آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغه‌ی موسیقی ایران

#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانواده‌ای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتح‌الله دولتشاهی از دوستان و هم‌شاگردی‌های صبا در کالج آمریکایی‌ها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره می‌کند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکب‌الدوله، عمه‌ی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمه‌ای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبک‌نوازی چیره‌دست و خواننده‌ای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحه‌ای که با #تک‌نوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساخته‌های وزیری و با صدای «روح‌انگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسه‌ی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی بپردازد. آهنگ‌های #دیلمان، رقص چوبی #قاسم‌آبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره‌ پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آن‌چنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق می‌توانست سازهای #سنتور، #تار، #سه‌تار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و هم‌چنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با این‌حال صبا سازهای #ویولون و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاس‌های موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او می‌آمدند. این کلاس‌ها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یک‌نواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد می‌گوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غم‌ها و مصیبت‌های تاریخی ماست. حوادث غم‌بار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همه‌ی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غم‌گنانه ساخته است.» صبا اما چاره‌ی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون می‌داند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده‌ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل‌ها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو هم‌آميخته با خون سياوش شدی
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
رقص قاسمآبادی

حسین اسماعیل‌پور، مردم‌شناس و رییس پژوهشگاه #گیلان می‌گوید: «رقص قاسمآبادی به دو قسمت رقص خانم‌ها و رقص آقایان تقسیم می‌شود اما آنچه امروزه بیشتر به‌عنوان رقص قاسمآبادی شناخته‌شده است، رقصی است که خانم‌ها مجری آن هستند و لباس قاسمآبادی و حرکات خاصی که انجام می‌شود نماد آن است.»
به گفته آقای اسماعیل‌پور، این لباس قاسمآبادی از سه تکه تشکیل‌شده. تنبان که شلوار قاسمآبادی است که بین ۱۰ تا ۱۵ متر پارچه لازم دارد و با رنگ‌های متفاوت و چین بسیار زیاد دوخته می‌شود. پیراهن که تقریباً تا روی تنبان قاسمآبادی می‌آید و جلیقه که با پول و سکه تزیین می‌شود. البته زنان قاسمآبادی روسری بلندی نیز به دور سر خود می‌بندند که به دوقسمت پیشانی‌بند و روسری توری که دست‌بافت خودشان است و مانند شال از سر آویخته می‌شود تقسیم می‌شود.»

به گفته این مردم‌شناس، سه مرحله کاشت، داشت و برداشت برنج در رقص قاسمآبادی نشان داده می‌شود. البته این رقص با انجام نیایش به درگاه خداوند آغاز می‌شود و بخش عمده‌ای از این رقص به دعا و شکر پروردگار اختصاص دارد. «پس از نیایش، مرحله کاشت آغاز می‌شود. این بخش از رقص با حرکات تند و چرخش‌های دایره‌ای انجام می‌شود. مرحله دوم که مرحله داشت است با چرخش‌های کندتر انجام می‌شود و مرحله برداشت که جداکردن دانه از ساقه و پوسته است در دایره‌های کوچک‌تر انجام می‌شود و تقریباً افراد ثابت در یک جا این مرحله را انجام می‌دهند.»
رقص قاسمآبادی در سه حلقه انجام می‌شود. حلقه اول بزرگ‌تر است به‌صورت چرخش‌های سریع انجام می‌شود، حلقه بعد که برای مرحله داشت است کوچک‌تر می‌شود و درنهایت حلقه سوم از همه کوچک‌تر خواهد بود. این حلقه‌ها در ادامه مراحل رقص بزرگ‌تر می‌شوند و ادامه می‌یابند تا به مرحله نیایش و شکر خداوند می‌رسد.

لباس قاسمآبادی به تنوع رنگی‌اش معروف است که از طبیعت گیلان الهام گرفته است. چنانکه رنگ‌های قرمز و سفیدرنگ غالب هستند و تکه‌های سبز به‌صورت محدود در آن دیده می‌شود. رنگ‌های سیاه و بنفش یا بکار برده نمی‌شود و اگر هم مورداستفاده قرار گیرد بسیار کم و محدود است. این رنگ‌ها هنگام چرخش و حرکات در طول رقص نمودی از گنبد دوار را به نمایش می‌گذارند.
اسماعیل‌پور با اشاره به آنکه استفاده از رنگ‌ها برای مجردها و متاهل‌ها متفاوت است یادآور شد: «نوارهای رنگی که وجود دارد معمولاً برای مجردها از لبه دامن بیشترین رنگ‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد اما برای متاهل‌ها یا ساده کار می‌شود یا اگر رنگی باشد بیشتر از رنگ‌های تیره‌تر استفاده می‌شود.»

درواقع شاید بتوان از #رقص #قاسم‌آبادی و مراسمی که به این منظور برگزار می‌شود به‌عنوان مراسم آشنایی #جوانان مجرد با یکدیگر نیز نام برد.

منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی

یلدا خوش!

#توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
رقص #قاسم‌آبادی نیز یکی از انواع رقصی‌ست که مردم بومی #گیلان هنگام آغاز فصل #کشت برای ستایش و #شکر پروردگار خود در مراسم جشن و شادی برگزار می‌کنند
.
حسین اسماعیل پور، مردم‌شناس و می‌گوید: «سه مرحله کاشت، داشت و برداشت برنج در رقص قاسم آبادی نشان داده می‌شود. البته این رقص با انجام نیایش‌ به درگاه خداوند آغاز می‌شود چراکه خداوند به آن‌ها این امکان را داده تا به کشت و زرع بپردازند. پس از نیایش، مرحله کاشت آغاز می‌شود. این بخش از رقص با حرکات تند و چرخش‌های دایره‌ای انجام می‌شود. مرحله دوم که مرحله داشت است با چرخش‌های کندتر انجام می‌شود و مرحله برداشت که جداکردن دانه از ساقه و پوسته است در دایره‌های کوچکتر انجام می‌شود و تقریبا افراد ثابت در یک جا این مرحله را انجام می‌دهند.»

به گفته او، #رقص #قاسم_آبادی در سه حلقه انجام می‌شود. حلقه اول بزرگ‌تر است به صورت چرخش‌های سریع انجام می‌شود، حلقه بعد که برای مرحله "داشت" است، کوچکتر می‌شود و در نهایت حلقه سوم از همه کوچکتر خواهد بود. این حلقه‌ها در ادامه مراحل رقص بزرگتر می‌شوند و ادامه می‌یابند تا به مرحله نیایش و شکر خداوند می‌رسد.

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغه‌ی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانواده‌ای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتح‌الله دولتشاهی از دوستان و هم‌شاگردی‌های صبا در کالج آمریکایی‌ها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره می‌کند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکب‌الدوله، عمه‌ی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمه‌ای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبک‌نوازی چیره‌دست و خواننده‌ای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحه‌ای که با #تک‌نوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساخته‌های وزیری و با صدای «روح‌انگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسه‌ی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی بپردازد. آهنگ‌های #دیلمان، رقص چوبی #قاسم‌آبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره‌ پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آن‌چنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق می‌توانست سازهای #سنتور، #تار، #سه‌تار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و هم‌چنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با این‌حال صبا سازهای #ویولون و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاس‌های موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او می‌آمدند. این کلاس‌ها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یک‌نواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد می‌گوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غم‌ها و مصیبت‌های تاریخی ماست. حوادث غم‌بار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همه‌ی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غم‌گنانه ساخته است.» صبا اما چاره‌ی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون می‌داند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده‌ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل‌ها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو هم‌آميخته با خون سياوش شدی
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغه‌ی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانواده‌ای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتح‌الله دولتشاهی از دوستان و هم‌شاگردی‌های صبا در کالج آمریکایی‌ها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره می‌کند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکب‌الدوله، عمه‌ی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمه‌ای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبک‌نوازی چیره‌دست و خواننده‌ای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحه‌ای که با #تک‌نوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساخته‌های وزیری و با صدای «روح‌انگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسه‌ی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمع‌آوری آهنگ‌های محلی بپردازد. آهنگ‌های #دیلمان، رقص چوبی #قاسم‌آبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره‌ پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آن‌چنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق می‌توانست سازهای #سنتور، #تار، #سه‌تار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و هم‌چنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با این‌حال صبا سازهای #ویولون و سه‌تار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاس‌های موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او می‌آمدند. این کلاس‌ها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یک‌نواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد می‌گوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غم‌ها و مصیبت‌های تاریخی ماست. حوادث غم‌بار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همه‌ی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غم‌گنانه ساخته است.» صبا اما چاره‌ی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون می‌داند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده‌ی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بی‌خود و بی‌هوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دل‌ها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو هم‌آميخته با خون سياوش شدی
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF

https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ