This media is not supported in your browser
    VIEW IN TELEGRAM
  سال نوی تحصیلی در ایران آغاز شده است. امسال جای خیلی از عزیزان در کلاسهای درس خالی است، نیکا، سارینا، کیان، سیاوش، ابوالفضل، زکریا، کاروان، امیرحسین، مونا، ...
نسل با شهامتی که خود معلم نسلهای پیشین و همنسلان خود شدهاند. آنها درس ایثار، دلیری و آزادگی دادهاند و اثرشان همیشه باقی است.
سال گذشته، دانشآموزان حماسه آفریدند و تن دیکتاتور را به لرزه افکندند به طوری که برای انتقام جویی از آنها اقدام به حمله شیمیایی به مدارس کردند، حمله شیمیاییای که جنایتی عمدی در حق کودکان ایران محسوب میشود.
این ویدیو با ترانه خاطرهانگیز «همشاگردی سلام» و تصاپری که بخش کوچکی از مبارزات دانشآموزان را نشان میدهد، ساخته شده است.
قطعا حماسه این نسل محشر را نمیتوان در چند دقیقه خلاصه کرد و این حماسهآفرینیها ادامه خواهد داشت.
#بوی_ماه_مهر #نسل_محشر #برای_دانش_آموزا_برای_آینده #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نسل با شهامتی که خود معلم نسلهای پیشین و همنسلان خود شدهاند. آنها درس ایثار، دلیری و آزادگی دادهاند و اثرشان همیشه باقی است.
سال گذشته، دانشآموزان حماسه آفریدند و تن دیکتاتور را به لرزه افکندند به طوری که برای انتقام جویی از آنها اقدام به حمله شیمیایی به مدارس کردند، حمله شیمیاییای که جنایتی عمدی در حق کودکان ایران محسوب میشود.
این ویدیو با ترانه خاطرهانگیز «همشاگردی سلام» و تصاپری که بخش کوچکی از مبارزات دانشآموزان را نشان میدهد، ساخته شده است.
قطعا حماسه این نسل محشر را نمیتوان در چند دقیقه خلاصه کرد و این حماسهآفرینیها ادامه خواهد داشت.
#بوی_ماه_مهر #نسل_محشر #برای_دانش_آموزا_برای_آینده #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤29🕊4👍2
  
نسیم سیمیاری از بازداشتشدگان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در اعتراض به عدم آزادی همبندی اش فریبا کمالآبادی دست به اعتصاب غذا زده است.
او در یادداشتی از زندان اوین اعلام کرده است که در حمایت از فریبا کمالآبادی و با درخواست آزادی او، اعتصاب غذایش را شروع کرده است.
«من، #نسیم_سیمیاری، بیش از دو سال پیش در خیزش #زن_زندگی_آزادی بازداشت شدم. هرگز از رنجهایی که در ماههای بازجویی، انفرادی و در سالهایی که در زندان بودم، متحمل شدم، سخن نگفتم؛ اما امروز میخواهم رنجی را با شما در میان بگذارم که از آنچه بر جسم و جانم تحمیل شد تلختر و سهمگینتر بود. میخواهم با شما از رنج #فریبا_کمال_آبادی بگویم؛ معلمی که از او بسیار آموختم. فریبا صبور است و در طی دو سال و نیمی که با هم زندگی کردیم، درسهای زیادی از او آموختم؛ درس انسانیت و مدارا در برابر رنجهایی که ناگزیر از تحملشان بوده. او بیش از سیزده سال از عمرش را در زندان سپری کرده است. با سری بلند ایستاده است و با همۀ بچهها (ما زندانیان) همدلی میکند. گاهی فقط به حرفهایمان گوش میکند تا بگویی و بگویی و آرام شوی. گاهی همکلام میشود و همدردی میکند. گاهی تجربیاتش را با ما قسمت میکند که هرکدام درسی است برایمان. دختر کوچکش در راه سالن ملاقات زندان بزرگ شد، نوههایش را در سالن ملاقات به آغوش کشید، دنبال هم دویدند و قایمباشک بازی کردند. با هم نقاشی کشیدند و برایشان قصه گفت و هربار قصههایش با صدای زنگ سالن ملاقات ناتمام ماند. فریبا به شرایط سخت عادت دارد و در دلتنگیها مقاومت میکند. مقاومتِ حبس کشیدن را بلد است. هفتۀ گذشته و در حالی که هفت سال از حبسش باقی مانده، بی آنکه در انتظار آزادی باشد توسط وکیل مطلع شد که قرار است آزاد شود. شاد شد و اشک شوق ریخت. با خوشحالی یکدیگر را صدا زدیم و خبر خوش را به شادی و هلهله با هم تقسیم کردیم. ۱۹ مهر ۱۴۰۴ خبر آزادیاش از جانب نمایندۀ نهاد قوۀ قضاییه اعلام شد و قرار شد در یک هفته به بند ارسال شود. گفتند آمادۀ رفتن باشد اما فاصلۀ شادی فریبا، خانواده، وکلایش و بند زنان تا رنج ماندنش در زندان فقط چندروز بود. خبر آمد که آزادیاش منتفی شده است. برای فریبا و هزاران روزی که در بند است، برای رنجهایی که کشید، برای سالها ایستادگی، صبوری و مقاومتش تا آزادی بیقیدوشرط فریبای عزیزم آموزگاری که از او بسیار آموختم، در اعتصاب غذا خواهم بود.
نسیم سیمیاری بند زنان اوین یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴»
#بیانیه #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نسیم سیمیاری از بازداشتشدگان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در اعتراض به عدم آزادی همبندی اش فریبا کمالآبادی دست به اعتصاب غذا زده است.
او در یادداشتی از زندان اوین اعلام کرده است که در حمایت از فریبا کمالآبادی و با درخواست آزادی او، اعتصاب غذایش را شروع کرده است.
«من، #نسیم_سیمیاری، بیش از دو سال پیش در خیزش #زن_زندگی_آزادی بازداشت شدم. هرگز از رنجهایی که در ماههای بازجویی، انفرادی و در سالهایی که در زندان بودم، متحمل شدم، سخن نگفتم؛ اما امروز میخواهم رنجی را با شما در میان بگذارم که از آنچه بر جسم و جانم تحمیل شد تلختر و سهمگینتر بود. میخواهم با شما از رنج #فریبا_کمال_آبادی بگویم؛ معلمی که از او بسیار آموختم. فریبا صبور است و در طی دو سال و نیمی که با هم زندگی کردیم، درسهای زیادی از او آموختم؛ درس انسانیت و مدارا در برابر رنجهایی که ناگزیر از تحملشان بوده. او بیش از سیزده سال از عمرش را در زندان سپری کرده است. با سری بلند ایستاده است و با همۀ بچهها (ما زندانیان) همدلی میکند. گاهی فقط به حرفهایمان گوش میکند تا بگویی و بگویی و آرام شوی. گاهی همکلام میشود و همدردی میکند. گاهی تجربیاتش را با ما قسمت میکند که هرکدام درسی است برایمان. دختر کوچکش در راه سالن ملاقات زندان بزرگ شد، نوههایش را در سالن ملاقات به آغوش کشید، دنبال هم دویدند و قایمباشک بازی کردند. با هم نقاشی کشیدند و برایشان قصه گفت و هربار قصههایش با صدای زنگ سالن ملاقات ناتمام ماند. فریبا به شرایط سخت عادت دارد و در دلتنگیها مقاومت میکند. مقاومتِ حبس کشیدن را بلد است. هفتۀ گذشته و در حالی که هفت سال از حبسش باقی مانده، بی آنکه در انتظار آزادی باشد توسط وکیل مطلع شد که قرار است آزاد شود. شاد شد و اشک شوق ریخت. با خوشحالی یکدیگر را صدا زدیم و خبر خوش را به شادی و هلهله با هم تقسیم کردیم. ۱۹ مهر ۱۴۰۴ خبر آزادیاش از جانب نمایندۀ نهاد قوۀ قضاییه اعلام شد و قرار شد در یک هفته به بند ارسال شود. گفتند آمادۀ رفتن باشد اما فاصلۀ شادی فریبا، خانواده، وکلایش و بند زنان تا رنج ماندنش در زندان فقط چندروز بود. خبر آمد که آزادیاش منتفی شده است. برای فریبا و هزاران روزی که در بند است، برای رنجهایی که کشید، برای سالها ایستادگی، صبوری و مقاومتش تا آزادی بیقیدوشرط فریبای عزیزم آموزگاری که از او بسیار آموختم، در اعتصاب غذا خواهم بود.
نسیم سیمیاری بند زنان اوین یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴»
#بیانیه #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤27💔7👍2🕊1