Audio
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۷ (کتاب شنیداری)
وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفقترین فرزندانشان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زادهی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانهای پُررونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانوادهای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درسهای برادرش از پنجرهی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شبها به گنبد فیروزهای مسجد محله مینگریست و دعا میکرد، تابستانها را در حوزهی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته میگذراند. از جوانترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجوییاش با تحصیلکردههای مذهبی مینشست و برمیخاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگانها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدیاش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسهی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقهی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک میریخت. خمینی از تبعید بازمیگشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمیاش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پلههای پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابستهی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابستهی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار میگرفت و برای آنها در مخفیگاههایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بستههای پول میگذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسویها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
وارثان انقلاب ۱۹۷۹ آمده بودند تا او را، که یکی از موفقترین فرزندانشان بود، ببلعند: ابوالقاسم (فرهاد) مصباحی، زادهی ۱۷ دسامبر۱۹۵۷، پسرِ رئیس کارخانهای پُررونق، سومین فرزند از پنج فرزند خانوادهای سخت مذهبی. در چهار سالگی، با گوش دادن به درسهای برادرش از پنجرهی حیاط مدرسه، خواندن آموخت. نوجوان، شبها به گنبد فیروزهای مسجد محله مینگریست و دعا میکرد، تابستانها را در حوزهی علمیه قم پای منبر روحانیان برجسته میگذراند. از جوانترین کسانی بود که به دانشگاه تهران راه یافتند و از سال اول دانشجوییاش با تحصیلکردههای مذهبی مینشست و برمیخاست. در سال ۱۹۷۷ به سربازی رفت، اما یک سال بعد، از فرمان خمینی در تبعید پیروی کرد که از همه نظامیان خواسته بود پادگانها را رها کنند. ایستگاه ناگزیر بعدیاش، تنها مقصد جوان مذهبی و باهوشِ بیست و یک ساله در سال ۱۹۷۸، مدرسهی رفاه، ستاد خمینی در تهران بود و آنجا به حلقهی یاران نزدیک او پیوست.
نخستین روز فوریه سال ۱۹۷۹، مصباحی، سوار بر موتور، از شادی اشک میریخت. خمینی از تبعید بازمیگشت و او یکی از نگهبانانِ رکاب او بود. در پایان آن روز، زانو زده در برابر رهبر، برای بوسیدن دست او، نخستین ماموریت رسمیاش را دریافت کرد. مصباحی به سرعت پلههای پیشرفت را پیمود: رئیس بزرگترین پایگاه نظامی تهران، سپس در پایان سال، وابستهی ارشد دیپلماتیک در فرانسه. زیر پوشش وابستهی دیپلماتیک، نخستین پایگاه اطلاعاتی ایران در اروپا را پایه گذاشت. واخوردگان را همچون نفوذی در اپوزیسیون به کار میگرفت و برای آنها در مخفیگاههایشان در هامبورگ، لندن، لیسبون، رم، ژنو و بروکسل به طور منظم بستههای پول میگذاشت. سفرهای مدام او در سراسر قاره، زنگ خطر را برای فرانسویها به صدا درآورد و او را همراه همسرش در سال ۱۹۸۲ از کشور بیرون راندند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise17/
در یوتیوب:
https://youtu.be/AO9vUXhL8GA
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692901
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-017
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from کلاس و کتاب توانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جانیان قصر فیروزه، اثر رویا حکاکیان، ۱۸ (کتاب شنیداری)
یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما میخواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش میآمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجهی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با ادارهی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی میکند، قدم خواهند زد. آنها میخواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانهاش برای پیادهروی، بکشند."
بریتانیاییها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانهشان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانههایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه میزدند. ساعت هشت صبح دستگیر شدند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise18/
در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
یک روز پیش از انجام عملیات، مصباحی پیامی به پیک در تهران فرستاد.
"ما میخواهیم فردا یک جشن راه بیندازیم."
پاسخ آمد: "جشن؟ امیدوارم خوش بگذرد!"
همان روز به وین رفت تا خود را از آنچه پیش میآمد، دور نگاه دارد. چند ساعتی پیش از آغاز ترور، در وین به یک باجهی تلفن نامشخص رفت و تماسی ناشناس با ادارهی اطلاعات بریتانیا گرفت.
"فردا حدود ساعت شش صبح دو الجزایری تنومند در طول خیابانی که هادی خرسندی، ایرانی تبعیدی، زندگی میکند، قدم خواهند زد. آنها میخواهند او را، ساعت ۸ صبح، هنگام بیرون آمدن از خانهاش برای پیادهروی، بکشند."
بریتانیاییها سریع دست به کار شدند و به خانواده خرسندی دستور دادند که در خانهشان نمانند. کمی بعد، مردانی با همان نشانههایی که مصباحی داده بود، در اطراف ساختمان پرسه میزدند. ساعت هشت صبح دستگیر شدند.
https://tavaana.org/assassins_turquoise18/
در یوتیوب:
https://youtu.be/pVzctTr37Kk
در کستباکس:
https://castbox.fm/episode/id4733738-id579692990
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/j-018
نسخه نوشتاری:
https://tavaana.org/fa/Assassins_Turquoise
#کتاب_صوتی #رویا_حکاکیان #جنایت_میکونوس #تروریسم #پادکست #یاری_مدنی_توانا
@tavaana
@Tavaana_TavaanaTech