This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«ميخواهم براى گوشهاى از تاريخ بنويسم، بنويسم از شجاعت و ايستادگى و مقاومت يك زن، يك زن بى سواد و خانهدار كه در يك خانواده سنتى در يك روستا به دنيا آمده بود، يك زنى كه هميشه تو خانواده و جامعه تو سرش زده شده بود كه تو زن هستى، بلند نخند، با نامحرم حرف نزن، موهات رو بپوشون و تا اينكه ازدواج ميكنه و قبل از رفتن به خونه شوهر توسط زن ديگرى كه مادرش بود بهش ياد داده بود بايد توسرى خور باشه و خدمتمار شوهر، ولى دايه مينا با تمام اينها بعد از ١٧ سال زندگى مشترك با وجود اينكه عيب بود زن طلاق بگيره اين زن بىسواد روستايى خانهدار سرپرستى ٣ تا فرزندش رو از شوهر پولدارش بدون هيچ پشتوانه مالى گرفت، سريع خياطى يادگرفت و كنار خياطى كارگرى ميكرد ١٥ سال درد و رنج و سختى كشيد براى اينكه بچههاش به ثمره برسن و كم كم ميخواست ديگه خانمى كنه و زير سايه ٣ تا فرزندش پاهاش رو رو پاهاش بذاره و كم كم بچههاش ازدواج كنن و نوههاش تو خونهاش بيان و برن، ولى ج.ا ديد اِ اِ اين زن كم سختى كشيده زير سايه قوانين ظالمانه زن ستيزانه ج.ا گفت بزار خودم ايندفعه كلا از پا درش بيارم !!!
در تاريخ ١٤٠١/٠٨/٢٧ بصورت خيلى وحشيانه ماشين پسرش رو كه رگبار بستن، همون پسرى كه تا پشت لبش سبز شد، شد بزرگترين تكيهگاه براى اين زن رنج كشيده ولى اين زن حتى تو ختم پسرش لباس مشكى به تن نكرد و لباسى با گلهاى قرمز كه مژده بر شهادت پسرش ميداد بر تن كرد .پسر كوچك ترش را هم زخمى و آواره غربت كرد ج.ا و تنها دخترش مانده بود كه اون رو هم دو روز قبل از يكسالٍ شدن تاريخ جاودانگى شير پسرش در تاريخ ١٤٠٢/٠٨/٢٤ جلوى چشماى خودش بهش حمله كردند و ربودن و دخترش رو هم ازش دور كردند ولى باز هم سر خم نكرد و بازهم تكيه گاه فرزندانش ماند و اشكهاى انها رو هم پاك ميكرد كه مبادا كسى اشك اونهارو ببين .اين زن در سن ٥٥ سالگى كه قرار بود بازنشست بشه از تمام خستگى هاى ٥٥ سال زندگيش اول به جرم زن بودنش در ج.ا و تمام نامردى هاى روزگار كه در حقش شد و بعد بخاطر دادخواهى حق ٣ فرزندش كه با بدبختى بزرگ كرده بود.
امروز ٣ روز از بازداشت اين زن گذشته و تنها چيزى كه به ما رسيده :(اروميه هستم بگيد بچهها نگران نباشند).
اسم اين زن مادر است.
مادرى كه خود و ٣ فرزندش تبديل به هشتگ شدن .
اين مادرى كه در گوشه اى از تاريخ آيندگان نامش حك شده و در آينده وقتى بخواهند از زنى شجاع و رنج كشيده ياد بشه قطعا اسم #دايه_مينا_سلطانى مادر جاويدنام#شهريار_محمدى و #ميلاد_محمدى #اسرين_محمدى »
از صفحه اینستاگرام اسرین و میلاد محمدی، خواهر و برادر جاویدنام شهریار محمدی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در تاريخ ١٤٠١/٠٨/٢٧ بصورت خيلى وحشيانه ماشين پسرش رو كه رگبار بستن، همون پسرى كه تا پشت لبش سبز شد، شد بزرگترين تكيهگاه براى اين زن رنج كشيده ولى اين زن حتى تو ختم پسرش لباس مشكى به تن نكرد و لباسى با گلهاى قرمز كه مژده بر شهادت پسرش ميداد بر تن كرد .پسر كوچك ترش را هم زخمى و آواره غربت كرد ج.ا و تنها دخترش مانده بود كه اون رو هم دو روز قبل از يكسالٍ شدن تاريخ جاودانگى شير پسرش در تاريخ ١٤٠٢/٠٨/٢٤ جلوى چشماى خودش بهش حمله كردند و ربودن و دخترش رو هم ازش دور كردند ولى باز هم سر خم نكرد و بازهم تكيه گاه فرزندانش ماند و اشكهاى انها رو هم پاك ميكرد كه مبادا كسى اشك اونهارو ببين .اين زن در سن ٥٥ سالگى كه قرار بود بازنشست بشه از تمام خستگى هاى ٥٥ سال زندگيش اول به جرم زن بودنش در ج.ا و تمام نامردى هاى روزگار كه در حقش شد و بعد بخاطر دادخواهى حق ٣ فرزندش كه با بدبختى بزرگ كرده بود.
امروز ٣ روز از بازداشت اين زن گذشته و تنها چيزى كه به ما رسيده :(اروميه هستم بگيد بچهها نگران نباشند).
اسم اين زن مادر است.
مادرى كه خود و ٣ فرزندش تبديل به هشتگ شدن .
اين مادرى كه در گوشه اى از تاريخ آيندگان نامش حك شده و در آينده وقتى بخواهند از زنى شجاع و رنج كشيده ياد بشه قطعا اسم #دايه_مينا_سلطانى مادر جاويدنام#شهريار_محمدى و #ميلاد_محمدى #اسرين_محمدى »
از صفحه اینستاگرام اسرین و میلاد محمدی، خواهر و برادر جاویدنام شهریار محمدی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech