🔻دو سال آخر #احمدی‌نژاد #اصولگراها همه چیز رو #قربانی کردند برای #حذفش 👈 انصاف، عقل، شرف، کاری نبود که از دستشون بربیاد و انجام ندهند ، #اوباما جنگ اقتصادی راه انداخته بود و این‌ها #توپخانه رو گرفته بودند سمت #دولت! که چون می‌خواد #مذاکره کنه اقتصاد رو خراب کرده! حالا #طرفدار #وحدت و #مصلحت شدن
🀄️دانشطلب
@antioligarchie
🀄️دانشطلب
@antioligarchie
#داستانک
🔻طرفدار سن جوزپه
یک نفر بود که فقط و فقط مخلص سن جوزپه (جوزپه مقدس) بود. هرچی دعا و نیایش بود، فقط برای سن جوزپه می کرد . برای سن جوزپه شمع روشن می کرد. برای سن جوزپه صدقه جمع می کرد. خلاصه خواب و خوراکش شده بود فقط سن جوزپه. تا اینکه زد و مُرد و رفت پیش سن پیئترو که متولی بهشت بود. سن پیئترو نمی خواست قبولش کنه. چون تو زندگی، فقط کار خوبش شده بود عبادت سن جوزپه.
اعمال خوب، اصلا. مسیح و مریم و قدیسین دیگه، انگار نه انگار که وجود داشتند.
مخلص سن جوزپه گفت : "حالا که تا این جا اومدم، اقلا بذارین ببینمش" و سن پیئتر و فرستاد پی سن جوزپه . سن جوزپه اومد و تا اون مخلص خودشو دید گفت : "آفرین، خیلی خوشحالم که اومدی پیش مون. بیا، بیا تو "
" نمی تونم . اون یارو نمی ذاره "
" آخه چرا؟ "
" واسه اینکه می گه فقط شما رو عبادت کردم نه دیگرونو "
" ای بابا مهم نیست. بیا تو "
اما سن پیئترو پاشو کرده بود تو یه کفش که اونو راه نمی ده . خلاصه بگو مگوی حسابی شد و سن جوزپه به سن پیئترو گفت:
"خلاصه یا می ذاری بیاد تو یا من دست زن و بچه مو می گیرم و می رم یه جای دیگه بهشت درست می کنم"
زنش، حضرت مریم و بچه ش حضرت مسیح،
بنابراین سن پیئترو فکر کرد بهتره بذاره پیروِ سن جوزپه بره تو.
📚 #طرفدار_سن_جوزپه /#ایتالو_کالوینو(مترجم : محسن ابراهیم)
@antioligarchie
🔻طرفدار سن جوزپه
یک نفر بود که فقط و فقط مخلص سن جوزپه (جوزپه مقدس) بود. هرچی دعا و نیایش بود، فقط برای سن جوزپه می کرد . برای سن جوزپه شمع روشن می کرد. برای سن جوزپه صدقه جمع می کرد. خلاصه خواب و خوراکش شده بود فقط سن جوزپه. تا اینکه زد و مُرد و رفت پیش سن پیئترو که متولی بهشت بود. سن پیئترو نمی خواست قبولش کنه. چون تو زندگی، فقط کار خوبش شده بود عبادت سن جوزپه.
اعمال خوب، اصلا. مسیح و مریم و قدیسین دیگه، انگار نه انگار که وجود داشتند.
مخلص سن جوزپه گفت : "حالا که تا این جا اومدم، اقلا بذارین ببینمش" و سن پیئتر و فرستاد پی سن جوزپه . سن جوزپه اومد و تا اون مخلص خودشو دید گفت : "آفرین، خیلی خوشحالم که اومدی پیش مون. بیا، بیا تو "
" نمی تونم . اون یارو نمی ذاره "
" آخه چرا؟ "
" واسه اینکه می گه فقط شما رو عبادت کردم نه دیگرونو "
" ای بابا مهم نیست. بیا تو "
اما سن پیئترو پاشو کرده بود تو یه کفش که اونو راه نمی ده . خلاصه بگو مگوی حسابی شد و سن جوزپه به سن پیئترو گفت:
"خلاصه یا می ذاری بیاد تو یا من دست زن و بچه مو می گیرم و می رم یه جای دیگه بهشت درست می کنم"
زنش، حضرت مریم و بچه ش حضرت مسیح،
بنابراین سن پیئترو فکر کرد بهتره بذاره پیروِ سن جوزپه بره تو.
📚 #طرفدار_سن_جوزپه /#ایتالو_کالوینو(مترجم : محسن ابراهیم)
@antioligarchie