آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
گسترش بیماری کرونا در ایران شرایط وخیمی را ایجاد کرده است، خبرهای ناگواری از وضعیت دلخراش بیمارستان‌ها و آرامستان‌های ایران می‌رسد، کمبود دارو، تخت خالی، پرستار، سرم و حتی تابوت از جمله مواردی است که در خبرها گفته شده است.
فایل صوتی یکی از پزشکان مشهد که با گریه شرایط را شرح می‌داد، بازتاب زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشته است.
حالا پزشکی دیگر به نام دکتر سعید ضیایی، نامه‌ای سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی نوشته و ضمن شرح وضعیت ناگوار کنونی، خواستار استعفای او شده است.
متن این نامه که در رسانه سحام نیوز منتشر شده است، به شرح زیر است:

جناب آقای سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

✍️دکتر سعید ضیایی

سلام؛ آن روز که واکسن‌های معتبر جهانی را ممنوع کردید امروز را می‌دیدیم، ولی سکوت کردیم چون ترسیدیم، از شما، از اطلاعاتتان، از عوامل آشکار و پنهانتان.

ما امروز را می‌دیدیم که مانند فرزندان یتیم، بایستی منتظر باشیم تا یک رهگذر دلش برای ما بسوزد و قوت لایموتی را در کاسه‌مان بگذارد، ولی باز هم ترسیدیم و حرفی نزدیم، ترسیدیم که مبادا عوامل شما ما را از هستی ساقط کنند.

آقای خامنه‌ای، نمی‌دانم شما چه احساسی داشتید، وقتی که ژاپن سه میلیون واکسن رایگان را به کشوری که شما رهبرش هستید هدیه کرد و اعلام کرد کرایه‌اش را هم خود پرداخت کرده است؟ ولی باور بفرمایید ما از خجالت ذوب شدیم، چرا که مسندی که شما بر آن تکیه زده‌اید را، مسندی‌ می‌شناختیم، که کوروش بزرگ از همان جایگاه، نخستین منشور حقوق بشرش را برای جهانیان نگاشت، باور کنید ما شایسته این میزان از خفت و خاری نبودیم.

آقای خامنه‌ای، اکنون که من آزادم و هنوز توانایی دارم که آنچه را درست می‌پندارم فارغ از عواقب آن، آزادانه بیان کنم، اقرار می‌کنم، خطا کردم، این نامه را همان روزی بایستی می‌نوشتم که شما منع ورود واکسن‌های معتبر را کردید. مگر من نمی‌توانستم امروز را پیش‌بینی کنم؟ چرا فریاد نزدم؟ من خطا کردم.
ولی نمی‌خواهم خطای آن روز را امروز هم تکرار کنم.

آقای خامنه‌ای، هنگامی که تصویر سرمی آویزان بر نخلی در سیستان و بلوچستان را دیدم، که بیماری مفلوک، بدون هیچ ولعی و با ناامیدی، آخرین امیدهایش را در قطره‌های آن می‌نگریست، آن روز نیز خطا کردم که فریاد نزدم.

آقای خامنه‌ای، آیا شما هرم مازلو را می‌شناسید؟ هموطن خوزستانی من، برای پایین‌ترین سطح نیازهایش در این هرم، یعنی اکسیژن و آب، از خانه بیرون آمد و با گلوله‌ به پیشوازش رفتند.
.
و امروز، من، پزشکی مفلوک، که حتا سرمی هم نیست که بتوانم برای بیمارم به نخلی بیاویزم، تختی در راهرو و حیاط بیمارستان‌ها باقی نمانده که بیمارانم را به آنجا بفرستم، کارم فقط شده نگریستن بر مانیتور پالس اکسیمتری که عدد اکسیژنش هر ساعت و دقیقه سقوط می‌کند، درست مثل انسانیت من در این ۴۲ سال.
تلویزیون جمهوری اسلامی به پیشواز محرم رفته است، و برای مظلومیت حسین و تشنگی حسین و یارانش مرثیه‌سرایی می‌کند، ولی از فریاد حسین در دعوت به آزادگی حتا اگر دین نداریم چیزی نمی‌گوید، از پر بودن بیمارستان‌ها و نبودن سرم هیچ نمی‌گوید ولی از برپایی عزاداری تا دلتان بخواهد.

آقای خامنه‌ای، خواهش می‌کنم این آخرین فریادهای خاضعانه را بشنوید، من از پزشکی درمانگر و پیشگیری کننده تبدیل شده‌ام به پزشکی که فقط گواهی فوت صادر می‌کند، با چشمانی گریان و دستی لرزان…!!

#کرونا #خامنه_ای #شهامت_مدنی #سعید_ضیایی #مسئولیت_اجتماعی #کادر_درمان

@Tavaana_TavaanaTech