⭕️ جواد حیدری، مدیرعامل موسسه قدیمالاحسان و از نزدیکان #منصور_ارضی با انتشار شکواییه ای تعطیلی مجلس مسجد ارک را با دخالت پلیس اعلام کرد!
@antioligarchie
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️ جواد حیدری، مدیرعامل موسسه قدیمالاحسان و از نزدیکان #منصور_ارضی با انتشار شکواییه ای تعطیلی مجلس مسجد ارک را با دخالت پلیس اعلام کرد! @antioligarchie
⭕️رئیس جمهور دستور تعطیلی هیات #منصور_ارضی را صادر کرد.
🀄️مهدی فقیهی (مدیر سایت انتخاب)
@antioligarchie
🀄️مهدی فقیهی (مدیر سایت انتخاب)
@antioligarchie
آنتی الیگارشی
⭕️رئیس جمهور دستور تعطیلی هیات #منصور_ارضی را صادر کرد. 🀄️مهدی فقیهی (مدیر سایت انتخاب) @antioligarchie
⭕️ حاج #منصور_ارضی بر خلاف مصوبات ستاد کرونا در مسجدارک بدون فاصله گذاری در جمعيت بيرون مسجد! مراسم برگزار کرد.
خواهر و شوهر خواهر حاج منصور بر اثر کرونا فوت کردندو ۲روز پیش هم خواهرزاده كه به ارگ رفت وآمد داشت؛ فوت کرد
كرونای نزديكانش پنهان شد و میخواهند تعطيلی را سیاسی كنند!
🀄️ یاشارسلطانی
@antioligarchie
خواهر و شوهر خواهر حاج منصور بر اثر کرونا فوت کردندو ۲روز پیش هم خواهرزاده كه به ارگ رفت وآمد داشت؛ فوت کرد
كرونای نزديكانش پنهان شد و میخواهند تعطيلی را سیاسی كنند!
🀄️ یاشارسلطانی
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
✍محمد باقرزاده
⭕️ماجرای مسجد ارک و منصورارضی ناخواسته بخشی از تراژدی دوران کرونا را آشکار میکند.
اخبار رسمی میگوید که جوانی به نام محمدعلی افشار، خواهرزاده منصور ارضی، نتوانست درد دوری پدر و مادر خود را بیش از یک ماه تاب بیاورد و براثر ایست قلبی جان باخت؛ مرگ سه عضو یک خانواده در یک ماه.
پیش از این هم در تهران، پس از جانباختن مردی براثر کرونا، همسر و فرزندش خودکشی کردند.
@antioligarchie
https://t.me/antioligarchie/24108
✍محمد باقرزاده
⭕️ماجرای مسجد ارک و منصورارضی ناخواسته بخشی از تراژدی دوران کرونا را آشکار میکند.
اخبار رسمی میگوید که جوانی به نام محمدعلی افشار، خواهرزاده منصور ارضی، نتوانست درد دوری پدر و مادر خود را بیش از یک ماه تاب بیاورد و براثر ایست قلبی جان باخت؛ مرگ سه عضو یک خانواده در یک ماه.
پیش از این هم در تهران، پس از جانباختن مردی براثر کرونا، همسر و فرزندش خودکشی کردند.
@antioligarchie
https://t.me/antioligarchie/24108
Telegram
آنتی الیگارشی
⭕️ حاج #منصور_ارضی بر خلاف مصوبات ستاد کرونا در مسجدارک بدون فاصله گذاری در جمعيت بيرون مسجد! مراسم برگزار کرد.
خواهر و شوهر خواهر حاج منصور بر اثر کرونا فوت کردندو ۲روز پیش هم خواهرزاده كه به ارگ رفت وآمد داشت؛ فوت کرد
كرونای نزديكانش پنهان شد و میخواهند…
خواهر و شوهر خواهر حاج منصور بر اثر کرونا فوت کردندو ۲روز پیش هم خواهرزاده كه به ارگ رفت وآمد داشت؛ فوت کرد
كرونای نزديكانش پنهان شد و میخواهند…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #منصور_ارضی ضمن تایید روایت یا همان حکایت بدون سند محمود کریمی:
من خودم نشستم پای همون چیزی که کریمی گفت گریه کردم؛ آره والا!!!
@antioligarchie
من خودم نشستم پای همون چیزی که کریمی گفت گریه کردم؛ آره والا!!!
@antioligarchie
#نقد_و_نظر
✍محسن حسام مظاهری
این شبها، مناجاتخوانیهای حاج #منصور_ارضی در مسجد ارک تهران ادامه دارد. البته درهای مسجد بسته است و برای عموم مخاطبان امکان ورود نیست. در داخل مسجد قاب عکسهایی از قربانیان سانحهی آتشسوزی بهمن ۱۳۸۳ (که به مرگ ۷۸ نفر انجامید) روی زمین قرار داده شده و ارضی برای آنها و نیز چند نفر از نزدیکان و جانبازان که در مسجد حضور دارند، مداحی میکند. ایدهای که مشابه آن در نیمهشعبان توسط محمود کریمی اجرا شده بود و در پستهای قبلی تصویرش را منتشر کرده بودم. و نیز البته تصویر نمونهی خارجیاش را در عید پاک.
دیگر مخاطبان میتوانند ازطریق حسباب اینستاگرام موسسه قدیمالاحسان بهصورت Live برنامه را تماشا میکنند. راستی اگر کرونا نبود، مگر میشد تصور کرد روزی مداح پیشکسوت پایتخت به جای حاضران فیزیکی برای مخاطبان مجازی مداحی کند؟
در این برش از فیلم، او اشارهای میکند به داستانی که چند شب پیش کریمی در پخش زنده تلویزیون تعریف کرد و حاشیهساز شد و نهایتاً به توقف برنامهی مناجاتخوانیاش انجامید.
@antioligarchie
https://t.me/antioligarchie/24168
✍محسن حسام مظاهری
این شبها، مناجاتخوانیهای حاج #منصور_ارضی در مسجد ارک تهران ادامه دارد. البته درهای مسجد بسته است و برای عموم مخاطبان امکان ورود نیست. در داخل مسجد قاب عکسهایی از قربانیان سانحهی آتشسوزی بهمن ۱۳۸۳ (که به مرگ ۷۸ نفر انجامید) روی زمین قرار داده شده و ارضی برای آنها و نیز چند نفر از نزدیکان و جانبازان که در مسجد حضور دارند، مداحی میکند. ایدهای که مشابه آن در نیمهشعبان توسط محمود کریمی اجرا شده بود و در پستهای قبلی تصویرش را منتشر کرده بودم. و نیز البته تصویر نمونهی خارجیاش را در عید پاک.
دیگر مخاطبان میتوانند ازطریق حسباب اینستاگرام موسسه قدیمالاحسان بهصورت Live برنامه را تماشا میکنند. راستی اگر کرونا نبود، مگر میشد تصور کرد روزی مداح پیشکسوت پایتخت به جای حاضران فیزیکی برای مخاطبان مجازی مداحی کند؟
در این برش از فیلم، او اشارهای میکند به داستانی که چند شب پیش کریمی در پخش زنده تلویزیون تعریف کرد و حاشیهساز شد و نهایتاً به توقف برنامهی مناجاتخوانیاش انجامید.
@antioligarchie
https://t.me/antioligarchie/24168
Telegram
آنتی الیگارشی
⭕️ #منصور_ارضی ضمن تایید روایت یا همان حکایت بدون سند محمود کریمی:
من خودم نشستم پای همون چیزی که کریمی گفت گریه کردم؛ آره والا!!!
@antioligarchie
من خودم نشستم پای همون چیزی که کریمی گفت گریه کردم؛ آره والا!!!
@antioligarchie
#یادداشت
⭕️ یک بغل هیزم نذر کلیسا
✍مهدی تدینی
🔻برخی جملات به عظمت تاریخ است. طنین واژگانش در سر آدمی چنان میپیچد که صدای تبر در جنگلی مهآلود. کمر زیر بار این جملات خم میشود و برای آنکه سنگینی آن استخوانها را خرد نکند، باید خود را از زیر آوار واژگانش بیرون کشید. برای اینکه جملهای عظمت یابد، باید از دهان بزرگمردی در لحظهای تاریخی و در جدال میان مرگ و زندگی بیان شده باشد و در پس آن، همۀ بار هستی بر وجود آدمی سرازیر شود. یکی از این دست جملات را در آثار عرفانی ادبیات فارسی ــ و البته با معنایی معرفتشناختی ــ در «ذکر بر دار کردن #منصور_حلاج» داریم؛ آنجا که میخوانیم : «هر کس سنگی میانداخت؛ #شبلی موافقت را گِلی انداخت، حسین منصور آهی کرد. گفتند: از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند، معذورند؛ از او سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.»
اما میخواهم در این نوشتار جملهای مستندتر و موثقتر را یادآوری کنم که از قضا گویندۀ این جمله نیز سرنوشتی مانند #منصور_حلاج یافت. اگر #حسین_منصور را بر دار کردند، او را دهان و دست بستند، بر کومۀ آتش نهادند تا شعلهها کالبدش را به تقاص گناهانی که اندیشهاش مرتکب شده بود، بسوزاند و خاکستر کند تا جهان از لوث وجود کفرآمیزش پالوده شود. میخواهم ذکر #جوردانو_برونو را بگویم، مردی که فهمیده بود زمین کانون جهان نیست، جهان بیکران است و لحظۀ آغاز و پایان ندارد و همۀ اینها با آموزههای کتاب مقدس ناسازگار بود.
#جوردانو_برونو (متولد ۱۵۴۸) از بیستوهشت سالگی از چنگال بیرحم تقدیر میگریخت. از ۱۵۷۶ که به دلیل شائبۀ ارتداد مجبور شد از ناپل فرار کند تا روزی که در ۱۵۹۲ دستگیر شد و به دخمه افتاد، شانزده سال به آوارگی در اروپا گذشت. همۀ آرزویش این بود که کرسی تدریسی در دانشگاهی داشته باشد و رسالههایش را منتشر کند و این درست همان چیزی بود که برای مردی دگراندیش در آن زمان مانند همخانه شدن با افعیان و عقربها بود. عصر جدالهای ایمانی بود و تشکیک در اصول دینی فرقهای از مسیحیت به زودی به تبعید و ارتداد میانجامید. چنین شد که بیخانمانی سهم #برونو از روزگار بود و ماندگارترین خانهای که یافت دخمهای تاریک بود، در انتظار مرگ. از شهری به شهری میرفت تا پایگاهی بیابد، از ژنو و زوریخ و پراگ تا ماربورگ و پاریس و لندن.
در فلسفه و الهیات و نجوم اندیشههای جدیدی مطرح میکرد و همۀ اینها بیش از همه برای کلیسای کاتولیک و دستگاه تفتیش عقاید ناگوار بود. #برونو حافظۀ خارقالعادهای داشت که به او در مباحث بسیار کمک میکرد و مردمان آن روزگار که سخت مایل بودند در پس هر استعداد شگرفی «جادوگری» ببینند، حافظۀ شگفتآور او را مصداق جادوگری میدانستند. اما او فنونی برای تقویت حافظه داشت تا بتواند انبوهی از دادهها را به یاد سپرد و کتابی هم در این باره نوشت.
مدتی بود وسوسه شده بود به ایتالیا بازگردد. #زُوانه موچِنیگو، یکی از صاحبمنصبان ونیز، از او دعوت کرد نزد او رود تا روشهای تقویت حافظه را به او آموزش دهد، اما در اصل انتظار داشت چیزهایی جادویی از #برونو فراگیرد. وقتی به این آرزو نرسید، میان آنها شکرآب شد و وقتی #برونو قصد داشت ونیز را ترک کند، #موچنیگو #برونو را لو داد. او بازداشت شد و این آغاز هشت سال دخمهنشینیاش بود.
#برونو یک سال بعد تحویل رم شد. هفت سال در دخمه به اسارت گذشت تا مقدمات تفتیش و محاکمهاش فراهم آید. در نهایت حاضر نشد از برخی از نظریات اصلی خود دست کشد و دادگاه محکومش کرد. آن جملۀ سترگی که قصد داشتم روایت کنم، درست برای زمانی است که دادگاه حکم او را اعلام میکند. #برونو آن لحظه میگوید: «وحشت شما هنگام ابلاغ حکم بیشتر از وحشت من هنگام دریافت حکم است!»
#برونو به ارتداد و جادوگری متهم شد، از کلیسا طرد شد، آثارش ممنوع شد و باید در ملأعام پارهپاره و سوزانده میشد. او تحویل فرماندار رم شد و دادگاه شهر اکنون باید سرنوشت او را تعیین میکرد که چیزی مگر سوزاندن او بر کومۀ آتش نبود. هفدهم فوریۀ ۱۶۰۰ #برونوی پنجاهودوساله را که هشت سال دخمهنشینی سخت رنجورش کرده بود، دستبسته به بالای سکوی اعدام آوردند. دهانش را بستند تا مردم را خطاب قرار ندهد. آتش زبانه کشید و جسم #برونو را خاکستر کرد، اما اندیشه را بر هیچ کومهای نتوان سوزاند...
درست چهارصد سال بعد، در سال ۲۰۰۰، #پاپ_ژان_پل_دوم اعلام کرد محاکمۀ #جوردانو_برونو ناعادلانه بوده است؛ گفت: حتی مردان کلیسا هم به نام ایمان به راهی رفتهاند که با اناجیل سازگار نیست. اما چهارصد سال زمان زیادی است برای اعتراف به اشتباه...
در پیوست مجسمۀ #برونو را میبینید که امروز همانجایی است که تنش را سوزاندند.
https://t.me/antioligarchie/25282
@antioligarchie
#یادداشت
⭕️ یک بغل هیزم نذر کلیسا
✍مهدی تدینی
🔻برخی جملات به عظمت تاریخ است. طنین واژگانش در سر آدمی چنان میپیچد که صدای تبر در جنگلی مهآلود. کمر زیر بار این جملات خم میشود و برای آنکه سنگینی آن استخوانها را خرد نکند، باید خود را از زیر آوار واژگانش بیرون کشید. برای اینکه جملهای عظمت یابد، باید از دهان بزرگمردی در لحظهای تاریخی و در جدال میان مرگ و زندگی بیان شده باشد و در پس آن، همۀ بار هستی بر وجود آدمی سرازیر شود. یکی از این دست جملات را در آثار عرفانی ادبیات فارسی ــ و البته با معنایی معرفتشناختی ــ در «ذکر بر دار کردن #منصور_حلاج» داریم؛ آنجا که میخوانیم : «هر کس سنگی میانداخت؛ #شبلی موافقت را گِلی انداخت، حسین منصور آهی کرد. گفتند: از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آنکه آنها نمیدانند، معذورند؛ از او سختم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.»
اما میخواهم در این نوشتار جملهای مستندتر و موثقتر را یادآوری کنم که از قضا گویندۀ این جمله نیز سرنوشتی مانند #منصور_حلاج یافت. اگر #حسین_منصور را بر دار کردند، او را دهان و دست بستند، بر کومۀ آتش نهادند تا شعلهها کالبدش را به تقاص گناهانی که اندیشهاش مرتکب شده بود، بسوزاند و خاکستر کند تا جهان از لوث وجود کفرآمیزش پالوده شود. میخواهم ذکر #جوردانو_برونو را بگویم، مردی که فهمیده بود زمین کانون جهان نیست، جهان بیکران است و لحظۀ آغاز و پایان ندارد و همۀ اینها با آموزههای کتاب مقدس ناسازگار بود.
#جوردانو_برونو (متولد ۱۵۴۸) از بیستوهشت سالگی از چنگال بیرحم تقدیر میگریخت. از ۱۵۷۶ که به دلیل شائبۀ ارتداد مجبور شد از ناپل فرار کند تا روزی که در ۱۵۹۲ دستگیر شد و به دخمه افتاد، شانزده سال به آوارگی در اروپا گذشت. همۀ آرزویش این بود که کرسی تدریسی در دانشگاهی داشته باشد و رسالههایش را منتشر کند و این درست همان چیزی بود که برای مردی دگراندیش در آن زمان مانند همخانه شدن با افعیان و عقربها بود. عصر جدالهای ایمانی بود و تشکیک در اصول دینی فرقهای از مسیحیت به زودی به تبعید و ارتداد میانجامید. چنین شد که بیخانمانی سهم #برونو از روزگار بود و ماندگارترین خانهای که یافت دخمهای تاریک بود، در انتظار مرگ. از شهری به شهری میرفت تا پایگاهی بیابد، از ژنو و زوریخ و پراگ تا ماربورگ و پاریس و لندن.
در فلسفه و الهیات و نجوم اندیشههای جدیدی مطرح میکرد و همۀ اینها بیش از همه برای کلیسای کاتولیک و دستگاه تفتیش عقاید ناگوار بود. #برونو حافظۀ خارقالعادهای داشت که به او در مباحث بسیار کمک میکرد و مردمان آن روزگار که سخت مایل بودند در پس هر استعداد شگرفی «جادوگری» ببینند، حافظۀ شگفتآور او را مصداق جادوگری میدانستند. اما او فنونی برای تقویت حافظه داشت تا بتواند انبوهی از دادهها را به یاد سپرد و کتابی هم در این باره نوشت.
مدتی بود وسوسه شده بود به ایتالیا بازگردد. #زُوانه موچِنیگو، یکی از صاحبمنصبان ونیز، از او دعوت کرد نزد او رود تا روشهای تقویت حافظه را به او آموزش دهد، اما در اصل انتظار داشت چیزهایی جادویی از #برونو فراگیرد. وقتی به این آرزو نرسید، میان آنها شکرآب شد و وقتی #برونو قصد داشت ونیز را ترک کند، #موچنیگو #برونو را لو داد. او بازداشت شد و این آغاز هشت سال دخمهنشینیاش بود.
#برونو یک سال بعد تحویل رم شد. هفت سال در دخمه به اسارت گذشت تا مقدمات تفتیش و محاکمهاش فراهم آید. در نهایت حاضر نشد از برخی از نظریات اصلی خود دست کشد و دادگاه محکومش کرد. آن جملۀ سترگی که قصد داشتم روایت کنم، درست برای زمانی است که دادگاه حکم او را اعلام میکند. #برونو آن لحظه میگوید: «وحشت شما هنگام ابلاغ حکم بیشتر از وحشت من هنگام دریافت حکم است!»
#برونو به ارتداد و جادوگری متهم شد، از کلیسا طرد شد، آثارش ممنوع شد و باید در ملأعام پارهپاره و سوزانده میشد. او تحویل فرماندار رم شد و دادگاه شهر اکنون باید سرنوشت او را تعیین میکرد که چیزی مگر سوزاندن او بر کومۀ آتش نبود. هفدهم فوریۀ ۱۶۰۰ #برونوی پنجاهودوساله را که هشت سال دخمهنشینی سخت رنجورش کرده بود، دستبسته به بالای سکوی اعدام آوردند. دهانش را بستند تا مردم را خطاب قرار ندهد. آتش زبانه کشید و جسم #برونو را خاکستر کرد، اما اندیشه را بر هیچ کومهای نتوان سوزاند...
درست چهارصد سال بعد، در سال ۲۰۰۰، #پاپ_ژان_پل_دوم اعلام کرد محاکمۀ #جوردانو_برونو ناعادلانه بوده است؛ گفت: حتی مردان کلیسا هم به نام ایمان به راهی رفتهاند که با اناجیل سازگار نیست. اما چهارصد سال زمان زیادی است برای اعتراف به اشتباه...
در پیوست مجسمۀ #برونو را میبینید که امروز همانجایی است که تنش را سوزاندند.
https://t.me/antioligarchie/25282
@antioligarchie
⭕️سرنوشت عجيب يك نامه ی انتقادی در زمان جنگ
#قسمت_دوم ؛ اعتراض به محسن رضایی
✍جعفر شیرعلی نیا
🔻نامه و انتقادها و پيشنهادهايش وارد فضایی پرهياهو شده بود. به نظر می رسد 👈دادن نامهای كه در آن به صراحت و شدت از #محسن_رضایی و #رفيقدوست انتقاد شده و پيشنهاد بركناری آنها داده شده به خود آنها توسط #هاشمی كار جالبی نبود و بهتر بود #هاشمی بهعنوان فرمانده جنگ مساله را پيگيری می كرد.
از سوی نويسندگان نامه در جلساتی با نمايندگان مجلس تعدادی از آنها را نيز با خود همراه كرده بودند. به روايت $هاشمی بنا می شود #فرمانده سپاه و #منتقدانش با #امام ديدار كنند و در حضور #امام حرفها مطرح شود. ٢٢ آذر #هاشمی می نويسد كه: به او خبر دادند كه #امام با آنها ديدار نمی كند و #هاشمی موضوع را پيگيری كند. #هاشمی نوشته : #رييسجمهور درباره اين ديدار نظر مخالف داده و #امام از ديدار منصرف شدهاند.
٢٥ آذر ، ٩٠ نماينده مجلس به #هاشمی نامه نوشتند كه: معترضين اعتراضهايشان را درباره #فرماندهی_سپاه در حضور نمايندگان مجلس مطرح كنند. ماجرا ابعاد پيچيدهای پيدا كرده بود. اما همين روز #هاشمی پيامی برای نمايندگان مخالف فرماندهی سپاه داشت. #هاشمی : «پيغام شفاهی #امام را قبل از شروع جلسه به نمايندگان گفتم كه #امام از دخالت بعضی از نمايندگان در امور سپاه و همراهی با مخالفان فرماندهی ابراز نارضايتی كرده بودند. برای خواباندن سر و صداها خيلی موثر افتاد؛ گرچه آنها را خيلی دمق كرد.»
همين روز #هاشمی با #رييسجمهور و #شورای_سپاه جلسه گرفتند و تصميم گرفتند از #امام بخواهند شبيه پيامی كه #هاشمی به مجلسيان گفت پيامی هم برای #منتقدان سپاهی #محسن_رضایی بدهد. پيامی شفاهی كه آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه آن را ۲۸ آذر ۱۳۶۳ در جمع منتقدان خواند.
#محلاتی از قول #امام به دشمنی ها اشاره كرد و اينكه دشمنان به دنبال اختلاف در سپاه هستند. گفت #امام از هياهو عليه فرماندهان سپاه انتقاد كرده است و گفته اگر در سپاه اختلاف شود جمهوری اسلامي از بين خواهد رفت. گفت #امام گفته است: امروز هيچيك از افرادی را كه در راس امور هستند امكان ندارد برداريم؛ با هياهو #آقا_محسن و آقای #رفيقدوست برداشته نمی شوند. #امام گفته بود اگر بعد از اين پيام كاری كنند بهعنوان مخالف اسلام معرفی می شوند.
#حسن_بهمنی و #كاظم_نجفی_رستگار از امضاءكنندگان نامه بودند و نزد بقيهی امضاكنندگان احترام زيادی داشتند. گفتند كه #امام تكليف همه را روشن كرده و ما وظيفهمان رساندن مشكلات به مسوولين كشور بود كه انجام شد. امضاءكنندگان اين نامه علاوه بر #بهمنی و #رستگار كه دو ماه پس از اين جريانات در اسفند ۱۳۶۳ در #عمليات_بدر شهيد شدند، عبارتند از #محمد_ابوترابی ، #بهرام_ميثمی ، #منصور_کوچک_محسنی ، #تقی_محقق، #حسين_اسكندرلو، #احمد_غلامی ، #عباس_نجفآبادی و #قاسم_گلريز كه برخی از آنها نيز شهيد شدهاند.
هرچند روايت #ابوترابی امضاءكنندگان نامه را از جريانات اعتراضهای ميدانی به #محسن_رضایی بيخبر نشان ميدهد اما روايتهایی وجود دارد كه نيروهای لشكر ۱۰ و فرماندهانشان را در اين اعتراضات مؤثر ميدانند. شايد بدون اين اعتراضها انتقادها جواب بهتری ميگرفت و مسوولين به دليل نگرانی از افزايش ناآرامی ها ماجرا را ختم كردند. البته از سویی مسوولين نيز نبايد تحتتاثير حاشيه، اصل انتقادها را ناديده بگيرند.
[منبع مطالب : روايتها آقای ابوترابی از كتاب مردان رستگار، سخنان هاشمی از خاطرات سال ٦٣ و پيام امام برگرفته از يادداشت شهيد رستگار است كه آقای داوودآبادی در اختيار نگارنده قرار داده است.]
▪️لینک نامه 👇
https://t.me/jafarshiralinia/176
▪️لینک قسمت اول 👇
https://t.me/antioligarchie/25557
@antioligarchie
#قسمت_دوم ؛ اعتراض به محسن رضایی
✍جعفر شیرعلی نیا
🔻نامه و انتقادها و پيشنهادهايش وارد فضایی پرهياهو شده بود. به نظر می رسد 👈دادن نامهای كه در آن به صراحت و شدت از #محسن_رضایی و #رفيقدوست انتقاد شده و پيشنهاد بركناری آنها داده شده به خود آنها توسط #هاشمی كار جالبی نبود و بهتر بود #هاشمی بهعنوان فرمانده جنگ مساله را پيگيری می كرد.
از سوی نويسندگان نامه در جلساتی با نمايندگان مجلس تعدادی از آنها را نيز با خود همراه كرده بودند. به روايت $هاشمی بنا می شود #فرمانده سپاه و #منتقدانش با #امام ديدار كنند و در حضور #امام حرفها مطرح شود. ٢٢ آذر #هاشمی می نويسد كه: به او خبر دادند كه #امام با آنها ديدار نمی كند و #هاشمی موضوع را پيگيری كند. #هاشمی نوشته : #رييسجمهور درباره اين ديدار نظر مخالف داده و #امام از ديدار منصرف شدهاند.
٢٥ آذر ، ٩٠ نماينده مجلس به #هاشمی نامه نوشتند كه: معترضين اعتراضهايشان را درباره #فرماندهی_سپاه در حضور نمايندگان مجلس مطرح كنند. ماجرا ابعاد پيچيدهای پيدا كرده بود. اما همين روز #هاشمی پيامی برای نمايندگان مخالف فرماندهی سپاه داشت. #هاشمی : «پيغام شفاهی #امام را قبل از شروع جلسه به نمايندگان گفتم كه #امام از دخالت بعضی از نمايندگان در امور سپاه و همراهی با مخالفان فرماندهی ابراز نارضايتی كرده بودند. برای خواباندن سر و صداها خيلی موثر افتاد؛ گرچه آنها را خيلی دمق كرد.»
همين روز #هاشمی با #رييسجمهور و #شورای_سپاه جلسه گرفتند و تصميم گرفتند از #امام بخواهند شبيه پيامی كه #هاشمی به مجلسيان گفت پيامی هم برای #منتقدان سپاهی #محسن_رضایی بدهد. پيامی شفاهی كه آقای #محلاتی نماينده امام در سپاه آن را ۲۸ آذر ۱۳۶۳ در جمع منتقدان خواند.
#محلاتی از قول #امام به دشمنی ها اشاره كرد و اينكه دشمنان به دنبال اختلاف در سپاه هستند. گفت #امام از هياهو عليه فرماندهان سپاه انتقاد كرده است و گفته اگر در سپاه اختلاف شود جمهوری اسلامي از بين خواهد رفت. گفت #امام گفته است: امروز هيچيك از افرادی را كه در راس امور هستند امكان ندارد برداريم؛ با هياهو #آقا_محسن و آقای #رفيقدوست برداشته نمی شوند. #امام گفته بود اگر بعد از اين پيام كاری كنند بهعنوان مخالف اسلام معرفی می شوند.
#حسن_بهمنی و #كاظم_نجفی_رستگار از امضاءكنندگان نامه بودند و نزد بقيهی امضاكنندگان احترام زيادی داشتند. گفتند كه #امام تكليف همه را روشن كرده و ما وظيفهمان رساندن مشكلات به مسوولين كشور بود كه انجام شد. امضاءكنندگان اين نامه علاوه بر #بهمنی و #رستگار كه دو ماه پس از اين جريانات در اسفند ۱۳۶۳ در #عمليات_بدر شهيد شدند، عبارتند از #محمد_ابوترابی ، #بهرام_ميثمی ، #منصور_کوچک_محسنی ، #تقی_محقق، #حسين_اسكندرلو، #احمد_غلامی ، #عباس_نجفآبادی و #قاسم_گلريز كه برخی از آنها نيز شهيد شدهاند.
هرچند روايت #ابوترابی امضاءكنندگان نامه را از جريانات اعتراضهای ميدانی به #محسن_رضایی بيخبر نشان ميدهد اما روايتهایی وجود دارد كه نيروهای لشكر ۱۰ و فرماندهانشان را در اين اعتراضات مؤثر ميدانند. شايد بدون اين اعتراضها انتقادها جواب بهتری ميگرفت و مسوولين به دليل نگرانی از افزايش ناآرامی ها ماجرا را ختم كردند. البته از سویی مسوولين نيز نبايد تحتتاثير حاشيه، اصل انتقادها را ناديده بگيرند.
[منبع مطالب : روايتها آقای ابوترابی از كتاب مردان رستگار، سخنان هاشمی از خاطرات سال ٦٣ و پيام امام برگرفته از يادداشت شهيد رستگار است كه آقای داوودآبادی در اختيار نگارنده قرار داده است.]
▪️لینک نامه 👇
https://t.me/jafarshiralinia/176
▪️لینک قسمت اول 👇
https://t.me/antioligarchie/25557
@antioligarchie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #میرزامحمدی، سخنران مسجد ارگ :
امکاناتی که درمسجد ارگ بکار رفته درخاورمیانه بی نظیره!بچه های اطلاعات سپاه از اونور آب آوردن!!
حتی ۹۰۰ میلیون تومان هزینه ضدعفونی مسجد ارک در ماه رمضان شده است و امکاناتی به کار گرفته شده است که حتی وزارت کشور نیز آنها را در اختیار ندارد.
#منصور_ارضی
@antioligarchie
امکاناتی که درمسجد ارگ بکار رفته درخاورمیانه بی نظیره!بچه های اطلاعات سپاه از اونور آب آوردن!!
حتی ۹۰۰ میلیون تومان هزینه ضدعفونی مسجد ارک در ماه رمضان شده است و امکاناتی به کار گرفته شده است که حتی وزارت کشور نیز آنها را در اختیار ندارد.
#منصور_ارضی
@antioligarchie