سومین نامه دکتر مصطفی مهرآیین، به علی خامنهای: در دادگاه ظلم و جور خامنهای حاضر نخواهم شد/بیایید با هم گفتگو و مناظره کنیم
دکتر مصطفی مهرآیین، استاد جامعهشناسی که پیشتر دو نامهی سرگشاده خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منتشر کرده بود، در سومین نامهاش اعلام کرد که در دادگاهی که آن را «دادگاه ظلم و جور خامنهای» نامیده، حاضر نخواهد شد. او همچنین رهبر جمهوری اسلامی را به گفتوگوی مستقیم و مناظره دعوت کرده و تأکید کرده است که برخورد با اهل فرهنگ با ابزار سرکوب تنها نشانهی ضعف و بیپاسخماندن ایدههای حاکمیت است.
او در ابتدای نامهاش با اشاره به قطعهای از ادواردو گالیانو با عنوان «در ستایش صدای آدمی» نوشت: «صدای آدمی را نمیتوان خاموش کرد… زیرا تکتک ما حرفی برای گفتن داریم». مهرآیین در ادامه یادآور شده است که نامههای پیشین او به خامنهای نه با پاسخ، بلکه با احضاریه قضایی همراه شدهاند. او مینویسد: «گویا شما کلمات را نه به سان کلمه، که بهسان کاستن از ارزش ولایت مطلقه خود دیدهاید.»
مهرآیین که خود را «معلمی که با کلمات زندگی میکند» معرفی میکند، از احضار قضاییاش با اتهاماتی مبهم انتقاد کرده و گفته است: «مگر اندیشیدن اتهامی است که بخواهم از خود دفاع کنم؟ اندیشیدن ماهیت انسانی ماست. مگر انسان از ماهیت خود هم دفاع میکند؟»
او همچنین به طنز تلخ، از خواستهی قوهی قضاییه برای تأمین وثیقه انتقاد کرده و نوشته: «اندکی از وجود خود خجالت بکشید که از یک استاد دانشگاه پیمانی که فقط سه دانگ خانه در اردبیل دارد و یک ماشین تیبا، درخواست وثیقه میکنید.»
مهرآیین در این نامه بار دیگر از ادبیات استعاری و ارجاعات فرهنگی بهره گرفته و با نقل قولی از نادژدا ماندلشتایم مینویسد: «فریاد آخرین نشانهی شان انسانیست… آن زمان که چیزی باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید. سکوت بهواقع جرمیست علیه انسانیت.» او تصریح کرده که حتی اگر با مرگ روبرو شود، در برابر «دستگاه ظلم و جور» سکوت نخواهد کرد.
او مینویسد: «من آنچه بیش از همه به آن نیاز دارید را از شما خواهم گرفت: سکوت را.»
مهرآیین با تأکید بر لزوم گفتوگو و مقاومت مدنی، خود را در زمرهی «مدافعان صلح ایجابی» معرفی کرده و نوشته است: «من با این نامهها، تنشهای پنهانی مخفی را به سطح میآورم، نمایانش میکنم و میکوشم مبارزهای کنشگرا، رودررو و خشونتپرهیز را به پیش ببرم.»
او با لحنی کنایهآمیز به «بیایدهبودن حاکمیت» اشاره کرده و نوشته است: «اگر ایده را با زور پاسخ میدهید یعنی چیزی برای دفاع ندارید… شما بیدفاع و بیایدهاید، و این را بهخوبی در رسالهی حکمرانی خود نشان دادهاید.»
مهرآیین همچنین جمهوری اسلامی را به «نمایش توخالی» تشبیه کرده و نوشته است: «قدرت واقعی این سرزمین از مردم و معلمان این سرزمین است و آنها نیازی به نمایشهای دروغین از جنس نیروهای دستگاه حاکم شما ندارند.»
او در بخش دیگری از نامه نوشت؛
«جناب آقای خامنهای، من به عنوان یک اهل فرهنگ برده شما نیستم و شما ارباب ملت ایران نیستید. بنابراین، در نظام سیاسی که کل نهادهای آن به تعطیلی کشیده شده اند و نشانی از فعالیت آن ها وجود ندارد، دستگاه قضایی ظلم و زور خود را هم متوقف کنید و بیش از این با اعمال زور لخت و عریان بر اهل فرهنگ نپردازید.این را هر دانشجوی جامعه شناسی میداند که کد میدان فرهنگ، گفتگو است و نمیتوان کد زور و قدرت که متعلق به حوزه سیاست است را بر میدان فرهنگ حاکم ساخت.»
در پایان این نامه، او بار دیگر بر تصمیم خود تأکید میکند: «من در دادگاه ظلم و جور شما حاضر نخواهم شد.» و در عوض، از علی خامنهای میخواهد که برای گفتوگویی علنی با او روبرو شود: «بیایید با هم گفتگو و مناظره کنیم تا بر این مردم آشکار شود که هر یک از ما چه در درون داریم، چه میگوییم و برای این سرزمین چه میخواهیم.»
متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/4u4keb3z
#مصطفی_مهرآئین #خامنه_ای #مبارزه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر مصطفی مهرآیین، استاد جامعهشناسی که پیشتر دو نامهی سرگشاده خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منتشر کرده بود، در سومین نامهاش اعلام کرد که در دادگاهی که آن را «دادگاه ظلم و جور خامنهای» نامیده، حاضر نخواهد شد. او همچنین رهبر جمهوری اسلامی را به گفتوگوی مستقیم و مناظره دعوت کرده و تأکید کرده است که برخورد با اهل فرهنگ با ابزار سرکوب تنها نشانهی ضعف و بیپاسخماندن ایدههای حاکمیت است.
او در ابتدای نامهاش با اشاره به قطعهای از ادواردو گالیانو با عنوان «در ستایش صدای آدمی» نوشت: «صدای آدمی را نمیتوان خاموش کرد… زیرا تکتک ما حرفی برای گفتن داریم». مهرآیین در ادامه یادآور شده است که نامههای پیشین او به خامنهای نه با پاسخ، بلکه با احضاریه قضایی همراه شدهاند. او مینویسد: «گویا شما کلمات را نه به سان کلمه، که بهسان کاستن از ارزش ولایت مطلقه خود دیدهاید.»
مهرآیین که خود را «معلمی که با کلمات زندگی میکند» معرفی میکند، از احضار قضاییاش با اتهاماتی مبهم انتقاد کرده و گفته است: «مگر اندیشیدن اتهامی است که بخواهم از خود دفاع کنم؟ اندیشیدن ماهیت انسانی ماست. مگر انسان از ماهیت خود هم دفاع میکند؟»
او همچنین به طنز تلخ، از خواستهی قوهی قضاییه برای تأمین وثیقه انتقاد کرده و نوشته: «اندکی از وجود خود خجالت بکشید که از یک استاد دانشگاه پیمانی که فقط سه دانگ خانه در اردبیل دارد و یک ماشین تیبا، درخواست وثیقه میکنید.»
مهرآیین در این نامه بار دیگر از ادبیات استعاری و ارجاعات فرهنگی بهره گرفته و با نقل قولی از نادژدا ماندلشتایم مینویسد: «فریاد آخرین نشانهی شان انسانیست… آن زمان که چیزی باقی نمانده باشد، باید که فریاد کشید. سکوت بهواقع جرمیست علیه انسانیت.» او تصریح کرده که حتی اگر با مرگ روبرو شود، در برابر «دستگاه ظلم و جور» سکوت نخواهد کرد.
او مینویسد: «من آنچه بیش از همه به آن نیاز دارید را از شما خواهم گرفت: سکوت را.»
مهرآیین با تأکید بر لزوم گفتوگو و مقاومت مدنی، خود را در زمرهی «مدافعان صلح ایجابی» معرفی کرده و نوشته است: «من با این نامهها، تنشهای پنهانی مخفی را به سطح میآورم، نمایانش میکنم و میکوشم مبارزهای کنشگرا، رودررو و خشونتپرهیز را به پیش ببرم.»
او با لحنی کنایهآمیز به «بیایدهبودن حاکمیت» اشاره کرده و نوشته است: «اگر ایده را با زور پاسخ میدهید یعنی چیزی برای دفاع ندارید… شما بیدفاع و بیایدهاید، و این را بهخوبی در رسالهی حکمرانی خود نشان دادهاید.»
مهرآیین همچنین جمهوری اسلامی را به «نمایش توخالی» تشبیه کرده و نوشته است: «قدرت واقعی این سرزمین از مردم و معلمان این سرزمین است و آنها نیازی به نمایشهای دروغین از جنس نیروهای دستگاه حاکم شما ندارند.»
او در بخش دیگری از نامه نوشت؛
«جناب آقای خامنهای، من به عنوان یک اهل فرهنگ برده شما نیستم و شما ارباب ملت ایران نیستید. بنابراین، در نظام سیاسی که کل نهادهای آن به تعطیلی کشیده شده اند و نشانی از فعالیت آن ها وجود ندارد، دستگاه قضایی ظلم و زور خود را هم متوقف کنید و بیش از این با اعمال زور لخت و عریان بر اهل فرهنگ نپردازید.این را هر دانشجوی جامعه شناسی میداند که کد میدان فرهنگ، گفتگو است و نمیتوان کد زور و قدرت که متعلق به حوزه سیاست است را بر میدان فرهنگ حاکم ساخت.»
در پایان این نامه، او بار دیگر بر تصمیم خود تأکید میکند: «من در دادگاه ظلم و جور شما حاضر نخواهم شد.» و در عوض، از علی خامنهای میخواهد که برای گفتوگویی علنی با او روبرو شود: «بیایید با هم گفتگو و مناظره کنیم تا بر این مردم آشکار شود که هر یک از ما چه در درون داریم، چه میگوییم و برای این سرزمین چه میخواهیم.»
متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/4u4keb3z
#مصطفی_مهرآئین #خامنه_ای #مبارزه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech