آموزشکده توانا
53.9K subscribers
34.1K photos
38.7K videos
2.55K files
20K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز جاویدنام محمد حسن‌زاده است.
او که روز ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش نوشت: «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

عصر روز ۲۵ آبان ماه به خیابان رفت و در چهار راه شهرداری بوکان کشته شد.

امروز هم برخی منابع خبر داده‌اند که پدر و خواهرش توسط نیروهای حکومتی بازداشت شده‌اند.

محمد حسن‌زاده، از دنبال کننده‌های صفحه توانا بود. او و شهریار محمدی رفیق صمیمی بودند. داستان رفاقت آن‌ها را لابد شنیده‌اید. شهریار پس از نجات پیکر محمد حسن‌زاده، از دست ماموران امنیتی، بالای سر او نشست، تا زمان خاک‌سپاری برسد.

محمد حسن‌زاده از هنگامی که خبر قتل مهسا امینی را شنید، آرام و قرار نداشت. نمی‌توانست این ظلم آشکار را بپذیرد و سکوت پیشه کند. با آنکه همه چیز داشت، خانه، زندگی خوب، پدر و مادر و خواهر، نامزد و عشق زمینی که قرار  بود با او ازدواج کند و زندگی تشکیل دهد. اما همه را رها کرد.

محمد با نحوه حضورش به همه درس استقامت، شرافت و شجاعت داد.
از اولین روز در اعتراضات شرکت کرد و دوستانش را هم تشویق بە حضور در اعتراضات می‌کرد.
به گفته دوستانش، محمد می‌گفت «باخودم فکر می‌کنم اگە این بی‌وجدان‌ها با دو تا خواهران خودم چنین کاری می‌کردند...، مهسا هم جای خواهر خودم بود.»

شب ۲۹ شهریور ۳ گلولە پینت بال بە کمر و ساق پا و رانش خورد. اما او دست بردار نبود. شب  ۳۰ شهریور دوبارە بە اعتراضات رفت و در دفاع مشروع مقابل ماموران، سرو گردن و دستش آتش گرفت. ماموران از فرصت استفادە کردند و با اسلحه ساچمه‌ای به صورت او شلیک کردند که یکی از ساچمه‌ها به چشم چپ او اصابت کرد و آسیب جدی زد.
روز بعد خانواده او را به بیمارستان نیکوکاری تبریز بردند و تحت درمان قرار گرفت. اما به دلیل جو امنیتی او را تهران منتقل بردند.
حدود سه هفته در تهران چند عمل جراحی روی چشمش انجام می‌شود. بینایی به چشمش باز نمی‌گردد، اما محمد حسن‌زاده با همان وضعیت باز به خیابان می‌رفت و در اعتراضات شرکت می‌کرد. به دوستانت می‌گفت «حتی اگر دو‌چشمم را از دست دادم دست مرا بگیرید و ببرید.»

محمد که برای شرکت در مراسم چهلم مهسا امینی به سقز  رفته بود، در آبان ماه برای یکی از عمل‌ها دوباره به تهران برگشت، اما عمل او به تاریخ دیگری موکول شد.

فراخوان ۲۴ تا ۲۶ آبان بود که محمد آن را استوری کرده بود و خود را به بوکان شهر زادگاهش رساند و در روز ۲۵ آبان ماه جانش را از دست داد.
#محمد_حسن_زاده #بوکان  #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
طبق گزارش دریافتی، ساعاتی پیش ماموران حکومتی به ساختمان محل سکونت دایه مینا (خانم مینا سلطانی) مادر جاویدنام شهریار محمدی، هجوم بردند. او به فرزندش میلاد خبر داد که به همه واحد‌های آپارتمان رفته و زن صاحبخانه را برده‌اند. پس از این تماس دایه مینا دیگر به تماس فرزندان و آشنایان پاسخ نمی‌دهد و هیچ خبری از او نیست.
میلاد محمدی در اینستاگرام نوشته است که مسئولیت جان مادرم با جمهوری اسلامی است.
با نزدیک شدن سالگرد مهسا امینی، فشار بر خانواده‌های دادخواه فزونی یافته است. حکومت از این خانواده‌ها که اینک یک گروه مرجع اجتماعی شده‌اند واهمه دارد، تلاش می‌کند از طرفی آن‌ها را با تهدید و بازداشت به سکوت بکشاند و از طرفی آن‌ها را با کشاندن به حاشیه‌ها بی‌اعتبار کند.
خانواده‌های دادخواه، با تمرکز بر دادخواهی تا کنون توانسته‌اند عواطفف جامعه را برانگیخته و وجدان جامعه را بیدار نگه دارند و با تکیه بر همبستگی از حاشیه‌ها دوری گزینند، چیزی که جمهوری اسلامی تحمل نمی‌کند.

خبر تکمیلی: خانم مینا سلطانی بازداشت شد، از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست.

#دایه_مینا #مینا_سلطانی #شهریار_محمدی #بوکان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech