زینب زبیدی، همسر خالد پیرزاده، زندانی سیاسی که اخیرا با آب جوش خودسوزی کرد، روایت خود از ملاقات با همسرش را به شرح زیر نوشت:
«(خودت باش و مثل آب ، زلال باش )
۳ روز پیش با خبر شدم همسرم پهلوان خالد پیرزاده دچار سوختگی با آب جوش شده است. نمیدانم این ۳ روز چگونه گذشت؟ پس از سفر به تهران دیشب پس از تلاش بسیار، به سختی توانستم دقایقی او را ببینم. تلاش کردم اشکم رو نگه دارم؛ چرا که نمیخواستم حال دخترم و پدرش بدتر شود. همسرم با سر و صورت،گردن،کتف و بخشهایی از دستانش که باندپیچی شده بود بر روی ویلچر نشسته بود،چشمانی ورم کرده و چهرهای که شباهتی با خالد نداشت؛ بلکه از صدایش شناختم که او خالد است.
تمام رنج و دردها، فشارهای گذشته در طول زندان سپری شده ۵ ساله او، دوباره یکجا به یادم آمد؛ مخصوصا آخرین روزی که او از زندان آزاد شده بود، جلوی چشمانم دوباره متجسم شد.
حبس طولانی مدت آقای پیرزاده که در بدترین شرایط سپری شد و زمانیکه از زندان آزاد شد همه ایرانیان به چشم خود دیدند که چه بر سر قهرمان پرورش اندام با ۱۳۰ کیلو وزن آمده بود.
وقتی او را دوباره بازداشت و زندانی کردند، بسیار نگران بودم که چه بر سر ایشان در دوره حبسی که دوباره باید ۴ سال دیگر سپری میکرد، خواهند آورد.
از ابتدای در بند شدن دوباره؛ انواع فشارها که مجال گفتنش نیست،بر همسرم شروع گردید. تا نزدیک ۳ ماه پیش، بخاطر عشقش به ایران، تابلویی را با شعر فردوسی :(چو ایران نباشد تن من مباد)؛ با چه ذوق و شوقی که توانسته بود اثری هنری بسازد، به مادران دادخواه تقدیم کرد. از آن روز نه تنها تماس ایشان به طور کامل با من و فرزندش قطع گردید؛ بلکه باز تحت محدودیت و فشارهای گوناگون، شکنجه های روحی ،توهین و ... قرار گرفت؛ تا او را به آنجایی برسانند که آب جوش بر روی خود بریزد.
آن هم کسی که پرورش اندام شغل اصلی او بوده و می توان تصور کرد که چه مقدار برای او پوست بدنش اهمیت داشته است و اکنون، او را به درجهای از استیصال روحی برسانند که بر روی آنچه برایش بسیار اهمیت داشته است، پای بگذارد.
امروز من دوباره او را در بدترین حالتی دیدم که فکر نمیکردم پیش بیاید. کاش! میتوانستیم ابتدا لحظهای، خود را جای دیگری بگذاریم و سپس او را داوری کنیم.آن هم درباره انسانهایی که اصلیترین ویژگی آنها این است که نخواستند تنها به منافع زودگذر خویش بیندیشند؛ بلکه به سربلندی ایران ایرانیان اندیشیدهاند.»
#پاینده_ایران #خالد_پیرزاده #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«(خودت باش و مثل آب ، زلال باش )
۳ روز پیش با خبر شدم همسرم پهلوان خالد پیرزاده دچار سوختگی با آب جوش شده است. نمیدانم این ۳ روز چگونه گذشت؟ پس از سفر به تهران دیشب پس از تلاش بسیار، به سختی توانستم دقایقی او را ببینم. تلاش کردم اشکم رو نگه دارم؛ چرا که نمیخواستم حال دخترم و پدرش بدتر شود. همسرم با سر و صورت،گردن،کتف و بخشهایی از دستانش که باندپیچی شده بود بر روی ویلچر نشسته بود،چشمانی ورم کرده و چهرهای که شباهتی با خالد نداشت؛ بلکه از صدایش شناختم که او خالد است.
تمام رنج و دردها، فشارهای گذشته در طول زندان سپری شده ۵ ساله او، دوباره یکجا به یادم آمد؛ مخصوصا آخرین روزی که او از زندان آزاد شده بود، جلوی چشمانم دوباره متجسم شد.
حبس طولانی مدت آقای پیرزاده که در بدترین شرایط سپری شد و زمانیکه از زندان آزاد شد همه ایرانیان به چشم خود دیدند که چه بر سر قهرمان پرورش اندام با ۱۳۰ کیلو وزن آمده بود.
وقتی او را دوباره بازداشت و زندانی کردند، بسیار نگران بودم که چه بر سر ایشان در دوره حبسی که دوباره باید ۴ سال دیگر سپری میکرد، خواهند آورد.
از ابتدای در بند شدن دوباره؛ انواع فشارها که مجال گفتنش نیست،بر همسرم شروع گردید. تا نزدیک ۳ ماه پیش، بخاطر عشقش به ایران، تابلویی را با شعر فردوسی :(چو ایران نباشد تن من مباد)؛ با چه ذوق و شوقی که توانسته بود اثری هنری بسازد، به مادران دادخواه تقدیم کرد. از آن روز نه تنها تماس ایشان به طور کامل با من و فرزندش قطع گردید؛ بلکه باز تحت محدودیت و فشارهای گوناگون، شکنجه های روحی ،توهین و ... قرار گرفت؛ تا او را به آنجایی برسانند که آب جوش بر روی خود بریزد.
آن هم کسی که پرورش اندام شغل اصلی او بوده و می توان تصور کرد که چه مقدار برای او پوست بدنش اهمیت داشته است و اکنون، او را به درجهای از استیصال روحی برسانند که بر روی آنچه برایش بسیار اهمیت داشته است، پای بگذارد.
امروز من دوباره او را در بدترین حالتی دیدم که فکر نمیکردم پیش بیاید. کاش! میتوانستیم ابتدا لحظهای، خود را جای دیگری بگذاریم و سپس او را داوری کنیم.آن هم درباره انسانهایی که اصلیترین ویژگی آنها این است که نخواستند تنها به منافع زودگذر خویش بیندیشند؛ بلکه به سربلندی ایران ایرانیان اندیشیدهاند.»
#پاینده_ایران #خالد_پیرزاده #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔83❤11👍8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرضیه، خواهر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«همدلی و اتحادی که در این ظلمات عمیقِ امیدکش چراغ راهیست برای ایستادگی و ادامهدادن…
#پاینده_ایران
دو روز از بازداشت پدرم، #علی_آدینه_زاده گذشت.»
خانواده آدینهزاده و سایر خانوادههای دادخواه را تنها نگذاریم. آنها حق بزرگی بر گردن ما دارند. عزیزانی که اکنون نه تنها عضوی از خانوادهشان ظالمانه کشته شده، حالا با بازداشت و تهدید و فشار روزافزون مواجه هستند. همه این فشارها برای به سکوت واداشتن آنها و انصراف از دادخواهی است.
#ابوالفضل_آدینه_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«همدلی و اتحادی که در این ظلمات عمیقِ امیدکش چراغ راهیست برای ایستادگی و ادامهدادن…
#پاینده_ایران
دو روز از بازداشت پدرم، #علی_آدینه_زاده گذشت.»
خانواده آدینهزاده و سایر خانوادههای دادخواه را تنها نگذاریم. آنها حق بزرگی بر گردن ما دارند. عزیزانی که اکنون نه تنها عضوی از خانوادهشان ظالمانه کشته شده، حالا با بازداشت و تهدید و فشار روزافزون مواجه هستند. همه این فشارها برای به سکوت واداشتن آنها و انصراف از دادخواهی است.
#ابوالفضل_آدینه_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊31💔24❤2👍1