Forwarded from گفتوشنود
«چرا انقلاب شد؟ آیا هدف پیشرفت نظامی و علمی بود یا هدف از انقلاب، شامل دین و فرهنگ نیز میشد؟ امروز به گونهای وانمود میشود که خواسته ما، تنها رفاه مادی است».
.
«محمد تقی مصباح یزدی» به جد بر این باور بود که انتظارات اقتصادی با اهداف آن انقلاب همخوان نیست. او انگیزههای دینی را هدف اصلی انقلاب اسلامی تعریف میکرد.
دکتر «قاسم افتخاری» - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران - این نظر که خواسته اصلی روحانیت انقلابی، اجرای شریعت بود را تایید میکند و در توضیح میگوید: «محور مطالبات روحانیون این بود که حکومتها قوانین اسلامی را اجرا کنند».
این سخن مورد تایید «روح الله حسینیان» - رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی - نیز هست. او نیز سخنی به صراحت در این باره گفته بود: «فرض کنید ایرانی مانند ژاپن ساختید، در انتها چه نتیجهای حاصل میشود؟ انقلاباسلامی حرف دیگری داشت. شاه هم میتوانست ایران را آباد کند، اما ما انقلاب کردیم تا آبادانی همراه با معنویت و دین داشته باشیم».
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سال ۱۳۵۹ که «محمد علی رجایی» - نخست وزیر وقت - از مرتضی نبوی درخواست میکند که به شرکت مخابرات برود و در آنجا مسئولیت بپذیرد. در آنجا نبوی سمت معاونت اداری - مالی شرکت را برعهده میگیرد؛ اما نخستین فعالیت او در شرکت به چه مربوط میشد؟ از زبان خود او بخوانیم: «در آن شرکت ابتدا مبارزه با بیحجابی را شروع کردیم. چون تیپ کارمندان آنجا مناسب نبود...پس از مدتی یک جو اسلامی در شرکت حاکم شد».
شاید این تردید مطرح شود که پرپیداست که انگیزههای اسلامگرایانه، در پی دموکراسی و آزادی لیبرالی نبودند. پس چرا بر این سخن ظاهرا بدیهی ابرام و اصرار ورزیده میشود؟ دلیل آن است که اگر این مدعای اصلی را بپذیریم و نیز به یاد بیاوریم که روحانیت حکومتی و حامیان آنان، پیروز اصلی نزاع بر سر قدرت بودند، طبیعیست نمیتوانیم از حکومتی با بن مایههایی این چنین انتظار داشته باشیم اهداف شریعت محورانه خود را به کناری بنهد و با چرخشی ۱۸۰ درجهای نقش حکومتی نرمال و مداراگرا را بازی کند.
یا باید به رفتار اسلامگرایانه حکومت تن داد یا اینکه علیه آن فعالیت کرد. بر این اساس است که انقلاب کنونی ملت ایران را میتوان انقلابی برای مدارا و رواداری دانست. انقلابی علیه اسلامگرایی و در جستجویی مداراگرایی.
#انقلاب_اسلامی #فقه_شیعه #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
.
«محمد تقی مصباح یزدی» به جد بر این باور بود که انتظارات اقتصادی با اهداف آن انقلاب همخوان نیست. او انگیزههای دینی را هدف اصلی انقلاب اسلامی تعریف میکرد.
دکتر «قاسم افتخاری» - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران - این نظر که خواسته اصلی روحانیت انقلابی، اجرای شریعت بود را تایید میکند و در توضیح میگوید: «محور مطالبات روحانیون این بود که حکومتها قوانین اسلامی را اجرا کنند».
این سخن مورد تایید «روح الله حسینیان» - رییس مرکز اسناد انقلاب اسلامی - نیز هست. او نیز سخنی به صراحت در این باره گفته بود: «فرض کنید ایرانی مانند ژاپن ساختید، در انتها چه نتیجهای حاصل میشود؟ انقلاباسلامی حرف دیگری داشت. شاه هم میتوانست ایران را آباد کند، اما ما انقلاب کردیم تا آبادانی همراه با معنویت و دین داشته باشیم».
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و سال ۱۳۵۹ که «محمد علی رجایی» - نخست وزیر وقت - از مرتضی نبوی درخواست میکند که به شرکت مخابرات برود و در آنجا مسئولیت بپذیرد. در آنجا نبوی سمت معاونت اداری - مالی شرکت را برعهده میگیرد؛ اما نخستین فعالیت او در شرکت به چه مربوط میشد؟ از زبان خود او بخوانیم: «در آن شرکت ابتدا مبارزه با بیحجابی را شروع کردیم. چون تیپ کارمندان آنجا مناسب نبود...پس از مدتی یک جو اسلامی در شرکت حاکم شد».
شاید این تردید مطرح شود که پرپیداست که انگیزههای اسلامگرایانه، در پی دموکراسی و آزادی لیبرالی نبودند. پس چرا بر این سخن ظاهرا بدیهی ابرام و اصرار ورزیده میشود؟ دلیل آن است که اگر این مدعای اصلی را بپذیریم و نیز به یاد بیاوریم که روحانیت حکومتی و حامیان آنان، پیروز اصلی نزاع بر سر قدرت بودند، طبیعیست نمیتوانیم از حکومتی با بن مایههایی این چنین انتظار داشته باشیم اهداف شریعت محورانه خود را به کناری بنهد و با چرخشی ۱۸۰ درجهای نقش حکومتی نرمال و مداراگرا را بازی کند.
یا باید به رفتار اسلامگرایانه حکومت تن داد یا اینکه علیه آن فعالیت کرد. بر این اساس است که انقلاب کنونی ملت ایران را میتوان انقلابی برای مدارا و رواداری دانست. انقلابی علیه اسلامگرایی و در جستجویی مداراگرایی.
#انقلاب_اسلامی #فقه_شیعه #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
انقلاب اسلامی در نامسلمان ترین «کشور اسلامی»
برخی از تحلیلگران بر این باور هستند که انقلاب اسلامی در ایران پدیدهای غریب بود و با ماهیت قاطبه مسلمانان جامعه ایران همخوان نبود.
از جمله دکتر محمد برقعی پیش از این در مقالهای درباره این مسئله ابتدا به مسئله ولایت فقیه پرداخته و نوشته بود: «نظریه ولایت فقیه چنان در جهان اسلام غریب و ناشناخته است که بیش از ۸۵ درصد مسلمین که سنی هستند، و انواع شیعیان، چون زیدیها در یمن و اسماعیلیه، حتی تصوری از آن ندارند».
او در ادامه گفته بود: «جالبتر آنکه این نظریه در کشوری حاکم شد که مردمش کمتر از هر کشور اسلامی دیگری پایبند شریعت هستند و در اعتقادات دینی خود سرسختی ندارند. نکتهای که در مقالات دیگرم از جمله “انقلاب اسلامی در نامسلمانترین کشور اسلامی” و ” آیا فرهنگ ایران دینی است؟” با ذکر شواهد به آن پرداختهام».
این مسئله و نگاه محدود به دکتر محمد برقعی نیست و متفکران برجسته دیگری نیز به این اشاره کردهاند که علیرغم فتح ایران توسط مسلمانان، ایران هیچگاه در جهان خلافت قرار نگرفت و به تعبیر یکی از اندیشمندان ایرانی، ایران «بیرون درون جهان اسلام» بود.
به همین علت است که بسیاری از اندیشمندان ایران را اساسا «کشور اسلامی» نمیدانند بلکه آن را کشوری با اکثریت مسلمان میدانند.
به نظر شما آیا این مسئله و چنین ظرفیت و خاصیتی در ایران، به جامعه ایران کمک لازم را میرساند تا در فردای نبود یک حکومت دینی بتوانند، حکومتی مداراجو، سکولار و غیردینی روی کار بیاورند و جامعه را نیز به مسالمتجویی و مدارای مذهبی - عقیدتی تشویق کنند؟
#گفتگو_توانا #جمهوری_اسلامی #اسلامگرایان_ایرانی #انقلاب_اسلامی
@Dialogue1402
برخی از تحلیلگران بر این باور هستند که انقلاب اسلامی در ایران پدیدهای غریب بود و با ماهیت قاطبه مسلمانان جامعه ایران همخوان نبود.
از جمله دکتر محمد برقعی پیش از این در مقالهای درباره این مسئله ابتدا به مسئله ولایت فقیه پرداخته و نوشته بود: «نظریه ولایت فقیه چنان در جهان اسلام غریب و ناشناخته است که بیش از ۸۵ درصد مسلمین که سنی هستند، و انواع شیعیان، چون زیدیها در یمن و اسماعیلیه، حتی تصوری از آن ندارند».
او در ادامه گفته بود: «جالبتر آنکه این نظریه در کشوری حاکم شد که مردمش کمتر از هر کشور اسلامی دیگری پایبند شریعت هستند و در اعتقادات دینی خود سرسختی ندارند. نکتهای که در مقالات دیگرم از جمله “انقلاب اسلامی در نامسلمانترین کشور اسلامی” و ” آیا فرهنگ ایران دینی است؟” با ذکر شواهد به آن پرداختهام».
این مسئله و نگاه محدود به دکتر محمد برقعی نیست و متفکران برجسته دیگری نیز به این اشاره کردهاند که علیرغم فتح ایران توسط مسلمانان، ایران هیچگاه در جهان خلافت قرار نگرفت و به تعبیر یکی از اندیشمندان ایرانی، ایران «بیرون درون جهان اسلام» بود.
به همین علت است که بسیاری از اندیشمندان ایران را اساسا «کشور اسلامی» نمیدانند بلکه آن را کشوری با اکثریت مسلمان میدانند.
به نظر شما آیا این مسئله و چنین ظرفیت و خاصیتی در ایران، به جامعه ایران کمک لازم را میرساند تا در فردای نبود یک حکومت دینی بتوانند، حکومتی مداراجو، سکولار و غیردینی روی کار بیاورند و جامعه را نیز به مسالمتجویی و مدارای مذهبی - عقیدتی تشویق کنند؟
#گفتگو_توانا #جمهوری_اسلامی #اسلامگرایان_ایرانی #انقلاب_اسلامی
@Dialogue1402