روز گذشته بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی است، از ابتلا به بیماری سرطان خبر داد. خانم هدایت بود که سالهای زیادی از جوانیش را در زندان گذراند، در یادداشتش از گذشتن از علایق شخصیاش از جمله بچهدار شدن نوشته بود.
مطهره گونهای، فعال دانشجویی، در پی انتشار این خبر متنی به شرح زیر منتشر کرده است:
«"زن"، دشواری وظیفه است.
از لحظهای که خبر بیماری بهاره هدایت را شنیدهام، آرام و قرار ندارم. به تمام این سالها فکر میکنم که به جرم اندیشیدن او را در بند کردهاند و این تنها بخش کوچکی از رنجهای "زن بودن" در فضای سیاسی مردانه است.
او که تمام زندگیاش را برای نهاد ناآرامش گذاشته و از غریبه و آشنا طعنه شنیده، اما محکمتر و استوارتر از پیش ادامه داده است.
علیرغم تمامی نقدهایی که به آرا و نظراتش دارم، او را همیشه تحسین کردهام و برای منی که تازه چندسال است دارم این رنج بیکران زنانگی را به دوش میکشم، بهاره یک الگوی تمامعیار است. نه از جهت آنکه باید مو به مو دنبالهاش را بگیرم، بلکه بخاطر "نه" گفتن به جریان مسلط مردسالار و ایستادن مقابل زندگی معمولی و روزمره و دریغ داشتن آرزوها و رویاهایی که هم خودت و هم اطرافیانت صرف "زن بودنت" از تو انتظار دارند و داری که برآورده شود.
این شورش و خلاف جهت شنا کردن و باب میل خیل هواخواهان سایر جریانات سیاسی نبودن و به عبارتی همین"بهاره هدایت" بودن بسیار سخت مینماید آن هم در فضای فعالیت سیاسی که به حیاط خلوتی مردانه میماند و تنها یک روی سکهی آن، زندان و شکنجه و تحمل سایر محرومیتها است که از سوی حاکمیت تحمیل میشود.
روی دیگر این سکه، شکیبایی در برابر بهتانها و افتراها است که به امری بدیهی بدل شده است.
از "پروژه و مهرهی نظام" و "پرستو" بودن تا "هرزگی" و "سلیطگی" که اگر زن باشی و بخواهی در تشکلی دانشجویی یا بصورت منفرد و در رسانهای مستقل فعالیت سیاسی خود را ادامه دهی، به جزئی لاینفک از زندگیات تبدیل میشود. روزی نیست که نخواهند تو را با حربههای گوناگون از پای دربیاورند و برای آن از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
زندگی و فعالیت سیاسی یک زن در سپهر عمومی، بیاغراق، همیشه به زندگی شخصیاش مرتبط خواهد بود، حتی اگر نخواهد. آنچنان که ناگزیر میشود میان خود و آمال خویش، به هدفی والاتر برسد و در راستای تحقق آن تمام همت و حمیت خود را بگذارد، ولی آنچنان دستاندازهای این راه جنسیتزده سهمگین است که کوششهای او به چشم تنگنظران نخواهد آمد و آن را به حساب "مطرحکردن خود" یا سلبریتیسازی از خود خواهند گذاشت.
بنابراین ظلمی که در این سالها به بهاره رفته، امری شخصی نیست. یک ستم عمومی علیه تمامی زنانی است که دارند مضاف بر بار سنگین "زن" بودنشان، فعالیت سیاسی میکنند و با سرکوب حاکمیت از یک سو و نادیدهانگاری یا افترا از سوی دیگر مواجه میشوند.
پس زن بودن و فعال سیاسی زن بودن، دشواری وظیفه است! با خواندن نوشتهی او سینهام سنگین شد و بغضی عمیق که انگار در تمام وجودم ریشه دوانده، راه گلویم را بست و پر از خشم و نفرت شدم. نفرت از تمامی کسانی که دوشادوش و همدست حاکم جائر، رنج و سختی این دو دهه را بر این زن مضاعف کردهاند و خشمی که، زنانه، زندگی میزاید و از قامت ظالمان زمان بلندتر است.
و یک روز فرا خواهد رسید که زندگیمان را، آزادیمان را و وطنمان را از بند این جائران رها خواهیم کرد و آن روز، دیر نخواهد بود.
#بهاره_هدایت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مطهره گونهای، فعال دانشجویی، در پی انتشار این خبر متنی به شرح زیر منتشر کرده است:
«"زن"، دشواری وظیفه است.
از لحظهای که خبر بیماری بهاره هدایت را شنیدهام، آرام و قرار ندارم. به تمام این سالها فکر میکنم که به جرم اندیشیدن او را در بند کردهاند و این تنها بخش کوچکی از رنجهای "زن بودن" در فضای سیاسی مردانه است.
او که تمام زندگیاش را برای نهاد ناآرامش گذاشته و از غریبه و آشنا طعنه شنیده، اما محکمتر و استوارتر از پیش ادامه داده است.
علیرغم تمامی نقدهایی که به آرا و نظراتش دارم، او را همیشه تحسین کردهام و برای منی که تازه چندسال است دارم این رنج بیکران زنانگی را به دوش میکشم، بهاره یک الگوی تمامعیار است. نه از جهت آنکه باید مو به مو دنبالهاش را بگیرم، بلکه بخاطر "نه" گفتن به جریان مسلط مردسالار و ایستادن مقابل زندگی معمولی و روزمره و دریغ داشتن آرزوها و رویاهایی که هم خودت و هم اطرافیانت صرف "زن بودنت" از تو انتظار دارند و داری که برآورده شود.
این شورش و خلاف جهت شنا کردن و باب میل خیل هواخواهان سایر جریانات سیاسی نبودن و به عبارتی همین"بهاره هدایت" بودن بسیار سخت مینماید آن هم در فضای فعالیت سیاسی که به حیاط خلوتی مردانه میماند و تنها یک روی سکهی آن، زندان و شکنجه و تحمل سایر محرومیتها است که از سوی حاکمیت تحمیل میشود.
روی دیگر این سکه، شکیبایی در برابر بهتانها و افتراها است که به امری بدیهی بدل شده است.
از "پروژه و مهرهی نظام" و "پرستو" بودن تا "هرزگی" و "سلیطگی" که اگر زن باشی و بخواهی در تشکلی دانشجویی یا بصورت منفرد و در رسانهای مستقل فعالیت سیاسی خود را ادامه دهی، به جزئی لاینفک از زندگیات تبدیل میشود. روزی نیست که نخواهند تو را با حربههای گوناگون از پای دربیاورند و برای آن از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
زندگی و فعالیت سیاسی یک زن در سپهر عمومی، بیاغراق، همیشه به زندگی شخصیاش مرتبط خواهد بود، حتی اگر نخواهد. آنچنان که ناگزیر میشود میان خود و آمال خویش، به هدفی والاتر برسد و در راستای تحقق آن تمام همت و حمیت خود را بگذارد، ولی آنچنان دستاندازهای این راه جنسیتزده سهمگین است که کوششهای او به چشم تنگنظران نخواهد آمد و آن را به حساب "مطرحکردن خود" یا سلبریتیسازی از خود خواهند گذاشت.
بنابراین ظلمی که در این سالها به بهاره رفته، امری شخصی نیست. یک ستم عمومی علیه تمامی زنانی است که دارند مضاف بر بار سنگین "زن" بودنشان، فعالیت سیاسی میکنند و با سرکوب حاکمیت از یک سو و نادیدهانگاری یا افترا از سوی دیگر مواجه میشوند.
پس زن بودن و فعال سیاسی زن بودن، دشواری وظیفه است! با خواندن نوشتهی او سینهام سنگین شد و بغضی عمیق که انگار در تمام وجودم ریشه دوانده، راه گلویم را بست و پر از خشم و نفرت شدم. نفرت از تمامی کسانی که دوشادوش و همدست حاکم جائر، رنج و سختی این دو دهه را بر این زن مضاعف کردهاند و خشمی که، زنانه، زندگی میزاید و از قامت ظالمان زمان بلندتر است.
و یک روز فرا خواهد رسید که زندگیمان را، آزادیمان را و وطنمان را از بند این جائران رها خواهیم کرد و آن روز، دیر نخواهد بود.
#بهاره_هدایت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
روز گذشته بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی است، از ابتلا به بیماری سرطان خبر داد. خانم هدایت بود که سالهای زیادی از جوان
روز گذشته بهاره هدایت، زندانی سیاسی که در مرخصی استعلاجی است، از ابتلا به بیماری سرطان خبر داد. خانم هدایت بود که سالهای زیادی از جوان