This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ضرب و جرح یک فرد دارای معلولیت ذهنی توسط یک آخوند
کمپین معلولان با انتشار تصاویر و فایل صوتی گفتگوی مادر یک فرد دارای معلولیت ذهنی شدید، از ضرب و شتم این فرد توسط یک آخوند مغازهدار در جنوب تهران خبر داده است.
به نوشته کمپین معلولان دلیل ضرب و شتم این فرد اوتیستیک توسط آخوند صاحب مغازه «برداشتن قاب عکس حضرت علی» توسط او بوده است.
آنطور که مادر این فرد دارای معلولیت گفته «محمد که اوتیستیک است و معلولیت ذهنی خیلی شدید دارد و تشنج میکند، عاشق تصاویر امامان است.
او چند روز پیش هنگام عبور از جلوی یک مغازه در محله خزانه بخارائی، چشمش به عکس حضرت علی میافتد و وارد مغازه میشود و کوبلن حضرت علی را بر میدارد.»
طبق اظهارات این مادر «سجاد صاحب مغازه که یک آخوند است وقتی با مقاومت محمد برای گرفتن عکس مواجه میشود او را کتک زده و با کله به بینی محمد ضرب میزند و محمد هم قاب را پرت میکند و میشکند.»
کمپین معولان به نقل از مادر فرد دارای معلولیت نوشته «چون تصاویر دوربین مداربسته رابه ما نمیدهند و شاهدی هم نداریم ودادگاه هم حرف اوتستیکها را قبول ندارد، نگران پایمال شدن خون فرزندمان هستیم.»
- چرا باید یک نفر به خودش این اجازه را بدهد که به خاطر یک عکس فردی دارای معلولیت را مورد ضرب و شتم قرار دهد؟
یک عکس مگر چه ارزشی دارد که چنین رفتاری غیر انسانی بابتش انجام دادهاند؟!
آداب معاشرت با معلولان، اثر براندی ال. دارنزبرگ
https://tavaana.org/disability-etiquette/
#معلولیت #اوتیسم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کمپین معلولان با انتشار تصاویر و فایل صوتی گفتگوی مادر یک فرد دارای معلولیت ذهنی شدید، از ضرب و شتم این فرد توسط یک آخوند مغازهدار در جنوب تهران خبر داده است.
به نوشته کمپین معلولان دلیل ضرب و شتم این فرد اوتیستیک توسط آخوند صاحب مغازه «برداشتن قاب عکس حضرت علی» توسط او بوده است.
آنطور که مادر این فرد دارای معلولیت گفته «محمد که اوتیستیک است و معلولیت ذهنی خیلی شدید دارد و تشنج میکند، عاشق تصاویر امامان است.
او چند روز پیش هنگام عبور از جلوی یک مغازه در محله خزانه بخارائی، چشمش به عکس حضرت علی میافتد و وارد مغازه میشود و کوبلن حضرت علی را بر میدارد.»
طبق اظهارات این مادر «سجاد صاحب مغازه که یک آخوند است وقتی با مقاومت محمد برای گرفتن عکس مواجه میشود او را کتک زده و با کله به بینی محمد ضرب میزند و محمد هم قاب را پرت میکند و میشکند.»
کمپین معولان به نقل از مادر فرد دارای معلولیت نوشته «چون تصاویر دوربین مداربسته رابه ما نمیدهند و شاهدی هم نداریم ودادگاه هم حرف اوتستیکها را قبول ندارد، نگران پایمال شدن خون فرزندمان هستیم.»
- چرا باید یک نفر به خودش این اجازه را بدهد که به خاطر یک عکس فردی دارای معلولیت را مورد ضرب و شتم قرار دهد؟
یک عکس مگر چه ارزشی دارد که چنین رفتاری غیر انسانی بابتش انجام دادهاند؟!
آداب معاشرت با معلولان، اثر براندی ال. دارنزبرگ
https://tavaana.org/disability-etiquette/
#معلولیت #اوتیسم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
May 14, 2024
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خیانتی که سازمان بهزیستی ایران به خانوادههای فرزندپذیر و کودکان بیسرپرست میکند!
فرزندپذیری اقدامی انسانی و عاشقانه است، اما در ایران، این عشق به واسطه بیکفایتی سازمان بهزیستی به فاجعهای برای خانوادهها و کودکان تبدیل شده است. خانوادههایی که با هزاران امید و عشق، کودکی را به سرپرستی میپذیرند، پس از مدتی متوجه میشوند که این کودکان مشکلات جسمی و روانی شدید دارند؛ کودکانی که بهزیستی آنها را به عنوان «سالم» معرفی کرده بود! این سازمان، بدون ارائه آزمایشهای لازم، بدون شفافسازی درباره سوابق پزشکی کودکان، و بدون مشاورههای تخصصی، آنها را به خانوادهها میسپارد.
مورد اخیر خانم خاکپور یزدی تنها یکی از این فجایع است. او در سال ۱۳۹۹ نوزادی ۷ ماهه را به فرزندی پذیرفت، در حالی که بهزیستی ادعا کرده بود این کودک از نظر جسمی و ذهنی سالم است. اما چند ماه بعد مشخص شد که او مبتلا به اوتیسم و ناتوانی ذهنی شدید است. تحقیقات بعدی نشان داد که مادر بیولوژیکی این کودک مبتلا به اسکیزوفرنی و عقبماندگی ذهنی بوده و در مرکز روانی بستری شده بود. با وجود این اطلاعات، بهزیستی عامدانه کودک را بدون اطلاعرسانی به مادر فرزندپذیر سپرد!
نتیجه چه شد؟ نابودی یک خانواده!
خانم یزدی ۴ سال تمام برای درمان این کودک جنگید، اما هیچ حمایتی از سوی بهزیستی دریافت نکرد. هزینههای درمان، فشارهای روحی و نبود امکانات باعث شد که او در نهایت مجبور به فسخ فرزندخواندگی شود. زندگی زناشوییاش از هم پاشید و در نهایت کودک، که اکنون به او وابسته شده بود، دوباره به شیرخوارگاه بازگردانده شد؛ جایی که هیچ امکاناتی برای درمان او وجود ندارد و حتی شرایط نگهداریاش فاجعهبار است.
این اولین مورد نیست و آخرین هم نخواهد بود. سازمان بهزیستی به دلیل لغو غربالگری، حالا با حجم بالایی از کودکان دارای اختلالات ذهنی و روانی روبهرو است و بدون هیچ نظارتی، آنها را به خانوادهها میسپارد. این خانوادهها، که برای سرپرستی کودکی سالم اقدام کردهاند، نهتنها از بهزیستی هیچ حمایتی دریافت نمیکنند، بلکه بعد از مدتی مجبور میشوند با وجود علاقه عاطفی عمیق، کودک را پس بدهند. سرنوشت این کودکان چه خواهد شد؟ کودکانی که به دلیل این بیعدالتی، بارها و بارها طرد میشوند و هر بار زخمهای عاطفی عمیقتری بر روانشان باقی میماند.
بهزیستی به جای حمایت از کودکان، آنها را قربانی سوءمدیریت خود کرده است! خانوادههایی که فرزندخوانده میپذیرند، به جای دریافت کمک و حمایت، با فریبکاری و بیمسئولیتی این سازمان مواجه میشوند. این چرخه معیوب باید متوقف شود! بهزیستی باید پاسخگوی سرنوشت این کودکان باشد. آیا مسئولان این سازمان میتوانند پاسخگوی ظلمی باشند که در حق این کودکان و خانوادههایشان روا داشتهاند؟
مرتبط:
کودکان دارای اوتیسم؛ کمبود امکانات دولتی و همدلی جامعه
https://tavaana.org/children_with_autism_in_iran/
#اوتیسم #بهزیستی #فرزندخواندگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرزندپذیری اقدامی انسانی و عاشقانه است، اما در ایران، این عشق به واسطه بیکفایتی سازمان بهزیستی به فاجعهای برای خانوادهها و کودکان تبدیل شده است. خانوادههایی که با هزاران امید و عشق، کودکی را به سرپرستی میپذیرند، پس از مدتی متوجه میشوند که این کودکان مشکلات جسمی و روانی شدید دارند؛ کودکانی که بهزیستی آنها را به عنوان «سالم» معرفی کرده بود! این سازمان، بدون ارائه آزمایشهای لازم، بدون شفافسازی درباره سوابق پزشکی کودکان، و بدون مشاورههای تخصصی، آنها را به خانوادهها میسپارد.
مورد اخیر خانم خاکپور یزدی تنها یکی از این فجایع است. او در سال ۱۳۹۹ نوزادی ۷ ماهه را به فرزندی پذیرفت، در حالی که بهزیستی ادعا کرده بود این کودک از نظر جسمی و ذهنی سالم است. اما چند ماه بعد مشخص شد که او مبتلا به اوتیسم و ناتوانی ذهنی شدید است. تحقیقات بعدی نشان داد که مادر بیولوژیکی این کودک مبتلا به اسکیزوفرنی و عقبماندگی ذهنی بوده و در مرکز روانی بستری شده بود. با وجود این اطلاعات، بهزیستی عامدانه کودک را بدون اطلاعرسانی به مادر فرزندپذیر سپرد!
نتیجه چه شد؟ نابودی یک خانواده!
خانم یزدی ۴ سال تمام برای درمان این کودک جنگید، اما هیچ حمایتی از سوی بهزیستی دریافت نکرد. هزینههای درمان، فشارهای روحی و نبود امکانات باعث شد که او در نهایت مجبور به فسخ فرزندخواندگی شود. زندگی زناشوییاش از هم پاشید و در نهایت کودک، که اکنون به او وابسته شده بود، دوباره به شیرخوارگاه بازگردانده شد؛ جایی که هیچ امکاناتی برای درمان او وجود ندارد و حتی شرایط نگهداریاش فاجعهبار است.
این اولین مورد نیست و آخرین هم نخواهد بود. سازمان بهزیستی به دلیل لغو غربالگری، حالا با حجم بالایی از کودکان دارای اختلالات ذهنی و روانی روبهرو است و بدون هیچ نظارتی، آنها را به خانوادهها میسپارد. این خانوادهها، که برای سرپرستی کودکی سالم اقدام کردهاند، نهتنها از بهزیستی هیچ حمایتی دریافت نمیکنند، بلکه بعد از مدتی مجبور میشوند با وجود علاقه عاطفی عمیق، کودک را پس بدهند. سرنوشت این کودکان چه خواهد شد؟ کودکانی که به دلیل این بیعدالتی، بارها و بارها طرد میشوند و هر بار زخمهای عاطفی عمیقتری بر روانشان باقی میماند.
بهزیستی به جای حمایت از کودکان، آنها را قربانی سوءمدیریت خود کرده است! خانوادههایی که فرزندخوانده میپذیرند، به جای دریافت کمک و حمایت، با فریبکاری و بیمسئولیتی این سازمان مواجه میشوند. این چرخه معیوب باید متوقف شود! بهزیستی باید پاسخگوی سرنوشت این کودکان باشد. آیا مسئولان این سازمان میتوانند پاسخگوی ظلمی باشند که در حق این کودکان و خانوادههایشان روا داشتهاند؟
مرتبط:
کودکان دارای اوتیسم؛ کمبود امکانات دولتی و همدلی جامعه
https://tavaana.org/children_with_autism_in_iran/
#اوتیسم #بهزیستی #فرزندخواندگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
February 8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوای مهربانی؛ کنسرتی برای قلبهای پرشور کودکانی متفاوت
در شبی که موسیقی مرزها را درهم شکست و مهربانی بر صحنهای از عشق و تفاهم طنینانداز شد، سهراب پاکزاد کنسرتی بینظیر را برای کودکانی با ذهنهای متفاوت و خانوادههایشان اجرا کرد. این رویداد که شامگاه اول اسفند در برج میلاد برگزار شد، به یکی از زیباترین و پرشورترین لحظات موسیقی ایران بدل گشت.
۱۶۰۰ دل مشتاق، نه برای دیدن یک خواننده، که برای لمس لحظاتی از شادی و رهایی گرد هم آمدند. کودکانی که شاید در بسیاری از مناسبتها نادیده گرفته شدهاند، اینبار در مرکز توجه بودند، با لبخندهایی که جهان را زیباتر میکرد. صحنه، نه فقط جایگاه یک اجرا، که محل جشنی بود برای تفاوتهایی که باید دیده شوند، پذیرفته شوند و در آغوش گرفته شوند.
بهنام محمدی، تهیهکننده این رویداد، آن را پرافتخارترین اجرای دوران حرفهای خود خواند. اما افتخار واقعی، نه در صحنه و نورها، که در چشمان درخشان کودکانی بود که موسیقی را با تمام وجود حس میکردند، دستهایشان را به نشانهی شادی تکان میدادند و در جهانی فارغ از قضاوت، به جشن آمده بودند.
در میان این همه شور و شوق، داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) نیز با حضورش بر لبهای کودکان لبخند نشاند. این شب، یادآور آرزویی شد که کانون توانگران امروز و فرهنگسرای ابنسینا با برگزاری این برنامه دنبال میکردند: جهانی که در آن همه افراد، با هر ذهن و هر قلبی، جایی برای شادی و دیدهشدن داشته باشند.
این کنسرت، فراتر از یک اجرای موسیقی بود؛ فریادی برای پذیرش، آغوشی برای تفاوتها، و امیدی برای روزهایی که هیچکس پشت درهای تفریح و شادی باقی نماند. شاید بتوان گفت این اجرا، تنها موسیقی نبود، سمفونی انسانیت بود.
ویدیوی این کنسرت در شبکههای اجتماعی با استقبال زیادی مواجه شده است.
مرتبط:
آداب معاشرت با معلولان، اثر براندی ال. دارنزبرگ
https://tavaana.org/disability-etiquette/
#سهراب_پاکزاد #سندروم_داون #معلولیت #اوتیسم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در شبی که موسیقی مرزها را درهم شکست و مهربانی بر صحنهای از عشق و تفاهم طنینانداز شد، سهراب پاکزاد کنسرتی بینظیر را برای کودکانی با ذهنهای متفاوت و خانوادههایشان اجرا کرد. این رویداد که شامگاه اول اسفند در برج میلاد برگزار شد، به یکی از زیباترین و پرشورترین لحظات موسیقی ایران بدل گشت.
۱۶۰۰ دل مشتاق، نه برای دیدن یک خواننده، که برای لمس لحظاتی از شادی و رهایی گرد هم آمدند. کودکانی که شاید در بسیاری از مناسبتها نادیده گرفته شدهاند، اینبار در مرکز توجه بودند، با لبخندهایی که جهان را زیباتر میکرد. صحنه، نه فقط جایگاه یک اجرا، که محل جشنی بود برای تفاوتهایی که باید دیده شوند، پذیرفته شوند و در آغوش گرفته شوند.
بهنام محمدی، تهیهکننده این رویداد، آن را پرافتخارترین اجرای دوران حرفهای خود خواند. اما افتخار واقعی، نه در صحنه و نورها، که در چشمان درخشان کودکانی بود که موسیقی را با تمام وجود حس میکردند، دستهایشان را به نشانهی شادی تکان میدادند و در جهانی فارغ از قضاوت، به جشن آمده بودند.
در میان این همه شور و شوق، داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) نیز با حضورش بر لبهای کودکان لبخند نشاند. این شب، یادآور آرزویی شد که کانون توانگران امروز و فرهنگسرای ابنسینا با برگزاری این برنامه دنبال میکردند: جهانی که در آن همه افراد، با هر ذهن و هر قلبی، جایی برای شادی و دیدهشدن داشته باشند.
این کنسرت، فراتر از یک اجرای موسیقی بود؛ فریادی برای پذیرش، آغوشی برای تفاوتها، و امیدی برای روزهایی که هیچکس پشت درهای تفریح و شادی باقی نماند. شاید بتوان گفت این اجرا، تنها موسیقی نبود، سمفونی انسانیت بود.
ویدیوی این کنسرت در شبکههای اجتماعی با استقبال زیادی مواجه شده است.
مرتبط:
آداب معاشرت با معلولان، اثر براندی ال. دارنزبرگ
https://tavaana.org/disability-etiquette/
#سهراب_پاکزاد #سندروم_داون #معلولیت #اوتیسم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
February 22