آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
#پدر و #مادر یک #شهید خانه‌شان را دادند تا مدرسه ‌ی برای #کودکان محروم بسازند... و خودشان به #خانه_سالمندان رفتند

بچه‌های روستای «گوارشک» مدرسه درست و حسابی نداشتند و پدر شهید «حمید طویلی‌قصیر» می‌گوید که پسرش همیشه دلواپس وضعیت آموزشی بچه‌های مناطق محروم بود. مدرسه پسرشان را در روستایی به فاصله ۴۰کیلومتری مشهد ساختند.
پيرمرد اهل روستاي «طويلي‌قصير» بود، بچه‌هاي آنجا مدرسه داشتند اما بچه‌هاي روستاي «گوارشك» مدرسه نداشتند. حاج‌حيدرعلي تا زماني كه توان كار داشت، يك مغازه كوچك در نزديكي حرم امام‌رضا(ع) را مي‌چرخاند. كل دارايي‌اش همان يك مغازه بود و يك خانه دلباز كه تا وقتي طلعت‌خانم آنجا بود، صفاي ديگري داشت. يك‌سالي مي‌شد كه طلعت‌خانم به خانه سالمندان رفته بود و آقا حيدرعلي كه ديگر تواني براي كار نداشت و نمي‌توانست مغازه را بچرخاند، روزهاي كسالت باري را مي‌گذراند. از مدت‌ها پيش تصميمش را گرفته بود اما حالا بهترين زمان براي عملي كردن خواسته‌اش بود. او فروردين‌ماه سال گذشته در روز تكريم از مادران و همسران شهدا، منزل مسكوني‌اش را به آموزش و پرورش منطقه محروم تبادكان اهدا كرد و امسال هم راهي خانه سالمندان شد.

حاج حيدرعلي مثل همه پيرمردهاي ساده سخن مي‌گويد: حاج‌خانم ما ۳ سال است كه كمردرد و پادرد دارد و نمي‌تواند روي پا بايستد. من هم پير و افتاده شده‌ام و نمي‌توانستم از حاج‌خانم مراقبت كنم، با رضايت خودش تصميم گرفتيم كه او را به خانه سالمندان بنياد شهيد ببريم. يك‌سال همسرم در خانه سالمندان بود و من در خانه تنها بودم. از خانه سالمندان درخواست كردم كه كنار همسرم باشم و تحت نظر پزشكان. كسي را نداشتم. دختر و دامادم در تهران بودند، اصرار داشتند كه من و مادرشان را پيش خودشان ببرند ولي ما مشهد را دوست داشتيم، همجواري با امام رضا(ع) را.

ياد پسر شهيدشان كه مي‌افتند، غمي همراه با شادي در نگاهشان مي‌نشيند. غم به خاطر از دست دادن پاره‌تنشان و شادي به‌خاطر رسيدن به حقش كه شهادت بود. طلعت‌خانم، روزهايي كه خبر مفقودالاثر شدن حميد را به او دادند به ياد دارد. تعريف مي‌كند: رفيق پسرم، رزمنده‌اي به نام علي رجبي بود. سنگرهايشان نزديك هم بود. سنگر حميد را محاصره مي‌كنند. علي رجبي ديده بود كه حميد روي زمين افتاده، مي‌گفت تير خورده بود. دشمن آنجا را مي‌گيرد و آنها ديگر پسرشان را نمي‌بينند حتي جنازه‌اش را. حميد جزو مفقودالاثرهايي است كه بعد از سال‌ها هنوز نه استخواني از او پيدا شده و نه پلاكي و حتي تكه پيراهني.

خانواده طويلي‌قصير خانه‌شان را وقف مدرسه‌اي‌ به نام پسرشان كردند تا اگر روزي اجل به سراغشان آمد، دست خالي از اين دنيا نروند. حاج حيدرعلي مي‌گويد: ما كه كسي را جز خدا نداريم. وقتي خير و بركت حميد از بنياد شهيد به ما مي‌رسد، چرا دين خودمان را ادا نكنيم. خانه‌ام را وقف كردم تا مدرسه بسازم و نام حميد براي هميشه #جاودانه بماند.

پدر شهيد سال گذشته، سند خانه‌اش واقع در خيابان مطهري شمالي مشهد را به آموزش و پرورش تقديم كرد. او مي‌گويد: به مسئولان آموزش و پرورش تبادكان گفتم اگر امكان دارد مدرسه را زودتر بسازيد تا من و مادر حميد به آرزويمان برسيم. مدرسه كوارشگ، مدرسه بزرگي است، همان #مدرسه را بازسازي كردند؛ مدرسه‌اي به نام حميد ما. او باور دارد كه تا عمر دارد، مديون خون پسر شهيدش است.

بیش‌تر بخوانید:
http://goo.gl/hnbpSf

مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
.
"ترنم" #رقص و #موسیقی را به #خانه_سالمندان می‌برد
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
.
"ترنم" #رقص و #موسیقی را به #خانه_سالمندان می‌برد
یک گروه خیریه به نام "ترنم" مدتی‌است که با رفتن به خانه‌های #سالمندان در ایران، جشن‌هایی برای سالمندانی که در این خانه‌ها روزگار می‌گذرانند برگزار می‌کند. عکس‌های بهنام آقازاده از یکی از این خانه‌های سالمندان را ببینید.

اسم خانه سالمندان را که می‌شنویم، ذهنمان می‌رود سمت آدم‌های فراموش‌شده، آدم‌هایی که مدت‌هاست جهانشان در یک اتاق چندمتری خلاصه شده است. یک گروه خیریه به نام "ترنم" مدتی‌است که با رفتن به خانه‌های سالمندان در ایران، جشن‌های کوچکی برای سالمندانی که در این خانه‌ها روزگار می‌گذرانند برگزار می‌کند.
اما گروه‌هایی در ایران هستند که بی هیچ چشم‌داشتی دور هم جمع می‌شوند و به جهان بی‌رنگ و خشک خانه سالمندان رنگ زندگی می‌بخشند.
کسانی که شاهد #جشن این گروه خیریه برای یکی از خانه‌های سالمندان بودند، شهادت داده‌اند، "شاید تا کسی ندیده باشد باور نکند که موسیقی، لبخند و رقص چقدر حال حتی آدم‌های #افسرده خانه سالمندان را خوب می‌کند."
اعضای این گروه خیریه دور هم جمع می‌شوند، قرار می‌گذارند و به یک خانه سالمندان می‌روند که حال اهالی آنجا را بهتر کنند.
سالمندان را آرایش می‌کنند. موهایشان را اصلاح می‌کنند. صورتشان را بند می‌اندازید و ناخن‌هایشان را لاک می‌زنند. اعضای این خیریه می‌خواهند با این کارها حال اهالی خانه سالمندان را بهتر کنند.
موسسه خیریه "ترنم" بدون وابستگی به نهاد یا سازمانی در ایران تنها برای #شادکردن سالمندان فعالیت می‌کند.
جشن و #پایکوبی برای سالمندانی که بسیاری از آنها جزو فراموش‌شدگان هستند.
این جشن بهانه خوبی است تا سالمندان چند ساعتی از لاک #تنهایی خود بیرون بیایند.
منبع: دویچه‌وله فارسی‌
اگر شما همراهان توانا چنین تجربه هایی دارید، عکس و فیلمش را برای ما ارسال کنید.
عکس ها را با کیفیت بهتر در اینستاگرام توانا ببینید:
https://www.instagram.com/p/BFjUZjelqb2/

@Tavaana_TavaanaTech