جاودانگان سال ۹۴؛ حسین قندی
bit.ly/1UOynGY
«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامهنگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصهکردن سرمقالهها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره آن به سردبیری حسین عدل، که جوانترین سردبیر روزنامه کیهان بود، با همکاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشتههای حرفهای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره خدمت، به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بینالملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامههای دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی میتوان به کتاب «روزنامهنگاری نوین» و «مقالهنویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامهنگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه این #روزنامهنگار است. این کتاب شامل تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامههای اصلاحطلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامهها همکاری داشت. #روزنامه #جامعه یکی از این روزنامهها بود که شمسالواعظین آن را اداره میکرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/1UOynGY
«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامهنگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصهکردن سرمقالهها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره آن به سردبیری حسین عدل، که جوانترین سردبیر روزنامه کیهان بود، با همکاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشتههای حرفهای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره خدمت، به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بینالملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامههای دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی میتوان به کتاب «روزنامهنگاری نوین» و «مقالهنویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامهنگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه این #روزنامهنگار است. این کتاب شامل تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامههای اصلاحطلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامهها همکاری داشت. #روزنامه #جامعه یکی از این روزنامهها بود که شمسالواعظین آن را اداره میکرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
زندگینامه حسین قندی از درگذشتگان سال ۹۴
به او لقب سلطان تیتر دادهاند. او از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد. حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در ته...
«حوادثی شبیه ماجرای بروکسل و پاریس احتمالا تکرار خواهند شد؛ یکی نوشته: «تقصیر غربیهاست که روزی مدرسههای طالبان را به راه انداختند برای توازن قدرت در خاورمیانه و حالا حقشان است که...»
دیگری نوشته: «تقصیر عربستان است که به اینها پول داده تا...»
اما و هزار اما؛ که مکتب و مدرسه، «راهانداختنی» نیست! پول و اسلحه هم شرط کافی برای هیچ دامن و دامنهای نیست. ذهنیّتِ طالبانی از قدیم هم «مکتب» داشت، هم «قدرت» داشت، هم «وسعت»؛ فقط «فرصت» نداشت و اگر غرب هم این فرصت را در برههای از تاریخ برایش مهیا نمیکرد فرصت دیگری پیدا میشد!
درست یا غلط، این طبیعتِ قدرت است که یا فرصت میآفریند برای «منفعت»، یا از فرصتها استفاده میکند باز هم برای منفعت. اسمش را هم میگذارد منافع ملی.
این بیماری را نباید تنها در قدرت و ثروت و سیاست جستجو کرد؛ همین روزها، دونالد ترامپ هم صد نکته غیرِ دلار میخواست تا مقبولِ بخشی از آمریکاییهای ترامپپرور شود چنانکه برنی سندرز هم که میلیاردهای ترامپ را نداشت حالا... و از این مثالها بسیار میتوان آورد.
تاریخ، تقصیر چپ یا راست نیست؛ نازیسم و فاشیسم و پاپیسم هم تقصیرِ تبار یا محصولِ قراری نبودند.
خیلیها در جهان منتظر فرصتاند و این فرصت را دیر یا زود پیدا میکنند (چنانکه حکومت اسلامی، نسخهی رؤیاییِ بسیاری از مردم ایران بود و اگر جمهوری اسلامی فرصت نمییافت و امتحان پس نمیداد تا هزار سال دیگر باز هم ملتی، منتظر حکومتی از این دست میماندند تا گره از کار فروبستهیشان بگشاید).
حتی تبعیضی «ساخته و پرداخته» هم میان کابُل و بروکسل نیست و همه چیز روند طبیعیِ خود را میگذرانَد! هر جا «مرگ» بیشتر «عادیسازی» شود این حوادث، کمتر به چشم میآیند بر خلاف سرزمینهایی که «زندگی» بیشتر از هر چیز دیگری قدر و حُرمت میبیند. مرگ را ذهنها و زبانها و کتابها و مکتبها عادیسازی و ترویج میکنند؛ اسلحهها و هواپیماها بهانهاند!
#تروریسم، نحوهای از زیستن و #اندیشیدن است و جز در یک تأمّل و تمرین و تجربهی طولانی «مهار» نمیشود.
جهان، اگر بنا باشد بر مدار «انسان» نگردد (انسان بدون هیچ پیشوند و پسوندی) نه تنها #داعشیزم که هزار «ایسم» دیگر در شرق و غرب عالم هنوز منتظر فرصتاند و در کمینِ تاریخ و #انسان نشستهاند.
این و آن را متهم نکنیم. نگاهی به خودمان بیندازیم و دعواهایمان... تروریسم دقیقاً همین جاست؛ لابهلای رؤیاهای ما و کلمههای ما!
#محمدجواد_اکبرین، دينپژوه و #روزنامهنگار
عكس:فرودگاه #بروكسل. بلژيک
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
دیگری نوشته: «تقصیر عربستان است که به اینها پول داده تا...»
اما و هزار اما؛ که مکتب و مدرسه، «راهانداختنی» نیست! پول و اسلحه هم شرط کافی برای هیچ دامن و دامنهای نیست. ذهنیّتِ طالبانی از قدیم هم «مکتب» داشت، هم «قدرت» داشت، هم «وسعت»؛ فقط «فرصت» نداشت و اگر غرب هم این فرصت را در برههای از تاریخ برایش مهیا نمیکرد فرصت دیگری پیدا میشد!
درست یا غلط، این طبیعتِ قدرت است که یا فرصت میآفریند برای «منفعت»، یا از فرصتها استفاده میکند باز هم برای منفعت. اسمش را هم میگذارد منافع ملی.
این بیماری را نباید تنها در قدرت و ثروت و سیاست جستجو کرد؛ همین روزها، دونالد ترامپ هم صد نکته غیرِ دلار میخواست تا مقبولِ بخشی از آمریکاییهای ترامپپرور شود چنانکه برنی سندرز هم که میلیاردهای ترامپ را نداشت حالا... و از این مثالها بسیار میتوان آورد.
تاریخ، تقصیر چپ یا راست نیست؛ نازیسم و فاشیسم و پاپیسم هم تقصیرِ تبار یا محصولِ قراری نبودند.
خیلیها در جهان منتظر فرصتاند و این فرصت را دیر یا زود پیدا میکنند (چنانکه حکومت اسلامی، نسخهی رؤیاییِ بسیاری از مردم ایران بود و اگر جمهوری اسلامی فرصت نمییافت و امتحان پس نمیداد تا هزار سال دیگر باز هم ملتی، منتظر حکومتی از این دست میماندند تا گره از کار فروبستهیشان بگشاید).
حتی تبعیضی «ساخته و پرداخته» هم میان کابُل و بروکسل نیست و همه چیز روند طبیعیِ خود را میگذرانَد! هر جا «مرگ» بیشتر «عادیسازی» شود این حوادث، کمتر به چشم میآیند بر خلاف سرزمینهایی که «زندگی» بیشتر از هر چیز دیگری قدر و حُرمت میبیند. مرگ را ذهنها و زبانها و کتابها و مکتبها عادیسازی و ترویج میکنند؛ اسلحهها و هواپیماها بهانهاند!
#تروریسم، نحوهای از زیستن و #اندیشیدن است و جز در یک تأمّل و تمرین و تجربهی طولانی «مهار» نمیشود.
جهان، اگر بنا باشد بر مدار «انسان» نگردد (انسان بدون هیچ پیشوند و پسوندی) نه تنها #داعشیزم که هزار «ایسم» دیگر در شرق و غرب عالم هنوز منتظر فرصتاند و در کمینِ تاریخ و #انسان نشستهاند.
این و آن را متهم نکنیم. نگاهی به خودمان بیندازیم و دعواهایمان... تروریسم دقیقاً همین جاست؛ لابهلای رؤیاهای ما و کلمههای ما!
#محمدجواد_اکبرین، دينپژوه و #روزنامهنگار
عكس:فرودگاه #بروكسل. بلژيک
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech