توییتر ممنوعه
5.75K subscribers
25.6K photos
15.6K videos
93 files
40.2K links
توییتر ملی‌گرایان

پرچم فلسطین بکن تو کونت
Download Telegram

🌀تلخ، شیرین، غم‌انگیز و غرورآفرین
#رشتو
امشب در مسابقات جام‌جهانی #هندبال_بانوان، #تیم_ملی دختران ما که برای اولین بار با رفتن به #جام_جهانی تاریخ‌سازی کرده، با نروژ (بهترین تیم هندبال جهان) بازی کرد و با نتیجه ۴١-٩ شکست خورد. ولی این شکست، تلخ‌ نبود. تلخی ماجرا چیز دیگری بود. ⬇️
2.
٢- این تیم بعد از این که تاریخ‌سازی کرد و برای اولین بار در تاریخ هندبال زنان به جام‌جهانی رسید، هیچ بودجه‌ای بهش اختصاص نگرفت. حتی به اندازه برگزاری ١ بازی تدارکاتی براش هزینه نشد.
3.
٣- کل پاداشی که به دختران سرزمینم داده شد طبق گفته‌های گزارشگر بازی، مبلغ ١۵ میلیون تومن بود. این مبلغ حقیرانه بیشتر از این که پاداش باشه، توهین بود به شخصیت دختران ما و تحقیر افتخارآفرینی دختران قهرمان سرزمینم.
4.
۴- طبق معمول، هیچ پوشش خبری زنده‌ای از این حضور تاریخ‌ساز دختران ما، توسط صداوسیمای غیرملی و ارگان‌های وابسته انجام نگرفت. در مقابل اما بخش فارسی شبکه صدای‌آمریکا خوشبختانه پیش‌قدم شد و امتیاز پخش بازی‌های دختران هندبالیست‌مون رو خرید تا دختران سرزمینم دیده بشن.
5.
۵- بازی امشب نکات غم‌انگیزی داشت. دختران ما آزادی عمل نداشتند. نیمی از انرژیشون صرف جلوگیری از عقب‌رفتن مقنعه‌شون می‌شد. با این حال سنگ‌تموم گذاشتن و علیرغم شکست با نتیجه سنگین، تا دقیقه آخر قهرمانانه جنگیدند.
6.
۶- بازی تموم شد.
تیم نروژ مشغول شادی بود.
هنوز بازیکن‌ها در زمین بودن که از بلندگوی ورزشگاه بهترین بازیکن زمین انتخاب شد: #فاطمه_خلیلی_بهفر دروازه‌بان ایران.
7.
٧- این درحالی بود که همه منتظر بودن تا بهترین بازیکن زمین، از تیم فوق‌العاده قوی نروژ باشه. اما فاطمه خلیلی انتخاب شد.
نِشست.
اشک ریخت.
هم‌تیمی‌های فاطمه اشک ریختند.
این اشک فاطمه نبود. اشک تمام ایران بود. اشک دخترانی بود که اگر محدودیت‌ها نبود، جایگاه خیلی خیلی بالاتری داشتند.
8.
٨- بازیکنان نروژ که تا چند دقیقه قبل بیخیال دختران ما، مشغول شادی و در باد پیروزی بودند، انگار تازه متوجه شدند که با مظلوم‌ترین بانوان جهان، بازی داشتند.
مظلوم‌ترین اما شایسته‌ترین.
و من دیدم... دیدم که بانوان نروژ شادی پیروزی رو فراموش کردند و اشک ریختند. اشک شوق. یا شاید ترحم.
9.
٩- تمام تماشاچی‌های ورزشگاه که اکثرا نروژی و اسپانیایی بودند ایستادند، تشویق کردند، و اشک ریختند. تمام بازیکنان نروژ با چشم‌های خیس از اشک دور دختران ما حلقه زدند تا با این شیرزنانِ خسته‌از‌محدودیت‌ها، عکس یادگاری بگیرند. گزارشگر اشک ریخت. مهمانان برنامه اشک ریختند. و من هم...
10.
١٠- من افتخار می‌کنم به شما دختران سرزمینم. به شمایی که با وجود تمام محدودیت‌هایی که اقلیت متحجر بر شما تحمیل کردند ،ایستادید و جنگیدید. من به تک تک شما افتخار می‌کنم.
١١- و می‌بینم روزی رو که دختر ایرانی ،بدون محدودیت‌های دست‌و‌پاگیر پوششی ،بدون فشارهای احمقانهٔ دگماتیست‌های بازمانده از عصرحجر ،با قدرت ،با صلابت ،با شکوه و با افتخار بر بلندترین سکوهای قهرمانی می‌ایسته و دنیا در برابرش تعظیم میکنه.
12.
١٢- من به تک تک شما دختران زجرکشیده اما قدرتمند سرزمینم، افتخار می‌کنم. و این چندخط دل‌نوشته، هدیه‌ای از قلب نویسنده‌ای بی‌آینده، پیشکش به شما آینده‌داران. ❤️
ـ #بهمن_انصاری
13.
شما هم ببینید و لذت ببرید


@TwitterMeligarayan
چرا #فردوسی، یک نابغه است؟
ـ #رشتو

نبوغ فردوسی رو میشه با نقد شاهنامه اثبات کرد. بیایید نگاهی کوتاه به بخشی از شاهنامه بیاندازیم.

در اساطیر ایران، پهلوانی داریم به اسم گرشاسپ که جد رستمه:
ـ #رستم پسر #زال پسر #سام پسر #نریمان پسر #گرشاسپ.
👆 با این بخش کاری نداریم.
کار ما در این رشتو، با این بخش هست 👇
خود گرشاسپ نبیرهٔ جمشیدشاه بود. شجره‌نامهٔ گرشاسپ برپایهٔ کتاب‌های قدیمی ایرانی نظیر اوستا، گرشاسب‌نامه و شاهنامه از قرار زیر هست 👇
ـ #گرشاسپ پسر َریت پسر َم پسر #تورَج پسر َداَسپ پسر #تور پسر #جمشیدشاه
3.
همونطور که گفتم گرشاسپ پسری داشت به اسم نریمان که جد رستم بود. به‌جز نریمان، پسر دیگری هم داشت به اسم #برزین.
برزین پهلوانی دلیر بود و در شاهنامه چندباری از وی در کنار بقیهٔ پهلوانان ایران اسم برده شده.
4.
در یکی از این اشعار، فردوسی برای معرفی برزین، تنها با استفاده از یک مصرع، کل شجره‌نامهٔ او را برای مخاطب آشکار می‌کنه. این بخش از شاهنامه درمورد بزم پهلوانان ایران پیش از نبرد با اکوان دیو هست. فردوسی جمع پهلوانان رو این‌طور معرفی می‌کنه:
5.
سخنگوی دهقان چنین کرد یاد:
که یک روز کیخسرو از بامداد،
بیاراست گلشن، به‌سانِ بهار،
بزرگان نشستند با شهریار ↓
چو #گیو و چو #رهام ِ کار آزمای
چو #گرگین و َرّاد ِ فرخنده‌رای
چو #گودرز و چون #رستم و ُستَهَم
چو "#برزین ِ گرشاسپ، از تخم ِ جم"
6.
معنی این ابیات برای کسانی که از شعر سردرنمیارن 👇
میگه از یک دانایی شنیدم که یه‌روز کیخسرو (شاه ایران) یه بزمی تدارک دید و همهٔ پهلوانان رو دعوت کرد. از جمله: گیو، رُهام، گُرگین، خَرّاد، گودرز، رستم، گُستَهَم و برزین.
7.
در بین این پهلوانان، مخاطب اگه شاهنامه رو خونده باشه، همه‌رو میشناسه. مثلا میدونه که گیو پسر گودرز، و گُستَهم پسر شاه قبلی ایران نوذر بوده.
اما کسی که کم‌تر برای مخاطب آشناست، #برزین هست. در داستان‌های قبلی شاهنامه، برزین زیاد در متن روایت‌ها نبوده و مخاطب آشنایی کمی باهاش داره.
8.
این‌جاست که فردوسی میاد برزین رو کمی بیشتر از دیگران معرفی می‌کنه و یک مصرع کامل بهش اختصاص میده:
«چو برزین ِ گرشاسپ، از تخم ِ جم»
با همین مصرع، شجره‌نامهٔ برزین رو می‌ذاره جلوی مخاطب. چجوری؟
اول رشتو گفتم که:
برزین پسر گرشاسپ بود و گرشاسپ نبیرهٔ جمشیدشاه.
9.
در اساطیر ایران، نام دیگر جمشید، به اختصار #جم هم تلفظ می‌شد.
درواقع فردوسی با مصرع کوتاه
«چو برزین ِ گرشاسپ، از تخم ِ جم»
میگه برزین پسر گرشاسپ و از نسل جمشید پادشاه قدیم ایران بوده!
10.
شما ببین من برای آشناکردن شما با برزین و شجره‌نامهٔ او، یه رشتوی طولانی نوشتم اما عالیجناب فردوسی تمام این مطلب رو با یک مصرع کوتاه ۶ کلمه‌ای برای شما بازگو کرد!
این‌جاست که باید در مقابل نبوغ بی‌نظیر فردوسی، تعظیم کنیم.
ـ #بهمن_انصاری
(نویسندهٔ کتاب اساطیر ایرانی)
11.
ریتوییت شما، موجب امتنان است! دم شما گرم ❤️

🔗 Bahman Ansari 𓄂𓆃

@TwitterMeligarayan
اما -به اصطلاح- عقلای اروپایی (!) به این فکر نکردند که با این کار، نظم کهنسال طبیعت بشری نابود خواهد شد. وقتی کشوری فقیر بشود و بحران #نان در آن‌جا به وجود بیاید، مردم آن سرزمین نهایتا برای غلبه بر گرسنگی، مهاجرت خواهند کرد. به کجا؟ به مناطق همجوار و نزدیک. ولی وقتی مناطق همجوار
Bahman Ansari
@Ansari_Bahman
·
Apr 29
هم فقیر شده باشند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ وقتی تمام آسیا و آفریقا، توسط اروپایی‌ها به فقر و فلاکت افتاد، مردم این مناطق چاره‌ای نخواهند داشت جز مهاجرت به تنها جایی که فقیر نیست: اروپا.

نتیجهٔ چهارصد سال استعمار و استثمار دنیا توسط اروپایی‌ها، این شد که به مرور، سیل مهاجران
Bahman Ansari
@Ansari_Bahman
·
Apr 29
آفریقایی و آسیایی به غرب، سرازیر شدند. سیاهان، اعراب، مسلمان‌ها، اهالی آسیای میانه و در مقیاس کمتر، چشم‌‌بادامی‌ها، فوج فوج به غرب مهاجرت کردند. این‌ اتفاق باعث شد تا:

١- فرهنگِ بومیِ تمدن‌های آسیایی و آفریقایی بخاطر فقر اقتصادی و کمبود نیروی انسانی، به سمت نابود شدن برود.

‏٢- - این فرهنگ‌های نامتناجس و متفاوت که کمترین شباهتی به همدیگر ندارند، در اروپا در کنار هم قرار بگیرند و درنتیجه مهاجران برای اثبات برتری فرهنگ‌های خود، با همدیگر به رقابت بپردازند.
‏این چالش‌های جدی باعث شد تا بافت جمعیتی اروپا کاملا تغییر کند. مهاجران برخلاف بومی‌های اروپایی، شروع به زاد و ولد گسترده کردند. این هم یک اتفاق قابل پیش‌بینی بود که غربی‌های مثلا عاقل، در دوران استعمار، به آن فکر نکرده بودند!
‏مهاجران در سرزمین جدید برای آن که محتاج نان نباشند، باید نیروی کار داشته باشند. این نیروی کار چگونه به دست می‌آید؟ با زاد و ولد! هر خانواده‌ای که فرزندان بیشتری داشته باشد، به نسبت تعداد فرزندان، شغل بیشتر و درآمد بیشتری
‏نیز خواهد داشت و چالش‌های اقتصادی را بهتر مدیریت خواهد کرد.

در اروپا با زاد و ولد گسترده سیاهان، خاورمیانه‌ای‌ها، و زردهای آسیای میانه، بافت جمعیتی دگرگون شد. این مهاجران رفته رفته به یک اقلیت قدرتمند تبدیل‌ شدند؛ وارد پارلمان‌های اروپایی شدند و برای منافعِ هم‌تباران‌شان، قانون
‏وضع کردند. این روند همچنان ادامه دارد و من پیش‌بینی می‌کنم که تا دهه ٢٠٨٠، جمعیت این مهاجران در غرب نسبت به بومیان چشم‌آبی، به اکثریت تبدیل بشود.

شعله‌های آتشی که استعمار غرب در آسیا و آفریقا برپا کرد، حالا بعد از گذشت چند قرن، به خود غرب رسیده و تا نیم‌قرن آینده، فرهنگ بیماری
‏بر اثر اختلاط فرهنگ‌های ناهمگون در غرب به وجود آمده، غرب و جهان را خواهد سوزاند.

آیا دنیا به دَرَک می‌رود؟ به نظر من بله؛ اما نه تمام دنیا. امروزه برخی از کشورهای شرقی که زودتر متوجه این فاجعه شده‌اند، شروع به بازسازی اقتصادی کشورشان کرده‌اند و همزمان با بالابردن کیفیت اقتصادی،
‏جلوی مهاجرت‌های بی‌رویه و بی‌حساب‌و‌کتابِ جهان‌سومی‌ها به کشورشان را گرفته‌اند. روسیه، چین، ژاپن و کره‌جنوبی، نمونه‌ای از این کشورها هستند.

آتشی که غرب به جان دنیا انداخت، ریتم زندگی بشریت را تغییر داد. برای نمونه، امروز بیشتر مردم جهان، فرهنگ اجدادی و ملی‌شان را فراموش کرده‌اند
‏و ناخواسته در گردابِ اختلاطِ فرهنگ‌های ناهمگون، مشغول غرق شدن هستند. از دل همین اختلاطِ فرهنگ‌های نامتناجس، ایدئولوژی‌های بی‌ریشه‌ای مثل ‎#سوسیالیسم در دانشگاه‌ها، و تفکراتِ ناکارآمدی مثل اندیشهٔ ‎#جهان_وطنی در رسانه‌ها، و سلایق بیمار و مریضی مثل فروکردن تفکرات لگبت‌ها (‎#LGBTQ) در
‏مغز کودکان خردسال در مدارس و کودکستان‌ها، بیرون آمد که خروجی آن‌، این بلبشویی است که در جهان مشاهده می‌کنیم.

از سوی دیگر، مهاجران جدید، از آن‌جایی که توانایی سوئیچ کردن از تفکرات فرهنگ ملی وطن قبلی به فرهنگ
‏سرزمین جدید را ندارند، می‌کوشند تا فرهنگ قبلی را در سرزمین جدید پیاده کنند که این‌کار باعث درگیری و تقابل فرهنگی می‌شود. مثلا علاقه به پیاده‌کردن چندهمسری توسط مسلمانان در غرب یا حمایت لگبت‌ها از فلسطینی‌ها.
‏اگر می‌خواهیم ‎#ایران_ما در این گردابِ ویرانگر، زنده بماند، فرهنگ ملی باستانی‌مان را باید احیا کنیم. شدنی است؟ پاسخ این سوال را از خودتان بپرسید.

ـ ‎#بهمن_انصاری

@TwitterMeligarayan
بزرگ‌ترین سیستم تدافعی تاریخ، برای چه ساخته شد؟
ـ #رشتو

در دوران باستان، دو تمدن #ایران و #چین، سه سد طبیعی #دیوار_چین، #دیوار_گرگان و #دژ_دربند را ساختند. این سه منطقه، دیوارهای نظامی تدافعی بودند که به صورت منظم، توسط سربازهای ارتش، محافظت می‌شدند.

اولین بار، در حدود ٢۴٠٠ سال پیش، چینی‌ها دیواری بزرگ در سرتاسر آسیای میانه -از سواحل اقیانوس آرام تا رشته‌کوه‌های هیمالیا- ساختند. این دیوار که کاربرد نظامی داشت، برای جلوگیری از هجوم وحشی‌های اوغوز بود که مدام در حال راهزنی بودند و هر تمدنی را نابود می‌کردند.
در کنار چین، تمدن #هند قرار داشت. خوشبختانه هندی‌ها از آسیب اوغوزها در امان بودند زیرا به طور طبیعی، رشته‌کوه‌های هیمالیا میان سرزمین هند و سرزمین وحشی‌ها قرار داشت و از تمدن هند در مقابل آن‌ها، محافظت می‌کرد.

تمدن ایران دیرتر از چین، مورد تهدید قرار گرفت. چرا که حدود دویست سال طول کشید تا وحشی‌ها بتوانند به‌مرور، آریایی‌های کوچ‌نشینِ نیمه‌متمدنِ ساکن آسیای میانه (=سکاها) را عقب برانند و به آسیای میانه، نزدیک بشوند. این زمان مصادف بود با اواخر دوران اشکانیان و اوایل حکومت ساسانی.

·
با نزدیک‌شدن بربرهای اوغوز به مرزهای ایرانی، ایرانیان نیز مجبور شدند تا مثل چینی‌ها، یک دیوار دفاعی طولانی در مرزهای خود بکشند. این دیوار که #دیوار_بزرگ_گرگان نام گرفت، به دستور شاهنشاه یزدگرد اول ساسانی ساخته شد. این دیوار بعد از دیوار چین، دومین دیوار بزرگ تدافعی تاریخ بشر است.
به مرور با خزش گروه دیگری از اوغوزها که #خزرها نام داشتند و عبور آن‌ها از شمال #دریای_کاسپین (که شما امروز از روی ناآگاهی، به این دریا، دریای خزر می‌گویید)، ساسانیان برای جلوگیری از ورود وحشی‌ها به فلات ایران از سمت شمال‌غرب امپراطوری، #دژ_دربند را در شمال کوه‌های قفقاز ساختند.


همانطور که متوجه شدید، این دیوارهٔ عظیم که از شرق تا غرب آسیا کشیده شده بود، به دلیل احساس خطر تمدن‌های چین و ایران از هجوم و تاخت‌‌و‌تاز وحشی‌های اوغوز ساخته شد. اما شوربختانه پس از فروپاشی ساسانیان و بی‌صاحاب شدن مرزهای ایران، دیوار گرگان و دژ دربند نیز از سربازها خالی شدند و

اوغوزها بالاخره موفق شدند به نقاط جنوبی آسیا بخزند. ابتدا در حدود هشتصد سال قبل، گروهی از آن‌ها که به نام سلجوقیان معروفند، وارد فلات ایران شدند و یک قرن بعد نیز در دوران فرمانرویی تموچین (چنگیزخان مغول)، آن‌ها

آن‌ها حملات گسترده خود به چین و ایران و اروپای شرقی را آغاز کردند و با قتل یک پنجم از جمعیت آسیا و ورود کامل به جنوب آسیا، سیر پیشرفت تمدن بشری را چند قرن به عقب انداختند.
نکته جالب این‌جاست که امروزه در کمال ناباوری، برخی از ایرانیان که مثل من و شما و باقی ساکنان فلات ایران، از نژاد آریایی هستند، اصرار دارند تا منکر نژاد ایرانی خود بشوند؛ و خود را از نژاد بربرهای اوغوز بدانند!

این موجودات عجیب، ترجیح می‌دهند تا با انکار تبارشان از #کوروش و #زرتشت، خود را از نسل #چنگیز و #تیمور و #طغرل معرفی کنند!

نویسنده: #بهمن_انصاری

@TwitterMeligarayan