Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام عباس شفیعی، زادروزش را بر سر مزارش جشن کرفتند
عباس شفیعی ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در چهلم حدیث نجفی، با ضربات باتوم و پوتین ماموران در کرج زخمی شد و دو روز بعد جان باخت ماموران یک هفته پیکر عباس را گروگان گرفتند و بعد به خانواده تحویل دادند برادر عباس با انتشار ویدیویی در شبکههای اجتماعی گفت: با صدای بلند نام عباس را که برای ایران جان باخت، فریاد بزنید ویدیویی از رقصیدن عباس در خانه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است ۲۹ آبان ۱۴۰۱، تولد ۴۲سالگی عباس شفیعی بود.
دخترش با کیکی بر مزار پدر، برایش جشن تولد گرفت.
#عباس_شفیعی #حدیث_نجفی #مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عباس شفیعی ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در چهلم حدیث نجفی، با ضربات باتوم و پوتین ماموران در کرج زخمی شد و دو روز بعد جان باخت ماموران یک هفته پیکر عباس را گروگان گرفتند و بعد به خانواده تحویل دادند برادر عباس با انتشار ویدیویی در شبکههای اجتماعی گفت: با صدای بلند نام عباس را که برای ایران جان باخت، فریاد بزنید ویدیویی از رقصیدن عباس در خانه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است ۲۹ آبان ۱۴۰۱، تولد ۴۲سالگی عباس شفیعی بود.
دخترش با کیکی بر مزار پدر، برایش جشن تولد گرفت.
#عباس_شفیعی #حدیث_نجفی #مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی دائمی از قهرمانان آبان ۹۸، در زادروزش در میدان فرمانداری شهریار با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی، پیش چشم مادرش کشته شد. او تک فرزند مادرش بود.
مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آبان که از راه میرسد حجم دلتنگی در سینه ام هزاران برابر می شود . ۲۵ آبان برای من یادآور زیباترین ها و تلخ ترین هاست. در همین روز تن گرمت را برای اولین بار در آغوش گرفتم و ۲۵ سال بعد هم برای آخرین بار گرمای تنت در آغوش من بود. بعد از آن گویا گرمای تن من هم مرد. بعد از آن آغوشم دیگر هرگز گرم نشد.
دوباره ۲۵ آبان آمده و من به شمع ۲۵ سالگی ات خیره مانده ام که هرگز بیشتر نشد و پنج سال است که روی همان عدد متوقف شده است. ۲۵ سال قهرمان زندگی من بودی و بعد از آن قهرمان من و یک کشور شدی.
رفتی که زندگی برای مردم کشورت بهتر شود اما بعد از تو نه تنها زندگی همسن هایت بهتر نشده که هیچ ، افسرده تر و غمگین تر هم شده اند، مشکلاتشان بیشتر شده و زندگی شان از ۲۵ آبان ۹۸ هم ترسناک تر است.
اما با خودم فکر میکنم زندگی من بعد از آن تاریخ چگونه شد ؟ در واقع پاسخ این است که زندگی دیگر برای من وجود نداشت. زندگی من مانند شمع تولد ۲۵ سالگی ات متوقف شده است.
پنج سال است که هر لحظه با تو صحبت میکنم ، نمی دانم صدایم را میشنوی یا این کار من هم بیهوده است اما جواب هر چه که باشد من باز هم با تو صحبت خواهم کرد ، برایت می نویسم ، آواز میخوانم ، درست مانند لالایی های که دوران کودکی برایت خوانده ام.
ایمان دارم که می شنوی ، تو جایی در همین نزدیکی ها ایستاده ای و از گریه های من غمگین شده ای . جایی همین حوالی ایستاده ای و بهتر شدن اوضاع هموطنانت را انتظار میکشی ، برای پرکشیدنشان غصه میخوری و منتظری تا دیگران به زندگی بهتری برسند. تو همیشه همینقدر خوب و مهربان بوده ای.
قهرمان من، زیبای من، تنها فرزندم جاوید نام مهدی دائمی زادروزت هزاران بار بر ما مبارک🥀💔»
#مهدی_دائمی
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی_جرم_نیست
#آبان۹۸
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«آبان که از راه میرسد حجم دلتنگی در سینه ام هزاران برابر می شود . ۲۵ آبان برای من یادآور زیباترین ها و تلخ ترین هاست. در همین روز تن گرمت را برای اولین بار در آغوش گرفتم و ۲۵ سال بعد هم برای آخرین بار گرمای تنت در آغوش من بود. بعد از آن گویا گرمای تن من هم مرد. بعد از آن آغوشم دیگر هرگز گرم نشد.
دوباره ۲۵ آبان آمده و من به شمع ۲۵ سالگی ات خیره مانده ام که هرگز بیشتر نشد و پنج سال است که روی همان عدد متوقف شده است. ۲۵ سال قهرمان زندگی من بودی و بعد از آن قهرمان من و یک کشور شدی.
رفتی که زندگی برای مردم کشورت بهتر شود اما بعد از تو نه تنها زندگی همسن هایت بهتر نشده که هیچ ، افسرده تر و غمگین تر هم شده اند، مشکلاتشان بیشتر شده و زندگی شان از ۲۵ آبان ۹۸ هم ترسناک تر است.
اما با خودم فکر میکنم زندگی من بعد از آن تاریخ چگونه شد ؟ در واقع پاسخ این است که زندگی دیگر برای من وجود نداشت. زندگی من مانند شمع تولد ۲۵ سالگی ات متوقف شده است.
پنج سال است که هر لحظه با تو صحبت میکنم ، نمی دانم صدایم را میشنوی یا این کار من هم بیهوده است اما جواب هر چه که باشد من باز هم با تو صحبت خواهم کرد ، برایت می نویسم ، آواز میخوانم ، درست مانند لالایی های که دوران کودکی برایت خوانده ام.
ایمان دارم که می شنوی ، تو جایی در همین نزدیکی ها ایستاده ای و از گریه های من غمگین شده ای . جایی همین حوالی ایستاده ای و بهتر شدن اوضاع هموطنانت را انتظار میکشی ، برای پرکشیدنشان غصه میخوری و منتظری تا دیگران به زندگی بهتری برسند. تو همیشه همینقدر خوب و مهربان بوده ای.
قهرمان من، زیبای من، تنها فرزندم جاوید نام مهدی دائمی زادروزت هزاران بار بر ما مبارک🥀💔»
#مهدی_دائمی
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی_جرم_نیست
#آبان۹۸
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مراسم دومین سالگرد جانباختن جاویدنام آرمان عمادی، بر سر مزارش با حضور جمع کثیری از مردم برگزار شد
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراضها به او شلیک شود، با گلوله ساچمهای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس میداد، مدتی در داروخانه کار میکرد، مدتی هم کافهای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند. خیلی به کافهداری علاقه داشت و دوست داشت کافهداری محبوب و معروف شود.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت: «آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربهها غذا میخرید. اگرگربهای میدید که مریض است تا او را درمان نمیکرد خیالش راحت نمیشد.
آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک میکرد. منبع نزدیک به خانواده میگوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانوادهاش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.
#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طاهره خوشکلام، همسر جاویدنام جواد رضایی، محل جانباختن همسرش را گلباران کرده و این ویدیو را منتشر کرده و نوشته:
.
«"این رد خون هیچوقت پاک نمیشه"
خطابم به توست بی وجود بی صفتی که تو همین کوچه به کمر جوادم شلیک کردی با تو هستم
تو اومدی رو خط قرمز من پا گذاشتی و جواد رو ازم گرفتی
من برا اینکه جواد رو نگه دارم خیلی خون دل خوردم خیلی صبر کردم
هفت سال برا رسیدن به همدیگه صبر کردیم
سالها تحمل کردم که سلامتش رو به دست بیاره
میخوام بگم تو هر دوتاش موفق شدم چون جواد برام متفاوت بود
الانم به تو دارم میگم حرومزاده من از این خونی که توی بی وجود ریختی نمیگذرم یه روزی خیلی زود به چنگم میوفتی باهات تسویه حساب شخصی دارم
پیدات میکنم و حالیت میکنم که چه غلطی کردی
مطمئن باش تو پیدا کردن تو هم موفق میشم
دنبالتم کثافت دنبالتم
این گردن کج کرده هومن و خشم درونش و این ناله های من و نفرین هام دامن خودت و دودمانت رو میگیره
منتظر روز حساب باش😡
پ.ن: گلباران محل کشته شدن جواد رضایی »
#جواد_رضایی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
.
«"این رد خون هیچوقت پاک نمیشه"
خطابم به توست بی وجود بی صفتی که تو همین کوچه به کمر جوادم شلیک کردی با تو هستم
تو اومدی رو خط قرمز من پا گذاشتی و جواد رو ازم گرفتی
من برا اینکه جواد رو نگه دارم خیلی خون دل خوردم خیلی صبر کردم
هفت سال برا رسیدن به همدیگه صبر کردیم
سالها تحمل کردم که سلامتش رو به دست بیاره
میخوام بگم تو هر دوتاش موفق شدم چون جواد برام متفاوت بود
الانم به تو دارم میگم حرومزاده من از این خونی که توی بی وجود ریختی نمیگذرم یه روزی خیلی زود به چنگم میوفتی باهات تسویه حساب شخصی دارم
پیدات میکنم و حالیت میکنم که چه غلطی کردی
مطمئن باش تو پیدا کردن تو هم موفق میشم
دنبالتم کثافت دنبالتم
این گردن کج کرده هومن و خشم درونش و این ناله های من و نفرین هام دامن خودت و دودمانت رو میگیره
منتظر روز حساب باش😡
پ.ن: گلباران محل کشته شدن جواد رضایی »
#جواد_رضایی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احسان، برادر جاویدنام عرفان خزائی، پدر یک پسر شد و نام او را به یاد عموی جاویدنامش عرفان گذاشتند.
احسان، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
« #نام_گذاری_آریایی
صرفا در راستای مسیر دادخواهی قهرمانان راه آزادی وطن جاوید نام #عرفان_خزایی و همه عرفانهای قهرمانی که در این مسیر شرافتمندانه جان عزیزشان را برای مطالبه حق انسانی خود و تمام هموطنانشان بر کف نهادند.
یاد تمام جاویدنامان راه آزادی وطن گرامی و راهشان پر رهرو .
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم »
#یاری_مدنی_توانا
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 Tavaana
📱 tavaana
📱 Beshkan
📱 Dialogue
📱 tavaana
@Tavaana_TavaanaTech
احسان، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
« #نام_گذاری_آریایی
صرفا در راستای مسیر دادخواهی قهرمانان راه آزادی وطن جاوید نام #عرفان_خزایی و همه عرفانهای قهرمانی که در این مسیر شرافتمندانه جان عزیزشان را برای مطالبه حق انسانی خود و تمام هموطنانشان بر کف نهادند.
یاد تمام جاویدنامان راه آزادی وطن گرامی و راهشان پر رهرو .
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم »
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام شورش نیکنام از جمله افرادی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در شهر مهاباد و سرکوب وحشیانه حکومت در روزهای ۲۸ و ۲۹ آبان به شدت زخمی شده بود، او را به ارومیه منتقل کردند و سرانجام روز یکشنبه ۶ آذر در بیمارستان ارومیه جان باخت.
«شورش نیز همچون #شمال_خدیریپور ، #سمکو_مولودی و #کمال_احمدپور پدر یک دختر خردسال بود.. چه دخترهایی که سایه و مهر پدر از سرشان گرفته شد.
حالا دختر کوچولوی شورش نیکنام، تا آخر عمرش باید بر سر مزار پدرش با او دیدار کند.
#شورش_نیکنام #مهاباد #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«شورش نیز همچون #شمال_خدیریپور ، #سمکو_مولودی و #کمال_احمدپور پدر یک دختر خردسال بود.. چه دخترهایی که سایه و مهر پدر از سرشان گرفته شد.
حالا دختر کوچولوی شورش نیکنام، تا آخر عمرش باید بر سر مزار پدرش با او دیدار کند.
#شورش_نیکنام #مهاباد #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگز قتل حکومتی کیانوش سنجری را فراموش نمیکنیم.
حکومتی که یک آزادیخواه را آنقدر آزار و شکنجه داد را فراموش نمیکنیم.
شکی نیست که عامل و مسئول مرگ کیانوش، به هر ترتیبی که اتفاق افتاده باشد، رژیم جمهوری اسلامی است و هر عاملی جز آن آدرس اشتباهی است.
کیانوش جانش را نهاد تا «شاید تلنگری باشد» تا بیدار شویم و علیه ظلم و جور بشوریم. کیانوش مصمم بود تا پیامش را برساند.
گرچه حکومت با انواع فشارها و آزارها، انواع ستمهایی که بر آزادیخواهان روا داشته، باعث این اقدام شد.
مسئولان حکومت میتوانستند، اگر میخواستند جلوی او را بگیرند، چه میشد اگر توماج و نسرین شاکرمی را زودتر آزاد میکردند؟ چه میشد اگر فاطمه سپهری و آرشام را آزاد میکردند؟ در زندان نبودن این عزیزان چه خطری برای جامعه دارد؟! چرا حکومتی که ادعای اقتدار دارد، از این افراد میترسد و آنها را زندانی میکند؟!
ما ملت ایران، باید بیدار بشویم... وگرنه هر روز جمهوری اسلامی با محدودیتهای بیشتر ما را به بند میکشد.
طرح از مرتضی رختاعلا
morteza_aala
برای #کیانوش_سنجری
آن بی گناهیم که در آغوش آتشم.
.
.
.
#زن_زندگی_آزادی
#مرتضی_رخت_اعلا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#هنر_اعتراض #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حکومتی که یک آزادیخواه را آنقدر آزار و شکنجه داد را فراموش نمیکنیم.
شکی نیست که عامل و مسئول مرگ کیانوش، به هر ترتیبی که اتفاق افتاده باشد، رژیم جمهوری اسلامی است و هر عاملی جز آن آدرس اشتباهی است.
کیانوش جانش را نهاد تا «شاید تلنگری باشد» تا بیدار شویم و علیه ظلم و جور بشوریم. کیانوش مصمم بود تا پیامش را برساند.
گرچه حکومت با انواع فشارها و آزارها، انواع ستمهایی که بر آزادیخواهان روا داشته، باعث این اقدام شد.
مسئولان حکومت میتوانستند، اگر میخواستند جلوی او را بگیرند، چه میشد اگر توماج و نسرین شاکرمی را زودتر آزاد میکردند؟ چه میشد اگر فاطمه سپهری و آرشام را آزاد میکردند؟ در زندان نبودن این عزیزان چه خطری برای جامعه دارد؟! چرا حکومتی که ادعای اقتدار دارد، از این افراد میترسد و آنها را زندانی میکند؟!
ما ملت ایران، باید بیدار بشویم... وگرنه هر روز جمهوری اسلامی با محدودیتهای بیشتر ما را به بند میکشد.
طرح از مرتضی رختاعلا
morteza_aala
برای #کیانوش_سنجری
آن بی گناهیم که در آغوش آتشم.
.
.
.
#زن_زندگی_آزادی
#مرتضی_رخت_اعلا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#هنر_اعتراض #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
امروز سالگرد قتل روحالله زم است، خبرنگار و فعال مدنی که به دست جمهوریاسلامی ربوده شد و به قتل رسید.
طرح از رضا عقیلی
#روح_الله_زم #آمدنیوز #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
امروز سالگرد قتل روحالله زم است، خبرنگار و فعال مدنی که به دست جمهوریاسلامی ربوده شد و به قتل رسید.
طرح از رضا عقیلی
#روح_الله_زم #آمدنیوز #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نواز، خواهر زندهیاد نیلوفر ابراهیم از جانباختگان هواپیمای اوکراینی، ویدیویی از مراسم از دواج خواهرش با زندهیاد سعید طهماسبی همراه دلنوشتهای از مادرش به مناسبت سالگرد ازدواج نیلوفر و سعید به شرح زیر منتشر کرد:
«نیلوفرم، پاره تنم، دختر دلبندم، سعید مهربان و دوست داشتنیام
بیست و هشتم آذرماه سالگرد عروسی شما عزیزانم است. بامداد بیست و یکم آذرماه، سرشار از عشق به زندگی، امید به آینده و مهر وطن، پا به سرزمین مادریتان گذاشتید تا در کنار افرادی که دوستشان داشتید و دوستتان داشتند، پیوند زندگی مشترکتان را جشن بگیرید، در چهار هفتهای که در ایران بودید، شادترین روزهای زندگی تان را رقم زدید.
از بودن در کنار خانواده چه شاد و سرمست بودید، با مهر و عشقی وصف ناشدنی محلههای مورد علاقهتان را زیر پا میگذاشتید، میخواستید از هر کدام تکهای را در وجودتان جا دهید و با خود ببرید تا هیچگاه دوری از وطن را احساس نکنید.
هنگامی که راهی فرودگاه بودید، آخرین خواسته ان از پدرها و مادرها این بود که آنها به شما به پیوندند، دلتنگی دور شدن از آنان به نگاهتان گره خورده بود.
نیلوفرم، به تو میگویم: گرمی لذت آخرین به آغوش کشیدن تو همواره با من است.
سعیدم، به تو میگویم: آخرین نگاه پر از اشتیاق و مهربانی تو هنوز برای من گفتنیها دارد.
جسم شما دیگر با پدرها، مادرها، خواهرها و دیگر دوستدارانتان نیست، ولی شما در لحظه لحظه زندگی با ما همراه هستید و هیچگاه فراموش نمیشوید.
در بامداد هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت، به دست شیاطینی زمینی، حق زندگی از شما عزیزانم و از صد و هفتاد و پنج انسان بیگناه هم سفرتان گرفته شد.
شما مظلومین، از شاهدشهر، شهری که تا ابدیت این جنایت را گواهی میدهد، عروج کردید، ولی میدانم پاکترین فرشتهها شما را در پرواز ابدی تان در بر گرفتند و در بین آنان هستید.
دادخواه حق زندگی، امیدها و آرزوهایتان هستم.
*دل نوشته مادرم برای نیلوفر و سعید*»
navaz27
نیلوفر ابراهیم و سعید طهماسبی دو زوج جوان پرواز اوکراین بودند. آنها برای ازدواج به ایران رفته بودند و چند روز بعد از جشن عروسی به لندن برمیگشتند که در فاجعه سرنگونی هواپیما توسط موشکهای سپاه تروریستی پاسداران جان باختند.
نیلوفر ابراهیم ۳۴ ساله فارغالتحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه کینگستون لندن و سعید دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه امپریال کالج لندن بودند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
#PS752justice
@Tavaana_TavaanaTech
«نیلوفرم، پاره تنم، دختر دلبندم، سعید مهربان و دوست داشتنیام
بیست و هشتم آذرماه سالگرد عروسی شما عزیزانم است. بامداد بیست و یکم آذرماه، سرشار از عشق به زندگی، امید به آینده و مهر وطن، پا به سرزمین مادریتان گذاشتید تا در کنار افرادی که دوستشان داشتید و دوستتان داشتند، پیوند زندگی مشترکتان را جشن بگیرید، در چهار هفتهای که در ایران بودید، شادترین روزهای زندگی تان را رقم زدید.
از بودن در کنار خانواده چه شاد و سرمست بودید، با مهر و عشقی وصف ناشدنی محلههای مورد علاقهتان را زیر پا میگذاشتید، میخواستید از هر کدام تکهای را در وجودتان جا دهید و با خود ببرید تا هیچگاه دوری از وطن را احساس نکنید.
هنگامی که راهی فرودگاه بودید، آخرین خواسته ان از پدرها و مادرها این بود که آنها به شما به پیوندند، دلتنگی دور شدن از آنان به نگاهتان گره خورده بود.
نیلوفرم، به تو میگویم: گرمی لذت آخرین به آغوش کشیدن تو همواره با من است.
سعیدم، به تو میگویم: آخرین نگاه پر از اشتیاق و مهربانی تو هنوز برای من گفتنیها دارد.
جسم شما دیگر با پدرها، مادرها، خواهرها و دیگر دوستدارانتان نیست، ولی شما در لحظه لحظه زندگی با ما همراه هستید و هیچگاه فراموش نمیشوید.
در بامداد هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت، به دست شیاطینی زمینی، حق زندگی از شما عزیزانم و از صد و هفتاد و پنج انسان بیگناه هم سفرتان گرفته شد.
شما مظلومین، از شاهدشهر، شهری که تا ابدیت این جنایت را گواهی میدهد، عروج کردید، ولی میدانم پاکترین فرشتهها شما را در پرواز ابدی تان در بر گرفتند و در بین آنان هستید.
دادخواه حق زندگی، امیدها و آرزوهایتان هستم.
*دل نوشته مادرم برای نیلوفر و سعید*»
navaz27
نیلوفر ابراهیم و سعید طهماسبی دو زوج جوان پرواز اوکراین بودند. آنها برای ازدواج به ایران رفته بودند و چند روز بعد از جشن عروسی به لندن برمیگشتند که در فاجعه سرنگونی هواپیما توسط موشکهای سپاه تروریستی پاسداران جان باختند.
نیلوفر ابراهیم ۳۴ ساله فارغالتحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه کینگستون لندن و سعید دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه امپریال کالج لندن بودند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
#PS752justice
@Tavaana_TavaanaTech