ورق بزنید!
ساعت ۱۰:۳۰ شنبه ۲۹ دی، محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی بدنام دیوان عالی کشته شدند. این اتفاق با واکنش گسترده جامعه ایران مواجه شد.
چرا مرگ این دو قاضی برای فعالان مدنی جامعه ایران مهم بوده است؟
در کتاب جنایت مومنانه اثر نیره انصاری، میخوانیم:
«حمید نوری در سمت دادیار به ناصریان، مقیسه، کمک میکرده و در واقع دستیار او بوده است.
در دهه ۶۰ قاضی محمد مقیسه با نام مستعار ناصریان در حال همکاری با اعضای گروهی موسوم به «هیئت مرگ» بوده. این هیئت متشکل از ابراهیم رئیسی، مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری و محمد مقیسه یا ناصریان بوده است. هیئت مرگ به استناد فتوای «روحالله خمینی» مبنی بر اعدام زندانیان سیاسی که بر سر موضع خودباقی بودهاند، حیات زندانیان سیاسی
را از آنان سلب کرده و آنها را اعدام میکردند.
زندانیان سیاسی «گوهردشت» در دادگاه حمید نوری شهادت دادهاند که ناصریان نام مستعار محمد مقیسه است.
کشتار زندانیان در دهه شصت جنایتی ست که هیچگاه فراموش نخواهد شد. جمهوری اسلامی به گزارشگران بینالمللی اجازه بازدید از گورستانهای این قربانیان را نمیدهد و برای امحای آثار این جنایت، حتی گورستانها را هم تخریب میکند.»
کتاب جنایت مومنانه را به رایگان دانلود کنید:
https://tavaana.org/hamid_nouri_trial/
#یاری_مدنی_توانا
#محمد_مقیسه
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
ساعت ۱۰:۳۰ شنبه ۲۹ دی، محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی بدنام دیوان عالی کشته شدند. این اتفاق با واکنش گسترده جامعه ایران مواجه شد.
چرا مرگ این دو قاضی برای فعالان مدنی جامعه ایران مهم بوده است؟
در کتاب جنایت مومنانه اثر نیره انصاری، میخوانیم:
«حمید نوری در سمت دادیار به ناصریان، مقیسه، کمک میکرده و در واقع دستیار او بوده است.
در دهه ۶۰ قاضی محمد مقیسه با نام مستعار ناصریان در حال همکاری با اعضای گروهی موسوم به «هیئت مرگ» بوده. این هیئت متشکل از ابراهیم رئیسی، مصطفی پورمحمدی، حسینعلی نیری و محمد مقیسه یا ناصریان بوده است. هیئت مرگ به استناد فتوای «روحالله خمینی» مبنی بر اعدام زندانیان سیاسی که بر سر موضع خودباقی بودهاند، حیات زندانیان سیاسی
را از آنان سلب کرده و آنها را اعدام میکردند.
زندانیان سیاسی «گوهردشت» در دادگاه حمید نوری شهادت دادهاند که ناصریان نام مستعار محمد مقیسه است.
کشتار زندانیان در دهه شصت جنایتی ست که هیچگاه فراموش نخواهد شد. جمهوری اسلامی به گزارشگران بینالمللی اجازه بازدید از گورستانهای این قربانیان را نمیدهد و برای امحای آثار این جنایت، حتی گورستانها را هم تخریب میکند.»
کتاب جنایت مومنانه را به رایگان دانلود کنید:
https://tavaana.org/hamid_nouri_trial/
#یاری_مدنی_توانا
#محمد_مقیسه
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته خبر عجیبی منتشر شد. یک شهروند ۶۳ ساله در شهرستان رودسر، به دلیل «اظهارنظر درباره کشتهشدن علی رازینی و محمد مقیسه» بازداشت شد.
این در حالی ست که از منظر حقوقی ابراز خوشحالی از مرگ قضات دیوان عالی کشور یا شوخی با آن جرم نیست.
فرمانده انتظامی رودسر، اما خبر داده که برای این شهروند ۶۳ ساله پرونده قضائی تشکیل شده و اتهام او «تشویش اذهان عمومی» بوده است.
کشتهشدن دو قاضی بدنام محمد مقیسه و علی رازینی با موجی از شادی کاربران ایرانی مواجه شد. در سالهای اخیر بهخصوص نام این قاضیان بدنام بارها تکرار شده بود در پروندههای اعدام معترضان یا توسط خانوادههای دادخواهی که عزیزانشان در دهه ۶۰ به قتل رسیده بودند توسط هیئت مرگ.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#محمد_مقیسه
#علی_رازینی
@Tavaana_TavaanaTech
این در حالی ست که از منظر حقوقی ابراز خوشحالی از مرگ قضات دیوان عالی کشور یا شوخی با آن جرم نیست.
فرمانده انتظامی رودسر، اما خبر داده که برای این شهروند ۶۳ ساله پرونده قضائی تشکیل شده و اتهام او «تشویش اذهان عمومی» بوده است.
کشتهشدن دو قاضی بدنام محمد مقیسه و علی رازینی با موجی از شادی کاربران ایرانی مواجه شد. در سالهای اخیر بهخصوص نام این قاضیان بدنام بارها تکرار شده بود در پروندههای اعدام معترضان یا توسط خانوادههای دادخواهی که عزیزانشان در دهه ۶۰ به قتل رسیده بودند توسط هیئت مرگ.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#محمد_مقیسه
#علی_رازینی
@Tavaana_TavaanaTech
روایت مواجهه صدیقه وسمقی با محمد مقیسه
بخشهایی از کتاب تبعید با زندان
صدیقه وسمقی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر دینی، در بخشی از کتاب تبعید با زندان، روایت مواجهه خود با محمد مقیسه، قاضیای که اخیرا کشته شده است، به شرح زیر نوشته:
روز سیام مهرماه ۱۳۹۶
همراه با محمد و وکیلم آقای علیزاده به دادسرا رفتیم. پیش از جلسه، پرونده را در مدتی کوتاه مرور کردیم. برخی از اشعارم مانند پول نان ما، نوشتههایی همچون خون هاله ثمر خواهد داد، و متنی در رد سنگسار در پرونده موجود بود.
به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب رفتیم. من و محمد وارد شعبه شدیم، سلام کردیم و نشستیم. یک پایم را روی پای دیگرم انداخته بودم که قاضی مقیسه با پرخاش گفت:
«پایت را بینداز!»
سپس با لحنی تند ادامه داد:
«شما متهم هستید به تبلیغ علیه نظام، عضویت در کمیته غیرقانونی رسیدگی به امور آسیبدیدگان ۸۸ و عضویت در شورای هماهنگی راه سبز امید. از خودت دفاع کن!»
گفتم: «این یعنی تفهیم اتهام؟»
با تندی گفت: «حرف نباشد! از خودت دفاع کن!»
با آرامش پرسیدم: «دلیل و مدرک شما برای این ادعا که من عضو شورای هماهنگی راه سبز امید بودهام چیست؟»
گفت: «مدرک و سند در پرونده هست.»
گفتم: «نیست.»
عصبانی شد و گفت: «نیست که نیست، به من چه!»
بعد ادامه داد: «تو دفترت را در اختیار یک گروه غیرقانونی قرار داده بودی.»
توضیح دادم که در سال ۸۸ عده زیادی توسط عوامل حکومت کشته، زخمی و زندانی شدند. با ابتکار آقای موسوی و آقای کروبی، کمیتهای برای رسیدگی به این افراد تشکیل شد. این کار انسانی و اخلاقی بود و من افتخار میکنم که در آن مشارکت داشتم.
مقیسه عصبانی شد و گفت:
«تو با نوشتههایت پدر نظام را درآوردهای! تو نظام را جنایتکار دانستهای!»
گفتم: «سندش را ارائه کنید. در کدام نوشته؟»
پرونده را تند تند ورق زد و گفت:
«این عبارت یعنی چه؟ ما گذر خواهیم کرد از این بیابان، غم مخور. کدام بیابان؟!»
سپس رو به حاضرین کرد و گفت: «هیچ آثاری از توبه و پشیمانی در این خانم نیست. من بنا دارم همان پنج سال حبس را تأیید کنم.»
با قاطعیت گفتم: «هر کاری دوست دارید بکنید. من با اطلاع از این حکم، با پای خودم به ایران آمدهام. آن کسی که باید توبه کند، شما هستید، نه من.»
مقیسه تمسخرآمیز گفت: «میگویید با پای خودتان آمدهاید؟ خوش آمدید! حتماً حالا میخواهید مصاحبه کنید و بگویید به شما توهین شده!»
گفتم: «من و امثال من وسیلهای برای دفاع از خود جز رسانه نداریم. اگر لازم بدانم، مصاحبه میکنم.»
#محمد_مقیسه #صدیقه_وسمقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بخشهایی از کتاب تبعید با زندان
صدیقه وسمقی، شاعر، نویسنده و پژوهشگر دینی، در بخشی از کتاب تبعید با زندان، روایت مواجهه خود با محمد مقیسه، قاضیای که اخیرا کشته شده است، به شرح زیر نوشته:
روز سیام مهرماه ۱۳۹۶
همراه با محمد و وکیلم آقای علیزاده به دادسرا رفتیم. پیش از جلسه، پرونده را در مدتی کوتاه مرور کردیم. برخی از اشعارم مانند پول نان ما، نوشتههایی همچون خون هاله ثمر خواهد داد، و متنی در رد سنگسار در پرونده موجود بود.
به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب رفتیم. من و محمد وارد شعبه شدیم، سلام کردیم و نشستیم. یک پایم را روی پای دیگرم انداخته بودم که قاضی مقیسه با پرخاش گفت:
«پایت را بینداز!»
سپس با لحنی تند ادامه داد:
«شما متهم هستید به تبلیغ علیه نظام، عضویت در کمیته غیرقانونی رسیدگی به امور آسیبدیدگان ۸۸ و عضویت در شورای هماهنگی راه سبز امید. از خودت دفاع کن!»
گفتم: «این یعنی تفهیم اتهام؟»
با تندی گفت: «حرف نباشد! از خودت دفاع کن!»
با آرامش پرسیدم: «دلیل و مدرک شما برای این ادعا که من عضو شورای هماهنگی راه سبز امید بودهام چیست؟»
گفت: «مدرک و سند در پرونده هست.»
گفتم: «نیست.»
عصبانی شد و گفت: «نیست که نیست، به من چه!»
بعد ادامه داد: «تو دفترت را در اختیار یک گروه غیرقانونی قرار داده بودی.»
توضیح دادم که در سال ۸۸ عده زیادی توسط عوامل حکومت کشته، زخمی و زندانی شدند. با ابتکار آقای موسوی و آقای کروبی، کمیتهای برای رسیدگی به این افراد تشکیل شد. این کار انسانی و اخلاقی بود و من افتخار میکنم که در آن مشارکت داشتم.
مقیسه عصبانی شد و گفت:
«تو با نوشتههایت پدر نظام را درآوردهای! تو نظام را جنایتکار دانستهای!»
گفتم: «سندش را ارائه کنید. در کدام نوشته؟»
پرونده را تند تند ورق زد و گفت:
«این عبارت یعنی چه؟ ما گذر خواهیم کرد از این بیابان، غم مخور. کدام بیابان؟!»
سپس رو به حاضرین کرد و گفت: «هیچ آثاری از توبه و پشیمانی در این خانم نیست. من بنا دارم همان پنج سال حبس را تأیید کنم.»
با قاطعیت گفتم: «هر کاری دوست دارید بکنید. من با اطلاع از این حکم، با پای خودم به ایران آمدهام. آن کسی که باید توبه کند، شما هستید، نه من.»
مقیسه تمسخرآمیز گفت: «میگویید با پای خودتان آمدهاید؟ خوش آمدید! حتماً حالا میخواهید مصاحبه کنید و بگویید به شما توهین شده!»
گفتم: «من و امثال من وسیلهای برای دفاع از خود جز رسانه نداریم. اگر لازم بدانم، مصاحبه میکنم.»
#محمد_مقیسه #صدیقه_وسمقی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech