Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در این فایل صوتی سارا جهانی، زندانی سیاسی اتفاقی را که روز گذشته افتاد و حالش بد شد، شرح میدهد.
متاسفانه خبردار شدیم که صبح امروز ۲۴ مرداد هم، مجددا سارا جهانی دچار اسپاسم عضلانی شد و دقایقی در دستشویی بند زنان افتاده و سپس با کمک همبندیها به وضعیتش رسیدگی شد.
مسئولان زندان و سازمان زندانها مقامات قضایی به این مهم توجهی ندارند.
حتی برای درمان او را به بیمارستان منتقل نمیکنند.
طبق گزارشی که به آموزشکده توانا رسیده است، امروز صبح سارا جهانی در دستشویی دچار اسپاسم عضلانی شد و کنترلی روی پا نداشت. زمین خورد و بالای چشمش پاره شد و چند بخیه زدند.
خدمات بهداری به او ندادند و پزشک بهداری زندان را اجازه ویزیت ندادند و فقط یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
سایر زندانیان گفتند علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون میآمد. بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمتر کار این بود که به بیمارستان منتقل و اقدامات بالینی انجام میشد و سونوگرافی و اسکن میشد.
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان است كه به تازگى براى اجراى حكم حبسش به زندان لاکان رشت رفته است.
او پیش از رفتن به زندان در ویدیویی گفته بود:
«اگه فقط اجازه بدید زنده بمونیم!
بازم بلند میشیم و میگیم:
"زن، زندگی، آزادی»
لازم به ذکر است، پیشتر مسئولان پزشک قانونی رشت بهصورت شفاهی به خانواده سارا جهانی اعلام کرده بودند که بهواسطه ابتلا به بیماری و شدت آن، او توان تحمل کیفر را ندارد، اما در تناقضی آشکار و برخلاف قوانین صریح و روشن مرتبط با بیماریهای این فعال حقوق زنان، کارشناسان پزشک قانونی رای به تحمل کیفر این سارا جهانی را صادر کردهاند.
#سارا_جهانی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متاسفانه خبردار شدیم که صبح امروز ۲۴ مرداد هم، مجددا سارا جهانی دچار اسپاسم عضلانی شد و دقایقی در دستشویی بند زنان افتاده و سپس با کمک همبندیها به وضعیتش رسیدگی شد.
مسئولان زندان و سازمان زندانها مقامات قضایی به این مهم توجهی ندارند.
حتی برای درمان او را به بیمارستان منتقل نمیکنند.
طبق گزارشی که به آموزشکده توانا رسیده است، امروز صبح سارا جهانی در دستشویی دچار اسپاسم عضلانی شد و کنترلی روی پا نداشت. زمین خورد و بالای چشمش پاره شد و چند بخیه زدند.
خدمات بهداری به او ندادند و پزشک بهداری زندان را اجازه ویزیت ندادند و فقط یک کمک بهیار اقدام به زدن بخیه کردند.
در مقابل اعتراض او و سایر زندانیان توجه نکردند.
با توجه به شدت خونریزی و پارگی نیاز به معاینه پزشک زندان یا اقدام بیمارستانی بود که مدیر بخش زندان لاکان از آن دریغ کرد.
سایر زندانیان گفتند علاوه بر خونریزی پارگی بالای چشم، از دهن او نیز خون میآمد. بنظر میرسد سر او به دیوار خورده باشد. کمتر کار این بود که به بیمارستان منتقل و اقدامات بالینی انجام میشد و سونوگرافی و اسکن میشد.
سارا جهانى از فعالان حقوق زنان گيلان است كه به تازگى براى اجراى حكم حبسش به زندان لاکان رشت رفته است.
او پیش از رفتن به زندان در ویدیویی گفته بود:
«اگه فقط اجازه بدید زنده بمونیم!
بازم بلند میشیم و میگیم:
"زن، زندگی، آزادی»
لازم به ذکر است، پیشتر مسئولان پزشک قانونی رشت بهصورت شفاهی به خانواده سارا جهانی اعلام کرده بودند که بهواسطه ابتلا به بیماری و شدت آن، او توان تحمل کیفر را ندارد، اما در تناقضی آشکار و برخلاف قوانین صریح و روشن مرتبط با بیماریهای این فعال حقوق زنان، کارشناسان پزشک قانونی رای به تحمل کیفر این سارا جهانی را صادر کردهاند.
#سارا_جهانی #زندان_لاکان_رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارا دلدار، از بازداشتشدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت، بهدلیل کمک به معترضان مجروح در خلال قیام، بازداشت و به حبس محکوم شد. او به دلیل عفونت ناشی از ساچمههای فراوان در تن خود، جان خود را از دست داد.
سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری بود، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:
«اول مرداد هزار و چهارصد و سه
فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمیها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و وجز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.
روزها گذشت داخل زندان و تا حکمام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خوردهای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.
از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.
وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.
روزها گذشت. هماش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…
حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…
و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونتها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کمخونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچههایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینهای گرفتن
ولی با تمام این رنجها و دردها ساچمههای تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »
saray.deldar
#سارا_دلدار #رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری بود، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:
«اول مرداد هزار و چهارصد و سه
فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمیها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و وجز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.
روزها گذشت داخل زندان و تا حکمام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خوردهای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.
از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.
وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.
روزها گذشت. هماش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…
حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…
و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونتها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کمخونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچههایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینهای گرفتن
ولی با تمام این رنجها و دردها ساچمههای تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »
saray.deldar
#سارا_دلدار #رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech