چهار انقلابی پشیمان
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابانها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیتالله خمینی شدند. اما با این حال چهرههای مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان:
«ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعه خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا:
«اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق:
«پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد:
«این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلابهای تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایههای انسانی و پولی و بینالمللی ما دود شد و به هوا رفت، نه، بل به جای اینکه ما با انقلاب، خیز برداریم به سمت دستاوردهای نوینِ بشری، به سمت دوردستهایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردستها، خود را و هستی خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ در هیچ مذهبی کردیم».
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ماههای داغ سال ۵۷ انقلابیگری سکه رایج بازار بود. خاص و عام به خیابانها ریختند و خواستار خروج «دیو» و ورود «فرشته»ای چون آیتالله خمینی شدند. اما با این حال چهرههای مشهوری بودند که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی و فعل و انفعلات پس از آن، از انقلاب اسلامی و نقش خود برائت جستند.
زندهیاد داریوش شایگان:
«ایران در سالهای دهههای چهل و پنجاه داشت جهش میکرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم، ولی بعد آنها پیش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقیت ما به نظر من این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. حالا چرا؟ نمیدانم. همچنین ما روشنفکران آن دوره هم پرت بودیم و تحلیل درستی از جایگاه خود در جامعه و جامعه خود در جهان نداشتیم...باید اعتراف کنم شرمندهام که نسل ما گند زد!».
محسن سازگارا:
«اگر ۱۰ بار دیگر به دنیا بیایم و دیکتاتور نظامی مانند شاه سر کار باشد، علیه او مبارزه میکنم اما دیگر انقلاب نمیکنم. ایدئولوژی انقلابی آن هم از نوع قرائتی ایدئولوژیک از دین، به نظرم چیزی بود که کسی در آن مقطع نمیفهمید که چه فاجعهای میتواند خلق کند».
زندهیاد هما ناطق:
«پرونده بنده چه بسا نابخشودنیتر از دیگران باشد. چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان ورم داشت که اندوختهها و دانستهها را به زبالهدانی ریختم و در همرنگی با جهل جماعت به خیابانها سرازیر شدم. ادیبانهتر بگویم: گُه زدم؛ و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را «قاشق قاشق» میخورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشهای خزیدهام تا چه پیش آید».
محمد نوریزاد:
«این که می گویم انقلاب پنجاه و هفت یکی از خسارتبارترین انقلابهای تاریخ است، نه از این روی که با بر آمدن جمهوری اسلامی، بسیاری از سرمایههای انسانی و پولی و بینالمللی ما دود شد و به هوا رفت، نه، بل به جای اینکه ما با انقلاب، خیز برداریم به سمت دستاوردهای نوینِ بشری، به سمت دوردستهایِ بدویِ تاریخی خیز برداشتیم و تا توانستیم در همان دوردستها، خود را و هستی خود را فدای گمگشتگیها و عصبیتهای هیچ در هیچ مذهبی کردیم».
به نظر شما از نظرات این چهار تن برای تحکیم دموکراسی و مدنیت در جامعه چه میتوان آموخت؟
#انقلاب۵۷ #انقلابی #تجربه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دروغگویی انقلابیون
نجفی تهرانی از روحانیون منتقد در توئیتی در سالهای گذشته حکایتی از دروغگویی انقلابیون تعریف کرد که هرگز تکذیب نشد.
"حاج یحیی بچه درکه شمیران و از طرفدارهای پروپا قرص روزنامه #کیهان_شریعتمداری و از همرزمان جبهه و جنگ که هنوز زنده است تعریف میکرد زمان #انقلاب۵۷ به زور جنازهای از سردخانه بیمارستان تجریش گرفتیم و آوردیم در راهپیمایی به عنوان شهید جا زدیم و شعار میدادیم این سند جنایت پهلوی."
پیش از آن هم آقای عمادالدین باقی، روزنامهنگار و فعال مدنی، پژوهشی درباره تعداد جانباختگان در جریان انقلاب ۵۷ انجام داده و در این زمینه آماری ارائه کرده بود که نشان از دروغبودن ادعاهای انقلابیون درباره تعداد کشتهشدههای انقلاب میداد.
او تعداد کل کشتهشدگان نظام پیشین را در فاصلهی قیام خرداد ۱۳۴۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دست بالا ۳۴۱ تن، بر اساس "آمار بنیاد شهید" که مدتی در آن کار کرده، برآورد میکند؛ با این پرانتز که خود او معتقد است: "چون این آمار با گفتههای امام امت در تناقض میافتاد، تا سال ۲۰۰۳ میلادی نمیتوانست انتشار بیرونی پیدا کند".
با اینکه انقلابیون بارها اعلام کرده بودند که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، پانزده هزار نفر کشته شدهاند، عمادالدین باقی نوشته است که تمامی کشتهشدگان این روز، تنها ۳۲ تن بوده است که در ۱۹ نقطهی مختلف تهران کشته شدهاند."
عمادالدين باقی، ضمن این که کل تعداد کشتهشدگان ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله تهران (میدان شهدا) را تنها ۶۴ تن اعلام میکند، این را هم میافزاید که "در این روز، روی هم در ۱۵ نقطه دیگر تهران [به جز میدان ژاله]، ۲۴ تن دیگر هم کشته شدهاند.
✔ کشتهشدن حتی یک نفر منتقد، توسط حکومتها امری پذیرفته نیست، ولی طبعا دروغپردازی در تعداد کشتهها نقش زیادی در افزایش خشم تودههای مردم و وقوع جریان انقلاب ۵۷ داشته است و باید به عنوان یک واقعیت مورد توجه قرار گیرد.
از نظر برخی فقیهان شیعه، نسبت خلاف واقع دادن یا همان بهتان و تهمت و دروغ درباره اهل بدعت نه تنها حرام نیست، بلکه به قصد دفاع از اسلام و دین حق مستوجب ثواب اخروی هم هست! این روش کماکان در برخورد با مخالفان نظام جمهوری اسلامی ادامه دارد و روحانیتی که دم از اخلاق میزند حکومت خود را بر پایه دروغ و بهتان بنا نهاده است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
نجفی تهرانی از روحانیون منتقد در توئیتی در سالهای گذشته حکایتی از دروغگویی انقلابیون تعریف کرد که هرگز تکذیب نشد.
"حاج یحیی بچه درکه شمیران و از طرفدارهای پروپا قرص روزنامه #کیهان_شریعتمداری و از همرزمان جبهه و جنگ که هنوز زنده است تعریف میکرد زمان #انقلاب۵۷ به زور جنازهای از سردخانه بیمارستان تجریش گرفتیم و آوردیم در راهپیمایی به عنوان شهید جا زدیم و شعار میدادیم این سند جنایت پهلوی."
پیش از آن هم آقای عمادالدین باقی، روزنامهنگار و فعال مدنی، پژوهشی درباره تعداد جانباختگان در جریان انقلاب ۵۷ انجام داده و در این زمینه آماری ارائه کرده بود که نشان از دروغبودن ادعاهای انقلابیون درباره تعداد کشتهشدههای انقلاب میداد.
او تعداد کل کشتهشدگان نظام پیشین را در فاصلهی قیام خرداد ۱۳۴۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دست بالا ۳۴۱ تن، بر اساس "آمار بنیاد شهید" که مدتی در آن کار کرده، برآورد میکند؛ با این پرانتز که خود او معتقد است: "چون این آمار با گفتههای امام امت در تناقض میافتاد، تا سال ۲۰۰۳ میلادی نمیتوانست انتشار بیرونی پیدا کند".
با اینکه انقلابیون بارها اعلام کرده بودند که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، پانزده هزار نفر کشته شدهاند، عمادالدین باقی نوشته است که تمامی کشتهشدگان این روز، تنها ۳۲ تن بوده است که در ۱۹ نقطهی مختلف تهران کشته شدهاند."
عمادالدين باقی، ضمن این که کل تعداد کشتهشدگان ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله تهران (میدان شهدا) را تنها ۶۴ تن اعلام میکند، این را هم میافزاید که "در این روز، روی هم در ۱۵ نقطه دیگر تهران [به جز میدان ژاله]، ۲۴ تن دیگر هم کشته شدهاند.
✔ کشتهشدن حتی یک نفر منتقد، توسط حکومتها امری پذیرفته نیست، ولی طبعا دروغپردازی در تعداد کشتهها نقش زیادی در افزایش خشم تودههای مردم و وقوع جریان انقلاب ۵۷ داشته است و باید به عنوان یک واقعیت مورد توجه قرار گیرد.
از نظر برخی فقیهان شیعه، نسبت خلاف واقع دادن یا همان بهتان و تهمت و دروغ درباره اهل بدعت نه تنها حرام نیست، بلکه به قصد دفاع از اسلام و دین حق مستوجب ثواب اخروی هم هست! این روش کماکان در برخورد با مخالفان نظام جمهوری اسلامی ادامه دارد و روحانیتی که دم از اخلاق میزند حکومت خود را بر پایه دروغ و بهتان بنا نهاده است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech