This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنرمند گرامی، فرهاد پوریاری، در روز برگزاری انتخابات نمایشی، یاد ندا آقاسلطان را گرامی داشت و تندیس شنی او را در سواحل عمان درست کرد.
۸ تیر ۱۴۰۳
#ندا_آقاسلطان #علیه_فراموشی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۸ تیر ۱۴۰۳
#ندا_آقاسلطان #علیه_فراموشی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این تصویری از آخرین تولد مهدیس حسینی در ۹ تیر ماه ۱۴۰۱ است.
دیروز ۹ تیر ماه، زادروز جاویدنام مهدیس حسینی بود.
مادر مهدیس نوشت:
«مهدیس این آخرین تولدته يادته اون روز چقدر استرس داشتی چقدر هی واسه عکاس و کیک برنامهریزی کردیم؟ چقدر قشنگ جلوی چشمام قشنگ قدکشیدی. چقدر واسه اینده نقشهها داشتیم چه جوری جلوی چشمام پرپرشدی، من هنوز باور نمیکنم، هنوز فکر میکنم قراره برگردی و بهم بگی مامان چالش بود. مامان بمیره هیچ وقت تنهام نمیذاشتی همه جا میگفتی مامانم هست، مامانم واسم همه کار میکنه چشم انتظارتم جان مادر ۱۴۰۱/۸/۱۱ آغاز درد بی درمون من»
مهدیس روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در روزهای نخست خیزش سراسری از ناحیه پا هدف شلیک گلوله ماموران قرار گرفت. از هراس دستگیری، با تن زخمی، در خانه دیگران پنهان شد و پس از چند روز به خانه خودش برگشت، اما چند روز بعد، مادرش وقتی از محل کارش برگشت، با پیکر بیجان مهدیس روبرو شد.
مهددیس_حسینی ۱۶ ساله داشت، روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلوله در اعتراضات آمل مجروح و بعد از چند روز معالجه در بیمارستان به خانه منتقل شد. ماموران امنیتی ۱۲ روز او را با پیام و تماسهای تلفنی تهدید میکردند تا سرانجام وقتی یک روز صبح مادرش او را برای رفتن به سر کار تنها گذاشت، به خانهشان رفتند و او را به قتل رساندند، پیکر بیجان مهدیس درحالی در اتاقش پیدا شد که از دهانش کف و از گوشش خون میآمد. حکومت مادرش را مجبور کرد که در اعتراف اجباری مقابل دوربین بنشیند و اعتراف اجباری کند.
#مهدیس_حسینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دیروز ۹ تیر ماه، زادروز جاویدنام مهدیس حسینی بود.
مادر مهدیس نوشت:
«مهدیس این آخرین تولدته يادته اون روز چقدر استرس داشتی چقدر هی واسه عکاس و کیک برنامهریزی کردیم؟ چقدر قشنگ جلوی چشمام قشنگ قدکشیدی. چقدر واسه اینده نقشهها داشتیم چه جوری جلوی چشمام پرپرشدی، من هنوز باور نمیکنم، هنوز فکر میکنم قراره برگردی و بهم بگی مامان چالش بود. مامان بمیره هیچ وقت تنهام نمیذاشتی همه جا میگفتی مامانم هست، مامانم واسم همه کار میکنه چشم انتظارتم جان مادر ۱۴۰۱/۸/۱۱ آغاز درد بی درمون من»
مهدیس روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، در روزهای نخست خیزش سراسری از ناحیه پا هدف شلیک گلوله ماموران قرار گرفت. از هراس دستگیری، با تن زخمی، در خانه دیگران پنهان شد و پس از چند روز به خانه خودش برگشت، اما چند روز بعد، مادرش وقتی از محل کارش برگشت، با پیکر بیجان مهدیس روبرو شد.
مهددیس_حسینی ۱۶ ساله داشت، روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلوله در اعتراضات آمل مجروح و بعد از چند روز معالجه در بیمارستان به خانه منتقل شد. ماموران امنیتی ۱۲ روز او را با پیام و تماسهای تلفنی تهدید میکردند تا سرانجام وقتی یک روز صبح مادرش او را برای رفتن به سر کار تنها گذاشت، به خانهشان رفتند و او را به قتل رساندند، پیکر بیجان مهدیس درحالی در اتاقش پیدا شد که از دهانش کف و از گوشش خون میآمد. حکومت مادرش را مجبور کرد که در اعتراف اجباری مقابل دوربین بنشیند و اعتراف اجباری کند.
#مهدیس_حسینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech