سوزان سانتاگ، نویسندهای که دو بار سرطان را شکست داد
سوزان سانتگ با نام اصلی سوزان رزنبلت در ۱۶ ژانویه ۱۹۳۳ در شهر نیویورک از پدر و مادری یهودی به دنیا آمد. پنج ساله بود که پدر بر اثر ابتلا به سل درگذشت و مادر چند سال بعد با ناتان سانتاگ ازدواج کرد. هر چند هیچگاه ناپدری او را رسما به فرزندخواندگی نپذیرفت اما نام خانوادگی سانتاگ بر سوزان و خواهرش ماندگار شد.
او در دانشگاههای برکلی و شیکاگو در رشتههای فلسفه و ادبیات و رماننویسی ادامه تحصیل داد.
اولین کتابی که سوزان را به سوی خود کشید، کتاب ماری کوری بود.
«وقتی تقریبا شش ساله بودم، زندگینامه مادام کوری را به قلم دخترش، ایو کوری، خواندم. اول خیال کردم شیمیدان بشوم. سپس، مدتی طولانی، یعنی بیشتر دوران کودکیام، میخواستم فیزیکدان شوم. اما ادبیات مرا در خود غرق کرد. آنچه در واقع دلم میخواست تجربه همهگونه زندگی بود، و به نظر میرسد زندگی یک نویسنده همه اینها در خود داشته باشد.»
سانتاگ شیفته عکاسی بود و میگفت:
«عکاسی همآغوشیای قهرمانانه با جهان مادی است.»
هرچند سانتاگ نویسندهای چپگرا بود و از انقلابهای مارکسیستی هم دفاع میکرد، اینگونه نبود که همواره مدافع مارکسیستها باشد. برای نمونه در سال ۱۹۸۲ در جلسهای در تالار شهر نیویورک برای اعتراض به سرکوب جنبش مقاومت لهستان اعلام کرد که
«کمونیسم همان فاشیسم است و فقط ظاهری انسانی دارد.»
او همیشه منتقد چپهایی بود که همواره در برابر جنایات استالین و آدمکشیهای آن نظام سکوت میکردند.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Susan_Sontag
#سوزان_سانتاگ
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
سوزان سانتگ با نام اصلی سوزان رزنبلت در ۱۶ ژانویه ۱۹۳۳ در شهر نیویورک از پدر و مادری یهودی به دنیا آمد. پنج ساله بود که پدر بر اثر ابتلا به سل درگذشت و مادر چند سال بعد با ناتان سانتاگ ازدواج کرد. هر چند هیچگاه ناپدری او را رسما به فرزندخواندگی نپذیرفت اما نام خانوادگی سانتاگ بر سوزان و خواهرش ماندگار شد.
او در دانشگاههای برکلی و شیکاگو در رشتههای فلسفه و ادبیات و رماننویسی ادامه تحصیل داد.
اولین کتابی که سوزان را به سوی خود کشید، کتاب ماری کوری بود.
«وقتی تقریبا شش ساله بودم، زندگینامه مادام کوری را به قلم دخترش، ایو کوری، خواندم. اول خیال کردم شیمیدان بشوم. سپس، مدتی طولانی، یعنی بیشتر دوران کودکیام، میخواستم فیزیکدان شوم. اما ادبیات مرا در خود غرق کرد. آنچه در واقع دلم میخواست تجربه همهگونه زندگی بود، و به نظر میرسد زندگی یک نویسنده همه اینها در خود داشته باشد.»
سانتاگ شیفته عکاسی بود و میگفت:
«عکاسی همآغوشیای قهرمانانه با جهان مادی است.»
هرچند سانتاگ نویسندهای چپگرا بود و از انقلابهای مارکسیستی هم دفاع میکرد، اینگونه نبود که همواره مدافع مارکسیستها باشد. برای نمونه در سال ۱۹۸۲ در جلسهای در تالار شهر نیویورک برای اعتراض به سرکوب جنبش مقاومت لهستان اعلام کرد که
«کمونیسم همان فاشیسم است و فقط ظاهری انسانی دارد.»
او همیشه منتقد چپهایی بود که همواره در برابر جنایات استالین و آدمکشیهای آن نظام سکوت میکردند.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Susan_Sontag
#سوزان_سانتاگ
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech