🔻 #عرفان_دانش_جعفری فرزند داوود دانش جعفری " عضو مجمع تشخیص" در بانک فدرال رزرو آمریکا مشغول بکار است
@antioligarchie
@antioligarchie
Forwarded from اتچ بات
🔻داوود دانش جعفری وزیرسابق اقتصاد و عضومجمع تشخیص مصلحت نظام ومعاون اقتصادی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی است! درحالی سیاستهای اقتصادی را برای مقابله با آمریکا، تبیین میکندکه فرزندش «#عرفان_دانش_جعفری» درافدرال رزرو امریکا، مشغول بکار ومشاور بانک فدرال آمریکا درامور ریسک هست .
اگر این #خیانت، #نفوذ و #جاسوسی نیست پس چیست؟
داوود دانش جعفری به روایتی نویسنده بیانیه اخیر #شورایعالی_امنیت_ملی برای مهلت ۶۰ روزه به اروپا برای خروج از برجام است در حالیکه فرزندش سالهاست در فدرال رزرو مشغول ارائه مشاوره برای تببین سیاستهای اقتصادی امریکا علیه ایران است!
🀄️جعبه سیاه
#Twitter
@antioligarchie
اگر این #خیانت، #نفوذ و #جاسوسی نیست پس چیست؟
داوود دانش جعفری به روایتی نویسنده بیانیه اخیر #شورایعالی_امنیت_ملی برای مهلت ۶۰ روزه به اروپا برای خروج از برجام است در حالیکه فرزندش سالهاست در فدرال رزرو مشغول ارائه مشاوره برای تببین سیاستهای اقتصادی امریکا علیه ایران است!
🀄️جعبه سیاه
@antioligarchie
Telegram
attach 📎
2 از 2
✍️ از شمس تأویل تا کسوف تکفیر
(عقل سرخ)
🔸ثانیاً مزید بر مطلب فوق، در ظاهر کلام بایزید نیز کفری پیدا نیست. چنانکه از برخی کلمات عرفانی چنین مستفاد میگردد که حدود ماهوی (همچون تعاریف محدود از انسان) و اعراض (همچون زمانمندی و مکانمندی) تنها شئون و حیثیات حقاند و وجود حقیقی، جز یکی نیست.
بنابراین اگر بزرگی میگوید «ما أعظم شأنی»، نظر به همان ظاهر کلام، پر پیداست که شأن محدود عینالفقر عینالربطش مراد او نیست و نظر به شدت اتصال خویش به آن وجود بسیط عالم دارد.
بر همین مبنا، کلام «لیس فی جبتی سوی الله» نیز بر اساس ظاهرش قابل تفسیر است؛ بدین صورت که این لباسِ شأنیِ حیثیِ مرا جز وجود سرشار حق، فیض نبخشیدهاست و احیا نکردهاست.
(نک: شمسالدین محمدبنحمزه فَناری، مصباح الأنس بین المعقول و المشهود)
🔹در تایید آنچه عرض شد، به روایتی منقول از امام صادق (ع) نیز استشهاد (و نه استدلال) میکنیم:
«ان الجمع بلا تفرقةٍ زندقة و التفرقة بلا جمع، تعطیل و الجمع بینهما توحید»[۲]؛ جمع بین حق و خلق بدون تنزیه و فرقنهادن کفر است و تنزیه بدون جمع بین حق و خلق [موجب] تعطیل [معرفت الله] است و جمع بین جمع و تفریق، توحید است.
◀ تطبیق: تعبیر ماهیات امکانی به شئون حق (و نه وجود حقیقی)، محظور تشبیه را مرتفع میسازد؛ شدت اتصال شئون حق و حق، محضور تعطیل را رفع میکند و انحصار وجود در حق، توحید را تبیین میکند.
✅ نتیجه: نوشتار فوق، مختصری بود در شرح دعوای دیرینهی نصگرایان با عارفان و توضیح اینکه چگونه با مقداری تدقیق و تعمق، میتوان خود را از ورطهی تکفیر رهانید.
موضوع اصلی، شمس تبریزی و بایزید بسطامی و محیالدین عربی یا حر عاملی و مکارم شیرازی و نوری همدانی و... نیست.
موضوع اصلی این است که چرا کثیری از فقها در طول تاریخ اسلام و شیعه، نتوانستهاند بروز و ظهور معارف متفاوت انسانی را تحمل کنند؟ و تا کی قرار است این نفی ناشایست ادامه یابد؟
➖➖➖➖➖
[۱]. حر عاملی، نقدی جامع بر تصوف: ترجمهی رسالهی الإثنى عشريه فی الرد علی التصوف، ترجمهی عباس جلالی، چ۲، قم: انصاریان، ۱۳۸۶ ش، ص ۲۵۰.
[2]. صائنالدينبنتركه، تمهید القواعد، چاپ انجمن فلسفة ايران، ص۱۱۵؛ همان، چاپ دفتر تبليغات، ص۲۶۲؛ همان، چاپ مؤسسة امّ القري، ص۳۱۲.
#نصگرایی
#ظاهرگرایی
#عرفان
#باطنگرایی
#تأویل #تفسیر_اشاری
@antioligarchie
✍️ از شمس تأویل تا کسوف تکفیر
(عقل سرخ)
🔸ثانیاً مزید بر مطلب فوق، در ظاهر کلام بایزید نیز کفری پیدا نیست. چنانکه از برخی کلمات عرفانی چنین مستفاد میگردد که حدود ماهوی (همچون تعاریف محدود از انسان) و اعراض (همچون زمانمندی و مکانمندی) تنها شئون و حیثیات حقاند و وجود حقیقی، جز یکی نیست.
بنابراین اگر بزرگی میگوید «ما أعظم شأنی»، نظر به همان ظاهر کلام، پر پیداست که شأن محدود عینالفقر عینالربطش مراد او نیست و نظر به شدت اتصال خویش به آن وجود بسیط عالم دارد.
بر همین مبنا، کلام «لیس فی جبتی سوی الله» نیز بر اساس ظاهرش قابل تفسیر است؛ بدین صورت که این لباسِ شأنیِ حیثیِ مرا جز وجود سرشار حق، فیض نبخشیدهاست و احیا نکردهاست.
(نک: شمسالدین محمدبنحمزه فَناری، مصباح الأنس بین المعقول و المشهود)
🔹در تایید آنچه عرض شد، به روایتی منقول از امام صادق (ع) نیز استشهاد (و نه استدلال) میکنیم:
«ان الجمع بلا تفرقةٍ زندقة و التفرقة بلا جمع، تعطیل و الجمع بینهما توحید»[۲]؛ جمع بین حق و خلق بدون تنزیه و فرقنهادن کفر است و تنزیه بدون جمع بین حق و خلق [موجب] تعطیل [معرفت الله] است و جمع بین جمع و تفریق، توحید است.
◀ تطبیق: تعبیر ماهیات امکانی به شئون حق (و نه وجود حقیقی)، محظور تشبیه را مرتفع میسازد؛ شدت اتصال شئون حق و حق، محضور تعطیل را رفع میکند و انحصار وجود در حق، توحید را تبیین میکند.
✅ نتیجه: نوشتار فوق، مختصری بود در شرح دعوای دیرینهی نصگرایان با عارفان و توضیح اینکه چگونه با مقداری تدقیق و تعمق، میتوان خود را از ورطهی تکفیر رهانید.
موضوع اصلی، شمس تبریزی و بایزید بسطامی و محیالدین عربی یا حر عاملی و مکارم شیرازی و نوری همدانی و... نیست.
موضوع اصلی این است که چرا کثیری از فقها در طول تاریخ اسلام و شیعه، نتوانستهاند بروز و ظهور معارف متفاوت انسانی را تحمل کنند؟ و تا کی قرار است این نفی ناشایست ادامه یابد؟
➖➖➖➖➖
[۱]. حر عاملی، نقدی جامع بر تصوف: ترجمهی رسالهی الإثنى عشريه فی الرد علی التصوف، ترجمهی عباس جلالی، چ۲، قم: انصاریان، ۱۳۸۶ ش، ص ۲۵۰.
[2]. صائنالدينبنتركه، تمهید القواعد، چاپ انجمن فلسفة ايران، ص۱۱۵؛ همان، چاپ دفتر تبليغات، ص۲۶۲؛ همان، چاپ مؤسسة امّ القري، ص۳۱۲.
#نصگرایی
#ظاهرگرایی
#عرفان
#باطنگرایی
#تأویل #تفسیر_اشاری
@antioligarchie
#نکته
شراره ای بر جامه مرد نانوا افتاده بود ، بی تاب شده بود و تقلا می کرد تا خاموشش کند
جوانمردی از آن حوالی می گذشت نانوا و تقلایش را دید.
آهی کشید وایستاد وبه درد گفت: "افسوس
سالهاست که آتش خودخواهی و آتش حسد وآتش ریا در دلمان افتاده است!
و هیچ تقلا نمی کنیم که خاموشش کنیم
این شراره جامه امان را خواهد سوخت و
آن آتش اما جانمان را می سوزاند
جانمان را و ایمانمان را !
#عرفان_نظرآهاری
@antioligarchie
شراره ای بر جامه مرد نانوا افتاده بود ، بی تاب شده بود و تقلا می کرد تا خاموشش کند
جوانمردی از آن حوالی می گذشت نانوا و تقلایش را دید.
آهی کشید وایستاد وبه درد گفت: "افسوس
سالهاست که آتش خودخواهی و آتش حسد وآتش ریا در دلمان افتاده است!
و هیچ تقلا نمی کنیم که خاموشش کنیم
این شراره جامه امان را خواهد سوخت و
آن آتش اما جانمان را می سوزاند
جانمان را و ایمانمان را !
#عرفان_نظرآهاری
@antioligarchie
#داستانک
🔻من! هشتمينِ آن هفت نفرم
سگ اصحاب كهف از غار بيرون آمد تا تجربه شگفتش را با مردم در ميان بگذارد. می خواست بگويد كه چگونه سگی می تواند مردم ( انسان) شود!
اما او نمی دانست كه مردمان به سگان گوش نمی دهند، حتی اگر به زبان آدميان صحبت كنند.
سگ اصحاب كهف زبان به سخن باز كرد اما پيش از آنكه چيزی بگويد سنگش زدند و چوبش زدند، رنجور و زخمی اش كردند.
سگ اصحاب كهف گريست و گفت: من هشتمين آن هفت نفرم،
با من اين گونه نكنيد.
آيا كتاب خدا را نخوانده ايد؟ آيا نمی دانيد پروردگار از من چگونه به نيكی ياد می كند؟
هزار سال پيش ، خوی سگی ام را كشتم و و پليدی ام را شستم، امروز از غارم بيرون آمدم كه بگويم چگونه سگی مي تواند به آدمی بَدَل شود، اما ديدم كه چطور آدمی بَدَل به دام و دد شده است.
دست هایی از خشم و خشونت داريد، می دريد و می کُشيد. دندان تيز كرده ايد و جهان را پاره پاره می كنيد.
اين سگ كه آن همه از او نفرت داريد، نام من است اما خویِ شماست.
سگ اصحاب كهف گفت:
آمده بودم از تغيير برايتان بگويم؛ از تبديل، از ماجرای رشد و از فراتر رفتن اما می بينم كه شما از تبديل تنها فروتر رفتن را بلديد ، سقوط و مسخ را .
با چشم های اعتياد به جهان نگاه می كنيد و با پيش داوری، زندگی.
چرا اجازه نمی دهيد تا كسی پليدی اش را پاك كند و نجاستش را تطهير؟
چرا نياموخته ايد ؟ نياموخته ايد كه به ديگران گوش دهيد؟ شايد ديگری سگی باشد اما حقيقت را گاهی از زبان سگی نيز می توان شنيد!
سگ اصحاب كهف به غارش باز گشت و پيش خدا گريست و از خدا خواست تا او را دوباره به خواب ببرد.
خدا نوازشش كرد و سگ اصحاب كهف برای ابد به خواب رفت...
#عرفان_نظر_آهاري
@antioligarchie
🔻من! هشتمينِ آن هفت نفرم
سگ اصحاب كهف از غار بيرون آمد تا تجربه شگفتش را با مردم در ميان بگذارد. می خواست بگويد كه چگونه سگی می تواند مردم ( انسان) شود!
اما او نمی دانست كه مردمان به سگان گوش نمی دهند، حتی اگر به زبان آدميان صحبت كنند.
سگ اصحاب كهف زبان به سخن باز كرد اما پيش از آنكه چيزی بگويد سنگش زدند و چوبش زدند، رنجور و زخمی اش كردند.
سگ اصحاب كهف گريست و گفت: من هشتمين آن هفت نفرم،
با من اين گونه نكنيد.
آيا كتاب خدا را نخوانده ايد؟ آيا نمی دانيد پروردگار از من چگونه به نيكی ياد می كند؟
هزار سال پيش ، خوی سگی ام را كشتم و و پليدی ام را شستم، امروز از غارم بيرون آمدم كه بگويم چگونه سگی مي تواند به آدمی بَدَل شود، اما ديدم كه چطور آدمی بَدَل به دام و دد شده است.
دست هایی از خشم و خشونت داريد، می دريد و می کُشيد. دندان تيز كرده ايد و جهان را پاره پاره می كنيد.
اين سگ كه آن همه از او نفرت داريد، نام من است اما خویِ شماست.
سگ اصحاب كهف گفت:
آمده بودم از تغيير برايتان بگويم؛ از تبديل، از ماجرای رشد و از فراتر رفتن اما می بينم كه شما از تبديل تنها فروتر رفتن را بلديد ، سقوط و مسخ را .
با چشم های اعتياد به جهان نگاه می كنيد و با پيش داوری، زندگی.
چرا اجازه نمی دهيد تا كسی پليدی اش را پاك كند و نجاستش را تطهير؟
چرا نياموخته ايد ؟ نياموخته ايد كه به ديگران گوش دهيد؟ شايد ديگری سگی باشد اما حقيقت را گاهی از زبان سگی نيز می توان شنيد!
سگ اصحاب كهف به غارش باز گشت و پيش خدا گريست و از خدا خواست تا او را دوباره به خواب ببرد.
خدا نوازشش كرد و سگ اصحاب كهف برای ابد به خواب رفت...
#عرفان_نظر_آهاري
@antioligarchie