خانم بهاره شیری، مادر جاویدنام علی عباسی، از جانباختگان شهرستان سمیرم به شش سال حبس محکوم شد.
طبق خبر دریافتی از یکی از شهروندان سمیرم، این حکم توسط قاضی شعبه اول دادگاه عمومی (حقوقی) شهرستان سمیرم در استان اصفهان در دادگاه بدوی صادر شده است.
این مادر دادخواه به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس و به اتهام «تحریک مردم به جنگ و آشوب، به قصد بر هم زدن امنیت» به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، در صورت تایید حکم در دادگاه تجدید نظر، مجازات اشد یعنی پنج سال حبس قابل اجرا خواهد بود.
اما طبق حکم صادره، نیمی از مجازات قابل اجرای خانم بهاره شیری به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است و در صورت ارتکاب جرم در این مدت به مجازات افزوده خواهد شد.
طبق اطلاعات دریافتی، دادگاه خانم شیری بدون حضور وکیل برگزار شده است.
شهرستان سمیرم، از جمله شهرهایی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، مردمش حضوری بسیار چشمگیر داشتند.
مراسم چهلم جانباختگان سمیرم در روز نهم دی ماه ۱۴۰۱ صحنه پرشکوهی از حضور اکثریت اهالی شهر بود.
اما پس از آن حکومت به این شهر کوچک قشونکشی کرد و فضایی به شدت امنیتی شکل گرفت. چند تن از اعضای خانوادههای جانباختگان سمیرم از آن زمان بازداشت شدند و هنوز هم در زندان هستند.
خانوادهها به شدت تهدید شدند که در صورت هر فعالیتی اعضای دیگر خانواده با مخاطراتی متوجه خواهند شد.
- علی عباسی، ۲۴ ساله، جوانی ورزشکار (والیبالیست) بود که تازه دو هفته از پایان خدمت سربازیش میگذشت.
او روز ۲۵ آبان ماه در جریان خیزش مردم سمیرم با اصابت گلوله جنگی نیروهای حکومتی به گردنش، جان باخت.
مادرش قرار بود شب یلدا برایش جشن پایان سربازی بگیرد، اما جمهوری اسلامی نگذاشت.
کارت پایان خدمت علی، پس از جانباختنش به در منزلشان رسید، ولی او ۳۸ روز قبلترش جانش را نثار آزادی ایران کرده بود.
خانواده علی عباسی در این مدت خیلی تحت فشار قرار گرفتند. آنها را مجبور کردند تا نوشتههای روی سنگ مزار را پاک کنند.
مادر داغدار علی عباسی، در صفحه اینستاگرام خود از دلتنگیهایش برای فرزندش مینوشت. جمهوری اسلامی تلاش دارد با پروندهسازی علیه خانوادههای دادخواه صدای آنها را خاموش کند.
هم اکنون ماشاالله کرمی همچنان در زندان است، برای چندین نفر از اعضای خانوادههای جانباختگان حکم زندان یا حکم اخراج از محل کار صادر شده است و بسیاری تحت فشار و تهدید و مزاحمت و احضار پیاپی هستند.
#علی_عباسی #سمیرم #بهاره_شیری #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق خبر دریافتی از یکی از شهروندان سمیرم، این حکم توسط قاضی شعبه اول دادگاه عمومی (حقوقی) شهرستان سمیرم در استان اصفهان در دادگاه بدوی صادر شده است.
این مادر دادخواه به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس و به اتهام «تحریک مردم به جنگ و آشوب، به قصد بر هم زدن امنیت» به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.
که طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، در صورت تایید حکم در دادگاه تجدید نظر، مجازات اشد یعنی پنج سال حبس قابل اجرا خواهد بود.
اما طبق حکم صادره، نیمی از مجازات قابل اجرای خانم بهاره شیری به مدت ۵ سال به حالت تعلیق درآمده است و در صورت ارتکاب جرم در این مدت به مجازات افزوده خواهد شد.
طبق اطلاعات دریافتی، دادگاه خانم شیری بدون حضور وکیل برگزار شده است.
شهرستان سمیرم، از جمله شهرهایی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، مردمش حضوری بسیار چشمگیر داشتند.
مراسم چهلم جانباختگان سمیرم در روز نهم دی ماه ۱۴۰۱ صحنه پرشکوهی از حضور اکثریت اهالی شهر بود.
اما پس از آن حکومت به این شهر کوچک قشونکشی کرد و فضایی به شدت امنیتی شکل گرفت. چند تن از اعضای خانوادههای جانباختگان سمیرم از آن زمان بازداشت شدند و هنوز هم در زندان هستند.
خانوادهها به شدت تهدید شدند که در صورت هر فعالیتی اعضای دیگر خانواده با مخاطراتی متوجه خواهند شد.
- علی عباسی، ۲۴ ساله، جوانی ورزشکار (والیبالیست) بود که تازه دو هفته از پایان خدمت سربازیش میگذشت.
او روز ۲۵ آبان ماه در جریان خیزش مردم سمیرم با اصابت گلوله جنگی نیروهای حکومتی به گردنش، جان باخت.
مادرش قرار بود شب یلدا برایش جشن پایان سربازی بگیرد، اما جمهوری اسلامی نگذاشت.
کارت پایان خدمت علی، پس از جانباختنش به در منزلشان رسید، ولی او ۳۸ روز قبلترش جانش را نثار آزادی ایران کرده بود.
خانواده علی عباسی در این مدت خیلی تحت فشار قرار گرفتند. آنها را مجبور کردند تا نوشتههای روی سنگ مزار را پاک کنند.
مادر داغدار علی عباسی، در صفحه اینستاگرام خود از دلتنگیهایش برای فرزندش مینوشت. جمهوری اسلامی تلاش دارد با پروندهسازی علیه خانوادههای دادخواه صدای آنها را خاموش کند.
هم اکنون ماشاالله کرمی همچنان در زندان است، برای چندین نفر از اعضای خانوادههای جانباختگان حکم زندان یا حکم اخراج از محل کار صادر شده است و بسیاری تحت فشار و تهدید و مزاحمت و احضار پیاپی هستند.
#علی_عباسی #سمیرم #بهاره_شیری #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
خانم بهاره شیری، مادر جاویدنام علی عباسی، از جانباختگان شهرستان سمیرم به شش سال حبس محکوم شد.
طبق خبر دریافتی از یکی از شهروندان سمیر
خانم بهاره شیری، مادر جاویدنام علی عباسی، از جانباختگان شهرستان سمیرم به شش سال حبس محکوم شد.
طبق خبر دریافتی از یکی از شهروندان سمیر
بهاره هدایت، زندانی سیاسی، روز شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ برای یک جراحی داخلی از زندان اوین به بیمارستان منتقل شد.
به گزارش «امتداد»، با توجه به نظر پزشکی قانونی، مقامات قضایی با ده روز توقف حکم بهاره هدایت، جهت طی دوران نقاهت پس از جراحی، موافقت کردهاند.
بهاره هدایت به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی «شلیک سپاه به هواپیمای اوکراینی» در سال ۱۳۹۸، و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» است.به ۴ سال و ۸ ماه حبس محکوم شد.
او پیشتر هم، پس از اعتراضات ۱۳۸۸، به مدت ۷ سال در زندان بود.
این زندانی سیاسی، بارها از زندان، به قتل حکومتی و اعدام مخالفان جمهوری اسلامی اعتراض کرده و دست به اعتصاب غذا زده است. او در آستانه سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی و در اعتراض به قتل جواد روحی در زندان هم دست به اعتصاب غذا زده بود.
#بهاره_هدایت
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش «امتداد»، با توجه به نظر پزشکی قانونی، مقامات قضایی با ده روز توقف حکم بهاره هدایت، جهت طی دوران نقاهت پس از جراحی، موافقت کردهاند.
بهاره هدایت به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی «شلیک سپاه به هواپیمای اوکراینی» در سال ۱۳۹۸، و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» است.به ۴ سال و ۸ ماه حبس محکوم شد.
او پیشتر هم، پس از اعتراضات ۱۳۸۸، به مدت ۷ سال در زندان بود.
این زندانی سیاسی، بارها از زندان، به قتل حکومتی و اعدام مخالفان جمهوری اسلامی اعتراض کرده و دست به اعتصاب غذا زده است. او در آستانه سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی و در اعتراض به قتل جواد روحی در زندان هم دست به اعتصاب غذا زده بود.
#بهاره_هدایت
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
فیلمبردار متروی تهران هم یک آخوند بود
شاید با دیدن ویدیوی عکسبرداری یک آخوند از یک مادر بچه به بغل، در درمانگاهی در قم،، فکر کنید که فقط همین آخوند بوده که از زنان بی حجاب فیلم میگرفته. اما بسیاری از مزدورانی که از ماشینهای با سرنشین بی حجاب عکس میگیرند تا ماشین مردم رو توقیف کنن، آخوند هستن.
یکی از این آخوندهای پلشت همون فیلمبردار مترو معروف هست. این فیلمبردار که با لباس شخصی در مترو از زنان و دختران مردم فیلمبرداری می کرد، یک آخوند پلشت به نام #حمیدرضا_دانایی هست. پاتوق اون مجتمع سرچشمه در میدان بهارستان هست.
اون از طرف سردار جعفری و صدیقی رئیس ستاد امر به معروف به سمت لیدر حجاب بان های نر منصوب شده و جذب و هدایت و هماهنگی اونها رو تو متروی تهران به عهده داره. لیدری حجاب بان های ماده هم به عهده #بهاره_جنگروی، متهم ردیف اول قتل آرمیتا گراوند هست.
سردار جعفری بعد از اختلاس سنگین در سپاه، فرمانده قرارگاه مثلا فرهنگی بقیه الله شده، که کارش پشتیبانی و هماهنگی با ستاد امر به معروف و تامین بودجه و در واقع فرماندهی حجاب بان ها و اجرای طرح جدید #حجاب_اجباری هست.
(مملکته)
#حجاب_اجباری #گوشیتو_بیار_بالا
@Tavaanatech
شاید با دیدن ویدیوی عکسبرداری یک آخوند از یک مادر بچه به بغل، در درمانگاهی در قم،، فکر کنید که فقط همین آخوند بوده که از زنان بی حجاب فیلم میگرفته. اما بسیاری از مزدورانی که از ماشینهای با سرنشین بی حجاب عکس میگیرند تا ماشین مردم رو توقیف کنن، آخوند هستن.
یکی از این آخوندهای پلشت همون فیلمبردار مترو معروف هست. این فیلمبردار که با لباس شخصی در مترو از زنان و دختران مردم فیلمبرداری می کرد، یک آخوند پلشت به نام #حمیدرضا_دانایی هست. پاتوق اون مجتمع سرچشمه در میدان بهارستان هست.
اون از طرف سردار جعفری و صدیقی رئیس ستاد امر به معروف به سمت لیدر حجاب بان های نر منصوب شده و جذب و هدایت و هماهنگی اونها رو تو متروی تهران به عهده داره. لیدری حجاب بان های ماده هم به عهده #بهاره_جنگروی، متهم ردیف اول قتل آرمیتا گراوند هست.
سردار جعفری بعد از اختلاس سنگین در سپاه، فرمانده قرارگاه مثلا فرهنگی بقیه الله شده، که کارش پشتیبانی و هماهنگی با ستاد امر به معروف و تامین بودجه و در واقع فرماندهی حجاب بان ها و اجرای طرح جدید #حجاب_اجباری هست.
(مملکته)
#حجاب_اجباری #گوشیتو_بیار_بالا
@Tavaanatech
بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی به سر میبرد، با انتشار متنی در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که به سرطان رحم مبتلا شده است.
«زخمی به یادگار،
در آبانماه گذشته در مرخصی سه روزه، به دلیل عارضهی کوچکی که اخیرا ظاهر شده بود به دکتر زنان مراجعه کردم و تشخیص اولیه پزشک ضرورت یک جراحی جزئی بود، آنقدر جزئی که اگر اصرار پزشک و دوستانم نبود، حوصله پیگیری از دادسرا و زندان را برای اعزام به بیمارستان نداشتم و به دنبال بهانهای بودم برای به تعویق انداختن جراحی تا بعد از آزادی. بعد از سه ماه، با اعزام از زندان، جراحی انجام شد اما نظر پزشک و پاسخ پاتولوژی دیگر این نبود که بیماری یک چیز جزئی است. گفتند بخشی از سلولهای داخل رحم دارد مراحل اولیه سرطان را طی میکند و پرونده پزشکی به آنکولوژیست ارجاع داده شد. بر این اساس پزشک معتمد پزشکی قانونی تجویز کرد که برای آزمایشات تکمیلی و طرح درمان مناسب باید بیرون از زندان تحت نظر باشم. درمانی که پزشکان پیشنهاد میکنند برداشتن رحم است. «رحم رو برمیداریم که خیالمون راحت بشه». اغلب دوستان و اطرافیان هم همین را میگویند: «چیزی نیست، درش بیار بنداز دور بابا..».
عموما سکوت میکنم. یا لبخندی میزنم. در آستانه ۴۳ سالگی، با یک زندگیِ در تعلیق و آیندهای آمیخته با سه چهار سال زندان نمیتوانم حرفی از بچه بزنم و این را هم نمیتوانم بگویم که بچه آرزوی دیرینهام بود از وقتی ۱۷ ساله بودم. یعنی گرچه عمیقا غمگینم اما گلهای هم ندارم. فقط اینکه حسرت بربادرفتهای برایم ماند که دارد شلتاق آخرش را به صورتم مینوازد و جای پایش را به شکل زخمی بر بدنم به یادگار میگذارد.
فعلا منتظر جواب باقیمانده آزمایشها هستم که قرار است به تعیین وقت جراحی دوم بیانجامد. همزمان نتیجه پیگیریهای دلسوزانه وکیلم این بوده که با مرخصی استعلاجی مخالفت شده اما تا هشتم فروردین اجرای حکم به تعلیق درآمده است؛ که یعنی این مدت جزو ایام حبس محاسبه نخواهد شد.
بهاره هدایت بیست و پنج اسفند۱۴۰۲»
- چرا اصولا بهاره هدایت باید زندانی باشد؟ این زن جوان، بهترین سالهای جوانیش را که اگر یک حکومت نرمال بر ایران حاکم بود، باید زندگی شخصیاش را میساخت، در زندان گذراند و حالا در همان زندان به بیماری سرطان مبتلا شده است...
#بهاره_هدایت #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«زخمی به یادگار،
در آبانماه گذشته در مرخصی سه روزه، به دلیل عارضهی کوچکی که اخیرا ظاهر شده بود به دکتر زنان مراجعه کردم و تشخیص اولیه پزشک ضرورت یک جراحی جزئی بود، آنقدر جزئی که اگر اصرار پزشک و دوستانم نبود، حوصله پیگیری از دادسرا و زندان را برای اعزام به بیمارستان نداشتم و به دنبال بهانهای بودم برای به تعویق انداختن جراحی تا بعد از آزادی. بعد از سه ماه، با اعزام از زندان، جراحی انجام شد اما نظر پزشک و پاسخ پاتولوژی دیگر این نبود که بیماری یک چیز جزئی است. گفتند بخشی از سلولهای داخل رحم دارد مراحل اولیه سرطان را طی میکند و پرونده پزشکی به آنکولوژیست ارجاع داده شد. بر این اساس پزشک معتمد پزشکی قانونی تجویز کرد که برای آزمایشات تکمیلی و طرح درمان مناسب باید بیرون از زندان تحت نظر باشم. درمانی که پزشکان پیشنهاد میکنند برداشتن رحم است. «رحم رو برمیداریم که خیالمون راحت بشه». اغلب دوستان و اطرافیان هم همین را میگویند: «چیزی نیست، درش بیار بنداز دور بابا..».
عموما سکوت میکنم. یا لبخندی میزنم. در آستانه ۴۳ سالگی، با یک زندگیِ در تعلیق و آیندهای آمیخته با سه چهار سال زندان نمیتوانم حرفی از بچه بزنم و این را هم نمیتوانم بگویم که بچه آرزوی دیرینهام بود از وقتی ۱۷ ساله بودم. یعنی گرچه عمیقا غمگینم اما گلهای هم ندارم. فقط اینکه حسرت بربادرفتهای برایم ماند که دارد شلتاق آخرش را به صورتم مینوازد و جای پایش را به شکل زخمی بر بدنم به یادگار میگذارد.
فعلا منتظر جواب باقیمانده آزمایشها هستم که قرار است به تعیین وقت جراحی دوم بیانجامد. همزمان نتیجه پیگیریهای دلسوزانه وکیلم این بوده که با مرخصی استعلاجی مخالفت شده اما تا هشتم فروردین اجرای حکم به تعلیق درآمده است؛ که یعنی این مدت جزو ایام حبس محاسبه نخواهد شد.
بهاره هدایت بیست و پنج اسفند۱۴۰۲»
- چرا اصولا بهاره هدایت باید زندانی باشد؟ این زن جوان، بهترین سالهای جوانیش را که اگر یک حکومت نرمال بر ایران حاکم بود، باید زندگی شخصیاش را میساخت، در زندان گذراند و حالا در همان زندان به بیماری سرطان مبتلا شده است...
#بهاره_هدایت #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روز گذشته بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی است، از ابتلا به بیماری سرطان خبر داد. خانم هدایت بود که سالهای زیادی از جوانیش را در زندان گذراند، در یادداشتش از گذشتن از علایق شخصیاش از جمله بچهدار شدن نوشته بود.
مطهره گونهای، فعال دانشجویی، در پی انتشار این خبر متنی به شرح زیر منتشر کرده است:
«"زن"، دشواری وظیفه است.
از لحظهای که خبر بیماری بهاره هدایت را شنیدهام، آرام و قرار ندارم. به تمام این سالها فکر میکنم که به جرم اندیشیدن او را در بند کردهاند و این تنها بخش کوچکی از رنجهای "زن بودن" در فضای سیاسی مردانه است.
او که تمام زندگیاش را برای نهاد ناآرامش گذاشته و از غریبه و آشنا طعنه شنیده، اما محکمتر و استوارتر از پیش ادامه داده است.
علیرغم تمامی نقدهایی که به آرا و نظراتش دارم، او را همیشه تحسین کردهام و برای منی که تازه چندسال است دارم این رنج بیکران زنانگی را به دوش میکشم، بهاره یک الگوی تمامعیار است. نه از جهت آنکه باید مو به مو دنبالهاش را بگیرم، بلکه بخاطر "نه" گفتن به جریان مسلط مردسالار و ایستادن مقابل زندگی معمولی و روزمره و دریغ داشتن آرزوها و رویاهایی که هم خودت و هم اطرافیانت صرف "زن بودنت" از تو انتظار دارند و داری که برآورده شود.
این شورش و خلاف جهت شنا کردن و باب میل خیل هواخواهان سایر جریانات سیاسی نبودن و به عبارتی همین"بهاره هدایت" بودن بسیار سخت مینماید آن هم در فضای فعالیت سیاسی که به حیاط خلوتی مردانه میماند و تنها یک روی سکهی آن، زندان و شکنجه و تحمل سایر محرومیتها است که از سوی حاکمیت تحمیل میشود.
روی دیگر این سکه، شکیبایی در برابر بهتانها و افتراها است که به امری بدیهی بدل شده است.
از "پروژه و مهرهی نظام" و "پرستو" بودن تا "هرزگی" و "سلیطگی" که اگر زن باشی و بخواهی در تشکلی دانشجویی یا بصورت منفرد و در رسانهای مستقل فعالیت سیاسی خود را ادامه دهی، به جزئی لاینفک از زندگیات تبدیل میشود. روزی نیست که نخواهند تو را با حربههای گوناگون از پای دربیاورند و برای آن از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
زندگی و فعالیت سیاسی یک زن در سپهر عمومی، بیاغراق، همیشه به زندگی شخصیاش مرتبط خواهد بود، حتی اگر نخواهد. آنچنان که ناگزیر میشود میان خود و آمال خویش، به هدفی والاتر برسد و در راستای تحقق آن تمام همت و حمیت خود را بگذارد، ولی آنچنان دستاندازهای این راه جنسیتزده سهمگین است که کوششهای او به چشم تنگنظران نخواهد آمد و آن را به حساب "مطرحکردن خود" یا سلبریتیسازی از خود خواهند گذاشت.
بنابراین ظلمی که در این سالها به بهاره رفته، امری شخصی نیست. یک ستم عمومی علیه تمامی زنانی است که دارند مضاف بر بار سنگین "زن" بودنشان، فعالیت سیاسی میکنند و با سرکوب حاکمیت از یک سو و نادیدهانگاری یا افترا از سوی دیگر مواجه میشوند.
پس زن بودن و فعال سیاسی زن بودن، دشواری وظیفه است! با خواندن نوشتهی او سینهام سنگین شد و بغضی عمیق که انگار در تمام وجودم ریشه دوانده، راه گلویم را بست و پر از خشم و نفرت شدم. نفرت از تمامی کسانی که دوشادوش و همدست حاکم جائر، رنج و سختی این دو دهه را بر این زن مضاعف کردهاند و خشمی که، زنانه، زندگی میزاید و از قامت ظالمان زمان بلندتر است.
و یک روز فرا خواهد رسید که زندگیمان را، آزادیمان را و وطنمان را از بند این جائران رها خواهیم کرد و آن روز، دیر نخواهد بود.
#بهاره_هدایت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مطهره گونهای، فعال دانشجویی، در پی انتشار این خبر متنی به شرح زیر منتشر کرده است:
«"زن"، دشواری وظیفه است.
از لحظهای که خبر بیماری بهاره هدایت را شنیدهام، آرام و قرار ندارم. به تمام این سالها فکر میکنم که به جرم اندیشیدن او را در بند کردهاند و این تنها بخش کوچکی از رنجهای "زن بودن" در فضای سیاسی مردانه است.
او که تمام زندگیاش را برای نهاد ناآرامش گذاشته و از غریبه و آشنا طعنه شنیده، اما محکمتر و استوارتر از پیش ادامه داده است.
علیرغم تمامی نقدهایی که به آرا و نظراتش دارم، او را همیشه تحسین کردهام و برای منی که تازه چندسال است دارم این رنج بیکران زنانگی را به دوش میکشم، بهاره یک الگوی تمامعیار است. نه از جهت آنکه باید مو به مو دنبالهاش را بگیرم، بلکه بخاطر "نه" گفتن به جریان مسلط مردسالار و ایستادن مقابل زندگی معمولی و روزمره و دریغ داشتن آرزوها و رویاهایی که هم خودت و هم اطرافیانت صرف "زن بودنت" از تو انتظار دارند و داری که برآورده شود.
این شورش و خلاف جهت شنا کردن و باب میل خیل هواخواهان سایر جریانات سیاسی نبودن و به عبارتی همین"بهاره هدایت" بودن بسیار سخت مینماید آن هم در فضای فعالیت سیاسی که به حیاط خلوتی مردانه میماند و تنها یک روی سکهی آن، زندان و شکنجه و تحمل سایر محرومیتها است که از سوی حاکمیت تحمیل میشود.
روی دیگر این سکه، شکیبایی در برابر بهتانها و افتراها است که به امری بدیهی بدل شده است.
از "پروژه و مهرهی نظام" و "پرستو" بودن تا "هرزگی" و "سلیطگی" که اگر زن باشی و بخواهی در تشکلی دانشجویی یا بصورت منفرد و در رسانهای مستقل فعالیت سیاسی خود را ادامه دهی، به جزئی لاینفک از زندگیات تبدیل میشود. روزی نیست که نخواهند تو را با حربههای گوناگون از پای دربیاورند و برای آن از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
زندگی و فعالیت سیاسی یک زن در سپهر عمومی، بیاغراق، همیشه به زندگی شخصیاش مرتبط خواهد بود، حتی اگر نخواهد. آنچنان که ناگزیر میشود میان خود و آمال خویش، به هدفی والاتر برسد و در راستای تحقق آن تمام همت و حمیت خود را بگذارد، ولی آنچنان دستاندازهای این راه جنسیتزده سهمگین است که کوششهای او به چشم تنگنظران نخواهد آمد و آن را به حساب "مطرحکردن خود" یا سلبریتیسازی از خود خواهند گذاشت.
بنابراین ظلمی که در این سالها به بهاره رفته، امری شخصی نیست. یک ستم عمومی علیه تمامی زنانی است که دارند مضاف بر بار سنگین "زن" بودنشان، فعالیت سیاسی میکنند و با سرکوب حاکمیت از یک سو و نادیدهانگاری یا افترا از سوی دیگر مواجه میشوند.
پس زن بودن و فعال سیاسی زن بودن، دشواری وظیفه است! با خواندن نوشتهی او سینهام سنگین شد و بغضی عمیق که انگار در تمام وجودم ریشه دوانده، راه گلویم را بست و پر از خشم و نفرت شدم. نفرت از تمامی کسانی که دوشادوش و همدست حاکم جائر، رنج و سختی این دو دهه را بر این زن مضاعف کردهاند و خشمی که، زنانه، زندگی میزاید و از قامت ظالمان زمان بلندتر است.
و یک روز فرا خواهد رسید که زندگیمان را، آزادیمان را و وطنمان را از بند این جائران رها خواهیم کرد و آن روز، دیر نخواهد بود.
#بهاره_هدایت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
روز گذشته بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی است، از ابتلا به بیماری سرطان خبر داد. خانم هدایت بود که سالهای زیادی از جوان
روز گذشته بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی است، از ابتلا به بیماری سرطان خبر داد. خانم هدایت بود که سالهای زیادی از جوان