آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
منو اینطوری نبین، قیافه‌ای داشتم واسه خودم

الهام برای بار دوم ترك كرده و حالا یك سال است كه دیگر مواد مخدر مصرف نمی‌كند. می‌گوید فكر می‌كرده هیچوقت نمی‌تواند پاك شود، اما از وقتی روزهایش را در این مركز می‌گذراند، انگیزه‌ بیشتری دارد كه سالم بماند: «برگشتن خیلی ساده‌س، ساده‌تر از چیزی كه فكرش رو بكنین. تنها چیزی كه به من كمك كرد دوباره نرم سمت مواد، همینجاس. خدا خیرشون بده. برامون كلاسای مختلف میذارن. وقتی ناراحتیم پای حرفامون می‌شینن. باهامون حرف می‌زنن، برامون چیزایی كه احتیاج داریم رو تامین می‌كنن. كاش هیچكس پاش به اینجورجاها نرسه، اما وقتی رسید، دیگه به زندگي قبليش برنگرده.»

وقتی می‌پرسم خودش چطور به اینجا رسیده، با صداقت و شجاعتی تاثربرانگیز، شروع به توضیح دادن می‌كند: «از وقتی خودمو شناختم، بابام مست می‌كرد و ما رو كتك می‌زد. مامانم همیشه عینك دودی داشت چون پای چشمش كبود بود. بابام با شلنگ، كمربند و هرچی دستش میومد به جون من و مامانم و خواهرم میفتاد. اینها به كنار، ماجرا از وقتی شروع شد كه فهمیدم بابام به من و خواهرم نظر داره. وقتی به مامانم گفتیم،‌ باورش نمی‌شد و حتی زد تو گوش خواهرم كه این حرفا چیه میزنی! تا این كه یه بار به هوای این كه می‌ره بیرون، توی خونه قایم شد. وقتی فهمید الكی نمی‌گیم، به بابام گفت باید طلاقم رو بدی و به جای مهریه بچه‌هام رو می‌خوام. اما بابام دست بردار نبود. خواهرم از خونه فراری شد. منم برای این كه غصه زندگی رو نخورم و به بابام هم خجالت بدم و ازش انتقام بگیرم، شروع كردم به مصرف مواد.»

با خودم فكر می‌كنم كاش اينها كه مي‌شنوم واقعیت نداشته باشد؛ اما واقعیت دارد و دختری 23 ساله با چهره‌ خسته‌‌ای كه سال‌ها بزرگتر نشانش می‌دهد، روبه‌رویم نشسته و مثل یك فیلم سینمایی تلخ، ماجرای زندگی‌اش را روایت می‌كند: «بابام زندگیمونو داغون كرد. وقتی می‌بینم یه دختری دست باباش رو گرفته و دارن راه می‌رن، اعصابم به هم می‌ریزه. بابام كاری كرد كه هم من #معتاد شدم هم خواهرم و هم مامانم؛ اونا شیشه می‌كشن. وقتی مواد مصرف می‌كردم با خودم می‌گفتم من كه معتاد نیستم. معتادا گوشه خیابونن،‌ تزریقی‌ان، حال و روزشون خرابه. اما كم‌كم دیدم دارم می‌شم یكی از همونا. تو همین جریان‌، با یه مردی ارتباط گرفتم و باردار شدم. با هم #مواد مصرف می‌كردیم و روزبه‌روز اعتیادمون بیشتر می‌شد. مواد با من كاری كرد كه تن به هر كاری دادم، بی هیچ خجالتی #گدایی می‌كردم، خودفروشی كردم،‌ كارتن‌خواب شدم.»

بین خاطره‌هایش مدام تاكید می‌كند كه «منو اینطوری نبین، قیافه‌ای داشتم واسه خودم»: «مواد منو از ریخت انداخت. كلی خاطرخواه داشتم. اما حالا چي؟ تا حالا با سه چهار نفر زندگی كردم اما هنوز تو شناسنامه‌ عقد كرده‌ نیستم. با این حال بچه‌م رو نگه داشتم. هفت سالشه اما مریضه؛ از بس مواد كشیدم و عصبی بودم اونم الان مشكل اعصاب داره. الانم صیغه یه مردی‌ام كه معتاده. آدم خوبيه ولي توهم داره. خودش از موادش استفاده می‌كنه بعد یادش ميره و فكر می‌كنه كسی از موادش برداشته. درآمد داشته باشه وضعمون خوب می‌شه ولی خب الان بیكاره. قراره یه كامپیوتر بخریم و بتونیم جفتمون تو خونه باهاش كار كنیم، اینطوری زندگیمون بهتر می‌شه.»

منبع: http://ow.ly/Yf4Rk

درباره ریشه های اعتیاد؛ توانا دوره هایی را برگزار کرده است، فایل های مربوطه با کمی جستجوی کلمات مرتبط در کانال توانا پیدا می شود.

@Tavaana_TavaanaTech