«"نوری بر تاریکی"
در خبرها آمده به درخواست غلامعباس ترکی معاون دادستان کل کشور، پروندهای قضایی به اتهام «توهین به جایگاه معلم» برای عوامل سریال «افعی تهران» تشکیل شده است.
به اسامی که در ادامه میآید دقت کنید
هاشم خواستار، جواد لعلمحمدی، محمدحسین سپهری، رسول بداقی، عزیز قاسمزاده، اصغر امیرزادگان، طاهر اصغرپور، ناهید شیرپیشه، محمد صادقی، حجتالله رافعی، امان جلالینژاد...
افراد نام برده تنها بخش کوچکی از معلمین زندانی محبوس در زندانهای جمهوری اسلامی هستند.
جمهوری اسلامی، تصمیمات و اقدامات مسئولان و دستاندرکارانش، جمع اضداد است. در کشوری که معلمان تنها به جرم حق و آزادیخواهی بازداشت، شکنجه و محبوس میشوند، معاون دادستان سکانسی از یک سریال که در آن به معضل تنبیه بدنی دانش آموزان، که مختص به گذشته نیست، و متاسفانه هر از چند گاهی به تیتر خبری بدل میگردد، پرداخته شده، مصداق توهین به شأن معلم مینامد!
شأن معلم چیست و چه کسی آن را تعیین میکند؟ ثبت شکایت از عوامل سریال «افعی تهران» بیانگر این نکته است که این عبارت تهی از بار معنایی است و بسته به شرایط و به دلخواه متغیر است.
شأن معلم چگونه مخدوش میشود با حضور به عنوان کاراکتر منفی در یک قصه یا پشت میلههای زندان با حکمی که مهر اخراج خورده؟
این اتفاق ماکت کوچکی از ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامی و مسئولان آن است، همیشه اشتباه و خلاف موج و خواست جامعه.
در حالی که ایرانیان در فضای مجازی از خاطرات تلخ خود درباره تنبیه بدنی و اثرات مخرب این خاطرات بر روح و روانشان میگویند، مسئولان به روال معمول، به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک میکنند...
پیشتر هم شاهد همچنین تصمیماتی بودهایم. پس از شلیک به پرواز ۷۵۲، تصویربرداری که لحظه سقوط را در آسمان ثبت کرده بود بازداشت شد، نه فرد شلیک کننده به هواپیما! فردی که دعوای مادر قمی با آخوند هرزهچشم را منتشر کرد، مورد پیگرد قانونی قرار گرفت... از این دست نمونهها بسیار است.
و حال بیتوجه به آمار معلمان زندانی و روایات متعدد تنبیه بدنی دانشآموزان، علیه یک گروه فیلمسازی بابت افکندن نور بر ور تاریک آموزش و پرورش و یک معضل اجتماعی مهم، اعلام جرم شده است!»
✍️سپیده حجامی
#افعی_تهران #معلم #رسول_بداقی #اسماعیل_عبدی #هاشم_خواستار #محمدحسین_سپهری #ناهید_شیرپیشه #طاهر_اصغرپور #عزیز_قاسم_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در خبرها آمده به درخواست غلامعباس ترکی معاون دادستان کل کشور، پروندهای قضایی به اتهام «توهین به جایگاه معلم» برای عوامل سریال «افعی تهران» تشکیل شده است.
به اسامی که در ادامه میآید دقت کنید
هاشم خواستار، جواد لعلمحمدی، محمدحسین سپهری، رسول بداقی، عزیز قاسمزاده، اصغر امیرزادگان، طاهر اصغرپور، ناهید شیرپیشه، محمد صادقی، حجتالله رافعی، امان جلالینژاد...
افراد نام برده تنها بخش کوچکی از معلمین زندانی محبوس در زندانهای جمهوری اسلامی هستند.
جمهوری اسلامی، تصمیمات و اقدامات مسئولان و دستاندرکارانش، جمع اضداد است. در کشوری که معلمان تنها به جرم حق و آزادیخواهی بازداشت، شکنجه و محبوس میشوند، معاون دادستان سکانسی از یک سریال که در آن به معضل تنبیه بدنی دانش آموزان، که مختص به گذشته نیست، و متاسفانه هر از چند گاهی به تیتر خبری بدل میگردد، پرداخته شده، مصداق توهین به شأن معلم مینامد!
شأن معلم چیست و چه کسی آن را تعیین میکند؟ ثبت شکایت از عوامل سریال «افعی تهران» بیانگر این نکته است که این عبارت تهی از بار معنایی است و بسته به شرایط و به دلخواه متغیر است.
شأن معلم چگونه مخدوش میشود با حضور به عنوان کاراکتر منفی در یک قصه یا پشت میلههای زندان با حکمی که مهر اخراج خورده؟
این اتفاق ماکت کوچکی از ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامی و مسئولان آن است، همیشه اشتباه و خلاف موج و خواست جامعه.
در حالی که ایرانیان در فضای مجازی از خاطرات تلخ خود درباره تنبیه بدنی و اثرات مخرب این خاطرات بر روح و روانشان میگویند، مسئولان به روال معمول، به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک میکنند...
پیشتر هم شاهد همچنین تصمیماتی بودهایم. پس از شلیک به پرواز ۷۵۲، تصویربرداری که لحظه سقوط را در آسمان ثبت کرده بود بازداشت شد، نه فرد شلیک کننده به هواپیما! فردی که دعوای مادر قمی با آخوند هرزهچشم را منتشر کرد، مورد پیگرد قانونی قرار گرفت... از این دست نمونهها بسیار است.
و حال بیتوجه به آمار معلمان زندانی و روایات متعدد تنبیه بدنی دانشآموزان، علیه یک گروه فیلمسازی بابت افکندن نور بر ور تاریک آموزش و پرورش و یک معضل اجتماعی مهم، اعلام جرم شده است!»
✍️سپیده حجامی
#افعی_تهران #معلم #رسول_بداقی #اسماعیل_عبدی #هاشم_خواستار #محمدحسین_سپهری #ناهید_شیرپیشه #طاهر_اصغرپور #عزیز_قاسم_زاده #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوشته خانم صدیقه مالکیفرد همسر مهندس هاشم خواستار زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد و عضو بیانیه ۱۴
به نام خداوند جان وخرد
دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ بعد از مدتها برای ملاقات حضوری با همسرم آقای سیدهاشم خواستار ساعت ۶ صبح با فرزندان و نوههایم به زندان وکیلآباد مشهد رفتیم.
بعد از نوبت گرفتن و حضور در سالن ملاقات با زندانیان هر چه منتظر شدیم همسرم را نیاوردند! از مسئول سالن علت را پرسیدم، گفتند؛ پیگیری میکنم.
یکی از زندانیان گفت؛ از آقای خواستار یک یادداشت یا نامه گرفتند و ایشان را برگرداندند به بند!!
من به مسئول سالن گفتم نوشتن نامه و همراه داشتن یادداشت جرم نیست، چرا آقای خواستار را برگرداندید و ما را از ملاقات با ایشان محروم کردید؟
مامور مربوطه گفت، بروید از حفاظت زندان پیگیری کنید، بعد از گذشت از هفتخوان رستم، آقای خادمی (یکی از مسئولین زندان) زنگ زدند و علت را از داخل زندان جویا شدند. بعد گفتند آقای خواستار خودشان برای ملاقات نیامدند!! من گفتم امکان ندارد، اجازه بدین من تلفنی از ایشان بپرسم اگر ایشان بیدلیل خودشان نیامده باشند، ما مزاحم نمیشویم.
بالاخره تلفنی با آقای خواستار صحبت کردم، ایشان گفتند؛
من نامهای در رابطه با مظلومیت و بیگناهی و بیپناهی اعدامیهای بند ۶/۱ نوشتم و از آزادمردان و آزادزنان خواستم به گلها قبل از خشک شدن آب دهند، چرا که به گل خشکیده آب دادن فایدهای ندارد. این یادداشت را از من گرفتند و انگار قاچاق گرفتهاند!!
به آنها گفتم جواهر لعل نهرو از زندانهای انگلیسیها هر دو هفته یک نامه برای دخترش (بانو ایندریا گاندی) از جنایات انگلستان مینوشته و همان انگلیسیها نامه را برای دخترش پست میکردهاند که آن نامهها شده سه جلد کتاب "نگاهی به تاریخ جهان" و کتاب نامهای به دخترم که هنوز این کتابها خوانندگان و علاقمندان زیادی دارد، حالا شما برای ۴خط یادداشت اینهمه هیاهو به راه انداختهاید؟!
گفتم شما ۹ نفر انسان را ۸سال پیش گرفتهاید و زندانی کردید، قاضیشان حسن حیدری معاون امنیتی دادستان وقت بوده و به هر ۹ نفرشان حکم اعدام داده! که سه نفرشان بنام حمید راست بالا و کجیر سعادت جهانی و محمدعلی آرایش رادی ماه سال ۹۹ اعدام کردید و این ۶ نفر جدیدا حکمشان در دیوان عالی تایید شده!
«آقایان فرهاد شاکری، تاجمحمد خرمالی، عیسی عیدمحمدی، عبدالرحمن گرگیج، مولوی حکیم عظیم گرگیج و مالکعلی فدایی نسب»
قاضی حسن حیدری که حکم اولیه را داده کیست؟
این قاضی پرونده فساد و قضایی دارد و مدتی زندان بوده و الان هم معلوم نیست کجاست!
.
ضمنا دادستان آنموقع و دادستان بعدی، هر دو پرونده جنایت و فساد قضایی دارند!
آیا اگر هیئت منصفهای بود، اینها اصلا میتوانستند قضاوت کنند؟ چه رسد به اینکه حکم اعدام بدهند!
ملت قهرمان ایران،
خیلی زود دیر میشود.
بالاخره با هماهنگی زندان ملاقات حضوری ما میسر شد.
در سالن ملاقات از آقای خواستار پرسیدم یادداشتها چی بود گفتند، یکی در مورد اعدامیها که تلفنی موضوع را به شما گفتم، مورد دوم نامهای بود که در اسفند ۱۴۰۲ نوشتم و فرستادم بیرون برای انتشار که شما اجازه ندادی منتشر شود.
ملت قهرمان ایران، آقای خواستار پنجمین سال زندان متوالی را در حالی سپری میکنند که یکساعت مرخصی به ایشان ندادهاند، همکاران فرهنگی از من خواستند که با آقای خواستار صحبت کنم و مدتی اجازه ندهم نامههای ایشان منتشر شود تا همکاران فرهنگی بتوانند با دادستان صحبت کنند و از ایشان بخواهند لااقل به قانون پایبند باشند و مرخصی که حق هر زندانی است را اعطا کنند.
من این موضوع را با آقای خواستار مطرح کردم، ایشان گفتند؛ علیرغم اینکه میدانم این مورد فقط گذران وقت و فرصتسوزی است، ولی به خواست شما و همکاران احترام میگذارم و استخوان در گلو، سکوت میکنم.
هفته گذشته که ملاقات کابینی داشتیم آقای خواستار گفتند امیدوارم شما و همکاران به این نتیجه رسیده باشید که آنها به حق عمل نمیکنند، اگر به حق عمل میکردند که وضع مملکت این نبود.
گروهی از همکاران فرهنگی با دادستان صحبت کردهاند و تلویحا دادستان از آنها خواسته که آقای خواستار اول توهین به رهبری و مسئولین نظام نکند، دوم دست از براندازی بردارد و فرهنگیان را به اعتراض و تجمع تشویق نکند.
من این موضوع را به آقای خواستار انتقال دادم، ایشان گفتند؛ اولا من هر چه گفتنی بوده، گفتهام و همه گفتنیها را در اداره اطلاعات کتبا نوشتهام و امضا کردهام، حالا دیگر حرفی برای گفتن نمانده.
مورد دوم فرهنگیان افراد دانا و فرهیخته هستند و زمان و مکان و جریانهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به درستی درک کردهاند و منتظر من و امثال من نمیشوند.
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Hashemkh
#هاشم_خواستار #مشهد #بیانیه۱۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به نام خداوند جان وخرد
دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ بعد از مدتها برای ملاقات حضوری با همسرم آقای سیدهاشم خواستار ساعت ۶ صبح با فرزندان و نوههایم به زندان وکیلآباد مشهد رفتیم.
بعد از نوبت گرفتن و حضور در سالن ملاقات با زندانیان هر چه منتظر شدیم همسرم را نیاوردند! از مسئول سالن علت را پرسیدم، گفتند؛ پیگیری میکنم.
یکی از زندانیان گفت؛ از آقای خواستار یک یادداشت یا نامه گرفتند و ایشان را برگرداندند به بند!!
من به مسئول سالن گفتم نوشتن نامه و همراه داشتن یادداشت جرم نیست، چرا آقای خواستار را برگرداندید و ما را از ملاقات با ایشان محروم کردید؟
مامور مربوطه گفت، بروید از حفاظت زندان پیگیری کنید، بعد از گذشت از هفتخوان رستم، آقای خادمی (یکی از مسئولین زندان) زنگ زدند و علت را از داخل زندان جویا شدند. بعد گفتند آقای خواستار خودشان برای ملاقات نیامدند!! من گفتم امکان ندارد، اجازه بدین من تلفنی از ایشان بپرسم اگر ایشان بیدلیل خودشان نیامده باشند، ما مزاحم نمیشویم.
بالاخره تلفنی با آقای خواستار صحبت کردم، ایشان گفتند؛
من نامهای در رابطه با مظلومیت و بیگناهی و بیپناهی اعدامیهای بند ۶/۱ نوشتم و از آزادمردان و آزادزنان خواستم به گلها قبل از خشک شدن آب دهند، چرا که به گل خشکیده آب دادن فایدهای ندارد. این یادداشت را از من گرفتند و انگار قاچاق گرفتهاند!!
به آنها گفتم جواهر لعل نهرو از زندانهای انگلیسیها هر دو هفته یک نامه برای دخترش (بانو ایندریا گاندی) از جنایات انگلستان مینوشته و همان انگلیسیها نامه را برای دخترش پست میکردهاند که آن نامهها شده سه جلد کتاب "نگاهی به تاریخ جهان" و کتاب نامهای به دخترم که هنوز این کتابها خوانندگان و علاقمندان زیادی دارد، حالا شما برای ۴خط یادداشت اینهمه هیاهو به راه انداختهاید؟!
گفتم شما ۹ نفر انسان را ۸سال پیش گرفتهاید و زندانی کردید، قاضیشان حسن حیدری معاون امنیتی دادستان وقت بوده و به هر ۹ نفرشان حکم اعدام داده! که سه نفرشان بنام حمید راست بالا و کجیر سعادت جهانی و محمدعلی آرایش رادی ماه سال ۹۹ اعدام کردید و این ۶ نفر جدیدا حکمشان در دیوان عالی تایید شده!
«آقایان فرهاد شاکری، تاجمحمد خرمالی، عیسی عیدمحمدی، عبدالرحمن گرگیج، مولوی حکیم عظیم گرگیج و مالکعلی فدایی نسب»
قاضی حسن حیدری که حکم اولیه را داده کیست؟
این قاضی پرونده فساد و قضایی دارد و مدتی زندان بوده و الان هم معلوم نیست کجاست!
.
ضمنا دادستان آنموقع و دادستان بعدی، هر دو پرونده جنایت و فساد قضایی دارند!
آیا اگر هیئت منصفهای بود، اینها اصلا میتوانستند قضاوت کنند؟ چه رسد به اینکه حکم اعدام بدهند!
ملت قهرمان ایران،
خیلی زود دیر میشود.
بالاخره با هماهنگی زندان ملاقات حضوری ما میسر شد.
در سالن ملاقات از آقای خواستار پرسیدم یادداشتها چی بود گفتند، یکی در مورد اعدامیها که تلفنی موضوع را به شما گفتم، مورد دوم نامهای بود که در اسفند ۱۴۰۲ نوشتم و فرستادم بیرون برای انتشار که شما اجازه ندادی منتشر شود.
ملت قهرمان ایران، آقای خواستار پنجمین سال زندان متوالی را در حالی سپری میکنند که یکساعت مرخصی به ایشان ندادهاند، همکاران فرهنگی از من خواستند که با آقای خواستار صحبت کنم و مدتی اجازه ندهم نامههای ایشان منتشر شود تا همکاران فرهنگی بتوانند با دادستان صحبت کنند و از ایشان بخواهند لااقل به قانون پایبند باشند و مرخصی که حق هر زندانی است را اعطا کنند.
من این موضوع را با آقای خواستار مطرح کردم، ایشان گفتند؛ علیرغم اینکه میدانم این مورد فقط گذران وقت و فرصتسوزی است، ولی به خواست شما و همکاران احترام میگذارم و استخوان در گلو، سکوت میکنم.
هفته گذشته که ملاقات کابینی داشتیم آقای خواستار گفتند امیدوارم شما و همکاران به این نتیجه رسیده باشید که آنها به حق عمل نمیکنند، اگر به حق عمل میکردند که وضع مملکت این نبود.
گروهی از همکاران فرهنگی با دادستان صحبت کردهاند و تلویحا دادستان از آنها خواسته که آقای خواستار اول توهین به رهبری و مسئولین نظام نکند، دوم دست از براندازی بردارد و فرهنگیان را به اعتراض و تجمع تشویق نکند.
من این موضوع را به آقای خواستار انتقال دادم، ایشان گفتند؛ اولا من هر چه گفتنی بوده، گفتهام و همه گفتنیها را در اداره اطلاعات کتبا نوشتهام و امضا کردهام، حالا دیگر حرفی برای گفتن نمانده.
مورد دوم فرهنگیان افراد دانا و فرهیخته هستند و زمان و مکان و جریانهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را به درستی درک کردهاند و منتظر من و امثال من نمیشوند.
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/Hashemkh
#هاشم_خواستار #مشهد #بیانیه۱۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech