❌یک تصویر و دو حکایت!
🔻حکایت اول :در قدیم الایام وقتی بارِ الاغ می کشیدند، اول بار اصلی را میگذاشتند، بعد #ذره_ذره به آن اضافه میکردند تا اینکه الاغ زیر بار اضافی بادی در میکرد و به صاحب بار می فهماند که بار نهادن بر الاغ بیچاره کافیست.
اما بلانسبت عدم واکنش مناسب نسبت به #فشار_های روزافزونی که بر گرده ما وارد می شود، هنوز پیام روشنی به دولت نداده تا آگاه شود که این فشار های جانکاه کافیست و لاجرم باید تدبیر مناسبی اندیشید!
🔻حکایت دوم : خر بیار باقلا بار کن
مردي باقلای فراوان خرمن کرده و در کنار آن خوابيده بود. شخصی که کارش غارت و دزدي بود، به خرمن نزدیک شد و بنا کرد به پر کردن ظرفش از باقلاهای آن مرد.
صاحب باقلا از خواب برخاست و عزم گرفتن دزد را کرد. دزد و صاحب خرمن با یکدیگر گلاويز شدند و عاقبت دزد که فرد تنومندی بود صاحب باقلا را بر زمين کوبيد و روی سينه اش نشست و گفت: بیچاره من می خواستم کمي از باقلاهاي تو را ببرم حالا مي کشمت و همه را مي برم.
صاحب باقلا ديد زورش به او نمي رسد گفت: حالا که پاي جان در کار است برو خر بيار باقلا بار کن!
👈 حکایت ها آشناست؟
#اکبر_اعلمی
@antioligarchie
🔻حکایت اول :در قدیم الایام وقتی بارِ الاغ می کشیدند، اول بار اصلی را میگذاشتند، بعد #ذره_ذره به آن اضافه میکردند تا اینکه الاغ زیر بار اضافی بادی در میکرد و به صاحب بار می فهماند که بار نهادن بر الاغ بیچاره کافیست.
اما بلانسبت عدم واکنش مناسب نسبت به #فشار_های روزافزونی که بر گرده ما وارد می شود، هنوز پیام روشنی به دولت نداده تا آگاه شود که این فشار های جانکاه کافیست و لاجرم باید تدبیر مناسبی اندیشید!
🔻حکایت دوم : خر بیار باقلا بار کن
مردي باقلای فراوان خرمن کرده و در کنار آن خوابيده بود. شخصی که کارش غارت و دزدي بود، به خرمن نزدیک شد و بنا کرد به پر کردن ظرفش از باقلاهای آن مرد.
صاحب باقلا از خواب برخاست و عزم گرفتن دزد را کرد. دزد و صاحب خرمن با یکدیگر گلاويز شدند و عاقبت دزد که فرد تنومندی بود صاحب باقلا را بر زمين کوبيد و روی سينه اش نشست و گفت: بیچاره من می خواستم کمي از باقلاهاي تو را ببرم حالا مي کشمت و همه را مي برم.
صاحب باقلا ديد زورش به او نمي رسد گفت: حالا که پاي جان در کار است برو خر بيار باقلا بار کن!
👈 حکایت ها آشناست؟
#اکبر_اعلمی
@antioligarchie