تدريس میکنم. مشکل من و امثال من که چند نفر حرفهای هستيم فقط در کار سينما و فيلمسازی نيست. در عالم ادبيات و انتشارات اوضاع از اين هم بدتر است. مميزی ما که روزگاری روی حذفهای محتوايی تمرکز داشت، حالا شکل غريب و نادرتری پيدا کرده. مميزی ما شده مميزی واژگانی. واژهها خوب و بد شدهاند، واژهها حلال و حرام شدهاند. تا جايی که میشود گفت نيمی از واژههای لغتنامه مرحوم دهخدا از زبان فارسی حذف شدهاند. چرا که استفاده از آنها جرم است. به همين علت نمیتوانم نوشتههايم را منتشر کنم.»
ناصر تقوایی کارگردان نامدار ایرانی امروز ۷۸ ساله شد. او کارگران سریال محبوب "دائیجان ناپلئون" است.
این مجموعه بر اساس رمان داییجان ناپلئون اثر طنزنویس معاصر ایرانی «ایرج پزشکزاد» در سال ۱۳۵۵ ساخته شد. ناصر تقوایی در دوران فعالیت هنری خود چندین فیلم کارگردانی کرده است که میتوان به «آرامش در حضور دیگران» (۱۳۴۹)، «صادق کرده»(۱۳۵۰)، «نفرین» (۱۳۵۲)، «ناخدا خورشید» (۱۳۶۵)، «ای ایران» (۱۳۶۸)، «قصههای کیش» اپیزود کشتی یونانی، (۱۳۷۷) و «کاغذ بیخط» (۱۳۸۰) اشاره کرد. ناصر تقوایی همچنین چند اثر نیمه تمام دارد که میتوان به «زنگی و رومی» و «چای تلخ» اشاره کرد.
تاسفبار است که به کارگردان بزرگی مثل ناصر تقوایی مجوز داده نمیشود، نه برای کارگردانی و نه برای ایجاد موسسه فرهنگی هنری!
درباره ناصر تقوایی بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Naser_Taghvai
ویدئو سخنان چند سال پیش ناصر تقوایی درباره کیارستمی
#ناصر_تقوایی #کارگردان #دائی_جان_ناپلئون #فیلمسلز #ناخدا_خورشید #توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز ناصر تقوایی؛ کارگردان و مستندساز ناصر تقوایی در گفتوگو با شرق در مورد کمکاریاش میگوید: «در نشريات از قول من نوشتهاند، تا زمانی که برای فیلم ساختن بايد اجازه گرفت، من فيلم نمیسازم. صحيحتر اين بود که بنويسند من اجازه نمیدهم کسی فيلمنامه مرا…