This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اقدام خطرناک و غیرقانونی نیروی پلیس، که میتوانست به مرگ یک موتورسوار منجر شود.
صفحه مرکز مشاوره و آموزش حقوقی دادبان نوشت: «جنایت عمدی مامور پلیسی که به سوی موتورسواری در حال حرکت، باتون که نوعی سلاح است را پرتاب میکند.
در حالی که هیچ یک از قوانین موضوعه در ایران به پلیس اجازه چنین رفتاری را نداده است. پرتاپ باتوم به سمت یک موتور سوار با هیچ یک از مقررات مربوط به عملکرد پلیس به ویژه قانون بکارگیری سلاح همخوانی ندارد و حتی میتواند مصداق ایراد آسیب و جنایت عمدی محسوب شود.»
این ویدیو در شبکههای اجتماعی با واکنش گسترده کاربران مواجه شده است. یکی از کاربران نوشت که فردا اگر سنگی به سمت شیشه خودروتان پرت شد، نترسید، پلیس بوده!
#پلیس #جنایت_عمدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صفحه مرکز مشاوره و آموزش حقوقی دادبان نوشت: «جنایت عمدی مامور پلیسی که به سوی موتورسواری در حال حرکت، باتون که نوعی سلاح است را پرتاب میکند.
در حالی که هیچ یک از قوانین موضوعه در ایران به پلیس اجازه چنین رفتاری را نداده است. پرتاپ باتوم به سمت یک موتور سوار با هیچ یک از مقررات مربوط به عملکرد پلیس به ویژه قانون بکارگیری سلاح همخوانی ندارد و حتی میتواند مصداق ایراد آسیب و جنایت عمدی محسوب شود.»
این ویدیو در شبکههای اجتماعی با واکنش گسترده کاربران مواجه شده است. یکی از کاربران نوشت که فردا اگر سنگی به سمت شیشه خودروتان پرت شد، نترسید، پلیس بوده!
#پلیس #جنایت_عمدی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خسرو آذربیگ، نوازنده دف و شاعر، با انتشار ویدیویی از برخورد غیرقانونی نیروهای پلیس با خود به خاطر دفنوازی در پارک ملت تهران خبر داد. او نوشت:
«جناب فرمانده
من مثل همه انسانها و به تبعیت از قانون ذاتی طبیعت که هر موجود زندهای اعم از انسانی و حیوانی و گیاهی وقتی گرسنه میشود اقدام به کسب روزی میکند، سازم را که یک دف باشد برداشته و در فاصله حدود شصت هفتاد متری یک #گنوازنده دیگر در #پارک_ملت شروع به #دفنوازی کرده و دو سه ترانه به زبانهای #لری و #کرمانجی و #خراسانی خواندم تا از این طریق لقمه نانی به دست بیاورم. هنوز نفسم گرم نشده بود که #ماموران_شهرداری و یک نیروی #لباس_شخصی آمده و مرا به همراه وسایلم به سمت ایستگاه #پلیس مستقر در پارک بردند و تحویل پلیس دادند.
در مقر پلیس بعد از حدود سی/ چهل دقیقه اصرار من بر قانونی بودن کارم و انکار آنان، و همچنین به کار بردن عبارتهای ناشایست زورگویانه همراه با فشار روانی، برگهای جلوی من گذاشتند تا با امضا آن طلب بخشش کرده و از تلاش برای امرار معاش از طریق دفنوازی چشم پوشی کنم.
مثل اینکه شما را هنگام آب نوشیدن دستگیر و بازداشت کرده و برگه جلوتان بگذارند و با درشتی و هتاکی و ناسزاگویی تهدیدتان کنند که باید بابت نوشیدن آب طلب بخشش کرده و تعهد بدهی که از آن پس هرگز آب ننوشید.
نکردم. چون کاری بر خلاف قوانین موجود نکرده بودم. یک هفته بعد رفتم برای پیگیری پرونده، رفتارها تندتر و پرخاشگرانهتر و زروگویانهتر شده بود و گفتارها بیادبانهتر و هتاکانهتر و زشت و زنندهتر.
با خود فکر کردم، با من که خلافی نکردهام و کاملا هم با خونسردی و ادب و نزاکت همراه با واژههای پاکیزه و عفیف با آنان صحبت میکنم، اینطور برخورد میشود، وای به حال آن خطاکار ناآشنا با قانون و مقرراتی که کمی عصبی مزاج هم باشد و از سر درماندگی و استیصال مقابله به مثل کرده و کلام بد بو و عبارات تهوع آوری شبیه به جملات ستیزه جویانه جناب سروان پلیس به زبان بیاورد.!!!
اسفآورتر اینکه:
مأمور پلیس کشور که باید حافظ امنیت شهروندان باشد، بر هم زننده امنیت شغلی و مسئول تعطیلی کسب و کار یک هنرمند میهندوست شده است.
با آرزوی آزادی و شادی و سرزندگی برای ایرانمان »
#خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«جناب فرمانده
من مثل همه انسانها و به تبعیت از قانون ذاتی طبیعت که هر موجود زندهای اعم از انسانی و حیوانی و گیاهی وقتی گرسنه میشود اقدام به کسب روزی میکند، سازم را که یک دف باشد برداشته و در فاصله حدود شصت هفتاد متری یک #گنوازنده دیگر در #پارک_ملت شروع به #دفنوازی کرده و دو سه ترانه به زبانهای #لری و #کرمانجی و #خراسانی خواندم تا از این طریق لقمه نانی به دست بیاورم. هنوز نفسم گرم نشده بود که #ماموران_شهرداری و یک نیروی #لباس_شخصی آمده و مرا به همراه وسایلم به سمت ایستگاه #پلیس مستقر در پارک بردند و تحویل پلیس دادند.
در مقر پلیس بعد از حدود سی/ چهل دقیقه اصرار من بر قانونی بودن کارم و انکار آنان، و همچنین به کار بردن عبارتهای ناشایست زورگویانه همراه با فشار روانی، برگهای جلوی من گذاشتند تا با امضا آن طلب بخشش کرده و از تلاش برای امرار معاش از طریق دفنوازی چشم پوشی کنم.
مثل اینکه شما را هنگام آب نوشیدن دستگیر و بازداشت کرده و برگه جلوتان بگذارند و با درشتی و هتاکی و ناسزاگویی تهدیدتان کنند که باید بابت نوشیدن آب طلب بخشش کرده و تعهد بدهی که از آن پس هرگز آب ننوشید.
نکردم. چون کاری بر خلاف قوانین موجود نکرده بودم. یک هفته بعد رفتم برای پیگیری پرونده، رفتارها تندتر و پرخاشگرانهتر و زروگویانهتر شده بود و گفتارها بیادبانهتر و هتاکانهتر و زشت و زنندهتر.
با خود فکر کردم، با من که خلافی نکردهام و کاملا هم با خونسردی و ادب و نزاکت همراه با واژههای پاکیزه و عفیف با آنان صحبت میکنم، اینطور برخورد میشود، وای به حال آن خطاکار ناآشنا با قانون و مقرراتی که کمی عصبی مزاج هم باشد و از سر درماندگی و استیصال مقابله به مثل کرده و کلام بد بو و عبارات تهوع آوری شبیه به جملات ستیزه جویانه جناب سروان پلیس به زبان بیاورد.!!!
اسفآورتر اینکه:
مأمور پلیس کشور که باید حافظ امنیت شهروندان باشد، بر هم زننده امنیت شغلی و مسئول تعطیلی کسب و کار یک هنرمند میهندوست شده است.
با آرزوی آزادی و شادی و سرزندگی برای ایرانمان »
#خسرو_آذربیگ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech