آنتی الیگارشی
7.7K subscribers
14.5K photos
5.31K videos
94 files
5.04K links
تمام مطالب منتشر شده در کانال مورد تایید نیست و گاهی تنها برای هم افزایی و ایجاد فضای آزاد اندیشانه انتشار می یابد.

مسئولیت مطالب مخاطبان در گروه متصل به کانال تنها به
عهده خود مخاطبان است.
Download Telegram
آری! اینچنین شد برادر !؟
چی خواستیم و چی شد !؟

چوپان دروغگو نگارش جدید:

یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیچ کس نبود
چوپانی مهربان بود که در نزدیکی دهی، گوسفندان را به چرا می برد. مردم ده که از مهربانی و خوش اخلاقی او خرسند بودند ، تصمیم گرفتند که گوسفندانشان را به او بسپارند تا هر روز آنها را به چرا ببرد.
او هر روز مشغول مراقبت از گوسفندان بود و مردم نیز از این کار راضی بودند.
برای مدتها این وضعیت ادامه داشت و کسی شکوه ای نداشت
تا اینکه ...

یک روز چوپان شروع کرد به فریاد:
" آی گرگ آی گرگ" !!

وقتی مردم خود را به چوپان رساندند دریافتند که گرگی آمده است و یک گوسفند را خورده است!
آنان چوپان را دلداری دادند و گفتند نگران نباشد و خدا را شکر که بقیه گله سالم است.
اما از آن پس ، هر چند روز یک بار چوپان فریاد میزد :
" گرگ گرگ آی مردم گرگ !!!؟
وقتی مردم ده ، سرآسیمه خود را به چوپان می رساندند می دیدند کمی دیر شده و دوباره گرگ، گوسفندی را خورده است.
این وضعیت مدتها ادامه داشت و همیشه مردم دیر می رسیدند و گرگ ، گوسفندی را خورده بود!

روزی مردم ده تصمیم گرفتند پولهای خود را روی هم بگذارند
و چند سگ گله بخرند.
از وحشی ترین ها و قوی ترین سگ ها را ...
چوپان نیز به آنها اطمینان داد که با خرید این سگها ، دیگر هیچگاه گوسفندی خورده نخواهد شد.
اما پس از خرید سگ ها ، هنوز مدت زیادی نگذشته بود که دوباره صدای فریاد "آی گرگ ، آی گرگ" چوپان به گوش رسید!
مردم دویدند و خود را به گله رساندند و دیدند دوباره گوسفندی خورده شده است.
ناگهان یکی از مردم ، که از دیگران باهوش تر بود به بقیه گفت :
ببینید ، ببینید هنوز اجاق چوپان داغ است و استخوانهای گوشت سرخ شده و خورده شده گوسفندانمان در اطراف پراکنده است!
مردم که تازه متوجه شده بودند که در تمام این مدت چوپان دروغ می گفته است فریاد برآوردند :
" آی دزد ، آی دزد"
چوپان دروغگو را بگیرید تا ادبش کنیم ، اما ناگهان چهره مهربان و مظلوم چوپان تغییر کرد .
چهره ای خشن به خود گرفت و چماق چوپانی را برداشت و به سمت مردم حمله ور شد.
سگها هم که فقط از دست چوپان غذا خورده بودند و کسی را جز او صاحب خود نمی دانستند او را همراهی کردند!

بسیاری از مردم از چماق چوپان و بسیاری از آنها از گاز سگ ها زخمی شدند.
دیگران نیز وقتی این وضعیت را دیدند ، گریختند.
در روزهای بعد که مردم برای عیادت از زخمی شدگان می رفتند به یکدیگر می گفتند :
" خود کرده را تدبیر نیست " !!!؟

یکی از آنها پیشنهاد داد که
از این پس وقتی داستان
"چوپان دروغگو" را برای کودکانمان نقل می کنیم باید برای آنها توضیح دهیم که
" هر گاه خواستید گوسفندان ، چماق و سگ های خود را به کسی بسپارید ، پیش از هر کاری در مورد درستکاری او بررسی کنید و مطمئن شوید که او دروغگو نیست!

اما معلم مدرسه که آنجا بود و حرفهای مردم را می شنید گفت : دوستان توجه کنید که ممکن است کسی نخست "راستگو" باشد ولی وقتی گوسفندان ، چماق و سگ های ما را گرفت وسوسه شود و دروغگو شود .
بنابراین بهتر است هیچگاه گوسفندان ، چماق و سگ های نگهبان خود را به یک نفر نسپاریم ... !؟

#اختیارات_مطلقه

@antioligarchie