Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خیانتی که سازمان بهزیستی ایران به خانوادههای فرزندپذیر و کودکان بیسرپرست میکند!
فرزندپذیری اقدامی انسانی و عاشقانه است، اما در ایران، این عشق به واسطه بیکفایتی سازمان بهزیستی به فاجعهای برای خانوادهها و کودکان تبدیل شده است. خانوادههایی که با هزاران امید و عشق، کودکی را به سرپرستی میپذیرند، پس از مدتی متوجه میشوند که این کودکان مشکلات جسمی و روانی شدید دارند؛ کودکانی که بهزیستی آنها را به عنوان «سالم» معرفی کرده بود! این سازمان، بدون ارائه آزمایشهای لازم، بدون شفافسازی درباره سوابق پزشکی کودکان، و بدون مشاورههای تخصصی، آنها را به خانوادهها میسپارد.
مورد اخیر خانم خاکپور یزدی تنها یکی از این فجایع است. او در سال ۱۳۹۹ نوزادی ۷ ماهه را به فرزندی پذیرفت، در حالی که بهزیستی ادعا کرده بود این کودک از نظر جسمی و ذهنی سالم است. اما چند ماه بعد مشخص شد که او مبتلا به اوتیسم و ناتوانی ذهنی شدید است. تحقیقات بعدی نشان داد که مادر بیولوژیکی این کودک مبتلا به اسکیزوفرنی و عقبماندگی ذهنی بوده و در مرکز روانی بستری شده بود. با وجود این اطلاعات، بهزیستی عامدانه کودک را بدون اطلاعرسانی به مادر فرزندپذیر سپرد!
نتیجه چه شد؟ نابودی یک خانواده!
خانم یزدی ۴ سال تمام برای درمان این کودک جنگید، اما هیچ حمایتی از سوی بهزیستی دریافت نکرد. هزینههای درمان، فشارهای روحی و نبود امکانات باعث شد که او در نهایت مجبور به فسخ فرزندخواندگی شود. زندگی زناشوییاش از هم پاشید و در نهایت کودک، که اکنون به او وابسته شده بود، دوباره به شیرخوارگاه بازگردانده شد؛ جایی که هیچ امکاناتی برای درمان او وجود ندارد و حتی شرایط نگهداریاش فاجعهبار است.
این اولین مورد نیست و آخرین هم نخواهد بود. سازمان بهزیستی به دلیل لغو غربالگری، حالا با حجم بالایی از کودکان دارای اختلالات ذهنی و روانی روبهرو است و بدون هیچ نظارتی، آنها را به خانوادهها میسپارد. این خانوادهها، که برای سرپرستی کودکی سالم اقدام کردهاند، نهتنها از بهزیستی هیچ حمایتی دریافت نمیکنند، بلکه بعد از مدتی مجبور میشوند با وجود علاقه عاطفی عمیق، کودک را پس بدهند. سرنوشت این کودکان چه خواهد شد؟ کودکانی که به دلیل این بیعدالتی، بارها و بارها طرد میشوند و هر بار زخمهای عاطفی عمیقتری بر روانشان باقی میماند.
بهزیستی به جای حمایت از کودکان، آنها را قربانی سوءمدیریت خود کرده است! خانوادههایی که فرزندخوانده میپذیرند، به جای دریافت کمک و حمایت، با فریبکاری و بیمسئولیتی این سازمان مواجه میشوند. این چرخه معیوب باید متوقف شود! بهزیستی باید پاسخگوی سرنوشت این کودکان باشد. آیا مسئولان این سازمان میتوانند پاسخگوی ظلمی باشند که در حق این کودکان و خانوادههایشان روا داشتهاند؟
مرتبط:
کودکان دارای اوتیسم؛ کمبود امکانات دولتی و همدلی جامعه
https://tavaana.org/children_with_autism_in_iran/
#اوتیسم #بهزیستی #فرزندخواندگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرزندپذیری اقدامی انسانی و عاشقانه است، اما در ایران، این عشق به واسطه بیکفایتی سازمان بهزیستی به فاجعهای برای خانوادهها و کودکان تبدیل شده است. خانوادههایی که با هزاران امید و عشق، کودکی را به سرپرستی میپذیرند، پس از مدتی متوجه میشوند که این کودکان مشکلات جسمی و روانی شدید دارند؛ کودکانی که بهزیستی آنها را به عنوان «سالم» معرفی کرده بود! این سازمان، بدون ارائه آزمایشهای لازم، بدون شفافسازی درباره سوابق پزشکی کودکان، و بدون مشاورههای تخصصی، آنها را به خانوادهها میسپارد.
مورد اخیر خانم خاکپور یزدی تنها یکی از این فجایع است. او در سال ۱۳۹۹ نوزادی ۷ ماهه را به فرزندی پذیرفت، در حالی که بهزیستی ادعا کرده بود این کودک از نظر جسمی و ذهنی سالم است. اما چند ماه بعد مشخص شد که او مبتلا به اوتیسم و ناتوانی ذهنی شدید است. تحقیقات بعدی نشان داد که مادر بیولوژیکی این کودک مبتلا به اسکیزوفرنی و عقبماندگی ذهنی بوده و در مرکز روانی بستری شده بود. با وجود این اطلاعات، بهزیستی عامدانه کودک را بدون اطلاعرسانی به مادر فرزندپذیر سپرد!
نتیجه چه شد؟ نابودی یک خانواده!
خانم یزدی ۴ سال تمام برای درمان این کودک جنگید، اما هیچ حمایتی از سوی بهزیستی دریافت نکرد. هزینههای درمان، فشارهای روحی و نبود امکانات باعث شد که او در نهایت مجبور به فسخ فرزندخواندگی شود. زندگی زناشوییاش از هم پاشید و در نهایت کودک، که اکنون به او وابسته شده بود، دوباره به شیرخوارگاه بازگردانده شد؛ جایی که هیچ امکاناتی برای درمان او وجود ندارد و حتی شرایط نگهداریاش فاجعهبار است.
این اولین مورد نیست و آخرین هم نخواهد بود. سازمان بهزیستی به دلیل لغو غربالگری، حالا با حجم بالایی از کودکان دارای اختلالات ذهنی و روانی روبهرو است و بدون هیچ نظارتی، آنها را به خانوادهها میسپارد. این خانوادهها، که برای سرپرستی کودکی سالم اقدام کردهاند، نهتنها از بهزیستی هیچ حمایتی دریافت نمیکنند، بلکه بعد از مدتی مجبور میشوند با وجود علاقه عاطفی عمیق، کودک را پس بدهند. سرنوشت این کودکان چه خواهد شد؟ کودکانی که به دلیل این بیعدالتی، بارها و بارها طرد میشوند و هر بار زخمهای عاطفی عمیقتری بر روانشان باقی میماند.
بهزیستی به جای حمایت از کودکان، آنها را قربانی سوءمدیریت خود کرده است! خانوادههایی که فرزندخوانده میپذیرند، به جای دریافت کمک و حمایت، با فریبکاری و بیمسئولیتی این سازمان مواجه میشوند. این چرخه معیوب باید متوقف شود! بهزیستی باید پاسخگوی سرنوشت این کودکان باشد. آیا مسئولان این سازمان میتوانند پاسخگوی ظلمی باشند که در حق این کودکان و خانوادههایشان روا داشتهاند؟
مرتبط:
کودکان دارای اوتیسم؛ کمبود امکانات دولتی و همدلی جامعه
https://tavaana.org/children_with_autism_in_iran/
#اوتیسم #بهزیستی #فرزندخواندگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech