This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یورش نیروهای امنیتی به خانه صمد پورشه، زندانی سیاسی سابق، پس از به آتش کشیدن عکس علی خامنهای
صمد پورشه فعال مدنی اهل یاسوج در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، در ویدیویی که در صفحهی اینستاگرام شخصی خود در اعتراض به کشتهشدن جاویدنام امید سرلک منتشر کرد عکس علی خامنهای را سوزاند. ساعاتی بعد اینستاگرام او در دسترس خارج شد.
صمد در این ویدیو میگوید: «شما با آبان نابود شدید، و این آبان ادامه دارد.»
ساعاتی بعد از انتشار ویدیو، مأموران امنیتی به خانه او در شهر یاسوج یورش بردند و تلفن همراه او را ضبط کردند، اما موفق به بازداشتش نشدند. از آن زمان، او ناچار شده است بهصورت مخفی زندگی کند تا از دستگیری توسط نیروهای امنیتی در امان بماند. او در یک ویدیو میگوید: «هر بلایی که سر من بیاد، کار حکومت اسلامی است.»
#یاسوج #صمد_پورشه #امید_سرلک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صمد پورشه فعال مدنی اهل یاسوج در تاریخ ۱۴ آبان ۱۴۰۴، در ویدیویی که در صفحهی اینستاگرام شخصی خود در اعتراض به کشتهشدن جاویدنام امید سرلک منتشر کرد عکس علی خامنهای را سوزاند. ساعاتی بعد اینستاگرام او در دسترس خارج شد.
صمد در این ویدیو میگوید: «شما با آبان نابود شدید، و این آبان ادامه دارد.»
ساعاتی بعد از انتشار ویدیو، مأموران امنیتی به خانه او در شهر یاسوج یورش بردند و تلفن همراه او را ضبط کردند، اما موفق به بازداشتش نشدند. از آن زمان، او ناچار شده است بهصورت مخفی زندگی کند تا از دستگیری توسط نیروهای امنیتی در امان بماند. او در یک ویدیو میگوید: «هر بلایی که سر من بیاد، کار حکومت اسلامی است.»
#یاسوج #صمد_پورشه #امید_سرلک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤44🕊9👍2💔2
Forwarded from گفتوشنود
آتش اعتراض و قدسیسازی قدرت
درباره قتل امید سرلک و معنای توهین به مقدسات در جمهوری اسلامی
✍️پیام همراهان
قتل امید سرلک، جوانی از الیگودرز، پس از انتشار ویدئویی که در آن تصویر علی خامنهای را به آتش میکشید، تنها یک حادثه تلخ شخصی نیست؛ نشانهای است از گسست عمیق میان جامعهای خسته از تحمیل تقدس و حاکمیتی که با قداستسازی میکوشد خود را از هر پرسش و نقدی مصون کند.
انتشار تصاویر پیکر بیجان او در خودرویی در لرستان، موجی از خشم و همدلی را در ایرانیان برانگیخت. صدها نفر در شبکههای اجتماعی با سوزاندن تصاویر رهبر جمهوری اسلامی همبستگی خود را اعلام کردند؛ کنشی که در ظاهر ساده، اما در باطن، بیانگر انکار یک تابو است: تابوی نقد امر مقدس.
در نظامهای دینی ـ ایدئولوژیک، «تقدس» ابزار حکومت است، نه ایمان.
قدسیسازی اشخاص و نمادها به حکومت اجازه میدهد تا نقد را به جرم، و پرسش را به کفر تبدیل کند.
در چنین سازوکاری، رهبر نه بهعنوان یک انسان سیاسی، بلکه بهعنوان تجسمی از «حق مطلق» معرفی میشود؛ و هر گونه مخالفت با او، نه از جنس اندیشه، که از جنس گناه تفسیر میشود.
این همان جایی است که توهین به مقدسات به حربهای برای سرکوب اندیشه تبدیل میگردد.
آتشزدن یک تصویر، در چنین فضایی، معنایی فراتر از نماد دارد؛ این کنشی است علیه انحصار معنویت، علیه قدرتی که میخواهد حتی شکل اندیشیدن و احساسکردن را تعیین کند.
از همین روست که واکنش حکومت به چنین اقداماتی، خشونتآمیز، هیستریک و گاه مرگبار است.
در قاموس قدرت قدسی، هر شعلهای که بر چهره نمادهایش بیفتد، باید با خون خاموش شود.
اما جامعه دیگر همان جامعه نیست. موج همدلی با امید سرلک، نشانهای از تغییری آرام و ژرف است: فروپاشی هیبت مقدس قدرت.
مردمی که روزی از ترس اتهام «توهین به مقدسات» سکوت میکردند، امروز همان تصاویر را میسوزانند تا بگویند هیچچیز و هیچکس فراتر از نقد نیست.
اگر در روزگار ما جوانی به خاطر آتش زدن یک تصویر جان میبازد، مسئولیت همهٔ ماست که از آتش او چراغی بسازیم برای اندیشه.
قدرتی که خود را در حصار قداست پنهان میکند، در حقیقت از فروپاشی در برابر پرسش میهراسد.
و شاید بزرگترین خیانت در برابر حقیقت، آن باشد که ما نیز از ترس توهین به مقدسات، دست از پرسیدن برداریم.
#توهین_به_مقدسات #قدسی_سازی #امید_سرلک #حقیقت #دیکتاتور #تابو #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
آتش اعتراض و قدسیسازی قدرت
درباره قتل امید سرلک و معنای توهین به مقدسات در جمهوری اسلامی
✍️پیام همراهان
قتل امید سرلک، جوانی از الیگودرز، پس از انتشار ویدئویی که در آن تصویر علی خامنهای را به آتش میکشید، تنها یک حادثه تلخ شخصی نیست؛ نشانهای است از گسست عمیق میان جامعهای خسته از تحمیل تقدس و حاکمیتی که با قداستسازی میکوشد خود را از هر پرسش و نقدی مصون کند.
انتشار تصاویر پیکر بیجان او در خودرویی در لرستان، موجی از خشم و همدلی را در ایرانیان برانگیخت. صدها نفر در شبکههای اجتماعی با سوزاندن تصاویر رهبر جمهوری اسلامی همبستگی خود را اعلام کردند؛ کنشی که در ظاهر ساده، اما در باطن، بیانگر انکار یک تابو است: تابوی نقد امر مقدس.
در نظامهای دینی ـ ایدئولوژیک، «تقدس» ابزار حکومت است، نه ایمان.
قدسیسازی اشخاص و نمادها به حکومت اجازه میدهد تا نقد را به جرم، و پرسش را به کفر تبدیل کند.
در چنین سازوکاری، رهبر نه بهعنوان یک انسان سیاسی، بلکه بهعنوان تجسمی از «حق مطلق» معرفی میشود؛ و هر گونه مخالفت با او، نه از جنس اندیشه، که از جنس گناه تفسیر میشود.
این همان جایی است که توهین به مقدسات به حربهای برای سرکوب اندیشه تبدیل میگردد.
آتشزدن یک تصویر، در چنین فضایی، معنایی فراتر از نماد دارد؛ این کنشی است علیه انحصار معنویت، علیه قدرتی که میخواهد حتی شکل اندیشیدن و احساسکردن را تعیین کند.
از همین روست که واکنش حکومت به چنین اقداماتی، خشونتآمیز، هیستریک و گاه مرگبار است.
در قاموس قدرت قدسی، هر شعلهای که بر چهره نمادهایش بیفتد، باید با خون خاموش شود.
اما جامعه دیگر همان جامعه نیست. موج همدلی با امید سرلک، نشانهای از تغییری آرام و ژرف است: فروپاشی هیبت مقدس قدرت.
مردمی که روزی از ترس اتهام «توهین به مقدسات» سکوت میکردند، امروز همان تصاویر را میسوزانند تا بگویند هیچچیز و هیچکس فراتر از نقد نیست.
اگر در روزگار ما جوانی به خاطر آتش زدن یک تصویر جان میبازد، مسئولیت همهٔ ماست که از آتش او چراغی بسازیم برای اندیشه.
قدرتی که خود را در حصار قداست پنهان میکند، در حقیقت از فروپاشی در برابر پرسش میهراسد.
و شاید بزرگترین خیانت در برابر حقیقت، آن باشد که ما نیز از ترس توهین به مقدسات، دست از پرسیدن برداریم.
#توهین_به_مقدسات #قدسی_سازی #امید_سرلک #حقیقت #دیکتاتور #تابو #گفتگو_توانا
@Dialigue1402
👍12❤2💯1
پیکر بیجان امید سرلک جوان، معترض اهل الیگودرز، شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴ در خودروی شخصیاش پیدا شد. پیش از مرگ، سرلک ویدئویی از خود منتشر کرده بود که در آن او تصویر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را به آتش میکشید.
منابع محلی گزارش دادهاند که سرلک ساعاتی پیش از مرگ، توسط نیروهای وابسته به سپاه پاسداران بازداشت شده بود. حکومت تلاش کرده که روایت "خودکشی" او را از طریق طرفدارانش در فضاهای مجازی تثبیت کند حال آن که با توجه به سابقه حکومت در حذف فیزیکی مخالفان و معترضان و خودکشی جلوه دادن آن، افکار عمومی در ایران فرضیه قتل حکومتی را امری قریب به یقین میداند.
مانا نیستانی کاریکاتور این هفته برای دویچه وله را به این موضوع اختصاص داده است.
@mananey
منتشرشده در دویچهوله فارسی
@dw_farsi
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #امید_سرلک
@Tavaana_TavaanaTech
منابع محلی گزارش دادهاند که سرلک ساعاتی پیش از مرگ، توسط نیروهای وابسته به سپاه پاسداران بازداشت شده بود. حکومت تلاش کرده که روایت "خودکشی" او را از طریق طرفدارانش در فضاهای مجازی تثبیت کند حال آن که با توجه به سابقه حکومت در حذف فیزیکی مخالفان و معترضان و خودکشی جلوه دادن آن، افکار عمومی در ایران فرضیه قتل حکومتی را امری قریب به یقین میداند.
مانا نیستانی کاریکاتور این هفته برای دویچه وله را به این موضوع اختصاص داده است.
@mananey
منتشرشده در دویچهوله فارسی
@dw_farsi
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #امید_سرلک
@Tavaana_TavaanaTech
💔19🕊6❤1
امید را کشتید که خاموش شویم؟
زهی خیالِ باطل!
پیام همراهان
امید سرلک را کشتند، چون تصویر ضحاک را به آتش کشیده بود.
تصویری از همان دیکتاتوری که سالهاست چهرهاش در همهی قابها تکرار شده، و در ذهن بسیاری، به نماد قدرتِ بیپاسخ بدل گشته است.
اما با مرگ او، نه تنها آتش خاموش نشد، که شعله در دستهای دیگران افتاد.
اکنون در گوشهوکنار، هزاران شعله زبانه میکشد؛
نه از خشمِ کور، بلکه از رنجی انباشته که میخواهد دیده شود.
قدرت شاید پنداشته بود با گلوله میتواند خاموشی بیافریند،
اما خونِ امید، به فریاد بدل شد.
هر عکسی که میسوزد، اکنون یادآورِ یک حقیقت است:
ترس، در آنسوست، نه در میان مردم.
قدرتی که از تصویرِ خود میترسد، در واقع از نگاه مردم میهراسد.
آتش زدنِ یک عکس شاید ظاهراً کنشی کوچک باشد،
اما آنچه در دلش میسوزد، نارضایتیِ خاموشِ نسلیست که دیگر دروغ را تاب نمیآورد.
شعلهها نشانهی خشونت نیستند؛ نشانهی فریادیاند که شنیده نمیشود.
امید را کشتند که سکوت کنیم؛ اما اینبار، مرگش سکوت نیاورد.
در دل هر انسانی که شاهد این ظلم بود، جرقهای روشن شد:
جرقهی پرسش، جرأت، و آگاهی.
ما تنها سوگوار نیستیم؛ وارثِ مسئولیتی تازهایم.
مسئولیتِ آنکه رنج را به معنا بدل کند،
و از سوگ، راهی به کنش جمعی بسازد.
زیرا هر بار که یکی از ما را میکشند،
در حقیقت، خود را میسوزانند،
و امید دوباره در دل مردم زنده میشود.
#امید_سرلک #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زهی خیالِ باطل!
پیام همراهان
امید سرلک را کشتند، چون تصویر ضحاک را به آتش کشیده بود.
تصویری از همان دیکتاتوری که سالهاست چهرهاش در همهی قابها تکرار شده، و در ذهن بسیاری، به نماد قدرتِ بیپاسخ بدل گشته است.
اما با مرگ او، نه تنها آتش خاموش نشد، که شعله در دستهای دیگران افتاد.
اکنون در گوشهوکنار، هزاران شعله زبانه میکشد؛
نه از خشمِ کور، بلکه از رنجی انباشته که میخواهد دیده شود.
قدرت شاید پنداشته بود با گلوله میتواند خاموشی بیافریند،
اما خونِ امید، به فریاد بدل شد.
هر عکسی که میسوزد، اکنون یادآورِ یک حقیقت است:
ترس، در آنسوست، نه در میان مردم.
قدرتی که از تصویرِ خود میترسد، در واقع از نگاه مردم میهراسد.
آتش زدنِ یک عکس شاید ظاهراً کنشی کوچک باشد،
اما آنچه در دلش میسوزد، نارضایتیِ خاموشِ نسلیست که دیگر دروغ را تاب نمیآورد.
شعلهها نشانهی خشونت نیستند؛ نشانهی فریادیاند که شنیده نمیشود.
امید را کشتند که سکوت کنیم؛ اما اینبار، مرگش سکوت نیاورد.
در دل هر انسانی که شاهد این ظلم بود، جرقهای روشن شد:
جرقهی پرسش، جرأت، و آگاهی.
ما تنها سوگوار نیستیم؛ وارثِ مسئولیتی تازهایم.
مسئولیتِ آنکه رنج را به معنا بدل کند،
و از سوگ، راهی به کنش جمعی بسازد.
زیرا هر بار که یکی از ما را میکشند،
در حقیقت، خود را میسوزانند،
و امید دوباره در دل مردم زنده میشود.
#امید_سرلک #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤12🕊4👍2