آنتی الیگارشی
7.68K subscribers
14.5K photos
5.3K videos
94 files
5.04K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
#دیدگاه

.
⭕️روحانیت و پذیرش استراتژی پنجم؛ چراغی در دل تاریکی

محمدجواد غلامرضا کاشی

🔻آنها که #آقامیری را خلع لباس کرده‌اند، در دل به موفقیت او امید بسته‌اند. روحانیون بیش از دو دهه است احساس انزوا می‌کنند. #آقامیری به سمت گروه‌هایی از مردم رفته‌ که روحانیون خواب جذب و جلب آنها را هم نمی‌دیدند.

آیا او در کار خود موفق خواهد بود؟ هر چه او موفق‌تر شود، احتمال ظهور چهره‌های تازه‌ای شبیه به او بیشتر خواهد شد. بی‌آنکه خلع لباس شوند.

در دهه‌های چهل و پنجاه روحانیت حقیقتا به یک طبقه صاحب منزلت نزد عموم مردم تبدیل شد. سخن آنان برای اکثر مردم حجت بود. چهره‌های برجسته‌ای از میان آنان برخاستند که برای روشنفکران حتی روشنفکران لاییک و چپ نیز قابل‌احترام بود.

اما یک دهه که از انقلاب گذشت، روحانیت به یک صنف خاص تقلیل یافت با حرف‌ها و عقاید و منافع خاص و البته وزن اجتماعی خاص خودش. نهاد روحانیت دیگر نمی‌توانست سخن معتبر عمومی تولید کند. مخاطبش صرفا مومنان سنتی و متشرع بودند. بسیاری از دین‌داران از روحانیت گسیختند و بسیاری از مردم از دین.

اما روحانیت به منزله یک نهاد سنتی به‌این‌سادگی از میدان به در نمی‌رود. استراتژی‌های گوناگون اختیار می‌کند و می‌ماند؛ به خلاف نهادهای مدرن که به محض بروز مشکلی کوچک از صفحه روزگار محو می‌شوند.

🔻 روحانیون در این سال‌های اخیر سه استراتژی را هم زمان پیش بردند. اول، همان دم‌دستی‌ترین استراتژی ممکن بود: پناه بردن به نهادهای نظارتی و کنترلی. این نهادها را به خدمت گرفتند تا بگیرند و خاموش کنند و کنترل کنند. اما به تجربه دریافتند این روش جز تنفر و گریز در نسل جوان برنمی‌انگیزد. اما البته دست از این استراتژی برنمی‌دارند.

دومین استراتژی در تداوم استراتژی اولی بود: بهره‌گیری از نهادهای تبلیغاتی کشور. آنها طی دو سه دهه اخیر تقریبا صداوسیمای کشور را در انحصار خود گرفتند و در و دیوار را مملو از تبلیغات دینی کردند. درست مثل اینکه شما در میان یک جمع متکثر، آنقدر با صدای بلند حرف بزنید که صدای دیگران شنیده نشود.

تصور بر این بود که به این وسیله، اساسا دیگران شنیده و دیده نمی‌شوند. این استراتژی هیچ سودی هم نداشته باشد، این فایده را دارد که دراقلیت‌بودگی صدای روحانیون مخفی می‌ماند. اما فضای مجازی این استراتژی را بی‌اثر کرد. امروز صدای بلند صداوتصویر فضاهای مجازی است.

سومین استراتژی، تبلیغات به زبان و بیان تازه بود. روحانیونی با چهره‌های عجیب ظاهر شدند: کسانی در میان کودکان و با زبان کودکان از معارف دینی سخن گفتند، برخی به دانش‌های جدید مثل اقتصاد و سیاست و جامعه‌شناسی و هنر مسلح شدند و در میان دانشگاهیان با زبان تخصصی سخن گفتند. بعضی زبان خارجی آموختند و در حال گفت‌وگو به زبان‌های دیگر به تصویر کشیده شدند.

اما مشکل این گروه از روحانیون آن بود که خیمه‌شان اصلا بزرگ نشده بود. خیمه‌ای از دارالمومنان هست به قدمت چندصدسال. آنها با زبان‌های مختلف گروه‌های مختلف را فرامی‌خواندند تا زیر همان خیمه قدیم حضور پیدا کنند.

#آقامیری مصداق و پیشگام استراتژی چهارم است. او از خیمه بیرون زده و امکان‌های گفت‌وگو با اقشار و طبقات دیگر گشوده است. به جای آنکه سراغ اقشار تازه رود و آنها را از راه انحراف به راه راست خود دعوت کند، نزد آنها می‌رود و اثبات می‌کند آنچه آنها می‌گویند و می‌کنند، چندان هم انحراف نیست. آنها خودی‌اند.

او در حال گستردن دایره شمول خیمه است. سراغ یک خواننده زن ایرانی می‌رود که خارج از کشور زندگی می‌کند، اما ترکیب عجیبی است: پدرش رزمنده در جبهه‌های جنگ بوده است و خود او نیز گاهی به بعضی سمبل‌های دینی گرایش نشان می‌دهد. با او گفت‌وگوی مجازی می‌کند و در کنار او ترانه می‌خواند.

استراتژی او موفقیت‌هایی دارد؛ اما بی‌پیامد نیست. این مسیر به‌نحو تازه‌ای می‌تواند اعتبار یک صنف با منزلت و جایگاه معین را به پرسش بکشد. امروز از یک روحانی خواسته می‌شود ترانه بخواند؛ فردا معلوم نیست به چه تقاضای دیگری باید پاسخ دهد که مقبول گروه‌های دیگر اجتماعی بیافتد.

حتما در میان روحانیون گروه‌هایی هم هستند که استراتژی پنجمی را تعقیب کنند. به این نتیجه رسیده باشند که آرزوی شمولیت نهاد روحانیت را باید فراموش کرد. چنانکه آرزوی دین‌دار بودن همه مردم را.

استراتژی پنجم باید به فرهیختگی در میان روحانیون بیاندیشد. در این استراتژی، اقلیت‌بودگی را باید پذیرفت. این استراتژی به جای آنکه بخواهد سقف کل جامعه باشد، درصدد ساختن چراغی در دل تاریکی‌هاست. چراغی در کنار چراغ‌های دیگر.

روحانیونی که #آقامیری را خلع لباس کردند، حظی از استراتژی پنجم نبرده‌اند. به همین جهت، دل به موفقیت #آقامیری بسته اند.

@antioligarchie
#نقد_و_نظر

محمدرضا شهبازی

🔻قرائتی که #حسن_آقامیری از دین ارائه می‌دهد در همه طول تاریخ بوده و اتفاقا همیشه هم طرفدار داشته. حالا الان که آخرالزمان است و دینداری سخت شده هیچ، بابا یک زمان پیامبر خدا به مردمش گفته این یک روز را ماهی نگیرید، بعد انسان راحت‌طلب که حال یک روز کمتر خوردن نداشته زیر بار نرفته!
یعنی می خواهم بگویم نه این حرفها خیلی تازه و عجیب است و نه آن خیل طرفداران در بین توده مردم.

اما آن چیزی که برای من در این چند روز خیلی خنده‌دار بود، این بود که یکسری از دوستان جوری عوام‌الناس و مخاطب اینستاگرامی را بخاطر تمایل نشان دادن به #آقامیری شماتت می‌کنند که انگار قشر فرهیخته و دانشجو و... دارد هر روز #مطهری می‌خواند و #مصباح مباحثه می‌کند و سرش بجای کانالهای فیکِ اسکرین‌بگیر در کتاب است و...

سطحی شدن توده مردم، نتیجه قهری سطحی شدن گروههای مرجع است. به قول «سفر به چزابه» ملاقلی‌پور، فرمانده که برود بنشیند توی سنگر، بقیه جمع می‌کنند برمی گردند شهرشان!

آقایانی که جماعت را رام و گوسفند و سر به زیر و بدون تحلیل و بله قربان گو خواستند، حالا چرا تعجب می کنند که حرفهای سطحی #آقامیری انقدر راحت دست به دست می‌شود و از خیل شرکت‌کنندگان دوره‌های بصیرت و... یکی هم نمیتواند جوابش را بدهد؟ تازه اگر خودش مریدش نشده باشد!

آن روزی که طرح ولایت آیت الله #مصباح را علی‌رغم تاکیدات چندباره و محرز حضرت آقا به حاشیه راندید چون تویش نمی‌توانستید برای اردوگاه سیاسی‌تان یارگیری کنید باید فکر مشکل معرفتی دانشجوها را می کردید.

آن روزی که پسندیدید تاریخ‌نگاری انقلاب بیفتد دست یک جوانک بی‌ریش که زرتی به این و آن بهایی بودن و یهودی بودن ببندد باید به فکر مشکل فهم تاریخی جوانان می‌افتادید.

آن روزی که فهم و انتقاد جوانان حزب اللهی را سرکوب کردید و از چهارتا منبری و خطیب امضا جمع کردید تا کسی علیه لیستتان حرف نزند و هر بار از ترس لولو گفتید به این هلوها رای بدهید و متر و معیار و اصلح و... را بگذارید دم کوزه، باید به فکر مشکل تحلیل سیاسی ما رعیت می‌افتادید!

آن روزی که بجای ترویج کتاب و کتابخوانی، اهالی اردوهای بصیرت و دوره‌های آموزشی‌تان را اهل کانال‌های فیک محرمانه و نیمه محرمانه و یه ذره محرمانه و بیا توی سایه و... کردید و پسندیدید بجای کتاب خواندن، اسکرین بخوانند باید فکر امروز را می کردید.

حالا حرفهای صد تا یه غاز #آقامیری فشار آورده؟ باشد! خلع لباسش که کردید، خلع مودم و موبایلش هم بکنید!
کاری کردید که تحلیل‌های غلط و استدلالهای سستی که میتوانست مثل میکروب ضعیف، حکم واکسن را داشته باشد حالا اینطور ترسانده‌تان


@antioligarchie
⭕️سبک و استایل جدید زندگی حسن آقامیری !

+پس از انتشار این عکس نظرات مختلفی در فضای مجازی مطرح شد که به دو مورد آن اشاره می شود؛

#نقد_و_نظر

🔻‏نیچه گفته بود که «شکارچیان بهترین پیروانند!»
#آقامیری رفت به شکار قشر متوسط شهری برای جاذبه ‌های اسلام و حالا خود پیرو فالورهایی شده که اگر متبوع طبع شان نباشد لفت می دهند و تنهایش می گذارند ...

"مصرفِ آقا میری: توسط «جامعه‌ی نمایشی» عبرت هایی دارد برای اهلش....

🀄️یاسر عرب

#twitter

@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️سبک و استایل جدید زندگی حسن آقامیری ! +پس از انتشار این عکس نظرات مختلفی در فضای مجازی مطرح شد که به دو مورد آن اشاره می شود؛ #نقد_و_نظر 🔻‏نیچه گفته بود که «شکارچیان بهترین پیروانند!» #آقامیری رفت به شکار قشر متوسط شهری برای جاذبه ‌های اسلام و حالا خود…
#نقد_و_نظر

⭕️ یکدست شدن ظاهر و باطن

اکبر جباری

🔻 #حسن_آقامیری را ستایش می کنم. نه به خاطر صرفا تغییر فکر و ظواهرش، بل دقیقا به دلیل ابراز این تغییرات، دوستش دارم. خیلی‌ها تغییر می کنند ولی شهامت ابرازش را ندارند. خیلی ها همچنان در ظاهر، زاهد و عابد هستند، اما چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند. #آقامیری اما شهامت "خوداظهاری" دارد و توانسته ظاهر و باطنش را یکی کند. حداقل ما اینطور می بینیم. این هایی که با این یکدستی ظاهر و باطن مخالفند، باید بگویند دقیقا طرفدار چه چیزی هستند؟ طرفدار نفاق؟
اینکه مدعی شوید او تحت تاثیر مخاطبان یا فالوورهایش تغییر کرده، اولا یک نوع روانشناسی بی اساس و نیت‌خوانی مهمل است، ثانیا مگر در این عالم کیست که تحت تاثیر "دیگری" نیست؟ حال اگر این تاثیرپذیری در جهت یکدست شدن ظاهر و باطن باشد، زهی سعادت. نه شکل و ظاهر پیشین او مقدس بود و نه هیبت کنونی‌اش، مبتذل که چنین آشفته می شوید.
خلاصه اینکه به گمانم، اولا دست از قضاوت آدمها برداریم و بکوشیم هرچیزی را آنگونه که هست دریابیم و ثانیا، از یکدست شدن ظاهر و باطن خود و دیگران استقبال کنیم.

@antioligarchie